شهر جایی برای زندگی.City ,Place For Living

#فاشیسم
Канал
Путешествия
Недвижимость
Лингвистика
Другое
Персидский
Логотип телеграм канала شهر جایی برای زندگی.City ,Place For Living
@City_PlaceForLivingПродвигать
209
подписчиков
513
фото
72
видео
383
ссылки
@SoroushKhani
لویاتان روسی: قدرت، پرسپکتیو، حافظه
#جولیا_واسیلیوا
برگردان: #سروش_خانی

لویاتان به مثابه بزرگترین موفقیت سینمای روسیه در سالهای اخیر شناخته شده است، که با اکران فیلم مورد توجه بی سابقه ای در سطح ملی و بین المللی نیز قرار گرفت. استقبال اولیه و مطلقاً سیاسی از فیلم، که در آن منتقدان غربی جنبه انتقادی ضد فساد آن را تحسین، در حالی که؛ مطبوعات روسیه از خیانت مورد ادعای خود نسبت به منافع ملی ابراز تاسف کردند، تقریباً منحصراً به داستان مبارزه "انسان ضعیف پسا شوروی" علیه فساد، توجه دارد که لویاتان به آن پرداخته است. متن به طور خاص بر حوزه های مکان، فضا و مقیاس تمرکز دارد. و پیش از ورود به جهان لویاتان؛ با بررسی دیدگاه، سبک و جهان فیلمساز با تمرکز بر فیلمهای پیشینش- «تبعید»، «بازگشت»و «النا»- دریچه های فکری و مورد تاکید و روند تغییرات زویاگینتسف را به بحث می گذارد. زویاگینتسف از طریق بکارگیری تصاویری از طبیعت و ارجاع به حضور غیریت غیر انسانی به بازآرایی دقیق درام اجتماعی و روانشناختی در قلب فیلم دست می یابد -تغییر مقیاس، مفاهیم و پیامدهای اخلاقی آن، و معنای کلی- و در این سطح است که پتانسیل بحرانی لویاتان بطور کامل ظهور می یابد.
زویاگینتسف با جهان کوچک یک شهر دوردست و متروک در شمال روسیه به مثابه عالم واقع و واقعیت ملی روسیه رفتار می کند. امتزاج ددمنشانه این نیروها - قدرت های دولتی و کلیسایی، دنیوی و معنوی- و مجاورت آنها با دنیای مردم معمولی، به مثابه قربانی، چشم انداز تاریک جهان شهری از نابرابری اجتماعی تغییر ناپذیری را بتصویر می کشد. وی هدف خود را ساخت فیلمی دانسته که همچون آینه ای دربرابر روسیه معاصر باشد، تا "شهروندان این کشور بتوانند بازتاب های رفتار واقعی خود را مشاهده کنند و فیلم بتواند در پایان آنها را از از خواب غفلت بیدار کند و هشداری باشد بر خودپسندی و منیت شان."
لویاتان عنوان خود را با رساله تأثیرگذار فیلسوف انگلیسی توماس هابز به سال 1651 در مورد روابط دولت، حکومت و جامعه تسهیم می کند. لویاتانِ هابز، در شکل و قدرت یک ثروت مشترک کلیسایی و مدنی، در مورد ضرورت یک قرارداد اجتماعی بحث می کند که در آن قدرت به نهاد حاکم سپرده می شود تا از جامعه در برابر بازگشت به وضعیت ذاتی خود -نمونه ای از هرج و مرج و خشونت- محافظت نماید. لویاتانِ زویاگینتسف در این بستر، به مثابه مسئله مند کردن بینش سیاسی هابز و زیر سوال بردن حدود و افراط در قدرت دیده می شود.
همانطور که سیمون شاما بحث می کند، منظر، برخلاف طبیعت، توسط ذهن ساخته و توسط حافظه فراگیر می شود. بنظر می رسد کلیسایی که در پایان فیلم جایگزین خانه نیکلای می گردد متعلق به آنجا نیست -دقیقاً به دلیل اینکه این فضا توسط حافظه تسخیر می شود. بنابراین؛ استعاره بصری محوری فیلم، هم ارتباط عمیق با محیط از طریق سکونت و هم شکنندگی چنین ارتباطی را برجسته می سازد. این، به نوبه خود، مفهوم هایدگری از سکونت را به مثابه یک بعد کلیدی از هستی شناسی دازاین تداعی می کند.
هایدگر استدلال می کند که "همواره سکنی گزیدن ما دچار کاستی است" - تقریباً چگونگی سکنی گزیدن را فراموش کرده ایم – تا آنکه تمام و کمال باشد؛ به معنای نجات و حفظ زمین و در نتیجه آزاد کردن چیزهایی که هستند، برای "برتری" خودشان، و امکان دادن به جهان امکان تا همان چیزی که هست، باشد. سکونت شایسته به معنای شناخت محدودیت های ماست - درک اینکه ما نمی توانیم آسمان را تغییر دهیم.
چالش و امیدی که لویاتان ارائه می دهد: کشف مکانی مناسب برای بدن انسان است. این امر، به نوبه خود، مستلزم تجدیدنظر در مورد توانش قدرت فراتر از سلسله مراتب روابط انسانی و امکان شروع سکونت شایسته، همراه با مراقبت از جهانی که محل زیستن ماست و در نتیجه آزادسازی آن می باشد.

متن کامل بر اتووود:

🌐 https://etoood.com/NewsShow.aspx?nw=7534
🔊 @City_PlaceForLiving


#لویاتان #آندری_زویاگینتسف #ژاک_رانسیر #توماس_هابز #مارتین_هایدگر #سکونت #مدرنیسم #سینما #سینمای_مدرن #دازاین #هاینریش_فون_کلایست #رژیمهای_هنری #اندرو_وایت #کاسپار_داوید_فریدریش #امر_والا #غیریت #سینمای_روسیه #داروینسم_اجتماعی #زیست_قدرت #زیست_سیاست #فاشیسم #سینمای_آرام
.
بابل نو به مثابه تخیلی رادیکال از آینده گرایی
برگردان: #سروش_خانی

شاید اگر یک نکته قابل توجه در راستای تخیل رادیکال از یک آینده، برای این سیاره وجود داشت، آن؛ «بابل نو» ی کنستانت نیوِنهویس بوده است. کنستانت یکی از اعضای اصلی جنبش بین الملل موقعیت گرا (SI) در گام های نخستین آن بود. او در سال ۱۹۷۴ ایده بابل نو را مطرح کرد و سالها به کار بر روی آن ادامه داد. مکنزی وارک در این متن چند ارجاع از کتاب خود با نام «ساحل تحت لوای خیابان» را در مورد این اثر شگفت انگیز؛ ارائه می دهد.

کنستانت آینده ای را توسط پلکسی گلاس های آف کات و پره های دوچرخه ساخت. اشتیاقی نسبت به جهان فانی، تمایل به تصرف خود جهان به مثابه هدف مورد نظر، یافتن فرمی برای کل زندگی.
این پروژه، یک یوتوپیا نبود. "ترجیح می دهم آن را یک پروژه واقع بینانه بنامم، زیرا از شرایط فعلی که ارتباط خود را با واقعیت از دست داده؛ فاصله می گیرد، و بر اساس آنچه از نظر تکنیکی امکان پذیر؛ از دیدگاه انسانی، مطلوب؛ و از دیدگاه اجتماعی، اجتناب ناپذیر بنظر می آید؛ بنا شده است." بجای تخریب دنیای قدیم برای ساختن شهر درخشان، و بجای ساخت یک باغ شهر در زمین های سرسبز؛ کانتیلورهای ثابت، فضاهای جدیدی را در فضای بالا قرار می دهد، و شهر و حومه دست نخورده باقی می مانند. کارخانه های خودکار زیرزمین، و لایه ی سطح به حمل و نقل اختصاص داده شده، درحالیکه بالاتر از آن؛ چشم انداز نوینی برای بازی و سرگرمی بسط یافته است: یک روبنا ی وسیع متشکل از بخش های متصل به یکدیگر، که در آن همه چیز قابل انعطاف اند، و بر اساس ذائقه، قابل تغییر. بابل نو؛ بصورت عمودی به مثابه یک تعالی، دیاگرام مارکس از پایه (زیر بنا) و رو بنا را دقیقاً خلق می نماید. بخشهای هوایی آن به معنای واقعی کلمه روبنایی اند که توسط زیربنا هایی زیر زمینی، جاییکه بازتولید ماشینی؛ کمیابی را مرتفع کرده و کل وقت را از نیازمندی و ضرورت می رهاند، امکان پذیر شده اند.
کنستانت بجای ایجاد وضعیت پراکنده رویی؛بخش های زیادی از جهان قدیم را دست نخورده باقی می گذارد - از جمله، فضاهای کلاسیک یله گردی. او از معماری مدرن وام گرفته است. چارچوب فضایی معلق بر روی ستونها در هوا برحسب کار لوکوربوزیه ظاهر می شود و بر حسب آثار یونا فریدمن به تصویری از فرم یوتوپیایی بدل می گردد و مفهوم مورد نظر خود را تا حد زیادی بسط می دهد: زمان حرکت آزادانه بر فضای مالکیت خصوصی ارجحیت دارد. حصار کشی تحت عنوان مالکیت خصوصی، در راستای "انسانیت زدایی از زمین" است که در برابر آن، بابل نو؛ پیش فرض "اجتماعی شدن سطح زمین" را مطرح می سازد. او به جای خطوط مولد مرز، خطوطی را پیشنهاد می دهد که ارتباط برقرار می نمایند. او فکر می کرد که مدرنیته در حال بازگشت به موجودیت کوچ گری است. بابل نو نوعی زیست کوچ گرانه کاملاً تحقق یافته است. و فرمی از زندگی که در آن "غنای هر لحظه، حافظه ای را که بطور معمول، تخیل خلاق را فلج می سازد؛ محو می گرداند."

بابل نو نمایشی از متلاشی شدن در فضای منفی است. فراوانی زیاد در واقع اتفاق افتاد، موجودات زنده فقط به جای اینکه خود را از کار خلاص کنند، تصمیم گرفتند کارهای بیشتری انجام دهند. "حضور رو به رشد انرژی انسانی مازاد منجر به این شد که خودش را احساس کند ."اما به جای حراجی هایی برای شادی و سرگرمی- حراجی های مراکز خرید. یوتوپیایی ترین جهان؛ به دلیل اصرار سبعانه آن مبنی بر لغو امکان حتمی یوتوپیا در تمام دوران ها.
کنستانت، جغرافیایی را برای جهانی فراتر از جامعه نمایش می آزماید، جایی که یله گردی و مسیر گردانی پرکتیس هایی تعمیم یافته اند .فضای کالبدی و فضای اطلاعاتی متعلق به همه هستند و منابعی در راستای زیستی بدون وقت تلف شده. این جهانی است که نه تنها برای هومو لودنس ها-"انسان بازیگوش"- بلکه توسط آنها ساخته شده است. تنها پرسش این است که آیا ما چنین موجوداتی هستیم یا می توانیم بدان بدل شویم. امکان دارد بابل نو نقد خیلی خوبی باشد در مورد محدودیت موجودات بشر؛ همانطور که بدان آگاهیم.


متن کامل در #اتووود :
🌐 https://etoood.com/NewsShow.aspx?nw=7378

🔊 @City_PlaceForLiving



#بابل_نو #کنستانت_نیونهویس #معماری_مدرن #شهرسازی #گی_دبور #جامعه_نمایش #جنبش_بین_الملل_موقعیت_گرا #یله_گردی #فردریش_انگلس #پرسه_زنی #سایبرنتیک #نوربرت_وینر #یوتوپیا #ویلیام_موریس #ادوارد_بلامی #مارکس #هانری_لوفور #والتر_بنیامین #فاشیسم #زیبایی_شناسانه_کردن_سیاست #مسیر_گردانی #سرمایه_داری #نئولیبرالیسم #لوکوربوزیه #یونا_فریدمن #پراکنده_رویی #هومولودنس #فضای_منفی #مدرنیته #معماری_مدرن #آینده_گرایی
.
Forwarded from آلترناتیو
فاشیسم ابدی به کسانی که خود را از داشتن هویت طبقاتی مشخص محروم می بینند، میگوید که تنها امتیاز آنها مشترک ترین امتیاز آنهاست اینکه همگی در کشوری واحد به دنیا آمده اند.
سر منشا ناسیونالیسم همین امر است. وانگهی تنها کسانی که میتوانند به چنین ملتی هویت دهند، دشمنان آن ملت هستند.

بنابراین در بطن روانشناسی فاشیسم ابدی، نوعی توهم توطئه، یحتمل توطئه ای بین المللی دیده میشود. پیروان این باور همواره می باید احساس کنند که در محاصره هستند. ساده ترین راه حل گریز از این توطئه، گرایش به نوعی بیگانه ترسی است.

#فاشیسم_ابدی
#امبرتو_اکو
ترجمه ی #صالح_نجفی

@SocialistL
Forwarded from آلترناتیو
فاشیسم ابدی با بهره برداری و تشدید حس طبیعی ترس از تفاوت، در پی وحدت و وفاق است. اولین گرایش یک فاشیست یا یک حرکت پیش رس فاشیستی، مقابله با غیر خودی هاست.

#فاشیسم_ابدی
#امبرتو_اکو

@SocialistL