انجمن آنتی‌تئیست‌های‌ ایران

#هیچ‌انگاری
Канал
Логотип телеграм канала انجمن آنتی‌تئیست‌های‌ ایران
@Iranian_antitheistsПродвигать
853
подписчика
1,4 тыс.
фото
283
видео
1,64 тыс.
ссылок
بر چرخ پادشاهی‌عالم کسی نبود انسان که سجده‌کرد، خدا آفریده‌شد ☆ آرشیو @UnbelieversLectures ☆ کتابخانه‌انجمن @ir_antitheists_Library ☆ ربات انجمن @anti_theistsBot ☆ گروه انجمن @iranian_antitheists_group ☆ وبلاگ رسمی انجمن tiny.cc/anti-theists
انجمن آنتی‌تئیست‌های ایران


#هیچ‌انگاری، نیچه و خیام (۶)


آنچه #پیر_پاسکال در مقدمه ترجمه‌فرانسوی رباعیات‌ خیام ذکر کرده است، تنها ایده محوری رباعیات‌ خیام، #مرگ است، حتی بازگشت خیام به لزوم اغتنام فرصت زندگی نیز از رهگذر اندیشه مرگ است

گفتوگوی خیام با مرگ، گاهی رنگ و لعاب استحاله‌ای و تناسخی به خود گرفته که ناشی از تاثیر گفتمان زمانه خیام است. اما چنین رویکردی در آثار نیچه دیده نمی‌شود و این ناشی از همان گفتوگوی متفکر با گفتمان فرهنگی زمانه ی خویش است

هر ذره که بر روی زمینی بوده است
خورشید رخی، زهره‌جبینی بوده است
گرد از رخ آستین به آزرم فشان
کان هم رخ خوب نازنینی بوده است


و در رباعی

هان کوزه گرا بپای اگر هشیاری
تا چند کنی بر گِل مردم خواری؟
انگشت فریدون و کف کیخسرو
بر چرخ نهاده‌ای، چه می‌پنداری؟



دکتر #دینانی در کتاب #هستی‌ومستی که نگاهی به زندگی و آرا خیام دارد، از باب بررسی تطبیقی میان خیام و نیچه می‌نویسد:

خیام و نیچه تفاوت‌های عظیمی با یکدیگر دارند که گویا هیچ شباهتی به همدیگر ندارند، در عین حال نهایت شباهت را با همدیگر دارند و این تناقضی است که باید پذیرفت

بی شباهت هستند، چون نمی‌توانیم روی نظرات آن دو دست بگذاریم و بگوییم این نظر خیام است، نیچه هم این نظر را داده است
با این حال یک‌قدر مشترک دارند که می‌تواند آندو را چنان به هم نزدیک کند که خیام بشود نیچه اول و نیچه هم خیام دوم به شمار آید



زیست‌جهان خیام تحت تاثیر ترکان و غُزانی بود که ترکتازی می‌کردند و گفتمان دینی زمانه‌اش به شدت قدرتمندتر از زیست جهان نیچه بود؛ اما در دوره نیچه و پیشتر از آن، اصحاب روشنگری زمینه مساعدتری را نسبت به دوره خیام برای تشکیک فراهم نموده بودند.


یکی دیگر از وجه اشتراکات فکری خیام و نیچه، ارتزاق از پایگان فرهنگی یونان باستان است

نیچه در نقد ادبی و فلسفی خود، قصد در زنده نگاه داشتن فرهنگ پیشا سقراطیان در برابر فرهنگ افلاطونی و فرهنگ #دیونوسوسی در برابر فرهنگ آپولونی داشت. ایده آری گفتن به زندگی نزد نیچه متاثر از فرهنگ دیونوسوسی یونان باستان بود

خیام نیز که او را به قول صاحب کتاب #تاریخ‌الحکما، پهلوان میدان علوم یونانی می‌دانسته است، هرچند در زمینه علوم بیشتر متاثر بود اما شاید آن بخش از فرهنگ یونانی که بر نیچه تاثیر گزارده بود، خیام را نیز بی نصیب نگذاشته است





#پایان




‏Join Us ☞ @iranian_antitheists
انجمن آنتی‌تئیست‌های ایران


#هیچ‌انگاری، نیچه و خیام (۵)


نیچه اهل آخرت را نافیان تن می‌داند. این
بیماران و میرندگان بودند که تن و زمین را خوار داشتند و مُلکِ ملکوت و قطره‌های خون بازخرنده را ساختند


البته برای آنان تن همان شی در ذات خودشان است و پاسداری نیچه از تن این گونه است:
تن درست، تن کامل و خدنگ، پاک تر و راستگویانه تر سخن می‌گوید. سخن اش از معنای زمین است

نیچه خواردارندگان تن را تَشر می زند و می‌خواهد که بگوید
من یکسره تن هستم و جز آن هیچ؛ و روان تنها واژه‌ای‌ست برای چیزی در تن

چرا تن و معنای زمین برای نیچه مهم است، زیرا
شما خوارندگان تن! شما مرا پل هایی به سوی ابَرانسان نیستید!


ایده محوری نیچه در اینجا نمایان می شود، که اگر بر اهل آخرت و خواردارندگان تن می‌تازد و واعظان مرگ را به #هیچ می‌انگارد و خواهان آری‌گویی به زندگی است برای آن است که پاسخ تجلی همه اینها را در #ابرانسان می‌بیند

نیچه زمین را پر از #واعظان‌مرگ می بیند، آنانی که زندگی را رنج شمرده و آرزوی مرگ و زندگی جاوید در سر می‌پرورانند.
نیچه واعظان مرگ #بودائیت و #مسیحیت و آنانی که زندگی را باطل می‌دانند را خوار می‌شمارد، واعظان مرگ در نگاه نیچه آنانی هستند که می‌گویند:
× زندگی رنج است
× زندگی شهوت گناه است
× زادن رنج‌بار است
× زندگی هرچه کمتر مرا دربند داشته باشد

اما نیچه مرگ را زیبا می‌بیند:
همه مرگ را سترگ می‌انگارند اما هنوز مرگ را جشن نگرفته‌اند. آدمیان هنوز نیاموخته‌اند که زیباترین جشن‌ها را مقدس شمارند


اما پاسخ خیام به واعظان مرگ این است:

از دی که گذشت هیچ از آن یاد مکن
فردا که نیامده است فریاد مکن
برنامده و گذشته بنیاد مکن
حالی خوش باش و عمر بر باد مکن


پاسخ خیام به خواردارندگان تن، اهل آخرت و واعظان‌مرگ، بسیار ساده‌تر از نیچه می‌باشد و پس این سادگی مغزی نهفته است که براحتی با مخاطبان شعرش ارتباط برقرار می‌کند به طوری که موجی از #رباعیات‌سرگردان را در پی خویش گسیل می کند، اما زبان آهنگین نیچه کمتر توانسته است با عامه مخاطبین ارتباط برقرار کند و بیشتر خواص و آشنایان با #فلسفه را تحت تاثیر قرار داده است

هرچند ارتباطاتی از آشنایی نیچه با خیام بدست آمده است اما آن را نمی توان تاثیر مستقیم #خیام بر #نیچه دانست بلکه باید آن را از جنس توارد دید





#ادامه‌دارد





‏Join Us ☞ @iranian_antitheists
انجمن آنتی‌تئیست‌های ایران


#هیچ‌انگاری، نیچه و خیام (۴)


اما پرسشگری، به تنهایی متفکر را به #الحاد متهم نمی‌کند، بلکه پاسخ به پرسش تاثیر بسزایی دارد نیچه هم از آن روی که نگاه لاهوتی ندارد و استعلایی نمی‌اندیشد، به مرگ نگاهی ویژه دارد. او در برابر رویکرد کلیسایی زمانه‌اش، انتقادات سختی را به کلیسا و مسیحیت وارد می‌کند و در برابر رویکرد نه‌گویی مسیحیت به زندگی، ایده آری گفتن به زندگی را مطرح می‌کند

نیچه کشیش‌زاد با خواهری متعصب، در جوانی دستْ از مسیحیت می‌شوید و خطاب به کسانی که برای تدفین‌اش بر سر مزارش حضور می‌یابند، وصیت می‌کند که هیچ کشیشی بر بالای مزار من موعظه نکند، چرا که من در زیر خروارها خاک، دستم از این دنیا کوتاه است تا پاسخ او را بدهم

#
هیچانگاری در معنای نیچه‌ای صفتی عام می‌شود که بسیاری از نحله‌های فکری را دربر می‌گیرد‌، از سلیمان تا متکلمان، صوفیان، فیلسوفان و عالمان.

به باور نیچه آن‌جهان سخت از انسان نهان است، آن جهان نامردمانه از مردمی بری که یک #هیچ‌آسمانی‌ است
باری، بطن هستی با انسان جز به صورت انسان سخن نمی گوید


از این روی نیچه را نیای #اگزیستانسیالیسم می‌دانند که به انسان باور دارد و آسمان را به هیچ می‌انگارد
البته در اروپای دهه ۱۸۴۰ بود که اندیشمندانی چون #لودویک‌فویرباخ و #اگوست‌کنت به طور آشکاری از خدا به انسان، از زندگی بعدی به زندگی کنونی و از دین به انسان گراییده بودند. آثار سایر اگزیستانسیالیست‌ها چون #کامو، سارتر، #سیمون‌دوبووار و ... نیز با درونمایه‌های خیام قرابت و همنشینی دارد اما در دو بستر متفاوت

خیام نیز نگاه خوش‌نوشی و دم باشی به زندگی دارد و لحظه این جهانی را برای انسان غنیمتی تکرار نشدنی می‌داند

معمای هستی و نیستی در نزد خیام و نیچه یکی از سهمگین‌ترین پرسش هاست. خیام در باب حل معمای جهان اینگونه می‌گوید:

این بحر وجود آمده بیرون ز نهفت
کس نیست که این گوهر تحقیق بسفت
هرکس سخنی از سر سودا گفته‌است
زان روی که هست، کس نمی‌داند گفت


و نیچه نیز شجاعانه می‌گوید
جهان روزی در نظرام چنین آمد، این جهان جاودانه ناکامل، نقشی ست از یک تضاد جاودانه، نقشی ناکامل، و لذتی مستانه، آفریدگار ناکامل آن را


عجز و حیرت پاسخ خیام به هستی است، که خود را قاصر از حل معما می داند و می‌گوید

در پرده اسرار کسی را ره نیست
زین تعبیه جان هیچکس آگه نیست
جز در دل خاک هیچ منزلگه نیست
می خور که چنین فسانه‌ها کوته نیست


و در رباعی

اجرام که ساکنان این ایوان‌اند
اسباب تردد خردمندان‌اند
هان تا سرِ رشته خرد گم نکنی
کانان که مدبرند سرگردان‌اند


و در رباعی

کس مشکل اسرار اجل را نگشاد
کس یک قدم از دایره بیرون ننهاد
من می نگرم ز مبتدی تا استاد
عجز است به دست هر که از مادر زاد


و نیچه نیز معترف است که:
به راستی، اثبات کلیت برای هستی دشوار است و به سخن درآوردن اش دشوار



خیام و نیچه هر دو پاسداران تن‌اند. مراد از پاسداشت تن، ارجحیت زمین بر آسمان است و غنیمت شمردن نشئه این جهانی بر جهان واپسین است. برای آدمی که در میانه شادی هستی و هراس از نیستی دودو می‌زند، پاسداشت تن و زمین، فرصت شادمانه زیستن است. مراد خیام از باده نیز اشاره به نقش نمادین آن دارد که زایل کننده عقل است، عقلی که درگیر وحدت و کثرت، هستی و نیستی است

برخیزم و عزم باده ناب کنم
رنگ رخ خود به رنگ عناب کنم
این عقل فضول پیشه را مشتی می
بر روی زنم چنانکه در خواب کنم


مخموری عقل فرصتی است برای پاسداشت تن

بردار پیاله و سبو ای دل‌جو
برگرد به گِرد سبزه‌زار و لب جو
کاین چرخ بسی قد بتان مهرو
صد بار پیاله کرد و صد بار سبو


و در رباعی

وقت سحر است، خیز ای مایه ناز
نرمک‌نرمک باده خور و چنگ نواز
کان‌ها که بجایند نپایند کسی
و آن‌ها که شدند کس نمی‌آید باز


و در رباعی

تا کی غم آن خورم که دارم یا نه
وین عمر به خوشدلی گذارم یا نه
پر کن قدح باده، که معلوم نیست
کاین دم که فرو برم بر آرم یا نه


و در رباعی

برخیز و مخور غم جهان گذران
خوش باش و دمی به شادمانی گذران
در طبع جهان اگر وفایی بودی
نوبت به تو خود نیامدی از دگران





#ادامه‌دارد





‏Join Us ☞ @iranian_antitheists
انجمن آنتی‌تئیست‌های ایران


#هیچ‌انگاری، نیچه و خیام (۳)


یکی از مسائلی که باعث شده، #خیام و #نیچه را همردیف هم بدانند، برچسب #نیهیلیسم است.

به باور نیچه، مراد از نیهیلیسم یعنی، آنچه که مسلم انگاشته می شود، در برابر پتک چرا دود می‌شود و به هوا می رود، و نگرش و کنش خودکار شده مورد نیشخند واقع می‌گردد
شیوه‌های اندیشه و کنش که با سمت‌گیری یا آرایشی خاص از نمادها شکل گرفته‌اند یکباره با ناهنجاری‌های تجربه یا مسائلی روبرو می‌شوند که نمادها و شکل‌های موجود شناخت نمی‌توانند آنها را توضیح دهند؛ سرمشق‌ها یا فرضیات رایج درباره واقعیت که بر فعالیت ما فرمان می‌رانند، به ارزیابی دوباره نیاز پیدا می کنند


این فرصت شکل دادن به ارزیابی دوباره ارزش‌ها بشارتی بود که نیچه پیشگویی کرده بود: ظهور هیچانگاری

پاسخ به این که هیچانگاری چه معنایی در خود نهفته دارد را نیچه این گونه پاسخ می‌دهد
والاترین ارزش‌ها از ارزش خویش می‌کاهند و پرسنده چرا، پاسخی نمی‌یابد

پس
هیچانگاری وضعیتی می‌شود که اذهان را در برابر چرایی امری قرار می‌دهد و حتی بر زبان‌های متافیزیکی و اخلاقی، که ما شناخت خود را از جهان با آن‌ها بیان می‌کنیم و عمل خود را در جهان بر آنها مبتنی می‌سازیم، تاثیر می‌گذارد


خیام از این باب که همانند نیچه، والاترین ارزش‌های هستی‌شناسانه را به پرسش می‌کشد و از اعتبار لاهوتی آن کاهد، یک #هیچ‌انگار به شمار می آید

از آمدن و رفتن ما سودی کو؟
وز تار وجود عمر ما پودی کو؟
در چنبر چرخ جان چندین پاکان
می‌سوزد و خاک می‌شود، دودی کو؟


و در رباعی:

از جمله رفتگانِ این راهِ دراز
بازآمده‌ای کو که به ما گوید راز؟
هان بر سر این دو راهه از روی نیاز
چیزی نگذاری که نمی‌آیی باز


و یا رباعی:

از آمدنم نبود گردون را سود
وز رفتن من جاه و جلالش نفزود
وز هیچ‌کسی نیز دو گوشم نشنود
کاین آمدن و رفتنم از بهر چه بود


و در رباعی:

هرچند که رنگ و روی زیباست مرا
چون لاله رخ و چو سَرْو بالاست مرا
معلوم نشد که در طَرَبخانهٔ خاک
نقّاشِ ازل بهرِ چه آراست مرا؟



این پرسشگری خیام، او را در سِلک بسیاری از متفکران قدیم و جدید قرار می‌دهد که والاترین ارزش‌ها را به چالش کشیده‌اند

پرسشگریِ هستی‌شناسانه خیام در باب مرگ، باعث شده بود که نجم‌الدین‌رازی او را #کافر و #دهری بداند و معتقد باشد که خیام از غایت حیرت و ضلالت است که این رباعی‌ها را سروده است



#ادامه‌دارد





‏Join Us ☞ @iranian_antitheists
انجمن آنتی‌تئیست‌های ایران


#هیچ‌انگاری، نیچه و خیام (۲)


حال چه الزامی وجود دارد که دیدگاه دو متفکر را که در دو بستر تاریخی و فرهنگی متفاوت زیسته‌اند، با یکدیگر مقایسه کنیم؟


همانطورکه گفته شد، مرگ موضوع واحدی است برای همه انسان‌ها که بدان بیندیشند، اما پاسخی که به این مسئلۀ لاینحل بشری داده شده است، در فرهنگ‌های گوناگون، متفاوت است
برخی علاقه دارند که شخصیت هایی همچون #اپیکور، #خیام، #ابوالعلامعرری، #نیچه و ... را در یک گروه قرار دهند و در آثارشان درپی یافتن شباهت‌های باشند که آنان را به یکدیگر متصل کنند، اما متاسفانه به زیست‌جهان متفاوت هریک از این شخصیت‌ها توجهی نمی‌شود.


هر انسانی در هرلحظه از زندگی‌اش در حال گفت‌وگو با گفتمان (Discourse) فرهنگی‌اش می‌باشد و پرسش‌ها و پاسخ‌هایش را متناسب با زبان و فرهنگ خویش ارایه می‌دهد. مسلما پاسخ #اپیکور، #خیام، #ابوالعلامعرری، #نیچه و ... به مسئله مرگ تابعی از گفت‌وگوی آنان با نهادهای اجتماعی، فرهنگی و سیاسی زمانه خودشان است.


#اپیکور در مواجهه با اساطیر و افلاطون‌گرایی و رواقی‌گری زمانه‌اش؛ #خیام در مواجهه با عرفا، صوفیان، فقها و متکلمانی چون غزالی؛ و #نیچه در مواجهه با مسیحیت، کلاسیسیم و رمانتیسیسم دوران خود، به مسئله مرگ پاسخ دادند زمینه‌تاریخی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی هریک از این متفکران تاثیری مهم در ارایه پاسخ دارد. بافتار (context) هر اثر، جزئی لاینفک از آن اثر می‌باشد که درهنگام نقد نباید از نظر دور بماند



#ادامه‌دارد





‏Join Us ☞ @iranian_antitheists
انجمن آنتی‌تئیست‌های ایران


#هیچ‌انگاری، نیچه و خیام (۱)


بودن یا نبودن، مسئله این است
این مسئله، تنها مسئله #هملت شکسپیر نمی‌باشد، بودن یا نبودن مسئله همه ماست. به تعبیری دیگر #مرگ‌اندیشی جزئی از هویت انسان است. مواجهه‌ انسان با مرگ، طبیعی‌ترین رخداد فلسفی انسان است که از بدو ورودش به این کره‌خاکی از همراه با او بوده است. بی‌سبب نیست نخستین کتابی که برای انسان امروز از گذشته به یادگار مانده است، #کتاب‌مردگان مصری می‌باشد و نخستین اسطوره کهن بابلی، اسطوره #گیل‌گمش نیز درباره مرگ و راز دست‌یابی بشر میرا به جاودانگی است.


از گذشته تا به امروز هرآنچه که جزو دستاوردهای فرهنگی انسان می‌باشد، ناشی از تفکر #مرگ‌اندیشی اوست
دستاورهای تکنولوژیک، فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و در یک کلام، هرآنچه که انسان امروز دارد، مرده‌ریگی از #مرگ‌اندیشی است. گوناگونی فرهنگی و اجتماعی انسان و به تعبیری چگونگی زیست او، پاسخی به #مرگ‌اندیشی است. آدمی هر لحظه درحال گفت‌وگو با پیشینه گفتمان فرهنگی خود است و پاسخی که در باب مرگ می‌گیرد، تحفه اندیشیده شده فرهنگ اوست. آدمی هرآنچه که برای زیست خود در این کره‌خاکی اندیشیده است، پاسخی بر تفکر #مرگ‌اندیشی اوست. پاسخ انسان به مرگ را باید در زیست‌جهان او جستجو کرد و چگونه زیستنش می‌تواند رهیافتی به چگونه #مردن باشد



#ادامه‌دارد





‏Join Us ☞ @iranian_antitheists
انجمن آنتی‌تئیست‌های ایران


#هیچ‌انگاری، نیچه و خیام





Join Us ☞ @iranian_antitheists