فرهنگیان سلام

#شیرزاد_عبداللهی
Канал
Логотип телеграм канала فرهنگیان سلام
@Farhangian_sallamПродвигать
366
подписчиков
1,07 тыс.
фото
146
видео
1,69 тыс.
ссылок
✅فقط اخبار "مهم" وبه" روز" را ببینید. ✅آخرین اخبار آموزش وپرورش کشور. ✅درج بخشنامه های مهم اداری. ✅آخرین اخبارفرهنگيان وبازنشستگان. ✅اعلام تمامی دوره های ضمن خدمت. 🌺☘️🌸🌿🌼 ارتباط با ما :👇 👇 👇 @farhangian_sallam_Admin1 @amirdelfan71 آدرس کانال
دفاع از "حرف حساب" و رضا نهضت، دفاع از آزادی بیان است

✍️ #شیرزاد_عبداللهی /کانال آموزگاران

▪️طبق خبر منتشر شده در کانال آموزگاران، ابعاد قضیه هنوز کاملا روشن نیست. قاعدتا باید منتظر توضیحات آقای نهضت بمانیم. اما آقای نهضت ممکن است محدودیت قضایی برای اطلاع رسانی و مصاحبه داشته باشد. ممکن است در شرایطی قرار داشته باشد که نتواند یا نخواهد اطلاع رسانی کند. آیا ما باید سکوت کنیم ؟

▪️فعالیت "حرف حساب" منحصرا در حوزه آموزش و پرورش بوده است و کاری به مسایل سیاسی و امنیتی نداشته است. وظیفه خبرنگاران حوزه آموزش این است که از وزیر آموزش و پرورش به عنوان مقام مسئول این وزارتخانه سوال کنند که چه اتفاقی افتاده است ؟

▪️آقای رضا نهضت دبیر آموزش و پرورش با 27 سال سابقه خدمت است و وزیر باید در این مورد با شفافیت توضیح بدهد. اگر موضوع به وزارتخانه ربطی ندارد و شکایتی علیه حرف حساب و مدیر آن مطرح نشده، آقای وزیر باصراحت همین را بگوید.

▪️در صورت سکوت وزیر یا اظهارات مبهم و کلیشه ای این تصور تقویت می شود که تعطیلی "حرف حساب" و بازداشت موقت و ضبط وسایل شخصی یک خبرنگار ناشی از شکایت و پرونده سازی وزارت آموزش و پرورش بوده است. آقای وزیر صراحتا بگوید که کار ما نبوده است.

▪️مدتی پیش اسکرین شاتی از گفتگوی خصوصی "حرف حساب" و آقای حاجی میرزایی منتشر شد که بسیار مبهم و مشکوک بود. با توجه به اتفاقات این چند روز این سوال مطرح می شود که آیا نهادهای اداری آموزش و پرورش دامی برای مدیر کانال "حرف حساب" گسترده بودند ؟

▪️قبلا هم نوشتم که فعالیت حرف حساب را در چهارچوب رسانه های اصولگرا (مانند فارس و تسنیم و...) ارزیابی می کنم. حرف حساب فارغ از معیارهای روزنامه نگاری، رسانه ای تاثیرگذار بود. تندی برخی انتقادها و طنزهای گزنده آن مورد پسند بخشی از معلمان بود اما به مذاق مقامات خوش نمی آمد.

▪️رضا نهضت قبلا از تهدیدهای وزیر و فشار او به دلیل نقدها و طنزهای حرف حساب گفته بود. اگر وزیر توضیح قانع کننده ندهد افکار عمومی معلمان به این سمت می رود که وزیر آموزش و پرورش دولت روحانی، یک رسانه منتقد را با استفاده از امکانات دولتی خفه کرده است.

▪️تعجب این است که رسانه های جریان اصلی اصولگرا از صدا و سیما تا فارس و تسنیم و رجانیوز و ده ها سایت دیگر، تندترین انتقادهای سیاسی را به رییس جمهور و وزرای او وارد می کنند و تحمل می شود. اما انتقادهای غیرسیاسی معلمان به مقامات آموزش و پرورش در تلگرام تحمل نمی شود ؟

▪️چرا سقف اندیشه در این خراب شده آموزش و پرورش این قدر کوتاه است ؟ خاموش کردن یک کانال تلگرامی منتقد توسط مسئولان دولتی نه هنر است و نه نشانه اقتدار است. این فقط نشانه روحیه انتقادناپذیر مقامات آموزش و پرورش است، که حداقل ده سال از فضای جامعه عقب تر است.

▪️رسانه های غیر وابسته به وزارتخانه و نیز همکاران رسانه ای و صنفی جدا از هر انتقادی که به رضا نهضت و کانال حرف حساب دارند به جای خود محفوظ بماند، اما در مقابل خفه کردن یک صدای متفاوت باید اعتراض کنند و حداقل خواستار توضیح مقامات آموزش و پرورش بشوند. سکوت بدترین واکنش است.

▪️رسانه ها و فعالان رسانه ای با تقسیم بندی های مصنوعی مانند اصولگرا و اصلاح طلب، انتقاد سازنده و غیرسازنده ، انتقاد تند و کند و.... قضیه را توجیه نکنند. سکوت ما این اقدام را تبدیل به رویه ای شوم در وزارتخانه می کند و شتر احضار و بازداشت به نوبت درِخانه همه می خوابد به قول معروف : آسیاب به نوبت !

▪️مارتین نیمولر کشیش پروتستان در دوره نازی ها در آلمان شعری سرود که به غلط به برتولدبرشت نسبت داده شده است: "اول سراغ کمونیست‌ها آمدند/ سکوت کردم چون کمونیست نبودم./ بعد سراغ سوسیالیست‌ها آمدند،
سکوت کردم زیرا سوسیالیست نبودم./ بعد سراغ یهودی‌ها آمدند،/ سکوت کردم چون یهودی نبودم./ سراغ خودم که آمدند،دیگر کسی نبود تا به اعتراض برآید."

▪️قصد من شبیه سازی تاریخی نیست، که تفاوت ها بسیار است. اما می خواهم مسئولیت پذیری انسان را یادآوری کنم. شعار "زنده باد مخالف من" را که فراموش نکرده اید ؟ حمایت از رفیق و همفکر، یک کنش قبیله ای و غریزی است. اما حمایت از مخالف نشان آزادگی و مدنیت است. معیار ما برای دفاع از حقوق انسانی شهروندان نباید بر اساس دوری و نزدیکی مواضع سیاسی و عقیدتی آنها با ما باشد.


@farhangian_sallam
کدام استراتژی در مقابل کرونا جواب می دهد؟

✍️ #شیرزاد_عبداللهی

▪️فرقی نمی کند که مقامات سیاسی و مذهبی چه تفسیری از ویروس کرونا دارند مثلا آن را ناشی از گناه مردم و خشم پروردگار می دانند یا حاصل همکاری جن و انس و یا یک پدیده طبیعی یا توطئه دشمن. مهم این است که عملکرد دولتها تقریبا یکسان است و همه مطابق پروتکل های بهداشتی و توصیه های سازمان جهانی بهداشت عمل می کند.

▪️تقریبا همه کشورها از چین تا امریکا و ایتالیا و اسپانیا با تاخیر شیوع ویروس کرونا را جدی گرفته اند و همین تاخیر باعث گسترش بیماری شده است. در حاشیه هم گروه های مذهبی و سیاسی در سراسر جهان تفسیرهای متافیزیکی از بیماری ارائه می دهند که چندان جدی گرفته نمی شود.

▪️در حال حاضر سه استراتژی اصلی در برخورد با این ویروس در کشورهای مختلف وجود دارد:

▪️ یک - انتظار واکسن . خوشبختنانه واکسن کووید19 در آمریکا روی انسان آزمایش شده است و قطعا واکسن آن دست یافتنی است. اما هنوز دور از دسترس است و تهیه آن در بهترین حالت 12 تا 18 ماه طول می کشد.

▪️دوم - تعطیلی کامل فعالیت ها و خانه نشینی مردم، به امید قطع زنجیره انتقال بیماری.این استراتژی برای مدت طولانی باعث فروپاشی اقتصادی می شود و برای دولتها و مردم قابل تحمل نیست.

▪️سوم - حساب کردن روی ایمنی طبیعی انسانها در برابر ویروس و اجرای محدودیت ها در حدی که تعداد بیماران حادتنفسی از تعداد تخت های بیمارستانی بیشتر نشود و ابتلای 70 درصد مردم به بیماری تدریجی و کنترل شده و در یک بازه زمانی دو سه ساله با کمترین تلفات صورت گیرد.

▪️به نظر می رسد ترکیبی از این سه روش کارساز تر است. باید با تعطیل عمومی جلوی گسترش یکباره بیماری و افزایش آمار مرگ و میر را گرفت. اما امید به قطع زنجیره انتقال ویروس در جهان به هم پیوسته ممکن نیست.

▪️تصور ساده انگارانه از بیماری و تکیه بر مصونیت طبیعی افراد باعث مرگ و میر میلیونی انسانها می شود و بالاخره تا تهیه واکسن نمی شود دست بسته نشست.

▪️واقعیت این است که دنیا با مساله کرونا به مثابه یک موضوع طبیعی و پزشکی برخورد می کند و توصیه ها و دستورالعمل ها را رعایت می کند. در ایران هم دقیقا با همین شیوه برخورد می شود. به جدل های سیاسی و عقیدتی و مذهبی که تاثیر چندانی در رفتار دولتها و جوامع ندارند، باید در حد و اندازه واقعی آنها اهمیت بدهیم ،

▪️ویروس کووید 19 مدتها مهمان ناخوانده ماست و بسیاری از رفتارهای اجتماعی ما را تغییر داده و می دهد . بعید است بعد از نابودی این ویروس ما دوباره به رفتارهای عادی قبل از پیدایش ویروس برگردیم. ویروس کووید 19 باعث شده که فاصله های فیزیکی ما از همدیگر بیشتر شود. آیا این فاصله گذاری بر روی رفتارهای اجتماعی ما تاثیر تعیین کننده خواهد داشت؟

@farhangian_sallam
فارسی شکر است اما انگلیسی زبان بین المللی است !

✍️ #شیرزاد_عبداللهی

▪️جدا از بحث های سیاسی و تاریخی ، قدرت و نفوذ یک زبان در حال حاضر ، تابع شاخص هایی مانند گستره جغرافیایی ، حوزه اقتصادی (GDP ،صادرات و مبادلات خارجی) ،حوزه ارتباطات (تعداد کسانی که به عنوان زبان دوم از آن زبان استفاده می کنند و تعداد توریست ها)، حوزه علمی ( (محتوای اینترنتی ، فیلم های برجسته ، تعداد دانشگاه ها در بین 500 دانشگاه برتر دنیا ، جورنال های آکادمیک )، حوزه دیپلماسی (صندوق بین المللی پول ، سازمان ملل متحد ، حضور در نهادهای فراملی ) است. همه ما دوست داریم که زبان فارسی در سطح بین المللی زبان اول دنیا شود اما با وجود ظرافت ها و زیبایی های زبان فارسی در حوزه شعر و ادبیات، این زبان در حوزه اقتصاد ، ارتباطات ، دانش، توریسم، فرهنگ و دیپلماسی یک زبان ضعیف بین المللی است.

▪️در جدول رنکینگ قدرت و نفوذ زبان ها ( Power Language Index) یا (PLI)، بر اساس شش شاخص جغرافی، اقتصاد ، ارتباطات ، دانش و رسانه ، دیپلماسی ، به هر زبانی نمره ای بین صفر و یک داده شده است. صفر یعنی کمترین قدرت و نفوذ و یک یعنی بیشترین قدرت. در این جدول نمره زبان انگلیسی (0.889) ، نمره زبان ماندرین یا چینی (0.411)، نمره زبان فرانسه (0.337) ، نمره زبان روسی (0.244) و نمره زبان آلمانی (0.191) است. در این جدول زبان فارسی در موقعیت بیست و نهم نمره (0.040) را کسب کرده است. با توجه به شاخص های فوق ، زبان انگلیسی از موقعیت بی نظیری در دنیا برخوردار است و حتی زبان ماندارین (چینی ) با داشتن متکلمان بومی(زبان مادری ) بیش از دوبرابر زبان انگلیسی ، بر اساس شاخص های فوق تنها از 50 درصد نفوذ زبان انگلیسی برخوردار است.

▪️قدرت و نفوذ زبان انگلیسی برای افراد غیر انگلیسی زبان، منافع و مضراتی دارد . منفعت آن کمک به آسان شدن ارتباطات بین انسانها در جهان به هم پیوسته است. اما ضرر آن نفوذ خزنده کلمات و اصطلاحات انگلیسی به درون زبانهای دیگر است. فرانسوی ها که زبانشان سومین زبان بین المللی بعد از انگلیسی و ماندارین (چینی ) است گام هایی برای جلوگیری از ورود کلمات انگلیسی به زبان فرانسوی برداشته اند . متاسفانه نفوذ کلمات و اصطلاحات انگلیسی در زبان فارسی مخصوصا در فضای مجازی و محیط های آکادمیک رو به گسترش است و استفاده از اصطلاحات و کلمات انگلیسی نشانه نوعی تشخص به حساب می آید. دانستن یک زبان بین المللی فراگیر یک ضرورت است اما استفاده افراطی از کلمات خارجی در متون و محاورات فارسی شانه نوعی خود کم بینی است که البته ضعف و کم کاری فرهنگستان زبان فارسی در معادل سازی واژه ها و یا معادل سازی بد ، هم به نفوذ کلمات انگلیسی کمک کرده است.


متن کامل را در زیر بخوانید 👇


⬇️ ⬇️ ⬇️ ⬇️

https://b2n.ir/42784


@farhangian_sallam
برسد به دست #علی_طیب_نیا مشاور اقتصادی وزیر آموزش و پرورش!

✍️ #شیرزاد_عبداللهی

▪️مسایل اقتصادی آموزش و پرورش و راه حل های آن هم شناخته شده هستند و هم تجربه شده . در همه جای دنیا بودجه آموزش و پرورش عمومی توسط دولتها تامین می شود. البته، تاسیس مدارس خصوصی و کمک های داوطلبانه اولیا درصدی از بار هزینه دولتی آموزش و پرورش را کاهش می دهد. در ایران بحث اصلی مدیران آموزش و پرورش و معلمان با دولتها این است که دولت بودجه کافی برای اداره آموزش و پرورش تخصیص نمی دهد و آموزش و پرورش هر سال از کسری بودجه بیشتری رنج می برد. جواب دولت هم این است که بهره وری بودجه دولتی در آموزش و پرورش حدود 30 تا 40 درصد است و افزایش بودجه بهره وری را افزایش نمی دهد ، ضمن اینکه توان دولت در همین حد است و باید خلاقانه دنبال راه های دیگری برای تامین اعتبارات آموزش و پرورش برویم.

▪️راه حل کلاسیک حل مشکلات این است که همانگونه که حاج میرزایی گفت دولت بودجه 99 آموزش و پرورش را بر اساس "عملکرد بودجه" ببندد و نه بودجه تخصیصی سال قبل + ده یا پانزده درصد اضافه. علاوه برآن بدهی ها و کسورات و معوقات و دیون سال 98 و سالهای قبل را دربودجه سال 99 منظور کند. در این حالت بودجه سال آینده باید تقریبا دوبرابر یعنی حدود یکصد هزار میلیارد تومان بشود. آیا دولت چنین ظرفیتی دارد؟ طیب نیا اقتصاددان است و با لبخند به حاجی میرزایی خواهد گفت که دولت در این شرایط حداکثر بودجه سال آینده را روی 60 هزار میلیارد تومان می بندد.

▪️رسما گفته می شود که 90 تا 95 درصد بودجه آموزش و پرورش صرف پرداخت حقوق و مزایای معلمان و کارمندان و مدیران و حق التدریس و....می شود. آیا این بودجه قابل صرفه جویی است؟ بلی هست . چگونه ؟ از سه طریق 1- کاهش حقوق کارکنان . 2- کاهش تعداد کارکنان رسمی و استفاده از نیروهای ارزان خرید خدمت با یک سوم دستمزد کارکنان رسمی. 3- انحلال معاونت پرورشی و استفاده از مربیان و کارکنان این معاونت در بخش آموزشی. هیچکدام از این سه راه حل قابل اجرا نیست، به دلیل اینکه هرسه ابعاد سیاسی و امنیتی دارند. مرتضی حاجی در سال 80 دنبال ادغام معاونت پرورشی رفت و دیدیم که نتوانست . علی اصغر فانی دنبال راه حل دوم بود و موفق نشد.

▪️می توان سالن های اجتماعات مدارس را برای جشن عروسی و حتی دیوار داخلی و خارجی مدارس را برای نوشتن آگهی اجاره داد. می توان شیفت مخالف مدارس را تبدیل به آموزشگاه آزاد کردو... اولا همه مدارس امکانات و موقعیت تجاری ندارند. ثانیا این اتفاق مدرسه را به عنوان یک بنگاه اقتصادی و مدیر را به بنگاهدار تبدیل می کند که با ماهیت ایدئولوژیک و دولتی تعلیم و تربیت در تضاد است و ثالثا زمینه را برای فساد مالی و دله دزدی برخی از مدیران فراهم می سازد. آیا تبدیل مدرسه به بنگاه اقتصادی به عوارض جانبی ان می ارزد؟ اجاره بوفه مدرسه به سرایدار یا فردی خارج از مدرسه هم شیوه ای برای کسب درآمد است که از سالها پیش رایج شده و فاقد شفافیت است.

▪️راهکار الهیار ترکمن و مدیران سازمان برنامه افزایش ساعت کار دبیران به 30 و نهایتا 36 ساعت است تا با یک تیر دو نشان بزنند : 1- کمبود معلم را جبران کند . 2- بهره وری نیروی انسانی را بالا ببرند. این طرح دو اشکال اساسی دارد : اولا معلم را تبدیل به ماشین تدریس می کند . کیفیت کار معلم نسبت معکوس با ساعات حضور او در کلاس دارد. معلمی که 36 ساعت در هفته تدریس کند 50 درصد افت کیفیت خواهد داشت. ثانیا معلمان زیر بار این طرح نمی روند . معلم ژاپنی 44 ساعت هفته را در مدرسه حضور دارد اما کمتر از 20 ساعت در هفته در کلاس تدریس می کند. بقیه وقت او به مطالعه ، تحقیق و امور دیگری در دفتر کارش می گذرد که معلم ایرانی در خانه انجام می دهد یا اصلا انجام نمی دهد.

▪️عده ای در آموزش و پرورش ساختمانها و اماکن دارای ارزش تجاری آموزش و پرورش را به عنوان یک طعمه لذیذ می نگرند. منصور اردستانی مدیرکل دفتر حقوقی، املاک و حمایت قضایی وزارت آموزش و پرورش می گوید : نگاه به ملک در آموزش و پرورش باید تغییر کند و اگر ما از املاک‌مان درست استفاده نکنیم دیگران چشم طمع دوخته‌اند به املاک آموزش و پرورش؛ هجمه زیادی هم داریم هم از جانب اشخاص خصوصی و هم عمومی. آموزش و پرورش و مسئولان آن راهی جز اینکه نگاه‌شان را به ملک و اهمیت و جایگاه راهبردی این منبع تغییر بدهند، ندارند. ما باید بتوانیم منابع لازم برای اجرای سند تحول را علاوه بر منابع دولتی تامین کنیم." باز هم سند تحول و این بار از زاویه مدرسه فروشی! در مورد این فاجعه و عواقب آن جداگانه می نویسم .

🔸متن کامل یادداشت 👇

⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️


http://yon.ir/Hgse7

@farhangian_sallam
📌 ابراهیم سحرخیز فعال سیاسی یا استاد دانشگاه فرهنگیان؟/۱

✍️ #شیرزاد_عبداللهی

🔸یادداشت " اما و اگر های حذف تنوع از مدارس دولتی" نوشته اقای سحرخیز نمونه ای از برخورد سیاسی و تبلیغاتی با یک موضوع کارشناسی است. ظاهرا آقای سحرخیز طرفدار ادامه کار مدارس متنوع دولتی ، مانند مدارس دولتی هیات امنایی ، مدارس شاهد ، مدارس هیات امنایی، مدارس قرآنی ، مدارس استعدادهای درخشان، مدارس شبانه روزی ،مدارس استثنایی و... است و معتقد است که افرادی توطئه گر ، زیاده طلب و تمامیت خواه با ادامه کار این مدارس مخالفند. این زبان ، زبان یک تبلیغاتچی سیاسی است. یک کارشناس یا استاد دانشگاه با زبان آکادمیک و استدلالی به خواننده می گوید به چه دلیل وجود تنوع در مدارس دولتی را ضروری می داند. نمی توان برخورد مطلقی با تنوع در مدارس دولتی کرد به عنوان مثال مدارس شاهد به دلیل اینکه 30 سال از پایان جنگ ایران و عراق می گذرد علت وجودی خود را از دست داده اند زیرا فرزندان آخرین شهدای جنگ تحمیلی اکنون 30 ساله اند ، اما وجود مدارس هیات امنایی یا مدارس شبانه روزی روستایی به دلایل خاص موجه است.

🔸آقای سحرخیز حذف تنوع در مدارس دولتی را توطئه ای از جانب صاحبان مدارس غیردولتی می داند که دنبال کوچ ناخواسته میلیونها دانش اموز مستعد مدارس دولتی به مدارس غیر دولتی و عمیق تر شدن شکاف طبقاتی در آموزش و پرورش هستند. آقای سحرخیز پس از آن پای دولت روحانی را به میان می کشد که با اتهاماتی مانند : " فقدان بهره وری ، بالابودن قیمت تمام شده هزینه های آموزشی ،بیشترین فشار را متوجه مدارس دولتی( عادی) نموده است." آقای سحرخیز می گوید : " اگر همین فردا ،اراده کنید تا مدارس خاص دولتی را تعطیل کرده ،تنوع را از میان بردارید ، شمابزرگترین خدمت را در وهله اول به جیب گشاد صاحبان مدارس غیر دولتی نموده اید!" بر اساس یادداشت آقای سحرخیز، دولت +برخی نمایندگان مجلس و صاحبان مدارس غیردولتی در توطئه ای مشترک می خواهند تنوع در مدارس دولتی را از بین ببرند تا دانش آموزان را به مدارس غیر دولتی سوق بدهند و جیب گشاد صاحبان مدارس غیر دولتی را پر از پول کنند.

🔸آقای سحرخیز مخالف مدارس غیر دولتی و طرفدار مدارس متنوع دولتی است. تنوع در مدارس دولتی یعنی اینکه به نام مدارس شاهد و هیات امنایی و چند عنوان دیگر از دانش آموزان مدارس دولتی شهریه بگیریم ، اما در عین حال طرفدار اصل 30 قانون اساسی یعنی تحصیل رایگان باشیم! این نهایت ریاکاری است. نمی دانم آقای سحرخیز چگونه در ان واحد هم از مدارس متنوع دولتی که هر کدام تحت عنوانی از دانش آموزان پول می گیرند حمایت می کند و هم طرفدار آموزش و پرورش رایگان است؟ اما این تنها تناقض آقای سحرخیز در این یادداشت نیست. آقای سحرخیز تاسیس و توسعه مدارس غیر دولتی که از دید ایشان بسیار منفور است را پدیده ای مربوط به دولت روحانی می داند. این مایه تاسف است که سواد آقای سحرخیز در مورد تاریخچه مدارس غیر دولتی تا این حد محدود و آغشته با سیاست و منافع جناحی است. آقای سحرخیز اگر اندکی تحقیق و مطالعه کرده بود متوجه می شد که تاسیس مدارس غیر انتفاعی به درخواست اسلاف اصولگرای ایشان و تفسیر شورای نگهبان در دهه اول انقلاب صورت گرفته است.

🔸برداشت‌های متفاوت دو جناح چپ و راست انقلاب از اصل ۳۰ قانون اساسی و اختلاف نظر در میان مسوولان وزارت آموزش و پرورش، اکبر پرورش، وزیر آموزش و پرورش را واداشت که در آذرماه سال ۱۳۶۲ از شورای نگهبان تقاضا کند تفسیر خود از اصل ۳۰ قانون اساسی را بیان کند. در بخشی از پاسخ شورای نگهبان در مرداد ۶۳ تصریح شده که : «... آموزش‌ رایگان‌ در حد امکان‌ کلا یا بعضا باید فراهم‌ شود... و مستفاد از اصل‌ سی‌ام قانون‌ اساسی‌ دولتی‌ بودن‌ آموزش‌ و ممنوعیت‌ تاسیس‌ مدارس‌ و دانشگاه‌های‌ ملی‌ به‌ موجب‌ قوانین‌ عادی‌ نیست». شورای نگهبان بار دیگر در سال ۶۵ در پاسخ به استفساریه سیدمحمدرضا هاشمی‌ گلپایگانی، دبیر شورای‌ عالی‌ انقلاب‌ فرهنگی در نامه‌ای به امضای آیت‌الله صافی با صراحت بیشتری نوشت: «... از اصل‌ سی‌ام قانون‌ اساسی‌ دولتی‌ بودن‌ آموزش‌ و پرورش‌ و ممنوعیت‌ تاسیس‌ مدارس‌ و دانشگاه‌های‌ ملی‌ مستفاد نمی‌شود...» با این تفسیر زمینه قانونی تاسیس مدارس غیردولتی فراهم شد و نهایتا قانون تاسیس مدارس غیرانتفاعی در سال ۶۷ در مجلس به تصویب رسید


#کانال_فرهنگیان_سلام
@farhangian_sallam
💥فرقی نمی کند چه کسی وزیر آموزش و پرورش شود!

✍️ #شیرزاد_عبداللهی

▪️ هرکس وزیر آموزش و پرورش شود، نمی تواند گامی فراتر از اداره روزمره وزارتخانه بر دارد. مشکلات آموزش و پرورش به دست وزیر حل نمی شود. حرفهایی از این قبیل که آموزش و پرورش باید در اولویت دولت و حکومت قرار گیرد، 6 درصد تولید ناخالص داخلی به آموزش و پرورش اختصاص یابد، 15 تا 20 درصد بودجه دولت را به آموزش و پرورش بدهند، تمرکز زدایی بشود. حقوق معلمان با سایر کارکنان دولت هم تراز شود ،همه خواسته های معقولی هستند، اما نه در دولت و نه در حکومت اراده و توانی برای اجرای این شعارها وجود ندارد. انتظار رفاه بیشتر در شرایط اقتصاد جنگی نوعی خوش خیالی یا توهم است. با کاهش صادرات نفت و مشکلات تحریم در کنار ناکارآمدی سیستم و فساد نهادینه ، حداکثر توان دولت تامین مایحتاج عمومی مانند غذا و دارو و آب و برق و گاز و پرداخت حقوق کارمندان همراه با تورم 50 درصدی است.

▪️کاندیداهای وزارت معمولا وعده های رفاهی و معیشتی به کارکنان می دهند. این وعده ها پوچ است. وزیر سابق در جمع معلمان خود را نماینده صنفی یک میلیون و 800 هزار معلم شاغل و بازنشسته معرفی می کرد و می گفت مطالبات معیشتی آنها را در هیات دولت پیگیری می کند ، اما همزمان در جلسه با رییس جمهور به او می گفت که هزینه تعلیم و تربیت یک دانش آموز در سال 3 میلیون تومان است و می شود با خرید خدمات، هزینه را به کمتر از یک میلیون تقلیل داد. وسوسه دیگر کاندیداهای وزارت ، صرفه جویی و یا استفاده از پتانسیل های داخلی وزارتخانه برای درآمدزایی است. صرفه جویی در وزارتخانه ای که بیش از 90 درصد اعتبارات آن صرف هزینه های پرسنلی می شود یک شوخی تلخ است. در باره درآمد زایی هم جز فروش زمین و مستغلات آموزش و پرورش منبعی وجود ندارد و مدرسه فروشی هم نوعی خیانت است.

▪️از سوی دیگر کاندیداهای وزارت آموزش و پرورش برای اینکه انگ فتنه و سند 2030 و سکولار و اصلاح طلب نخورند، در محافل اصولگرایان وعده غلیظ کردن تربیت دینی ، اجرای سند تحول ، ترجیح تربیت بر تعلیم ، همکاری با حوزه ها ، کنترل عقیدتی معلمان ، تجدید نظر در محتوای کتاب های درسی ، توجه بیشتر به حجاب و نماز و... را می دهند. این وعده ها هم عملی نیست. سند تحول که به صورت تابو درآمده ، متنی آشفته و غیر اجرایی است هرچند در بخش راهکارها می توان چند بندقابل اجرا هم پیدا کرد. تربیت دینی در مدارس شکست خورده است و هر چقدر وزارتخانه در جهت اشباع آموزه های دینی و پر کردن چشم و گوش دانش آموزان از مناسک مذهبی پیش برود ، واکنش منفی دانش آموزان بیشتر می شود. بچه های ما در مدارس هیچ تفاوت معناداری با دانش آموزان تحت تعلیم یک نظام سکولار ندارندو این مهم ترین دلیل شکست تربیت دینی است.

▪️علاوه بر این وزیر آموزش و پرورش در مقایسه با وزارتخانه های دیگر از محدودیت های مضاعفی رنج می برد. هدف آموزش و پرورش در ایران تربیت انسان تراز جمهوری اسلامی و وفادار به حاکمیت سیاسی است. در آموزش و پرورش نقاط کلیدی مانند معاونت پژوهش و تالیف کتاب های درسی ، گزینش معلم ، پستهای معاونت پرورشی ، سازمان دانش آموزی ، انجمن اسلامی دانش آموزان از 51 تا 100 درصد در اختیار افراد مورد اعتماد نظام و خارج از حیطه اختیار وزیر است. به عنوان مثال اگر آقای حسینی وزیر شود مسئولیت اقدامات آقای ذوعلم با او است در حالی که معاونت پژوهش چه در این دوره (و چه در دوره بهرام محمدیان) یک بخش خودمختار است که دستوراتش را از جای دیگری می گیرد. وعده منتظرالوزاره ها در مورد محتوای کتاب های درسی و ترویج شادی و رفع نابرابری جنسیتی و.... درحوزه اختیارات واقعی آنها نیست.

▪️بخش اداری و مالی که غیر سیاسی و غیر ایدئولوژیک است ظاهرا دربست در اختیار وزیر است. بخش مالی که سراسر گرفتاری و دردسر و درگیر کسری بودجه و مطالبات پایان ناپذیر معوق است که جاذبه ای برای اصولگرایان و گروه های صاحب نفوذ ندارد. ظاهرا وزیر اختیار انتخاب 5 معاون و حدود 35 مدیر کل خود را دارد اما انتخاب یک مدیر کل برآیند فشارهای نمایندگان مجلس ، امام جمعه ، سپاه ، اطلاعات ، استاندار ،سران طوایف ، احزاب سیاسی و تشکل های سیاسی معلمان است و جمع بین خواسته های متضاد آنها کار بسیار مشکلی است. کاندیداهای وزارت قبل از قبول پست وزارت این مسایل را کوچک فرض می کنند ، یک برنامه فرمالیته می نویسند و در مجلس و محافل هم مقداری وعده می دهند تا خرشان از پل رای اعتماد بگذرد . مدتی بعد در برخورد با مشکلات درمانده و دست برسر می شوند و بعد از دوسال یا کمتر با سری افکنده از ساختمان خیابان قرنی خارج می شوند و یادگار آنها عکسی است بر دیوار.


#کانال_فرهنگیان_سلام
@farhangian_sallam
پلیس، آموزش و پرورش و دادگاه ها باید بیطرف و غیر ایدئولوژیک باشند.

✍️ #شیرزاد_عبداللهی

▪️فروکاستن برخورد خشن و نامناسب پلیس با چند نوجوان در پارکی واقع در تهرانپارس، به تخلف یک یا چند مامور نوعی سادهسازی موضوع است. البته ماموران اگر طبق پروتکل‌های نیروی انتظامی عمل نکرده و در کاربرد خشونت زیاده‌روی کرده اند، باید در مقابل قانون جوابگو باشند. اما مشکل جای دیگری است. نکته اساسی و مهم‌تر از نحوه برخورد پلیس با فرد یا افراد متخلف این است که رفتار پلیس طبق قانون و آیین‌نامه داخلی باید خالی از انگیزه‌های فردی و اعتقادی بوده و صرفا مطابق آیین‌نامه یا پروتکل اداری باشد. مثلا پلیس چه موقع باید فرد متخلف را بازداشت کند؟ چگونه بازداشت کند؟ اگر با مقاومت فرد غیرمسلح متخلف مواجه شد چه باید بکند؟ و... پلیس باید در این موارد آموزش دیده باشد و رفتارش هم کنترل شود.

▪️در قضیه پارک تهرانپارس، تخلف میدانی پلیس بخش کوچک‌تر ماجرا است. در جرائمی مانند دزدی، قتل، تروریستم، گروگانگیری، تجاوز به حریم شخصی افراد، دفاع از آزادی شهروندان و... تکالیف و وظایف پلیس در همه جای دنیا یکسان و مشخص است. پلیس باید حافظ جان، مال و آزادی شهروندان باشد. اما برخوردهای اجتماعی و فرهنگی به دلیل تفاوت‌های فرهنگی و اجتماعی و سیاسی در جامعه کار پلیس نیست. در برخی کشورهای اسلامی پلیس مذهبی (Religious police) شعبه‌ای از پلیس است که مامور به اجرای قوانین شریعت است. مثلا اداره امر به معروف و نهی از منکر در سالهای آغاز دهه نود ميلادی و در زمان حکومت مجاهدين در افغانستان تاسيس شد. اين اداره، در زمان طالبان به وزارت ارتقا يافت. کار ماموران شبه نظامی اين وزارت با مردم خارج از عرف و قانون و حتی شریعت بود.

▪️در یک مورد پلیس شریعت طالبان در دروازه یک شهر با اندازه گرفتن ریش یک مرده که در تابوت توسط بستگانش حمل می شد. به دلیل اینکه اندازه ریش کمتر از یک قبضه بود دستور شلاق زدن به میت را صادر کرد. با فروپاشی حکومت طالبان، وزارت امر به معروف و نهی از منکر منحل و به جای آن، اداره ارشاد اسلامی در وزارت حج و اوقاف تشکيل شد. در عربستان سعودی پلیس مذهبی تحت عنوان امر به معروف و نهی از منکر به منظور ممانعت از شرب خمر، پخش موسیقی ناهنجار در اماکن عمومی، اطمینان از بسته شدن مغازه‌ها در زمان نماز و ممانعت از اختلاط زنان و مردان نامحرم و همچنین حفظ پوشش زنان عملیات سختگیرانه و خشنی در مورد زنان و مردان اعمال می کند. بافت اجتماعی جامعه ایران و اعتقادات حکومتگران ایران با عقاید بسیار عقب مانده طالبان و وهابیت سعودی متفاوت است.

▪️در ایران وزارت امر به معروف و نهی از منکر و پلیس مذهبی نداریم، اما "طرح ارتقای امنیت اجتماعی" معروف به گشت ارشاد از سال 1378 در راستای مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی تحت عنوان «طرح جامع عفاف» به نیروی انتظامی ابلاغ شده و ماموران نیروی انتظامی را با مشکل بزرگی درگیر کرده است. از ایرادات سیاسی و اجتماعی و حتی مذهبی طرح که بگذریم، مساله اصلی این است که با تحمیل وظایف اجتماعی و مذهبی به پلیس، این نهاد در انجام وظایف ذاتی و اصلی خود یعنی محافظت از جان و مال مردم و مبارزه با جرایمی مانند قتل و دزدی و زورگیری و... که وظایف روتین پلیس است کند و ناکارآمد می‌شود. شاید شما هم بعد از اتفاقاتی مانند دزدی وسایل خودرو یا اثاثیه منزل به پلیس مراجعه داشته‌اید. واکنش پلیس در مقابل این گونه جرایم با واکنش پلیس در برابر اموری مانند گزارش بی‌حجابی و یا مساله آب‌پاشی در پارک متفاوت است.

▪️وقتی مسایل عقیدتی و سیاسی با وظایف ذاتی پلیس مخلوط می‌شود، ممکن است برخی ماموران برای جلب توجه، در مسایل فرهنگی و اجتماعی زیاده‌روی کنند. نهادهایی مانند پلیس و دادگاه و آموزش و پرورش باید در برخورد با شهروندان بیطرف باشند. سیاسی و ایدئولوژیک کردن این نهادها، باعث ناکارآمدی آنها می شود. وقتی پلیس وارد مسایل کشدار و بی پایان اجتماعی وفرهنگی به صورت جانبدارانه می شود، به دلیل صرف نیرو در حوزه غیرمرتبط در برخورد با جرائم و جنایات واقعی تضعیف می‌شود. پلیس از یکسو به خاطر ورود به حیطه هایی که جزء وظایف ذاتی پلیس نیست مورد انتقاد قرار می گیرد و از طرفی به خاطر غفلت از وظایف ذاتی یعنی مبارزه با جرم و جنایت واقعی شماتت می‌شود. آنچه در پارک پلیس تهرانپارس گذشت تنها اشتباه میدانی یک یا چند مامور نیست، بلکه نتیجه دستکاری در وظایف پلیس است. درگیر کردن پلیس در موضوعات سیاسی و عقیدتی و فرهنگی، آنها را از انجام وظایف اصلی باز می‌دارد و باعث تکرار این وقایع می شود.
#کانال_فرهنگیان_سلام
@farhangian_sallam
💥 از شخصیت ژلاتینی تا ژست روشنفکری محمد بطحایی

✍️ #شیرزاد_عبداللهی

▪️شرط آقای بطحایی وزیر سابق آموزش و پرورش برای مصاحبه با خبرنگار شهروند باین بود که خبرنگار وارد بحث استعفا نشود . بطحایی در حد و اندازه یک وزیر نبود . او برآمده از سیستم سلسله مراتبی اداری و به عبارت روسی یک آپاراتچیک بود. او در استعفانامه خود نوشت که به خاطر شرکت در انتخابات مجلس استعفا می کند ، اگر واقعا به خاطر حضور در انتخابات مجلس استعفا داده که نشانه بی تعهدی و فرصت طلبی اوست و اگر در نامه استعفا دروغ گفته و به خاطر تشر روحانی کنار رفته ، نشانه ترسو بودن و نداشتن اراده و تسلیم پذیری اوست. اما در مورد این فرمایش ایشان که : "فشار آوردند چون تحول می خواستم" باید روشن کنند که این فشار از جانب کدام نهادها و شخصیت ها بوده است؟ آیا فشار به ایشان به خاطر طرح مافیای کنکور و لزوم با نشاط شدن مدارس از جانب رییس دولت و همکاران او بوده یا از جانب مخالفان دولت؟ من فکر می کنم که فشار توهم است. قبلا نوشتم که بطحایی شخصیتی ژلاتینی و غیر مقاوم دارد و قادر به نه گفتن مخصوصا در مقابل افراد قدرتمند نیست. سه نمونه را ذکر می کنم.

▪️1- او دستور یک نهاد امنیتی – نظامی در مورد برکناری یکی از مدیران را به مدیر خود ابلاغ کردو گفت : "اگر استعفا ندهی تو را می گیرند." این اوج ذلت پذیری یک وزیر است.

▪️ 2- او مدیر روابط عمومی را بعد از اخطار یک نماینده مجلس (کوچکی نژاد ) برداشت و بعد از آن اصولا این نهاد را منحل کرد.

▪️ 3- ظاهرا انتصاب علی ذوعلم به دستور نهادهای غیر مرتبط صورت گرفت و به گفته یکی از مشاوران بطحایی انتخاب او برای ریاست سازمان سعید عاملی بود که من نمی شناسم. اما بطحایی ذلیلانه به انتصاب ذوعلم تمکین کرد و حالا ذوعلم در معاونت پژوهش و کتاب های درسی به این سادگی ها قابل عزل نیست.

▪️ در مورد مدیران استانی هم معمولا مرعوب نمایندگان اصولگرا بود. بطحایی پرورش یافته محیط اداری بود و مهمترین ویژگی او اطاعت از دستور مقام بالاتر و منابع قدرت بود. وجه مترقی بطحایی توئیت های او بود که هیچ ارتباطی با وضعیت عینی وزارتخانه و مدارس نداشت و توسط تیمی از مشاوران رسانه ای مرتبط با پسرش (سبحان ) تهیه و منتشر می شد تا چهره ای روشنفکر در فضای رسانه ای از او ارائه دهند.

#کانال_فرهنگیان_سلام
@farhangian_sallam
راه دشوار سیدجواد حسینی در آموزش و پرورش

✍️ #شیرزاد_عبداللهی

▪️آقای سید جواد حسینی سرپرست وزارت آموزش و پرورش با صدور دستورالعملی که مخاطب آن ادارات کل استانها است نوشته است که " هر گونه اختلاف با اصحاب رسانه در کمیته‌ای با حضور افراد ذیل مورد بررسی و مسائل فیمابین با توافق حل و فصل گردیده و از ارجاع آن به نهادهای قضایی جلوگیری به عمل آید."

▪️ اعضای کارگروه حل اختلاف عبارتند از : " 1- مدیر کل استان (رئیس)، 2- رئیس اداره اطلاع‌رسانی و روابط عمومی (دبیر)، 3- رئیس حراست (عضو)، 4- رئیس اداره ارزیابی عملکرد، بازرسی و پاسخ‌گویی به شکایات (عضو)، 5- نماینده رسانه. " مشابه این کارگروه در شهرستان‌ها و مناطق استان‌ نیز تشکیل و شروع به کار می کند.

▪️اینکه آقای حسینی دستور داده است که مدیران آموزش و پرورش از خبرنگاران و منتقدان به نهادهای قضایی شکایت نکنند گام به ظاهر مثبتی است ، اما به نظرم سنجیده و فکر شده نیست و آقای سرپرست از آن ور بام افتاده است و بیشتر در جهت دلجویی و جلب حمایت فعالان رسانه ای حوزه آموزش و پرورش بخصوص معلمان در این دوره انتقالی این بخشنامه را صادر کرده است.

▪️هدف از تشکیل "کمیته حل اختلاف" با 80 درصد وزن اداری ( نسبت 4 به یک ) چیست؟ آقای حسینی توجه نکرده اند که انتقاد رسانه ها از مدیران و مسئولان اصولا در چهار چوب "اختلاف" نمی گنجد. خبرنگار واقعی با مدیر اختلاف شخصی ندارد و در جهت اطلاع رسانی و روشن شدن افکار عمومی عمل می کند.

▪️در رابطه با این بخشنامه دو نکته مهم را باید یادآوری کرد:

▪️این بخشنامه باعث ظهور ورود و پررنگ شدن افراد دارای اغراض سیاسی و شخصی در رسانه های مجازی مثل تلگراف می شود. فرض کنیم فردی بدون مدرک و سند در تلگرام بنویسد که فلان مدیرکل 100 میلیارد از بودجه دولتی را دزدیده است و یا با فلان خانم رابطه نامشروع دارد، آیا مدیرکل باید از این شخص برای حضور در کمیته دعوت کند؟ اگر نیامد چه بکند؟ اگر قانع نشد چه ؟

▪️حالت شایع تر این است که فردی یک یادداشت انتقادی معمولی و مستدل در مورد عملکرد یک مدیر نوشته است. او را به کمیته احضار می کنند و او حاضر می شود . دو طرف حاضر در کمیته قانع نمی شوند، کمیته چه باید بکند؟ آیا این کمیته بعد از قانع نشدن نماینده رسانه ، موضوع را به نهاد قضایی یا هیئت تخلفات ارائه می دهد ؟ آیا جلسه بدون نتیجه خاتمه می یابد؟ در حالت دوم فایده تشکیل جلسه چیست؟

▪️اگر این کمیته قدرت اجرایی ندارد آیا تاسیس آن عمل لغوی نیست؟ آقای حسینی برخلاف اکثر وزرا و سرپرستان قبلی آموزش و پرورش دارای شعور و تجربه سیاسی است. او ظاهرا تمایل دارد که از جانب رییس جمهور به عنوان وزیر معرفی شود و از مجلس رای اعتماد بگیرد، برای رسیدن به هدف باید مواظب باشد که مرز واقع گرایی و پوپولیسم را مخودش نکند.

▪️پاشنه آشیل وزرای قبلی آموزش و پرورش چه بود و چه عاملی سه وزیر قبلی را زمین زد ؟ 1- آموزش و پرورش نه تنها در اولویت اول نیست بلکه در اولویت هشتم و نهم دولت و نظام هم نیست. حالا بهانه قوی تر است . چرا ؟ چون کشور در شرایط جنگ اقتصادی است. شرط معرفی هر فردی برای وزارت قبول شرایط بحرانی و جنگی و فراموش کردن بحث تناسب افزایش حقوق کارکنان با نرخ تورم است. 2- اختیارات وزیر در حوزه اجرایی از عزل و نصب مدیران تا تعیین محتوای کتب درسی و گزینش معلم ، محدود است.

▪️داوطلبان اصلاح طلب و معتدل تصدی شغل وزارت به جای نوشتن برنامه فرمالیته و غیر اجرایی دوسه نکته اساسی را بیان کنند : 1- در وضعیت کنونی آیا قادر به افزایش بودجه آموزش و پرورش و افزایش حقوق معلمان متناسب با تورم افسارگسیخته هستند؟ 2- آیا توانایی دارند که اگر از عملکرد علی ذوعلم راضی نبودید شخص مورد نظر خود را به جای او در سازمان پژوهش و تالیف کتابهای درسی منصوب کنند ؟ 3- واکنش آنها در مقابل دخالت نمایندگان مجلس ، امامان جمعه ، استانداران و سایر عوامل ذی نفوذ در عزل و نصب مدیران استانی چه خواهد بود؟

#کانال_فرهنگیان_سلام
@farhangian_sallam
حکایت محمد باقر نوبخت و داستان گلستان سعدی

✍️ #شیرزاد_عبداللهی

▪️"...[درویشی ] گیسوان بافت یعنی علویست و با قافله حجاز به شهری در آمد که از حج همی‌آیم و قصیده ای پیش ملک بُرد که من گفته‌ام. نعمت بسیارش فرمود و اکرام کرد تا یکی از ندمای حضرت پادشاه که در آن سال از سفر دریا آمده بود گفت من او را عید اضحی در بصره دیدم. معلوم شد که حاجی نیست دیگری گفتا پدرش نصرانی بود در ملطیه پس او شریف چگونه صورت بندد و شعرش را به دیوان انوری دریافتند ملک فرمود تا بزنندش و نفی کنند تا چندین دروغ درهم چرا گفت...." بقیه حکایت سعدی می توانید در گلستان باب سیرت پادشاهان دنبال کنید.

▪️وقنی اظهار نظر آقای نوبخت را در کنار گزارش صندوق بین المللی پول دیدم یاد این حکات سعدی افتادم. آقای علم الهدی اگر دروغ شاخدار می گوید خطیب است . فلان مقام سیاسی اگر دروغ می گوید و بلوف می زند سیاستمدار است اما دروغگویی رییس سازمان برنامه و بودجه که با عدد و رقم سروکار دارد و مغز برنامه ریزی سیستم است قابل قبول نیست. فلسفه تاسیس نهادهایی مانند سازمان برنامه جلوگیری از اقدامان نسنجیده سیاستمداران است. " هرچه بگندد نمکش می زنند / وای به روزی که بگندد نمک".

▪️حالا ببینیم داستان چیست؟ معاون رئیس جمهوری و رئیس سازمان برنامه و بودجه در نشست شورای برنامه ریزی و توسعه استان خراسان رضوی گفت: "با استناد به گزارش صندوق بین المللی پول در سال ۹۷ ایران بالاترین رشد اقتصادی منطقه را دارا بوده است و کماکان ما یکی از ۱۸ اقتصاد بزرگ دنیا هستیم." امامطابق گزارش مرکز آمار ایران در تاریخ 27 خرداد 98 "در سال ١٣٩٧ رشته فعاليت‌هاي گروه كشاورزي ١,٥- ، گروه صنعت ٩,٦ - و گروه خدمات ٠,٠٢ درصد نسبت به سال قبل، رشد داشته است." این اولین بار نیست که نوبخت به دلایل سیاسی ارقام و اعداد را دستکاری می کند.

▪️آقای نوبخت به گزارش صندوق بین المللی پول ( International Monetary Fund ) استناد کرده است. گزارش IMF در دسترس است . مطابق این گزارش نرج رشد تولید ناخالص داخلی ایران در سال 2018 میلادی نه تنها بالاترین رشد اقتصادی منطقه نبوده بلکه منفی 3.9بوده و در سال 2019 یعنی سال جاری میلادی هم منفی 6 پیش بینی شده است. در مورد ادعای هیجدهمین اقتصاد بزرگ دنیا هم اطلاعات موجود نشان می دهد که نام ایران در بین 20 اقتصاد برتر جهان (Top 20 Economies in the World ) دیده نمی شود

▪️در کامنت بعدی جدول مقایسه ای GDP (تولید ناخالص داخلی ) کشورهای خاورمیانه و شمال آفریقا را به تفکیک کشورهای صادر کننده و وارد کننده نفت (صفحه 50 گزارش) می بینید. اگر به اطلاعات بیشتر در موضوع علاقه مند هستید ،گزارش کامل IMF را در گوگل جستجو کنید. توصیه به آقای نوبخت هم این است که شان سازمان برنامه را حفظ کند و حداقل خاطرات و سرنوشت مدیران سازمان برنامه را از زمان تاسیس بخواند. هرچند در ایران همه مقامات و مسئولیت ها سیاسی است اما رییس سازمان برنامه بهتر است فاصله خود را با سیاست حفظ کند.

#کانال_فرهنگیان_سلام
https://t.center/farhangian_sallam
💥 در قمار عشق ای دل کَی بود پشیمانی؟

✍️ #شیرزاد_عبداللهی

▪️من قبلا در یادداشتی نوشتم : " دکتر محمدعلی نجفی دولتمردسابق مرتکب جنایتی شده که با هیچ عذر و بهانه ای قابل توجیه نیست. زن کُشی رذیلانه ترین جنایت در جوامع مردسالار است ، حتی اگر عامل آن دانش آموخته ی دانشگاه ام. آی . تی با سابقه 9 سال وزارت آموزش و پرورش و سه سال وزارت علوم و .... باشد." چه ازدواج مجدد نجفی با مقتول محصول " دام و دانه " باشد و چه نتیجه حماقت و عشق پیرانه سری و یا اپیدمی سکس خارج از ازدواج مدیران باشد، نمی توان نقش نجفی را به عنوان عامل مختار و صاحب اراده آزاد را نفی و او را صرفا یک قربانی دست و پا بسته معرفی کرد. حکایت نجفی بحث قدیمی "جبر و اختیار" است. هر چند تقدیر گرایان معتقدند که انسان از خود اراده آزاد ندارد ، اما انسان در چهارچوب جبر در مکاتب مختلف فلسفی و حتی در چهارچوب اعتقادات دینی دارای اختیار است.

▪️اینکه هنوز من و شما در باره این فاجعه حرف می زنیم به واسطه غیر منتظره بودن این اتفاق و همچنین پوشش گسترده این خبر در رسانه های رسمی است. این خبر به دلایل بسیار ارزش خبری فوق العاده داشت و بازتاب آن کاری درست است. آیا نجفی واقعا دست به قتل همسر دومش زده است ؟ انگیزه او از این جنایت چه بوده ؟ و مهم تر اینکه چه اسباب و عللی نجفی عاقل و با سواد و دارای هوش بالا را به سمت این جنایت سوق داده است؟ در کنار این انتظارات ، خواننده می خواهد بداند که چرا نجفی با عقاید مدرن در سن 68 سالگی ، ناگهان با روشی بسیار نامتعارف ، با خانمی جوان با 32 سال اختلاف سنی رابطه عاطفی برقرار می کند و اعتبار سیاسی 40 ساله خود را می سوزاند و بی اعتنا به عواطف و احساسات هزاران انسانی را که به او دل بسته اند، مانند شیخ صنعان دست به نفی خود می زند؟

▪️معمای نجفی به این زودی ها حل نمی شود. لایه اول این ماجرا فردی است که با سوابق مدیریت در سطوح بالای سیاست و مدیریت که دست به قتل زده است. لایه دوم و کمی عمیق تر ماجرا این است که انسانی با سواد و هوش بالا و تجربه 42 سال زندگی زناشویی و مدیریت در سطوح بالا و در جامعه ای که سکس و روابط خارج از ازدواج تابو محسوب می شود به ناگهان به تعبیر شیخ بهایی به همه چیز پشت پا می زند : "
#دین ودل به یک دیدن باختیم و خرسندیم / در قمار عشق ای دل کی بود پشیمانی "
و سوابق سیاسی و مدیریتی خود را در این قمار می بازد. لایه سوم این است همه دوستان و همفکران نجفی سکوت کردند چرا که فکر می کردند نجفی عاقل و معتدل و دارای آی کیو بالا ، بهتر از من و توی کم سواد و کم هوش می فهمد و می تواند مساله را حل کند.

▪️اتفاقاتی که در یک سال و نیم گذشته و در غیاب نجفی برای دولت روحانی افتاد این گمان را تقویت کرد که نجفی لابد این وضعیت وخیم دولت روحانی را پیش بینی کرده بود. اما هیچکس نمی دانست که نجفی خود درگیر چه ماجرای مبتذلی شده است. لیلی و مجنون اولیه شب و روز سرگرم دعواهای زن و شوهری که آخرش به فحش و کتک کاری می رسید بودند.هیچکس به کمک نجفی نرفت چرا که همه گمان می کردند نجفی از پس مشکلات بر می آید
" #دشمن طاووس آمد پر او / ای بسا شه را بکشته فر او "
در فرهنگ ما همه به یاری آدم های ضعیف می شتابیم و هیچکس نجفی را آدمی ضعیف و نیازمند کمک تصور نمی کرد. این مطابق همان تصویری بود که نجفی از خودش ارائه داده بود. همان چیزی که از از آن تعبیر به اعتماد به نفس بالا شده است.

▪️علیزاده طباطبایی وکیل محمدعلی نجفی در گفت و گو با شرق گفت: " به ما گفته ‌شده ‌بود بازسازی صحنه جرم ساعت چهار بعدازظهر انجام خواهد شد اما قبل از ساعت چهار به محل رسیدیم و متوجه شدیم که بازسازی صحنه جرم ساعتی قبل از زمانی بود که به ما گفتند." این خبرها موقعیت کسانی که دنبال ارائه تصویری واقعی از این فاجعه هستند را تضعیف و ماجرا را بودار نشان می دهد . اما نکته مهم تر این بخش از اظهارات علیزاده طباطبایی است که گفت :"صحنه ورود نجفی به پلیس آگاهی ک....مربوط به زمانی است که نجفی شهردار بود و برای بازدید به پلیس آگاهی رفته‌ بود و صداوسیما آن را به جای لحظه بازداشت پخش کرد." با این افتضاح خبری ، سوال این است که آیا اجازه می دهند پرونده نجفی تا آخر به صورت علنی تعقیب شود و یا از این به بعد خبررسانی در مورد پرونده گزینشی و مصلحتی خواهد بود؟

پیوستن به فرهنگیان سلام👇
https://t.center/farhangian_sallam
دکتر نجفی و ضرورت بسته بودن سه زیپ مدیران!

✍️ #شیرزاد_عبداللهی

▪️دکتر محمدعلی نجفی دولتمرد سابق مرتکب جنایتی شده که با هیچ عذر و بهانه ای قابل توجیه نیست. زن‌کُشی رذیلانه‌ترین جنایت در جوامع مردسالار است، حتی اگر عامل آن دانش‌آموخته‌ی دانشگاه ام. آی . تی با سابقه 9 سال وزارت آموزش و پرورش و سه سال وزارت علوم و .... باشد. او هنگام گزیده شدن به شهرداری تهران وعده داده بود که شهر را برای زنان امن کند و چه کرد! اینکه صدا و سیما به وجد آمده و ماجرا را با هیجان پوشش خبری می‌دهد چیزی از بار جنایت نمی‌کاهد. اینکه چه کسی این چاه وَیل را سر راه او کَنده است چیزی از مسئولیت او کم نمی‌کند. در همه جای دنیا خبرهای شوک‌آور و غیرعادی جنایی در راس خبرها می‌نشیند. اگر کسی به دلایل سیاسی و یا تکیه بر سوابق مثبت نجفی قتل را توجیه کند اشتباه می‌کند و اگر کسی قتل را به سوابق اصلاح طلبی او ربط دهد فرصت طلب سیاسی است.

▪️شخصیت‌های سیاسی و فرهنگی و اجتماعی مثل ما آدم‌های عادی ضعف هایی مانند حماقت، هوس، طمع، تعصب، لجبازی، ترس و ... دارند که معمولا این صفات در شرایط عادی و از دور دیده نمی‌شوند ما معمولا تیپ رسمی و اتوکشیده مقامات را می‌بینیم. به همین دلیل وقتی پرده بالا می رود و گوشه‌هایی از زندگی خانوادگی اینها رو می‌شود همه تعجب می‌کنیم. در ایران بخش خصوصی زندگی سیاستمداران مانند نیمه تاریک ماه، پنهان است و فقط در کشمکش های سیاسی و یا قتل و خودکشی اعضای خانواده و یا افشاگری‌های سیاسی بعد از مغضوب شدن افراد به رسانه ها درز می کند.

▪️باتجربه‌ها می گویند کسی که وارد سیاست یا مدیریت دولتی و غیردولتی می‌شود باید سه زیپ محکم داشته باشد: " #زیپ شلوار، زیپ #جیب و زیپ #زبان". بسیاری از سیاستمداران و مدیران مخصوصا در جوامع بسته و سنتی در حوزه "مالی" و "سکس" نقطه‌ضعف اساسی دارند. سکس در جامعه ایران برخلاف فساد مالی موضوعی بسیار پیچیده و سرکوب‌شده و زیرزمینی است. عطش سکسیِ مردان مثل بقیه جوامع منطقه در فضاهای عمومی بسیار بالا و حضور عمومی برای زنان ناامن است. در دیدگاه سنتی کار اصلی زنان، اغلب خانه‌داری و رسیدگی به امور فرزندان است. کار ایده آل برای خانم‌ها معلمی نیمه‌وقت در مدرسه یا دانشگاه است. با این حال بسیاری از مردان، عشق را خارج از خانه جستجو می کنند.

▪️بین مردی که با پله برقی در حوزه سیاست، مدیریت و اجتماع صعود کرده و زنی که توی خانه درجا می زند به تدریج فاصله می‌افتد. "مادر بچه ها" البته نزد مرد جایگاه و احترام خودش را دارد اما عشق، داستان جداگانه ای است. بالاخره یک روز مرد، پشت میز ریاست دلش می لرزد و "عاشق" می‌شود. فکر می‌کند زرنگ است و می‌تواند رابطه پنهان را مدیریت کند. اما اغلب مدیران مرد در این زمینه به شکل باورنکردنی ساده‌لوح و پخمه‌اند. وقتی جریان لو می‌رود، به فکر چاره می‌افتند و اولین چارهء قانونی "صیغه" است و ... . مادر بچه‌ها همان اول می‌فهمد اما برای حفظ خانواده و آسیب ندیدن بچه‌ها سکوت می‌کند. بین زن و شوهر طلاق عاطفی شکل می‌گیرد و مرد بهشت گمشده خود را جای دیگری باز می یابد.

▪️عشق خارج از رابط رسمی گاه در حد سکس چشمی و زبانی (نظربازی ) باقی می‌ماند، گاهی به روابط پنهان می‌انجامد و گاهی به صیغه و حتی ازدواج دوم و در مواردی نادر به فاجعه و حتی قتل. نجفی مدیر توانمندی بود اما نتوانست زندگی خصوصی خودش را مدیریت کند. پرده آخر کار او "حماقت محض" بود. اصولگرایان این عمل فجیع فردی را نباید تبدیل به ابزاری برای تسویه‌حساب سیاسی با اصلاح‌طلبان کنند. از سویی حتی اگر سناریوی امنیتی چاه ویل و فرضیه های مشابه آن را بپذیریم، ذره‌ای از مسئولیت فردی نجفی و شناعت عمل او کم نمی شود. در ضمیر ما انسانها در شرایط بحرانی، گویی عقل منعدم می‌شود. همانگونه که در محبت حد و مرز نمی‌شناسیم، هنگام دعوا، خشم و غضب عقل و فکر ما را کاملا تسخیر می‌کند.

▪️باورکردنی نیست که انسانی باهوش و تحصیلکرده و از نظر سیاسی معتدل در سن 68 سالگی "این گونه فجیع " به کشتن دیگری و نابودی کامل خود دست بزند. فاجعه سقوط دکتر نجفی عاقل و سیاستمدار تا حد ارتکاب یک قتل شریرانه و شوک‌آور تنزل یافته است . حتی اگر باور کنیم که چاه ویل بر سر راه او کنده و این خانم را با نقشه و برای آزار وارد زندگی او کرده‌اند و این خانم حاضر به طلاق نبوده و روحیه خاصی داشته و نجفی را اذیت کرده و .... . نجفی هم می‌توانست مثل عطا مهاجرانی مهاجرت کند. معیار ما برای محکوم کردن یک قتل، نباید در واکنش به رسانه های اصولگرا یا صداوسیما شکل بگیرد. نجفی با هر سابقه‌ای که از او در ذهن داریم زنی را کشته است. پذیریم که دوره مجازات فردی مطابق فیلم قیصر سپری شده است. البته می‌توان بر اساس تئوری توطئه همه فکت ها را انکار کرد و یک سناریو تخیلی ساخت.
@farhangian_sallam
#محمد_علی_نجفی
دکتر نجفی و ضرورت بسته بودن سه زیپ مدیران!

✍️ #شیرزاد_عبداللهی

▪️دکتر محمدعلی نجفی دولتمرد سابق مرتکب جنایتی شده که با هیچ عذر و بهانه ای قابل توجیه نیست. زن‌کُشی رذیلانه‌ترین جنایت در جوامع مردسالار است، حتی اگر عامل آن دانش‌آموخته‌ی دانشگاه ام. آی . تی با سابقه 9 سال وزارت آموزش و پرورش و سه سال وزارت علوم و .... باشد. او هنگام گزیده شدن به شهرداری تهران وعده داده بود که شهر را برای زنان امن کند و چه کرد! اینکه صدا و سیما به وجد آمده و ماجرا را با هیجان پوشش خبری می‌دهد چیزی از بار جنایت نمی‌کاهد. اینکه چه کسی این چاه وَیل را سر راه او کَنده است چیزی از مسئولیت او کم نمی‌کند. در همه جای دنیا خبرهای شوک‌آور و غیرعادی جنایی در راس خبرها می‌نشیند. اگر کسی به دلایل سیاسی و یا تکیه بر سوابق مثبت نجفی قتل را توجیه کند اشتباه می‌کند و اگر کسی قتل را به سوابق اصلاح طلبی او ربط دهد فرصت طلب سیاسی است.

▪️شخصیت‌های سیاسی و فرهنگی و اجتماعی مثل ما آدم‌های عادی ضعف هایی مانند حماقت، هوس، طمع، تعصب، لجبازی، ترس و ... دارند که معمولا این صفات در شرایط عادی و از دور دیده نمی‌شوند ما معمولا تیپ رسمی و اتوکشیده مقامات را می‌بینیم. به همین دلیل وقتی پرده بالا می رود و گوشه‌هایی از زندگی خانوادگی اینها رو می‌شود همه تعجب می‌کنیم. در ایران بخش خصوصی زندگی سیاستمداران مانند نیمه تاریک ماه، پنهان است و فقط در کشمکش های سیاسی و یا قتل و خودکشی اعضای خانواده و یا افشاگری‌های سیاسی بعد از مغضوب شدن افراد به رسانه ها درز می کند.

▪️باتجربه‌ها می گویند کسی که وارد سیاست یا مدیریت دولتی و غیردولتی می‌شود باید سه زیپ محکم داشته باشد: " #زیپ شلوار، زیپ #جیب و زیپ #زبان". بسیاری از سیاستمداران و مدیران مخصوصا در جوامع بسته و سنتی در حوزه "مالی" و "سکس" نقطه‌ضعف اساسی دارند. سکس در جامعه ایران برخلاف فساد مالی موضوعی بسیار پیچیده و سرکوب‌شده و زیرزمینی است. عطش سکسیِ مردان مثل بقیه جوامع منطقه در فضاهای عمومی بسیار بالا و حضور عمومی برای زنان ناامن است. در دیدگاه سنتی کار اصلی زنان، اغلب خانه‌داری و رسیدگی به امور فرزندان است. کار ایده آل برای خانم‌ها معلمی نیمه‌وقت در مدرسه یا دانشگاه است. با این حال بسیاری از مردان، عشق را خارج از خانه جستجو می کنند.

▪️بین مردی که با پله برقی در حوزه سیاست، مدیریت و اجتماع صعود کرده و زنی که توی خانه درجا می زند به تدریج فاصله می‌افتد. "مادر بچه ها" البته نزد مرد جایگاه و احترام خودش را دارد اما عشق، داستان جداگانه ای است. بالاخره یک روز مرد، پشت میز ریاست دلش می لرزد و "عاشق" می‌شود. فکر می‌کند زرنگ است و می‌تواند رابطه پنهان را مدیریت کند. اما اغلب مدیران مرد در این زمینه به شکل باورنکردنی ساده‌لوح و پخمه‌اند. وقتی جریان لو می‌رود، به فکر چاره می‌افتند و اولین چارهء قانونی "صیغه" است و ... . مادر بچه‌ها همان اول می‌فهمد اما برای حفظ خانواده و آسیب ندیدن بچه‌ها سکوت می‌کند. بین زن و شوهر طلاق عاطفی شکل می‌گیرد و مرد بهشت گمشده خود را جای دیگری باز می یابد.

▪️عشق خارج از رابط رسمی گاه در حد سکس چشمی و زبانی (نظربازی ) باقی می‌ماند، گاهی به روابط پنهان می‌انجامد و گاهی به صیغه و حتی ازدواج دوم و در مواردی نادر به فاجعه و حتی قتل. نجفی مدیر توانمندی بود اما نتوانست زندگی خصوصی خودش را مدیریت کند. پرده آخر کار او "حماقت محض" بود. اصولگرایان این عمل فجیع فردی را نباید تبدیل به ابزاری برای تسویه‌حساب سیاسی با اصلاح‌طلبان کنند. از سویی حتی اگر سناریوی امنیتی چاه ویل و فرضیه های مشابه آن را بپذیریم، ذره‌ای از مسئولیت فردی نجفی و شناعت عمل او کم نمی شود. در ضمیر ما انسانها در شرایط بحرانی، گویی عقل منعدم می‌شود. همانگونه که در محبت حد و مرز نمی‌شناسیم، هنگام دعوا، خشم و غضب عقل و فکر ما را کاملا تسخیر می‌کند.

▪️باورکردنی نیست که انسانی باهوش و تحصیلکرده و از نظر سیاسی معتدل در سن 68 سالگی "این گونه فجیع " به کشتن دیگری و نابودی کامل خود دست بزند. فاجعه سقوط دکتر نجفی عاقل و سیاستمدار تا حد یک قاتل شریر شوک‌آور است. حتی اگر باور کنیم که چاه ویل بر سر راه او کنده و این خانم را با نقشه و برای آزار وارد زندگی او کرده‌اند و این خانم حاضر به طلاق نبوده و روحیه خاصی داشته و نجفی را اذیت کرده و .... . نجفی هم می‌توانست مثل عطا مهاجرانی مهاجرت کند. معیار ما برای محکوم کردن یک قتل، نباید در واکنش به رسانه های اصولگرا یا صداوسیما شکل بگیرد. نجفی با هر سابقه‌ای که از او در ذهن داریم زنی را کشته است. پذیریم که دوره مجازات فردی مطابق فیلم قیصر سپری شده است. البته می‌توان بر اساس تئوری توطئه همه فکت ها را انکار کرد و یک سناریو تخیلی ساخت.

#محمد_علی_نجفی

پیوستن به فرهنگیان سلام👇
https://t.center/farhangian_sallam
💥رییس جمهور هم نمی تواند حجت الاسلام #ذوعلم را برکنار کند!

✍️ #شیرزاد_عبداللهی

▪️شصت تن از استادان برنامه درسی و صاحب نظران علوم تربیتی به رییس جمهور نامه نوشتند و خواستار بازنگری در انتصابات مدیران سازمان پژوهش و برنامه ریزی درسی شدند. این نامه واکنشی محافظه کارانه به انتصاب حجت الاسلام علی ذوعلم در دیماه 97 به سمت ریاست سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی وزارت آموزش و پرورش و تغییراتی است که ذوعلم در مدیریت های زیر مجموعه خود اعمال کرده است. جایگاه سازمان پژوهش " رهبری نظام برنامه‌ریزی درسی و سکاندار اصلی ابتکار عمل‌های آموزشی و پرورشی کشور" است که به اعتقاد نویسندگان نامه اکنون " جولانگاه سیاست‌زدگی و سطحی‌نگری و کم‌مایگی" شده است. پرسش از نویسندگان نامه این است که قبل از آمدن ذوعلم و در فاصله مهرماه 92 تا دیماه 97 چه اتفاق مثبتی در این سازمان افتاده بود که با آمدن ذو علم، متوقف شده است؟

▪️ابلاغ ذوعلم را آقای بطحایی وزیر آموزش و پرورش و پرورش صادر کرده است که در این نامه مخاطب نویسندگان نامه نیست و فقط رونوشتی از نامه را جهت استحضار دریافت می کند که همین معنا دار است. نویسندگان نامه با حذف سلسله مراتب اداری در واقع تایید کرده اند که حجت الاسلام علی ذوعلم انتخاب بطحایی نبوده و بر وزیر تحمیل شده است. این اتفاق جدیدی نیست. در تمام 40 سال گذشته حتی در دولت اصلاحات یک تقسیم کار نانوشته در آموزش و پرورش برقرار بوده است. پست هایی که به مسایل اعتقادی مربوطند مانند تهیه کتاب های درسی ، گزینش پرسنل ، برنامه تربیت معلم ، امور تربیتی ، سازمان دانش آموزی و... در اختیار اصولگرایان بوده و در دوره هایی که نیروهای غیر همسو با اصولگرایان دولت را در اختیار داشته اند ، حداکثر امور اداری ، امور مالی ، نوسازی مدارس و اداره روزمره مدارس را در اختیار داشته اند.

▪️اصولگرایان مغز و اصلاح طلبان و اعتدالیون دست و پای نظام آموزش و پرورش هستند. حرکت دست و پا تابع مغز است. در این تقسیم کار اصلاح طلبان حتی در حوزه های کم اهمیت اداری که به آنها واگذار شده است صاحب اختیار نیستند. وزیر ، معاونان او و مدیران تا سطح مدیر مدرسه دست و دلشان هنگام تصمیم گیری می لرزد . می دانند که مرکز ثقل قدرت کجا است و چگونه باید آینده خود را تضمین کنند. آنها می دانند بخش انتخابی حکومت گذرا است و دست به دست می شود، اما بخش انتصابی حکومت ماندگار است و آنها باید برای بقای خود مشمول لطف امام جمعه ها و نهادهای نظامی و امنیتی باشند. بنابر این صرفنظر از اینکه وزیر آموزش و پرورش چه کسی است، اختیارات وزیر مشروط است به رعایت حوزه نفوذ جریان اصولگرا. جالب اینکه وزیر و مدیران اداری که جلوی چشم هستند در سیبل انتقادها و مطالبات قرار دارند. اما مدیران اصولگرا در جایگاه های کلیدی خود ، گاهی برای خرید محبوبیت با منتقدان همصدا می شوند.

▪️نقشی که برای قشر الیت آموزش و پرورش تعریف شده است، برخورداری از مزایای مادی هیات علمی به شرط تبعیت از منویات مدیران اصولگرا است. آنها باید نظام آموزشی ایدئولوژیک را با ادبیات آکادمیک توجیه کنند. پژوهش های آنها یا در حوزه های خنثی و آکادمیک صرف است که ربطی به واقعیت های آموزش و پرورش ایران ندارد و یا ایجاد پشتوانه علمی و تحقیقاتی قلابی برای تصمیمات مدیران اجرایی است. برخی فقط دنبال کسب درآمد و گرفتن پُز محقق هستند. از این الیت آبی برای آموزش و پرورش گرم نمی شود. من تعجب می کنم وقتی یک متخصص برنامه درسی ، در موقعیت اجرایی ، هدف آموزش و پرورش را رسیدن به حیات طیبه می داند و این را با زبان علمی تئوریزه می کند ، مشکلش با ذوعلم چیست؟ ذوعلم هم دنبال حیات طیبه است. اختلاف اینها با امثال ذوعلم تاکتیکی است . ظاهرا فشار می آورند که امتیاز بگیرند.

▪️نویسندگان نامه واقعیت را کامل نگفته اند . حتی از ذوعلم و سید جواد بهشتی مدیر جدید نشریات رشد نامی نبرده اند. آنها هیچ اشاره ای به شکست آموزش و پرورش مکتبی نکرده اند. در حالی که اغلب چهره های اصولگرا آموزش و پرورش را در تربیت دینی دانش آموزان یک دستگاه شکست خورده معرفی می کنند. پژوهشگران و محققان امضا کننده نامه قطعا می دانند که سند تحول یک بیانیه سیاسی – ایدئولوژیک است اما این را بیان نمی کنند. آنها می دانند که حمله به سند 2030 یک اقدام سیاسی است اما حاضر به دفاع علمی از محتوای سند نیستند. ذوعلم و همکاران او جز ادامه سیاست "اشباع دینی" در کتابهای درسی چاره دیگری نمی شتاسند. این سیاست شکست خورده است و با واکنش منفی معلمان و دانش آموزان و اولیا روبرو می شود. اساتید وقتی حرفشان خریدار دارد که بدون لکنت زبان واقعیت ها را بگویند و تسلیم خطوط قرمز فرضی نشوند.

https://t.center/farhangian_sallam
💥 #کمیجانی ،مجمع فرهنگیان و چینش مهره ها در پستهای مدیریتی/ منفعت جویی با پرچم اصلاح طلبی

✍️ #شیرزاد_عبداللهی

▪️آقای فرج کمیجانی در پاسخ آقای اسماعیلی گفته است : " اقاي محمد خرم [ عضو شورای مرکزی مجمع فرهنگیان ایران اسلامی ] مديركل امور مجلس هست [ است] و وظيفه ايشان هست[است] كه امور را پيگيري كند و ايشان ذاتا شخصيتي دارند كه نسبت به امور حزبي با امور شغلي تفكيك قائل است و در اين نوع موارد با حزب مشورت نمي كند بلكه با ستاد وزارتخانه هماهنگ است. “ به لیست اعضای مجمع در مدیریت ها ، غلامرضا کریمی قایم مقام وزیر در امور بین المللی را باید افزود . در جلسه شورای مرکزی مجمع گفته می شود که سیاست مجمع و آقای کمیجانی دبیرکل حزب ، چینش مهره ها در پستهای مدیریتی وزارت آموزش و پرورش است و اعضای مجمع "خودی" هستند. از آقای کمیجانی باید پرسید که هدف از چینش بچه ها در وزارتخانه چیست؟

▪️در جلسه شورای مرکزی مجمع فرهنگیان می گویند : "الان فرصت خوبی در اختیار مجمع است که یارهای خودشو توی این ادارات ، اداره کل ، وزارتخونه چینش کنه . همیشه این فرصت به دست نمیاد که مثلا اعضایی که اینجا هستند بتوانیم معرفی کنیم. البته انصافا آقای کمیجانی داره تلاش می کنه که از بچه های مجمع انتصابی داشته باشند و توی وزارتخانه چینش بشوند. اینها خودی اند و ثابت کرده اند که پای کار هستند . ثابت کرده اند که همیشه هستند و حضورشان حضور خوب و پررنگی بوده . پس چه بهتر تمام تلاشمان را بکنیم کسانی که می توانند انتصابی دست پیدا کنند. الان فرصت خوبیه ... تا این فرصت گرفته نشده بتوانیم از آن استفاده کنیم."این فرصت را بطحایی برای حزب مجمع فرهنگیان و دیگر احزاب فراهم کرد.

▪️اگر مجمع فرهنگیان را یک حزب سیاسی اصلاح طلب بدانیم ، هدف احزاب اصلاح طلب قرار گرفتن در موقعیت قدرت برای انجام اصلاحات است. در واقع وقتی عضو مجمع فرهنگیان معاون وزیر می شود (رسول عمادی) یا مدیر کل می شود ( محمد خرم) ،یا قائم مقام وزیر می شود (غلامرضا کریمی ) قاعدتا قرار است بر اساس الگوی اصلاح طلبی رویه ها و سیاستهای مدیریتی را اصلاح کنند. اما اگر آنها بعد از نشستن برصندلی در جریان غالب بر وزارتخانه ذوب شوند ، فلسفه تشکیل حزب مجمع فرهنگیان و تلاش برای چینش مهره ها تا حد یک کنش باندی و منفعت جویانه تنزل می یابد. در واقع منفعت اصلاح طلبان از حضور این افراد در پستهای مدیریتی ، تبدیل می شود به حقوق و مزایای خوب ، خانه سازمانی، خودرو اداری ، سفر خارجی و دیگر مزایای مدیریتی برای اعضای حزب.

▪️تیپ جدیدی از احزاب و فعالان سیاسی تجدید نظر طلب از اسم محمد خاتمی و عنوان اصلاح طلبی استفاده می کنند اما در جایگاه مدیریتی از اصولگرایان، اصولگراتر هستند. اینها از اصلاح طلبی و دوم خرداد و خاتمی عبور کرده اند و به این نتیجه رسیده اند که تنها منفعت شخصی و باندی اهمیت دارد . اما برای جذب رای مردم تابلو اصلاح طلبی را سر دست نگه داشته اند. اینها حتی اگر در گذشته اصلاح طلب بوده اند و بابت آن هزینه ای هم داده اند ،حالا فقط به تئوری اصالت منفعت از طریق زد و بند سیاسی معتقدند. از فراکسیون امید مجلس جز چند نماینده منفرد چه باقی مانده است؟ حتی اکثریت شورای عالی اصلاح طلبان را همین افراد مذبذب و منفعت جو تشکیل می دهند : به نام اصلاحات و به کام منافع شخصی.

▪️رفتار فرج کمیجانی دبیرکل مجمع در دو سه سال اخیر در آموزش و پرورش ، صرفا حرکت در جهت وزش باد قدرت بوده است. موضع گیری های او فاقد پشتوانه و استدلال اصلاح طلبی بوده است . مثلا معلوم نیست حمایت خلق الساعه آقای کمیجانی از وزارت علی زرافشان چه مبنای اصلاح طلبی داشت ؟ اگر این حمایت اصولی بود چگونه با معرفی بطحایی یکشبه تغییر کرد؟ حتی اگر یک تکه چوب را به عنوان کاندیدای وزارت دولت دوم روحانی معرفی می کردند آقای کمیجانی از او حمایت می کرد تا بتواند مهره های خود را بچیند . هدف همراهی با باد قدرت بود. اصلاح طلبان منفعت طلب ابزار دست اصولگرایان برای نمایش دمکراسی هستند.

▪️در چارچوب سیاست های فعلی آموزش و پرورش قبول پست مدیریتی فقط در چهار چوب منفعت شخصی و گروهی معنا پیدا می کند و فاقد وجه اصلاح طلبانه است. آقای کمیجانی حتی اگر بتواند مهره های خود را در همه پست های آموزش و پرورش بچیند ، از نظر تاکتیکی موفق است اما از نظر راهبردی شکست سختی را متحمل خواهد شد. وزیر فعلی هر چند کوشید با توییت و حرکات نمایشی از خود چهره ای متفاوت نشان دهد اما در عمل ادامه دهنده راه وزرای قبلی بود. حضور یاران کمیجانی در پست های مدیریتی یعنی شریک شدن در شکست بدون اینکه تاثیری در روند سیاستگذاری و تعیین راهبردها و برنامه داشته باشی. بر خلاف تصور بعضی افراد ، اصلاح طلبی به معنای بی اصولی نیست. اصلاح طلبان برای خود اصولی دارند و بر سر آن اصول با کسی و جریانی و حتی دوستان خود تعارف ندارند.
Forwarded from اتچ بات
💥 تبعیض علیه دختران در سرود سلام دختر ایران!+فایل تصویری سرود سفارشی!

✍️ #شیرزاد_عبداللهی

▪️سرود "سلام ای دختر ایران " ظاهرا به سفارش دفتر امور زنان وزارت آموزش و پرورش ساخته شده . طرف قرار داد گروهی با مسئولیت آقای ساعد باقری شاعر و ترانه سرای اصلاح طلب بوده است و شعر ترانه را اقای ساعد باقری با همکاری سهیل محمودی سروده است. هدف از تهیه سرود ، اجرای آن در مراسم آغازین مدارس دخترانه است . ابتکار خوبی است چون بچه ها و بخصوص دخترها عاشق موسیقی و هیجان و ریتم هستند. اما این سرود فاقد جذابیت های یک سرود برای کودکان و نوجوانان است. ای کاش این آهنگ بی کلام بود و فقط دختران می توانستند با آن حرکات نیمه موزون – نیمه ورزشی در مراسم آغازین انجام دهند.

▪️ایراد سرود این است که در ترانه ای که قرار است در مدارس دخترانه پخش شود، وطن "مرد" فرض شده است. فردی که به عنوان "تکخوان" نقش وطن را ایفامی کند یک مرد است. چرا ؟ ظاهران چون تکخوانی زنان ممنوع است به این راه حل رسیده اند. اما ایران متعلق به زنان ومردان است و علاوه بر این ایران اسم زن است . برای گریز از این ایراد ، تهیه کنندگان می توانستند همه سرود را به صورت کُر (دختر و پسر ) بخوانند تا در سرودی برای دختران وطن مردانه نشود. می شد برای گریز از تک خوانی دختران ابتکارات دیگری به کار بست.

▪️دفتر زنان آموزش و پرورش می بایستی تصویری زنانه یا حداقل متعادل از وطن ارائه دهد. ایران حدود40 میلیون زن و 40 میلیون مرد دارد. دفتر زنان وزارت آموزش و پرورش سرودی خاص برای دختران ساخته است ، اما در این سرود سخنگوی وطن باز هم یک مرد است. این سرود ترجمان همان تبعیض نهادینه شده علیه زنان در مدیریت آموزش و پرورش و نگاه به زن به عنوان جنس دوم است. در وزارتخانه ای که بیش از 50 درصد کارکنان و در بعضی استانها مانند شهر تهران بیش از 65 درصد کارکنان زن هستند و سهم زنان در مدریریت ها حدود 3 درصد است، قاعدتا باید وطن هم مرد باشد!

▪️شاه بیت سرودعبارت "دختر امروزم و مادر فردایم." است. دانش آموز تا مادر یا پدر شدن راهی طولانی در پیش دارد. این بیت چه نشاطی در دختران ایجاد می کند؟ آیا تاکید بر نقش مادری دختران نوعی هماهنگی با تبلیغات گروه های سنتی برای ازدواج زودرس دختران نیست؟ دختر می تواند خلبان ، فضانورد ، کارآفرین ، دکتر ، مهندس، سیاستمدار، مدیر برجسته و... فردا باشد. تکیه بر نقش مادری دختران مثل این می ماند که شاعری بسراید: "پسر امروزم ، پدر فردایم!" این تعبیر در مورد پسران خنده دار است اما در مورد دختران طبیعی پنداشته می شود . چرا؟

▪️شعر سرود به دلیل محافظه کاری سفارش دهندگان یا ترس شاعران از واکنش اصولگرایان بسیار ذهنی و انتزاعی است در حالی که ادبیات کودک و نوجوان باید حاوی تصویرهای زنده و عینی و قابل تجسم و حرکت باشد. مثلا عبارت "حاصل کشف و شهودم" جایی در ادبیات کودک و نوجوان ندارد. یا "پنجره دل خود را رو به کرانه" گشودم . یعنی چه ؟ کدام کرانه ؟ یا مثلا دلیل اینکه دختران ما "غرق سرورند" چیست؟شاعر یا شاعران چون ذهنشان درگیر خودسانسوری بوده، از مسایل ذهنی فراتر نرفته اند و فقط با کلمات بازی کرده اند.

▪️ساعد باقری و سهیل محمودی شاعران آگاهی هستند. مدیر دفتر زنان هم انسان فهمیده ای است اما به دلیل ترس از واکنش اصولگرایان متناسب با ذهنیت عقب مانده ترین بخش آموزش و پرورش عمل کرده اند. حدس زدن واکنش مراکز قدرت، و عمل بر این پایه ، باعث فلج شدن فکر یک مدیر می شود... به لحاظ فنی هم ترانه جذابیت ندارد. می توان این سرود را با ترانه ای که گروه کُر کودکان در دهه پنجاه، بر اساس ترانه ای که شعر آن را معینی کرمانشاهی سروده و آهنگ آن را انوشیروان روحانی ساخته است و این روزها در فضای مجازی منتشر شده است از نظر فضا و تصویر سازی مقایسه کرد. بحث بر سر ارزشهای سیاسی و فرهنگی نیست. شاعران امروز ما می توانستند تصویرهای زنده و جانداری متناسب با ارزش های روز بیافرینند.

▪️معینی کرمانشاهی سروده : پرسون پرسون یواش یواش/ اومدم در خونه تون / ترسون ترسون لرزون لرزون اومدم در خونه تون/ یک شاخه گل در دستم/ سرِ راهت بنشستم / از پنجره منو دیدی/ مثلِ گلها خندیدی/ آه به خدا آن نگهت ‌از خاطره ام نرود / آه به خدا آن نگهت ‌از خاطره ام نرود/... شعر مانند یک فیلم سینمایی است. شنونده می تواند تمام جزییات را تجسم کند. تازه اصل این شعر و ترانه برای کودکان نبوده ، با اینحال به ذهنیت کودک که دنبال توصیفات عینی است سازگار است. در واقع مسئولی که اجازه داده کودکان این ترانه را به صورت کر بخوانند با ادبیات کودک آشنا بوده است.


پیوستن به فرهنگیان سلام

https://t.center/farhangian_sallam

برای مشاهده سرود به صورت ویدئو کلیک کنید 👇👇
💥 وقتی بطحایی درباره ی هسته های گزینش هیچ نمی داند! / شیوع #پاچه_خواری وزیر در وزارت خانه!

✍️#شیرزاد عبداللهی

▪️سایت رسمی وزارت آموزش و پرورش در گزارش سخنرانی سید محمد بطحایی در گردهمایی مدیران هسته‌های گزینش آموزش و پرورش از قول وزیر آموزش و پرورش تیتر زده : "مهمترین مأموریت گزینش‌گران در حوزه منابع انسانی آموزش و پرورش احراز شایستگی مبتنی بر سه اصل دانش، مهارت و توانایی است." در متن خبر باز هم آقای بطحایی تاکید کرده که تشخیص این سه شایستگی به عهده گزینشگران است و افزوده : "کار شما گزینشگران عزیز برای احراز آنها، بسیار خطیر و مسئولیتی بسیار سنگین و البته موثر است." آیا وظیفه هسته های گزینش احراز شایستگی داوطلبان بر اساس "دانش ، مهارت و توانایی " است؟

▪️آقای وزیر اگر قبل از سخنرانی ده دقیقه وقت می گذاشت و نگاهی به قانون گزینش و آیین نامه اجرایی آن می انداخت متوجه می شد که کار هسته های گزینش و ارگان های بالاتر از جمله هیات های مرکزی گزینش و هیات های عالی گزینش، ارتباطی با "دانش و مهارت و توانایی " افراد معرفی شده به هسته ها ندارد. تعیین "صلاحیت علمی و مهارتی و توانایی جسمی و روانی" افراد قبل از معرفی به هسته گزینش از طرق دیگر انجام می شود. کار هسته های گزینش طبق قانون فقط و فقط احراز صلاحیت "اخلاقی، اعتقادی و سیاسی" داوطلب است.بی اطلاعی وزیر از قوانین و مقررات یکی از مهم ترین بخش های وزارتخانه در کنار سخنرانی های نامربوط و تبلیغاتی او در باره کنکور بی اختیار آدم را یاد منجم معروف گلستان سعدی می اندازد.

▪️هسته های گزینش باید"1- اعتقاد داوطلب به دین مبین اسلام و یا یکی از ادیان رسمی مصرح در قانون اساسی ، 2- التزام عملی به احکام اسلام 3- اعتقاد و التزام به ولایت فقیه، نظام جمهوری اسلامی و قانونی اساسی.4- عدم اشتهار به فساد اخلاقی و تجاهر به فسق، 5- عدم سابقه وابستگی تشکیلاتی، هواداری از احزاب و سازمان‌ها و گروه‌هائی که غیرقانونی بودن آن‌ها از طرف مقامات صالحه اعلام شده و یا‌می‌شود( مگر آن که توبه ایشان احراز شود)، 6- عدم سابقه محکومیت کیفری مؤثر، 7- عدم اعتیاد به مواد مخدر"را احراز کنند. اینها چه ربطی به احراز "دانش ، مهارت و توانایی " داوطلبان دارد؟ اگر کسی درجمع به حرفهای بطحایی اعتراض و آن را تصحیح نکرده فاجعه دوبرابر می شود.

▪️در گزارش نشست مدیران هسته های گزینش در سایت رسمی وزارتخانه ، بی اعتنایی به سخنان افراد حاضردر جلسه آزار دهنده است. بعد از تحولات اخیر روابط عمومی و حذف افراد مستقل ، حالا از وزیر به عنوان "مقام عالی وزارت" یاد می شود. عنوانی که علامت تملق گویی و ترویج کیش شخصیت است . پیش از سخنان مقام عالی ،دبیر هیات عالی گزینش کشور،سخنرانی کرده است، این سوال در ذهن خواننده شکل می گیرد که آقای نقویان چه گفت؟ یعنی اظهارات او در حد یک سطرخبری ارزش نداشته است؟ مدیران هسته گزینش چه نکاتی را مطرح کردند؟ خبری از اینها در گزارش نیست. تریبونهای یک طرفه ، سکوت کارشناسان و روزنامه نگاران مستقل و تنظیم خبر به روال اداری، برخی مسئولان را هوایی کرده و از نقش اجرایی دور می سازدو مسئول اجرایی به تدریج درجایگاه بی دردسر و راحت "مرشد و نظریه پرداز و منتقد وضع موجود " ظاهر می شود

▪️ مشکل گسست از واقعیت در میان وزرای آموزش و پرورش سابقه دار است. آقای حاجی بابایی وزیر اسبق آموزش و پرورش در مدت 44 ماه وزارت خود 562 سخنرانی عمومی انجام داد. تقریبا ماهانه 13 سخنرانی و اگر روزهای جمعه و تعطیل را کسر کنیم، او به طور متوسط هر دو روز کاری یک سخنرانی داشته است. 212 بار سفر استانی رفت. هرجا هم که رفت معلمها را توی یک تالار جمع کردند و او دوساعتی سخنرانی فضایی کرد. برایش دست زدند و صلوات فرستادند. از آن سخنرانی ها و سفرها چه باقی ماند ؟ سخنرانی و توییت های قشنگ و مد روز وزیر فعلی هم نوعی فرافکنی برای فرار از وظایف اجرایی در وزارتخانه ای است که ظاهرا مهم ترین ماموریت نانوشته وزیر ، توزیع و باز توزیع پست های مدیریتی بین مراکز قدرت سیاسی و گروه های فشار داخل و خارج دولت است. آنهایی که دست می زنند و یا سکوت می دهند در پرورش توهم وزرای آموزش و پرورش مقصرند.
https://t.center/farhangian_sallam
💥 عبور از ارادت سالاری و انتصابات سببی و فامیلی

#شیرزاد_عبداللهی

▪️مرتضی نظری پژوهشگر آموزش و پرورش و توسعه انسانی نوشت :" در چهلمین سال انقلاب باید از انتصاب هایی با منشاءِ سفارشِ عمه و خاله و بستگان سببی و نسبی دست کشید. هیچ ظلمی بالاتر از انتصاب های سفارشی و محدودکردنِ امکانِ انتخاب و دسترسیِ جوانان به فرصت های برابر نیست. چهلمین سال انقلاب می تواند پایانی باشد بر سبک های مدیریت های ناتوان پرور و متملّقانه و استقبال از تغییر و مدیریت تحول. باید در نظام مدیریتی ما، روابط عاطفی و مبتنی بر ارادت جای خود را به ضوابط قانونی بر مدار مهارت بدهد." آقای نظری تلویحا دست روی یکی از ناهنجاری های وزارت آموزش و پرورش گذاشته است. مدیریت آموزش و پرورش در سطوح مختلف از این مشکل رنج می برد. انتصاب بر مبنای همشهریگری و هم زبانی ، انتصاب بر مبنای فامیلی و انتصاب های سیاسی سه معضل آموزش و پرورش است که در دوره هر وزیری به شکلی نمود پیدا می کند و اغلب منشا بیرونی دارد.

▪️در 40 سالگی انقلاب و در دوره وزارت سیدمحمد بطحایی انتصاب های سیاسی به سفارش افراد و مراکز قدرت و گروههای فشار تبدیل به یک رویه شده است. ضمن اینکه آقای بطحایی داماد خودش آقای #مرتضی_دزفولی را به عنوان مشاور ویژه منصوب کرده و از پسرش هم به عنوان سرپرست تیم رسانه ای موازی استفاده می کندو ضمنا تاب تحمل افراد مستقل را در حوزه ستادی را ندارد.


پیوستن به فرهنگیان سلام

https://t.center/farhangian_sallam
💥بطحایی : راه نجات آموزش و پرورش ، مدرسه محوری است !

✍️ #شیرزاد_عبداللهی

▪️به گزارش ایسنا آقای بطحایی در گردهمایی مشاوران امور زنان (3 بهمن97 ) مدرسه محوری را، راه نجات آموزش و پرورش اعلام کرده است. بطحایی گفت : " باید همه اختیارات را به غیر از بخش‌های حاکمیتی به مدارس بسپاریم، این مهمترین سیاست آموزش و پرورش است که باید دنبال شود. " بعد از شعارهای مبارزه با مافیای کنکور ، حذف مشق شب، حذف امتحان ، ترویج شادی ، آموزش بازی محور و نشستن نیمدایره ای دانش آموزان در کلاس درس حالا نوبت شعار مدرسه محوری آن هم به عنوان " راه نجات " رسیده است.

▪️اما در اینجا هم آقای بطحایی آموزش و پرورش را به دو بخش حاکمیتی و غیر حاکمیتی تقسیم کرده و خواستار واگذاری بخش های غیر حاکمیتی به مدارس شده است.

▪️مطابق ماده 8 قانون مدیریت خدمات کشوری " امور حاکمیتی آن دسته از اموری است که تحقق آن موجب اقتدار و حاکمیت کشور است و منافع آن بدون محدودیت شامل همه اقشار جامعه گردیده و بهره‌مندی از این نوع خدمات موجب محدودیت برای استفاده دیگران نمی‌شود." با این تعریف آموزش و پرورش مانند حفظ محیط زیست و امور دفاعی و امنیتی و امور تبتی و قانونگذاری و بهداشت و...یک نهاد حاکمیتی است.

▪️با این حال در قانون مدیریت خدمات کشوری، آموزش و پرورش عمومی و فنی و حرفه ای، ذیل ماده 9 یعنی "امور اجتماعی ، فرهنگی و خدماتی" طبقه بندی شده است. از این که بگذریم تقسیم امور آموزش و پرورش به دو بخش حاکمیتی و غیر حاکمیتی توسط وزیر چه مبنایی دارد؟

▪️این را بگویم که از 20 سال پیش یعنی از دوره وزارت مظفر بحث "مدرسه محوری "به معنای تفویض اختیارات بیشتر به مدرسه مطرح بوده است. البته وزرای آموزش و پرورش برحسب موقعیت گاهی این محور را تغییر داده و برای خوش آمد معلمان صحبت از "معلم محوری" کرده اند و یا برای گرفتن ژست روشنفکری دم از "دانش آموز محوری" زده اند. مدرسه محوری یعنی " تمركز زدايي پايدار در نظام هاي آموزشي و انتقال اختيار و قدرت تصميم گيري به مدرسه ،‌به نحوي كه وزارتخانه، براي مدارس تنها هدفها و الويت ها را تعيين ،‌ نتايج را تعريف و منابع را تامين و سپس هر مدرسه اي كه در اين چارچوب بتواند فعاليت كند."

▪️در واقعیت اما دخالت وزارتخانه ، ادارات و حتی نهادهای خارج از آموزش و پرورش بسیار گسترده و انحصار طلبانه است.

▪️مدرسه محوری یعنی مدرسه " بتواند ،‌ راسا از نظر دانش (تصميم هاي مربوط به برنامه درسي ) ،‌ مهارتهاي مورد نياز دانش آموزان ،‌ اطلاعات ،‌ پاداشها ،‌ تكنولوژي ، نيروي انساني مورد نياز ،‌ مواد و تسهيلات و تجهيزات ، تخصيص زمان و استفاده از آن ،‌ اختيار و قدرت تصميم گيري داشته باشد.... فرايند مدرسه محوري به افرادي كه در آن مدرسه كار ميكنند اجازه ميدهد تا جنبه هاي گسترده تري از موضوعات را در نظر گرفته و از انرژي خود به منظور بهبود و توسعه مدرسه بيشتر استفاده كنند." واقعا قرار است در مدرسه محوری کدام یک از این اختیارات تفویض شود؟

▪️به نظر می رسد در نگاه وزیر همه موارد فوق، از کتاب درسی ، برنامه درسی ، تامین نیروی انسانی مدرسه ،تعیین مدیر ، زمان آموزش و بسیاری جزییات دیگر امور حاکمیتی و غیر قابل تفویض است. واقعا مدیر مدرسه که اختیار انتخاب همکاران آموزشی خود در مدرسه و یا تعیین زنگ آغاز و پایان مدرسه را ندارد، چه اختیاراتی دارد؟

▪️یک نگاه کج و کوله به مدرسه محوری در ایران شکل گرفته که منحصر به فرد است. در این نگاه همه امور آموزش و پرورش حاکمیتی است و باید از بالا به پایین دیکته شود الا امور مالی مدرسه که دست مدیر از طریق مصوبات انجمن گوش بفرمان باز است. مدیر می تواند به ابتکار خود و تحت عنوان مصوبه انجمن از اولیای دانش آموزان پول بگیرد. در این زمینه دست مدیر باز است . فقط پول گرفتن امری غیر حاکمیتی است.

▪️20 سال است افرادی مثل بطحایی و نوید ادهم در باره مدرسه محوری حرف می زنند اما در این 20 سال یک تعریف جامع و مانع از مدرسه محوری ارائه نشده است. در عالم واقع، مدرسه محوری اسم رمز مدارس "خودگردان مالی" است. یعنی مدرسه خرج خودش را در بیاورد، اما از الف تا یای مسایل آموزشی و پرورشی به وسیله ادارات منطقه و استان و وزارتخانه تعیین شود.

▪️حتی موسسان و مدیران مدارس غیردولتی هم در حوزه های آموزشی و پرورشی اختیاری ندارند. مواد درسی ، کتاب درسی ، گزینش معلم ، انتخاب مدیر همه و همه در اختیار اداره است. حداکثر این است که برای تکرار و تمرین ساعتهای بیشتری بچه ها را در مدرسه نگه می دارند. مدرسه محوری ممکن است راه نجات باشد یا نباشد . اما قبل از آن لازم است که معلوم کنیم منظور ما از مدرسه محوری چیست؟


پیوستن به کانال فرهنگیان سلام
https://t.center/farhangian_sallam
💢 💥 راهکارهای پیشگیری از کودک آزاری جنسی در مدرسه

✍️ #شیرزاد_عبداللهی

▪️جرایم جنسی در قانون مجازات اسلامی ذیل عناوینی مانند لواط ، زنا ، تفخیذ ، ملامسه ، قوادی و مساحقه مطرح شده است. بجز لواط و زنا، در بقیه جرایم اغلب برای مجرمان مجازات شلاق تا صد ضربه پیش بینی شده است. ظاهرا اولین اقدام بعد از تشکیل پرونده ارجاع قربانی به پزشکی قانونی برای اثبات وقوع یا عدم وقوع تجاوز است. این پروسه به سود مجرم و به زیان قربانی است. در بحث آزار جنسی کودکان معمولا کشف جرم مدتها بعد از انجام جنایت اتفاق می افتد و ممکن است آثار فیزیکی جرم قابل اثبات نباشد. اگر مساله اصلی را آسیبی بدانیم که به روح و روان کودکان وارد می شود در این صورت فرقی بین لواط و تفخیذ و ملامسه وجود ندارد.

▪️علاوه بر این عدم تفکیک جرم کودک آزاری جنسی ، دست قاضی برای مجازات متهمان آزار جنسی کودکان را تا حدود زیادی بسته است. ضعف قانون و مجازات سبک مرتکبین تعرض جنسی علیه کودکان باعث تجری مجرمان و تشویق بزهکاران بالقوه می شود. قانون باید هرگونه تعرض جنسی در هر سطحی (لواط ، زنا ، تفخیذ ، ملامسه و ملاعبه ) علیه کودک را جنایت تلقی و علاوه بر مجازات زندان طویل المدت، از حضور دوباره افراد کودک آزار در مشاغل مرتبط با کودکان جلوگیری کند.

▪️در مدارس و اماکن ورزشی و اردوهای تربیتی و شبانه روزی ها هم باید 1- "خود مراقبتی" جنسی آموزش داده شود و 2- پروتکل رفتاری مسئولان و مربیان و معلمان در این مکان ها تنظیم و اجرا گردد. بحث های خود مراقبتی جنسی که گاهی تحت عنوان "آموزش جنسی" مطرح می شود حساسیت برانگیز است. در شرایطی که سیستم نظارتی وزارت آموزش و پرورش بسیار ضعیف و ناکارآمد است " آموزش جنسی" توسط افراد آموزش ندیده که صلاحیت لازم را ندارند ممکن است امکان سوء استفاده و تعرض بیشتری را فراهم و اوضاع را از اینکه هست آشفته تر کند.

▪️به جای حرفهای گُنده ، باید از کارهای کوچک و عملی شروع کرد. به کودکان بگوییم : "هیچکس حق ندارد قسمت های حساس بدن شما را لمس کند یا ببیند و شما حق دارید و باید در چنین شرایطی فریاد بزنید." قطعا هیچ جریان سیاسی یا مذهبی تندرو و کندرو با این سطح از آموزش "خود مراقبتی" مخالفت نمی کند. ترویج و نهادینه سازی این دوسه جمله کار شاقی نیست ، مشکل اینجاست که مدیران ارشد آموزش و پرورش به مسایل واقعی کف مدرسه چندان توجهی ندارند و کارهای نمایشی و پرسروصدا در حوزه های غیر مرتبط مثل کنکور و جنگ نمایشی با مافیا برای آنها جذابیت بیشتری دارد. آنها بعد از افشای این جرایم در نقش طلبکار و شاکی ظاهر شده و ابعاد جنایت را در بعد مجازات فرد متهم خلاصه می کنند.

▪️مساله دوم تنظیم پروتکل رفتاری عوامل مدرسه و اردو و شبانه روزی ها است. آدم انگشت به دهان می ماند که عضو انجمن دبستان پسرانه ناحیه 4 اصفهان ، که سروکارش با مدیر مدرسه است، چگونه با قمه سر از سرویس بهداشتی دانش آموزان درآورده است؟ این شخص قاعدتا ساعتها در مدرسه و در حیاط و راهرو و کلاس ها پرسه می زده و فرصت کافی برای شناسایی قربانیان و ایجاد ارتباط و فریب آنها در اختیار داشته است. متاسفانه نظارتی ولو ضعیف برکار و رفتار عوامل مدرسه وجود ندارد.

▪️رفتار معلمان ، مربیان ، ناظم ها و مدیران مدارس ( خوب یا بد ) مطابق روحیات و خلقیات شخصی آنها و فاقد چارچوب حرفه ای و سازمانی است. ارتباط کلامی و فیزیکی با کودک باید تابع مقررات خاصی باشد. پروتکل رفتاری افرادی که با کودکان کار می کنند باید حداقل شامل موارد زیر باشد:1- ممنوعیت خلوت کردن معلم /مدیر /ناظم / سرایدار /مربی با یک دانش آموز در یک مکان دربسته تحت هر گونه توجیهی. 2- ممنوعیت بوسیدن، بغل کردن، نشستن در نیمکت دانش آموز. دست کشیدن به سر و صورت و گردن دانش آموزان3- ممنوعیت گفتن جوک و متلک جنسی در کلاس 4- کنترل شدید مربیان شبانه روزی های روستایی و نصب دوربین و بازدیدهای سرزده و مصاحبه با دانش آموزان این مراکز 5- موظف کردن عوامل اجرایی و معلمان به گزارش رفتارهای مشکوک همکاران....

▪️ابراز محبت به کودکان و نوازش دانش آموزان و شوخی با آنها، لزوما نشانه سوء رفتار نیست. بسیارند معلمانی که دانش آموزان را مانند فرزندان خود دوست می دارند و به آنها صادقانه محبت می کنند. اما عادی شدن چنین رفتارهایی، فرصتی طلایی در اختیار فرد منحرف قرار می دهد. فرد کودک آزار (پدوفایل)با استفاده ازمقدمات به ظاهر عادی هدف شوم خود را دنبال می کند. ممنوعیت این گونه تماس ها و رفتارها فرصت را از افراد پدوفایل که در هر قشر و گروه اجتماعی به صورت بالقوه وجود دارند می گیرد و زمینه را برای رفتارهای هدف مند آنها از بین می برد.

▪️▪️▪️▪️

@farhangian_sallam
Ещё