HANIcompany{Hamrahan Andishmandan va Noavaran Iraniyan}

#جبهه_ملی_نخبگان_ایران
Канал
Логотип телеграм канала HANIcompany{Hamrahan Andishmandan va Noavaran Iraniyan}
@HANIcompanyПродвигать
183
подписчика
299
фото
119
видео
592
ссылки
@conferencehani کانال کنفرانس های هانی
Forwarded from جنبش ملی کارآمدی (محمدرضا جانقلی)
غرور و تعصب

قدرتْ مغز صاحبش را می‌خورد!

جری یوسیم / ترجمۀ : علی برزگر


قدرتمندان چگونه توانایی‌های ذهنی‌ای را از دست می‌دهند که برای رسیدنشان به قدرت ضروری بوده‌اند

برای رسیدن به قدرت ذکاوت لازم است. باید موقعیت‌شناس باشی و ذهن دیگران را بخوانی و واکنش‌های بجا و مناسب نشان بدهی. اما اگر چنین است، پس چرا دنیا مملو است از قدرتمندانی که انگار بویی از عقل و منطق به مشام آن‌ها نخورده است؟ مجموعه‌ای از تحقیقات نشان می‌دهد صاحب قدرت بودن، تأثیرات عمیقی بر ذهن ما و کارکردهایش می‌گذارد.

اگر قدرت یک داروی درمانی بود، فهرست بلندی از عوارض جانبی را با خود به همراه داشت. این دارو می‌تواند از خود بیخود کند، می‌تواند به فساد بکشاند، حتی می‌تواند موجب شود تا هنری کیسینجر به این باور برسد که از از نظر جنسی مرد جذابی است. اما آیا قدرت می‌تواند باعث آسیب مغزی شود؟

متن کامل این یادداشت را در لینک زیر مطالعه کنید:

http://tarjomaan.com/neveshtar/8586/

مرجع : Atlantic

#قدرت #غرور #تعصب #غرور_و_تعصب #قدرت_مغز_صاحبش_را_می‌خور

@jmniran

#جبهه_ملی_نخبگان_ایران
Forwarded from جنبش ملی کارآمدی (مقدم)
‍ تصور نکنید که انتخابهای افراد خودراهبر همیشه درست و منطقی است. خودراهبری مسئولانه بدین معناست که فرد ابتدا انتخاب می کند و سپس از پیامدهای این انتخاب چیزی می آموزد.

#کارل_راجرز

@Existentialpsychotherapy
@jmniran
#جبهه_ملی_نخبگان_ایران
🔷 Die Vernunft in der Geschichte

🔶 عقل در تاریخ

🔹گ. و . ف . هگل

🔶 Es ist hier besonders der moralischen reflexionen
Erwährung zu tun und durch die Geschichte zu gewinnen moralischen Belehrung.

🔶 هگل در این فقره از "عقل در تاریخ" اشاره کرده است که از طریق تعالیم‌اخلاقی، نمی‌توان دگرگونی‌های دولت‌ها و یا سرنوشت اقوام را توضیح داد. چراکه اصلا مبنای این دو از یک دیگر متفاوت‌ هست. به عنوان مثال، هگل اشاره کرده است که [Schicksale der Völker، ایضا سرنوشت اقوام] یا [Umwälzungen der Staaten، ایضا: دگرگونی‌ دولت‌ها] هرگز نمی‌تواند با مبانی اخلاقی و یا انتزاع‌های اخلاقی تاریخ‌نویسان توضیح داده شود.

🔶 وانگهی، شاید این تعالیم برای اعتلای روح جوانان سودمند باشد که آن را از طریق داستان‌های کتاب مقدس نیز می‌توان دنبال کرد. اما هرگز نمی‌توان در تاریخ‌نویسی، با این مبانی و تعالیم، گذشته را به حال برکشید.

🔶 هگل سپس به تاریخ‌نویسانی اشاره می‌کند که می‌خواهند به شاهزادگان و دولتمردان و... پند و اندرز بدهند. اما آن چه که مشخص است این است که هگل گفته است که انسان از تاریخ چیزی نمی‌آموزد و بر طبق آموزه‌های تاریخی رفتار/عمل نمی‌کند.

🔶 Gw.f Hegel. Vorlesungen über "die philosophie der Weltgeschichte/ Die Vernunft in der Geschichte" (S. 18, F.M. Verlag, 1822_1828).

تقریر: بهروززواریان

@MinervaEule1776
https://t.center/denkenfurdenken
@jmniran
#جبهه_ملی_نخبگان_ایران
Forwarded from جنبش ملی کارآمدی (مقدم)
(ادامه)👇👇👇

🔹براي اينكه اين مسأله را نشان دهم مثالي مي‌زنم از لارنس كالبرگ، بزرگترين شاگرد و همكار ژان پياژه كه هر دو در زمينة روانشناسي رشد و تربيت اخلاقي فعاليت مي‌كردند. يكي از نظريات اساسي كالبرگ و پياژه در تعليم و تربيت اخلاقي اين بود كه اگر از همان آغاز به كسي كه تحت تعليم و تربيت است خودانديشي نياموزيم موفق نخواهيم بود. در واقع، خودانديشي شرط لازم تعليم و تربيت اخلاقي است. خودانديشي يعني اينكه انسان خود بايد انديشد و بداند كه در اخلاقي زيستنش كسي نمي‌تواند به جاي او انديشد. به طور كلي، انسان در زندگي دو دسته عامل تأثيرگذار دارد، يكي آنها كه جانشين‌پذيرند و بنابراين مي‌توان آنها را به ديگري واگذار كرد و يكي آنها كه جانشين‌پذير نيستند و به ديگري نمي‌توان واگذار كرد، مثلاً نمي‌شود به ديگري گفت به جاي من غذا بخور.

🔹حالا سخن در اين است كه براي اخلاقي زيستن انديشيدن لازم است و كسي جز خود انسان نمي‌تواند اين كار را كند. كالبرگ و پياژه مي‌گفتند كه در گذشته تصور اين بود كه مي‌توان انسان را با صرف انتقال قواعد اخلاقي تربيت كرد، اما آزمايشات آنها نشان داد كه انتقال قواعد اخلاقي كافي نيست و خودانديشي لازم است. براي سنجش اين خودانديشي كالبرگ آزمايشي مطرح كرد و به كودكان گفت زني به سرطان لاعلاجي مبتلا شده است و به‌تازگي كسي دارويي كشف كرده است كه فقط آن دارو مي‌تواند آن زن را نجات دهد. شوهر آن زن به سراغ آن فرد مي‌رود و داروساز، چون مي‌داند كسي جز او اين دارو را ندارد، قيمتي طلب مي‌كند كه اگر آن مرد همة زندگي‌اش را هم ببخشد فقط نيمي از آن قيمت را مي‌تواند تقبل كند. كالبرگ به كودكان گفت كه در اينجا دو راه بيشتر وجود ندارد، يا آن شوهر بايد رضا بدهد كه زنش بميرد و يا اينكه آن دارو را بدزدد و او راه دوم را انتخاب كرد. بعد پرسيد كه آيا كار او درست بوده است يا نه؟ كالبرگ مي‌نويسد كه درصد قابل توجهي از كودكان، بر خلاف ما بزرگترها، چون هنوز كاملاً مطابق فرهنگ بزرگترها آموزش نديده بودند، مي‌گفتند كه راههاي سوم و چهارم و ديگري هم هست و تحقيات نشان داد كه كودكان 37 راه ديگر پيشنهاد كردند، مثل اينكه گفتند آن مرد همة زندگي‌اش را بفروشد و نصف مبلغ را بدهد و براي نصف ديگر تا آخر عمر براي داروساز كار كند، يا فقط نصف ميزان دارو را بگيرد و شايد همانقدر كارساز باشد، يا به انجمنهاي خيريه رجوع كند، يا آگهي دهد، يا مي‌گفتند كساني كه داروي تازه‌اي را كشف كرده‌اند محتاج آزمايش روي بيماران واقعي‌اند و بنابراين حتي آن فرد مي‌تواند مطالبة پول هم بكند و.... اين قدرت تخيل در واقع قدرت واقع‌بيني است.

🔹كالبرگ نتيجه ‌مي‌گرفت كه كودكان، چون هنوز به دوگزينه‌اي بودني كه بزرگترها به آنها القا مي‌كنند خوگر نشده‌اند، به طور غريزي مي‌فهمند كه زندگي به دو را مختصر نمي‌شود. كالبرگ، علاوه بر اينكه دستورالعملي از اين آزمايشات استخراج مي‌كرد، مي‌گفت بر اين اساس مي‌توان نظامهاي اخلاقي را بررسي و نقد كرد. بنابراين، نظامهاي اخلاقي درست آنهايي‌اند كه پيش از هر چيز از انسان مي‌خواهند كه كاملاً به جوانب امر توجه كند و ببيند كه واقعاً چند راه وجود دارد، والا معمولاً هر دو راه دوراهي‌ها تالي فاسد اخلاقي دارند. كالبرگ از قديس آتاناسيوس، از رهبانان صدر مسيحيت، مثال مي‌زد كه دشمنانش به دنبالش آمدند تا او را بكشند و او سوار قايقي شد و به رودخانه رفت. دشمنان به او رسيدند و او را نشناختند و از او سراغ قديس آتاناسيوس را گرفتند و او جواب داد: همين نزديكيهاست! كساني در مسيحيت گفتند او به همين دليل از قديسيت خارج شده است؛ او دو راه بيشتر نداشت، يا بايد مي‌گفت كه آتاناسيوس منم و كشته مي‌شد و يا دروغ مي‌گفت. اما كالبرگ مي‌گويد اتفاقاً او درست به همين دليل كه بلاهت به خرج نداد و راه سومي يافت قديس است.

مصطفی ملکیان،روانشناسی اخلاق،جلسه 43،موسسه پرسش

@porseshiha
@mostafamalekian
@jmniran
#جبهه_ملی_نخبگان_ایران
Forwarded from جنبش ملی کارآمدی (مقدم)
🔹واقع گرایی در اخلاق

🔹شناخت واقع‌گرايانه، يعني باور دم‌به‌دم نزديك‌شونده به واقع.به قول جوزف باتلر، انسان بايد به دنبال واقعيتها بدود و هيچگاه واقعيتها به دنبال انسان نمي‌آيند. انسان خيلي وقتها دچار اين توهم است كه گويي واقعيتها به دنبال عقايد او مي‌دوند، يعني اگر گفت الف ب است الف ب مي‌شود. سلامت روان به اين است كه انسان مدام بررسي كند كه آيا عقايدش مطابق با عالم واقع است يا نه؛ حتي اگر نظرية مطابقت با واقع را هم قبول نداشته باشد، بايد بررسي كند كه آيا عقايدش تقرب به واقع دارند يا نه. آنها كه سلامت روان ندارند معمولاً عقايدشان دور از واقع است، نه اينكه چون سلامت روان ندارند از واقعيت دورند، بلكه چون از واقعيت دورند سلامت روان ندارند.

🔹اين دوري از واقع انواعي دارد: الف) آرزوانديشي، يعني اينكه آرزو مي‌كنم الف ب باشد، پس الف ب است. اين فرم استدلال مفتضح را بيشتر انسانها دارند، يعني خوشي زندگي خود را به بهاي در توهم افتادن مي‌خرند. ب) توهم‌زدگي، يعني انسان سخني را كه دليل قانع‌كننده‌اي به سودش ندارد بپذيرد؛ به عبارت ديگر، سخني را كه نقيضش بر خودش رجحان دارد بپذيرد. ج) هذيان‌زدگي، كه از توهم‌زدگي بدتر است، يعني انسان، به موجب سلطة احساسات يا خواسته‌ها، سخني را بپذيرد كه دليلي بر خلافش وجود دارد. د) پذيرش ناسنجيدة فهم عرفي.

🔹بنابراين، نظامهاي اخلاقي‌اي كه در توصيه‌هاي خود به واقعيتهاي انساني توجه نمي‌كنند ناواقع‌گرا هستند و قابل توصيه نيستند. به تعبير ديگر، درست است كه اخلاق با عمل سروكار دارد، اما اين طور نيست كه عمل تأثيري در شخصيت و منش انسان نداشته باشد و رفتار خاص شخصيت و منش خاص پديد مي‌آورد. براي شناخت نظامهاي اخلاقي ناواقع‌گرا معمولاً به توصيه‌ها يا به پاسخ به سؤالهايي كه مي‌دهند توجه مي‌شود، اين درست است، اما، مهمتر از آن، سؤالهاي ناواقع‌گرايانه‌اي است كه اين نظامهاي اخلاقي‌ پيش مي‌نهند؛ به قول مولوي: هم جواب از علم خيزد هم سؤال. در اينجا فقط به يك نمونه مي‌پردازم و آن نظامهاي اخلاقي‌اي هستند كه معمولاً انسان را با دوراهي مواجه مي‌سازند.

🔹 اين نظامهاي اخلاقي ناواقع‌گرايانه‌اند، چون انسان در زندگي بيشتر با چندراهي مواجه مي‌شود و بسيار به‌ندرت با دوراهي مواجه مي‌شود. بنابراين، نفس اين طرح دوراهي، فارغ از اينكه انتخاب كدام راه پيشنهاد شود، ناواقع‌گرايانه است. مثلاً سقراط مي‌گفت اگر كسي سلاحي نزد من به امانت گذاشته باشد و بعد خواست به قصد كشتن ناحق كسي آن را از من بگيرد و من از قصد او آگاه بودم آيا بايد رد امانت كنم يا عدم ياري ظالم. سقراط اين مثال را مي‌زد تا نشان دهد انسان در زندگي با تعارض وظايف روبروست. اما، فارغ از اينكه رد امانت را ترجيح دهيم يا عدم ياري ظالم، مي‌پرسيم چرا بايد منحصر در اين دو راه شد؟ آيا راه سومي وجود ندارد؟ مثلاً سلاح را به ظالم تحويل داد و در عين حال نصيحتش كرد كه مظلوم را نكشد، يا سلاح را تحويل داد و در عين حال با سلاح قوي‌تري مانع اقدام او شد، يا مظلوم را باخبر كرد، يا از ديگران براي اقدام عليه ظالم ياري گرفت و... .

(ادامه)👇👇👇

@mostafamalekian
@jmniran
#جبهه_ملی_نخبگان_ایران
Forwarded from جنبش ملی کارآمدی (مقدم)
چکیدۀ کتاب «ابرهای ندانستن»

۱۰ مرداد ۱۳۹۷  

۱٫ میان انسان و خدا «اَبر جهل» حائل است و این ابر با قوۀ عاقله قابل شکافتن نیست.
۲٫ باید با ایجاد «اَبر فراموشی» کلیۀ ماسوی الله را فراموش کرد تا بتوان مستقیماً در آستانۀ ورود در «اَبر جهل» قرار گرفت.
۳٫ سپس باید با نوک پیکان «عشق کور» به ابر جهل حمله کرد و آن را شکافت و وارد آن شد.
۴٫ در داخل این «اَبر جهل» آن قدر باید ماند و به ذات خدا عشق ورزید (نه اینکه فکر کرد) تا اینکه یک معرفت عشقی که به عاقله هیچ ربطی ندارد آشکار شود.

پی‌نوشت:

چند روز قبل که پاره‌ای از یادداشت‌هایم را مرور می‌کردم، نگاشتۀ فوق توجهم راجلب کرد که نمی‌دانم چند سال پیش، پس از خواندن متن آلمانی کتاب ابرهای ندانستن  نوشته‌ام. این کتاب که یکی از متن‌های بدیع و بسیار جذّاب عرفان مسیحی است در قرن چهاردهم میلادی به زبان انگلیسی به نگارش درآمده و نویسندۀ آن شناخته شده نیست.

محمد مجتهدشبستری
منبع:وبسایت شخصی محمد مجتهد شبستری

@jmniran
#جبهه_ملی_نخبگان_ایران
Forwarded from جنبش ملی کارآمدی (مقدم)
📚📚📚

اگر تو ثروتمند باشی، سَرما یک نوع تَفریح می شَود تا پالتو پوست بخری، خودَت را گرم کنی و به اسکی بروی...
اگر فَقیر باشی بَر عکس، سَرما بَدبختی می شَود و آن وَقت یاد می گیری که حتی از زیبایی یک منظره زیر برف مُتنفر باشی؛ کودکِ مَن! تَساوی تَنها در آن جایی که تو هَستی وجود دارد، مثلِ آزادی... ما تنها تویِ رَحِم بَرابر هَستیم...

نامه به کودکی که هرگز زاده نشد
اوریانا فالاچی

@Noandishaan_Book
@jmniran
#جبهه_ملی_نخبگان_ایران
Forwarded from جنبش ملی کارآمدی (مقدم)
🌀🌀🌀

فیلسوفان اخلاق می‌پذیرند که حریم خصوصی در زمرۀ حقوق اخلاقی است، یا دست‌کم از چنین حقوقی حمایت می‌کنند. تصور بر این است که برخورداری از فضای ذهنی مخصوص به خویشتن پیش‌نیازِ خودفرمانی اخلاقی است. «حریم خصوصی شرط برخورداری از فضای شخصی است و فضای شخصی فضایی است که برای استدلال ضروری است، و افراد از حق اخلاقی بنیادیِ استدلال به عنوان ابزاری برای کسب خودفرمانی برخوردارند.» همانطور که سیسیلا باک می‌گوید، اگر قرار باشد دیگران، قبل از اینکه تصمیم بگیریم افکار خود را برای دیگران بیان کنیم از آنها آگاه شوند، دیگر نمی‌توانیم برای آیندۀ خویش برنامه‌ریزی کنیم یا حسی از خویشتن را پرورش دهیم، یا تعاملات خود با دیگران را مهار کنیم. استدلال باک دو تعریف خصوصی را با یکدیگر پیوند می‌دهد: فضای اخلاقی که در آن می‌توان بدون دخالت دیگران استدلال کرد و قدرت کنترل آنچه دربارۀ خویش به دیگران می‌گوییم. می‌توان دید که این تعریفِ دوم به تعریف نخست یاری می‌رساند. حتی اگر نوعی ابزار برای خواندن افکار دیگران وجود داشته باشد که بتوان بی‌آنکه به شخص مورد نظر هیچ آسیب جسمی برسد آن را به کار برد، اطلاعِ آن شخص از اینکه این دستگاliberalاو به کار برده‌اند یا ممکن است به کار ببرند، یعنی آگاهی از اینکه مهارِ اطلاعات شخصی خویش را در دست ندارند، احتمالاً مانع از تفکر آزادانۀ او می‌شود. علاوه بر این، برخی روابط سالم انسانی از اعتماد قوّت می‌گیرند. اگر کسی هر آنچه را دربارۀ آشنایان نزدیکش می‌داند افشا کند همسر یا دوست خوبی نیست.

اخلاق بازجویی
مایکل اسکرکِر
ترجمهٔ افشین خاکباز

@jmniran
#جبهه_ملی_نخبگان_ایران
Forwarded from جنبش ملی کارآمدی (مقدم)
📚📚📚

هيچكس مجبور نيست انسان بزرگی باشد؛ تنها، انسان بودن کافی است. 

#آلبر_كامو

@afkareroshan
@jmniran
#جبهه_ملی_نخبگان_ایران