انجمن آنتیتئیستهای ایران
✪
#هیچانگاری، نیچه و خیام (۳)
یکی از مسائلی که باعث شده،
#خیام و
#نیچه را همردیف هم بدانند، برچسب
#نیهیلیسم است.
به باور نیچه، مراد از نیهیلیسم یعنی،
آنچه که مسلم انگاشته می شود، در برابر پتک چرا دود میشود و به هوا می رود، و نگرش و کنش خودکار شده مورد نیشخند واقع میگردد
شیوههای اندیشه و کنش که با سمتگیری یا آرایشی خاص از نمادها شکل گرفتهاند یکباره با ناهنجاریهای تجربه یا مسائلی روبرو میشوند که نمادها و شکلهای موجود شناخت نمیتوانند آنها را توضیح دهند؛ سرمشقها یا فرضیات رایج درباره واقعیت که بر فعالیت ما فرمان میرانند، به ارزیابی دوباره نیاز پیدا می کننداین فرصت شکل دادن به ارزیابی دوباره ارزشها بشارتی بود که نیچه پیشگویی کرده بود:
ظهور هیچانگاریپاسخ به این که هیچانگاری چه معنایی در خود نهفته دارد را نیچه این گونه پاسخ میدهد
والاترین ارزشها از ارزش خویش میکاهند و پرسنده چرا، پاسخی نمییابدپس
هیچانگاری وضعیتی میشود که اذهان را در برابر چرایی امری قرار میدهد و حتی بر زبانهای متافیزیکی و اخلاقی، که ما شناخت خود را از جهان با آنها بیان میکنیم و عمل خود را در جهان بر آنها مبتنی میسازیم، تاثیر میگذاردخیام از این باب که همانند نیچه، والاترین ارزشهای هستیشناسانه را به پرسش میکشد و از اعتبار لاهوتی آن کاهد، یک
#هیچانگار به شمار می آید
از آمدن و رفتن ما سودی کو؟
وز تار وجود عمر ما پودی کو؟
در چنبر چرخ جان چندین پاکان
میسوزد و خاک میشود، دودی کو؟
و در رباعی:
از جمله رفتگانِ این راهِ دراز
بازآمدهای کو که به ما گوید راز؟
هان بر سر این دو راهه از روی نیاز
چیزی نگذاری که نمیآیی باز
و یا رباعی:
از آمدنم نبود گردون را سود
وز رفتن من جاه و جلالش نفزود
وز هیچکسی نیز دو گوشم نشنود
کاین آمدن و رفتنم از بهر چه بود
و در رباعی:
هرچند که رنگ و روی زیباست مرا
چون لاله رخ و چو سَرْو بالاست مرا
معلوم نشد که در طَرَبخانهٔ خاک
نقّاشِ ازل بهرِ چه آراست مرا؟
این پرسشگری خیام، او را در سِلک بسیاری از متفکران قدیم و جدید قرار میدهد که والاترین ارزشها را به چالش کشیدهاند
پرسشگریِ هستیشناسانه خیام در باب مرگ، باعث شده بود که نجمالدینرازی او را
#کافر و
#دهری بداند و معتقد باشد که خیام از
غایت حیرت و ضلالت است که این رباعیها را سروده است
#ادامهداردJoin Us ☞
@iranian_antitheists