اندیشیدن تنها راه نجات

#مدرنیسم
Канал
Логотип телеграм канала اندیشیدن تنها راه نجات
@AndishekonimПродвигать
5,31 тыс.
подписчиков
22,7 тыс.
фото
21,1 тыс.
видео
8,79 тыс.
ссылок
کانال اندیشه(گسترش علم و مبارزه با خرافات، ادیان، شبه علم) آیدی ادمین @Printrun @Salim_Evolution گروه تلگرامی عقاید محترم نیستند https://t.me/+afAiwBquqnIyZTli اینستاگرام https://www.instagram.com/p/Cpxu3rcjtzV/?igshid=YmMyMTA2M2Y= کتابخانه کانا
🔴فیل #مدرنیسم


ویلیام آگبرن فیلسوف و جامعه‌شناس آمریکایی اصطلاحی دارد تحت عنوان « تأخر فرهنگی » یا پس‌افتادگی فرهنگی که اشاره به عقب‌ماندگی “بعد فرهنگی” یک جامعه نسبت به “بعد مادی” آن جامعه دارد‌. به عبارت دیگر ناهماهنگی در توسعه‌ی مادی جامعه با توسعه‌ی فرهنگی آن؛ برای مثال ماشین‌های پیشرفته وارد جامعه می‌شود اما فرهنگ رانندگی هم‌چنان ابتدایی و عقب‌مانده است، یا دیگر ابزار و امکانات پیشرفته وارد جامعه می‌شود اما از نظر فرهنگی جامعه بسیار عقب‌تر از آن است.

🛰دلیل این امر چندان پیچیده نیست، زیرا ابزار و تکنولوژی پیشرفته را می‌توان به سادگی و در مدتی بسیار کوتاه وارد کرد اما ریشه‌های فرهنگی نظیر هنجارها، عقاید و اندیشه‌ها، آداب و رسوم و آیین و تمایلات درونی و ذهنی یک جامعه بسیار عمیق‌تر و جاافتاده‌تر از آن است‌ که در مدتی کوتاه دست‌خوش تحولات بنیادین گردد. به تعبیر ساده‌تر اگر توسعه و پیشرفت را به دو بخش مادی و فرهنگی تقسیم کنیم- بخش مادی چیزهای عینی و بخش فرهنگی ذهنی- بخش فرهنگی بسیار مقاوم‌تر و متصلب و سخت‌تر، دچار تغییر می‌شود.

حال همین امر در تاریخ جامعه‌ی ما، به‌ویژه تاریخ معاصر ما در رویارویی با مدرنیته به‌وضوح مشهود و ملموس است.چگونه؟

مدرنیته را باید از این نظر به دو بخش تقسیم‌کرد:

۱-مدرنیزاسیون: به معنای مدرن شدن و توسعه‌ی مادی جامعه و مدرن کردن ابزار و تکنولوژی و جاده‌سازی و شهرسازی و غیره.

۲-مدرنیسم: یعنی دستاوردهای فرهنگی مدرنیته، که نگاهی جدید به نهادهای اجتماعی و کل سازوکارهای زیست بشر است.

🔸برای مثال نگاهی جدید به حق بشر که در نگرش‌های پیشامدرن نگاهی تکلیف‌محور به بشر حاکم است اما در نگرش‌های مدرن نگاهی حق‌محور.

🔹حال ما در روند توسعه‌ی مادی قرار گرفته‌ایم و از نظر مادی کمابیش به سمت مدرنیزاسیون گام برداشته‌ایم و از این نظر گویی چندان دچار تضاد و تزاحم نشدیم. هرچند در این زمینه نیز به‌طور مطلق با آغوشی باز به استقبال دست‌آوردهای مدرنیته نرفته‌ایم، اما به هر حال، ولو با اندکی بی‌رغبتی، به سوی مدرنیزاسیون گام برداشته‌ایم.
اما این امر در باب مدرنیسم، یعنی وجه فرهنگی مدرنیته به هیچ‌وجه صادق نبود و همچنان با آن سرناسازگاری و ستیز داریم. خوب یا بد ما در وضعیتی هستیم که از ان به دوران گذار تعبیر می‌شود و در این وضعیت نزاع و کشاکشی شدید بین فرهنگ سنتی و مدرنیسم جریان دارد.

باری مراد از این شرح حال مجمل و خلاصه این است که مسئله‌ی اصلی و پاشنه‌ی آشیل یا گلوگاه مسائل در چنین وضعیتی همین پذیرش یا عدم پذیرش مدرنیسم و لوازم آن است. یعنی پاسخ به این پرسش که با بنیان اندیشه‌ی مدرن چه باید کرد؟ برای مثال همین نگاه حق‌محور در برابر تکلیف‌محور به بشر، یا پذیرش و عدم پذیرش اومانیسم؛ ابرمسئله‌ی کنونی ما همین‌ها هست و بس. هرچند این مسئله به‌قدری حساس است که از دل آن هزاران مسئله‌ی دیگر بیرون می‌آید.

🐀حال در این وضعیت اکثر مجادلات و مباحثات بر سر حواشی و مسئله‌نماها جریان دارد. اگر ابرمسئله‌ی یاد شده را به فیل تشبیه کنیم، بسیاری از بحث و جدل‌های موجود بر سر مسئله‌هایی است که به تعبیر پیتر کریفت موش‌های کوچکی هستند برای پوشاندن فیل بزرگ.

🐘ما ابر مسئله‌ی دوران خود را که یک فیل بزرگ است، تقلیل داده‌ایم به خرده‌مسائل پیش‌پا افتاده‌ای که روزانه در جامعه بر سر آن جدل‌های سطحی و مبتذل در‌می‌گیرد. این خرده مسائل موش‌های کوچکی هستند که جامعه می‌سازد، تا آنها را به جای یک فیل تنومند از پا درآورد. مواجهه با فیل و ابرمسائل کار صعب و دشواری است که با اندیشه‌های بی‌مایه میسر نیست و نیاز به جد و جهد و دانش فراوان دارد و به همین سبب تمایل به ساخت موش‌ها و درافتادن با آنها به جای مسئله‌ای در هیبت فیلی سترگ رایج‌تر است.

🤳موش‌ها همان مسائل سطحی روزمره در امور سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و امثالهم هستند که با اخبار روزانه برجسته می‌شوند و فوری بی‌مایگان و کم‌مایگان را به تکاپو می‌اندازد تا از میدان مسابقه‌ی اظهار فضل عقب نمانند.

🔚این بحث بغرنج و چالش برانگیز نیاز به تفصیل دارد اما یک فرمول معین در اختیار ما می‌گذارد‌. کافی‌ست با کمی تامل بیشتر به مناقشات موجود نگاه کنیم که در اکثر آنها پاسخ اصلی را باید در نزاع بنیادی‌تری جست که همان منازعه بر سر مدرنیسم است،اما اکثریت مشغول دعوا در لایه‌هایی سطحی‌ترند و این روند، یعنی نپرداختن به ابرمسئله، خود تبدیل به یک مسئله‌ شده است!

آرین رسولی
۱۴۰۱/۱/۲۷
17 April 2022


#اندیشه_کنیم

@AndisheKonim
#دین ،#حاکمان، #جوامع

#بخش_سوم_وپایانی


🔻امروزه واقعیت چنین است که #مدرنیسم نقش مذهب را تا حد قابل ملاحظه ای بگونه ای تعریف کرده است که رصالت گذشته را ندارد و مذهب را تا حد زیادی از مداخله در رشد #مناسبات_اجتماعی دور کرده است.

اما با توجه به پیچیدگی های جهان امروزی و حتی کم رنگ شدن مذهب اساسا جایگاه مذهب هنوز در بین برخی از افراد جامعه حائز اهمیت است و اگر بخواهیم مثل گذشته یک نوع احترام متقابل بین ادیان و حکومت ها و یا دولت ها وجود داشته باشد ,جدایی کامل دین از حوزه سیاست و حکومت داری است و در نتیجه #سکولار_دمکراسی به عنوان یک الترناتیو امتحان شده ,میتواند تنها راهکار اساسی باشد .

در دنیای #مدرن امروز اساس و اصول زندگی های اجتماعی بر مقوله منطق و واقعیت گرایی میچرخد .مقوله ای که شاید در تقابل با کسانی باشد که هنوز بر اساسا یک باور دینی و مذهبی به دنبال حکومت داری میباشند .در نتیجه در دنیای امروز مدرن بحث بر اساس #ازادی_های_فردی و اجتماعی و #حقوق_شهروندی است .

باور مذهبی اصول امروزی نیست , بلکه یک مقوله فردی است که نباید در حریم خصوصی افراد دخالت شود .

نتیجه عملکرد و قدرت داشتن مذهب در عرصه ها و حوزه های مختلف در گذشته و حتی امروز وجود داشته و دارد, اما نتیجه ان معکوس و عقب گرد بوده است .
حتی انقلاب‌های بزرگی همچون انقلاب ۵۷ به دلیل توام بودن با دین عقب گردی سخت جبران پذیز بوده است.

انچه که در پایان میتوان به این نکته اضافه نمود این است که باید از دمکراسی و حقوق شهروندی و نبود یک قانون اساسی مذهبی ,جامعه را به جلو برد. خصوصا در کشورهای خاورمیانه که از دین به عنوان یک ابزار استفاده میشود .

در حکومت هایی که #دمکراسی و #سکولاریسم وجود دارد به نوعی تضمین دینداری هم میباشد و در تضاد با دین و مذهب مردم با عقاید مختلف نیست.

اما دین نمیتواند وارد #حاکمیت و #قانون_اساسی شود .در اصل دین و مذهب به عنوان یک موضوع شخصی است و عملا در قانون گذاری و اعمال نظرات و تحمیل به کل جامعه به عنوان مرجع قانونگذاری نمیتواند کارساز و کارامد باشد .به همین دلیل جدایی دین از نهاد دولت و حکومت بهترین الترناتیوی است که جامعه متمدن و امروزی به ان رسیده است و میتواند بر اساس منطق یک الگوی سازنده در جامعه امروزی باشد .
وبا پیشرفت علم و تکنولوژی در آینده به تدریج دین و خرافات از جامعه رخت بر خواهند بست.

پایان

برگرفته از نقدهای ماکس
#سلیم

@AndisheKonim
24. #رفرمیسم

تفكری است كه قلمرو دین را تنها رابطه انسان و خداوند می داند و دین را از صحنه اجتماعی و سیاسی حذف می كند، این مسلك و سكولاریسم هر دو در جهت حذف دین گام بر می دارند.

25. #پوزیتیویسم اخلاقی

پیروان آن عقیده دارند كه ارزش های اخلاقی واقعیت عقلانی ندارد و خوب و بد تابع آراء مردم است. اگر مطلبی را امروز گفتند خوب است آن مطلب ارزش می شود، و اگر فردا همان مطلب را گفتند بد است، آن موضوع خوب، بد و ناپسند می‌شود.

26. #پوزیتیویسم

پیروان مسلك اعتقاد دارند انسان فقط از طریق حس، علم پیدا می كند و مادیات و امور طبیعی را درجه بندی كرده اند و می گویند هر چیزی كه بیشتر قابل لمس وحس باشد، بیشتر مورد توجه انسان است.

27. #مدرنیسم

كلمه مدرن را رومیان نخستین بار در قرن ششم میلادی از ریشه Modo (به تازگی) گرفتند، و در فارسی به معنای نو می‌باشد. اما در اصطلاح به معنای نو شدن ابزار می باشد و مبنای نهائی بشر و سعادت او فقط علم است، و پیروان این اندیشه معتقدند كه باید علم را به جای دین قرار داد. وسایل جدید، شناخت و ذهنیت ها و روان شناسی تازه انسان جایگزین روش‌های قدیمی گردد.
امروزه روش های جهانی دیگر با مردم دیگر كه دارای روحیات دیگری بوده اند جوابگوی نسل جدید نیست، و باید به فرهنگ، تاریخ، فلسفه و زبان نگاهی دیگر انداخت.


28. #پست مدرنیسم

این مسلك می گوید انسان به دلیل وابستگی به فرهنگ، زبان، آداب و رسومش نمی تواند به آنها از دیده برتری نگاه كند و نمی توان داوری كرد كه كدام فرهنگ غرب است.


29. #پروتستانتیسم لیبرال

این دیدگاه متأثر از مدرنیسم است كه اساس دین را تجربه دینی اشخاص می داند، و در اینكه عقل می تواند در مسائل الهیات اظهار نظر كند، شك دارند.


29. #مونارشی

به معنای رژیم سلطنتی ای است كه در آن پادشاه قوای سه گانه را شخصاً در دست دارد. و معمولاً به شكل موروثی یا با زور به قدرت می رسد، و شاه خود را بالاتر از قانون می داند.


30. #كنستیتوسیونال

به معنای سلطنت مشروطه است كه قدرت پادشاه محدود است، و مجلس شاه را در انجام وظایفش یاری می كند. مجلس قوانین را وضع می كند و پس از تأیید پادشاه برای اجراء در اختیار قوه مجریه قرار می گیرد.


31. #موبوكراسی

به حكومتی كه در دست مردمان نالایق و خودسر كه از عرصه های سیاسی و اقتصادی و فرهنگی دور هستند می باشد، موبوكراسی گویند.


32. #سمپوزیوم

به جلسه ای كه برای بحث و تبادل نظر درباره موضوعی مشخص كه مورد علاقه شركت كنندگان است گفته می شود.


33. #رومانتیسم

جنبش هنری، ادبی و فلسفی كه از اواخر قرن 18 در اروپا شكل گرفت، و تا اواسط قرن 19 استمرار یافت و این حركت در مقابل نهضت كلاسیك جدید است كه بر طبیعت تأكید دارد و به وجود عاطفه و احساس و خیال تأكید می كند.


34. #فیمینیسم (زن سالاری)

مركب از دو كلمه Feminine به معنای مؤنث و زنانه با پسوند ism می باشد كه اولین بار در سال 1837 وارد لغت فرانسوی شد. و در اصطلاح به آنچه در قرن نوزدهم در آمریكا تحت عنوان جنبش زنان معروف بود گفته می شود. و قبل از آن در قرن هفده در انگلیس نداهای فمینیسی بوده است.
غرب با ترویج فرهنگ زن گرایی و با كشاندن زنان به كارخانه ها و كارگاه ها به تجارت بازار سرمایه داری رونق خاصی داد، و در نتیجه تباهی و از بین رفتن هویت زن و فروپاشی كانون خانواده را به همراه داشت.


@AndisheKonim
#دین ،#حاکمان، #جوامع

#بخش_سوم_وپایانی


🔻امروزه واقعیت چنین است که #مدرنیسم نقش مذهب را تا حد قابل ملاحظه ای بگونه ای تعریف کرده است که رصالت گذشته را ندارد و مذهب را تا حد زیادی از مداخله در رشد #مناسبات_اجتماعی دور کرده است.

اما با توجه به پیچیدگی های جهان امروزی و حتی کم رنگ شدن مذهب اساسا جایگاه مذهب هنوز در بین برخی از افراد جامعه حائز اهمیت است و اگر بخواهیم مثل گذشته یک نوع احترام متقابل بین ادیان و حکومت ها و یا دولت ها وجود داشته باشد ,جدایی کامل دین از حوزه سیاست و حکومت داری است و در نتیجه #سکولار_دمکراسی به عنوان یک الترناتیو امتحان شده ,میتواند تنها راهکار اساسی باشد .

در دنیای #مدرن امروز اساس و اصول زندگی های اجتماعی بر مقوله منطق و واقعیت گرایی میچرخد .مقوله ای که شاید در تقابل با کسانی باشد که هنوز بر اساسا یک باور دینی و مذهبی به دنبال حکومت داری میباشند .در نتیجه در دنیای امروز مدرن بحث بر اساس #ازادی_های_فردی و اجتماعی و #حقوق_شهروندی است .

باور مذهبی اصول امروزی نیست , بلکه یک مقوله فردی است که نباید در حریم خصوصی افراد دخالت شود .

نتیجه عملکرد و قدرت داشتن مذهب در عرصه ها و حوزه های مختلف در گذشته و حتی امروز وجود داشته و دارد, اما نتیجه ان معکوس و عقب گرد بوده است .
حتی انقلاب‌های بزرگی همچون انقلاب ۵۷ به دلیل توام بودن با دین عقب گردی سخت جبران پذیز بوده است.

انچه که در پایان میتوان به این نکته اضافه نمود این است که باید از دمکراسی و حقوق شهروندی و نبود یک قانون اساسی مذهبی ,جامعه را به جلو برد. خصوصا در کشورهای خاورمیانه که از دین به عنوان یک ابزار استفاده میشود .

در حکومت هایی که #دمکراسی و #سکولاریسم وجود دارد به نوعی تضمین دینداری هم میباشد و در تضاد با دین و مذهب مردم با عقاید مختلف نیست.

اما دین نمیتواند وارد #حاکمیت و #قانون_اساسی شود .در اصل دین و مذهب به عنوان یک موضوع شخصی است و عملا در قانون گذاری و اعمال نظرات و تحمیل به کل جامعه به عنوان مرجع قانونگذاری نمیتواند کارساز و کارامد باشد .به همین دلیل جدایی دین از نهاد دولت و حکومت بهترین الترناتیوی است که جامعه متمدن و امروزی به ان رسیده است و میتواند بر اساس منطق یک الگوی سازنده در جامعه امروزی باشد .
وبا پیشرفت علم و تکنولوژی در آینده به تدریج دین و خرافات از جامعه رخت بر خواهند بست.

پایان

برگرفته از نقدهای ماکس
#سلیم

@AndisheKonim