به روایت از همسرشهید:
شهریور ماه سال ١٣٩٣ به مسجد جامع شهرمان برای اقامه ی نماز جماعت رفته بودم و آن شب به طور اتفاقی مصادف با ولادت حضرت معصومه (س) بود. مادر و خواهر شهید ، بنده را دیدند و اجازه ی خواستگاری گرفتند.
هنگام خواستگاری ،
#یدالله از خودش تعریف نمیکرد و فقط به من می گفت که اگر مشکل و سختی در هنگام ازدواج پیش آمد بعد از ازدواج همه را جبران میکنم. الحمدالله هم قبل ازدواج و هم بعد آن برای من کم نگذاشت و کاملاً حواسش به من بود.
😔در زندگی خیلی به من
#لطف و مهربانی داشت و بسیار
#خوش اخلاق و
#خوش خنده بود. قلبی
#رئوف و
#پاک داشت و هر کاری که از دستش بر می آمد برای خانواده و دیگران مضایقه نمیکرد.
😔در طول زندگی از مشکلات و خستگی های بیرون ، چیزی را به من منتقل نمیکرد و حتی با خستگی در کارهای خانه من را کمک میکرد. برای این کمک کردن هم هیچ منتی نداشت و با عشق و علاقه کار میکرد.
بنا به گفته ی همکارانش در محیط کار نیز
#پرتلاش بود. در ماموریت ها هر جا که ما فوقش دستور می داد حاضر
می شد و پر تلاش بود.
#شجاعت از ویژگی های بارز
#شهید بود و من همواره به
#نترس بودنش افتخارمی کردم.
🍃⚘
🍃