اندیشیدن تنها راه نجات

#اپیکور
Канал
Логотип телеграм канала اندیشیدن تنها راه نجات
@AndisheKonimПродвигать
5,31 тыс.
подписчиков
22,7 тыс.
фото
21,1 тыс.
видео
8,79 тыс.
ссылок
کانال اندیشه(گسترش علم و مبارزه با خرافات، ادیان، شبه علم) آیدی ادمین @Printrun @Salim_Evolution گروه تلگرامی عقاید محترم نیستند https://t.me/+afAiwBquqnIyZTli اینستاگرام https://www.instagram.com/p/Cpxu3rcjtzV/?igshid=YmMyMTA2M2Y= کتابخانه کانا
▪️اگر کسی به طور عقلانی به میرایی و فناپذیر بودن بیاندیشید،
به نظر #اپیکور، درمی یابد که پس از مرگ چیزی جز فراموشی و نسیان وجود ندارد،
و "بیهوده است که از قبل نگران چیزی باشیم که چون فرا رسد مشکلی نمی آفریند".
بی معناست اگر پیشاپیش از حالتی بترسیم که هرگز تجربه نخواهیم کرد:

"برای کسی که واقعا دریافته باشد در مرگ چیز هولناکی وجود ندارد، هیچ چیز هراسناکی هم در زندگی وجود ندارد".

👤 #آلن_دو_باتن


@AndisheKonim
‍ ■ پایان زندگی، بنابر تعالیم ادیان « آغاز تألمات واقعی ماست.»

درنظر
#اپیکور اندیشه‌های خرافی مربوط به جهان پس از مرگ و شکنجه هایی که در آن گریبانگیر آدمی است، بزرگترین دشمن بشیریت است. جهان زیر زمین یونان قدیم، مانند « دوزخ دانته » کابوس وحشتناکی بود، و اپیکور به تمام کسانی که از این کابوس، از این خراف، در عذاب بودند می‌گفت : ( خوشحال باشید، دنیای پس از مرگی وجود ندارد.چون جسمتان فانی شد روحتان باقی نخواهد ماند که دست خوش شکنجه و عذاب قرار گیرد. مرگ پایان همهٔ وحشت ها و درد و رنجهای شماست.

اما هنوز این مسئله باقی است، و آن اندیشهٔ نابودی و پوچی بعد از مرگ است. آیا این خود دلیل بزرگترین ترسهای آدمی نیست؟
اپیکور میگوید نه. مگر شما از «نبودن» خویش پیش از تولد می ترسیدید؟ در این صورت چرا از نیستی خویش بعد از زندگی می هراسید؟ زندگی آدمی رؤیای میان دو خواب است. و خواب بی رؤیا همیشه شیرین تر از خوابی است که با رؤیاها درآمیزد. به علاوه، طولانی ترین خواب ها لحظهٔ کوتاهی بیش نمی‌نماید. نیستی نیز خواه ده، یا صد، یا یک میلیون، یا هزار میلیون سال باشد، لحظه ای بیش نیست. در ابدیت مرگ، انسان حتی از موجودیت خویش آگاه نیست.

ذات مردهٔ شما را با ذات زنده تان پیوندی نیست؛ پس نگرانی تان از چیست؟ بنابراین، از زندگی خود، که مانند روزی پر از پایکوبی میان دو شب آکنده از خواب است، لذت ببرید. در حقیقت سراسر عالم جز رقص طبیعت در فضای بی پایان نیست؛ رقص اتم ها.

📚 #ماجراهای_جاودان_در_فلسفه
👤 #هنری_توماس و #دانلی_توماس
#اپیکورس


#اندیشه_کنیم
@AndisheKonim
#اپیکور


چهار مرام «اپیکور» ، فیلسوف بی‌خدا

که خواندنش تامل برانگیز است

حدود ۲۴۰۰ سال پیش در شهر آتن یک فیلسوف جوان توانست با ارائه نظرات جدید برای خودش صاحب سبک و روش زندگی گردد. او یک بی خدای کامل بود و به وجود ذرات بسیار ریز در طبیعت یعنی اتم باور داشت.

اپیكوری ها از نخستین مادی گرایان جهان بودند و استدلال می كردند كه نه خدا وجود دارد یا نه خدایان و نه ارواح ، بلكه فقط اتم و جهان فیزیكی وجود دارد.

آنها معتقد بودند که زندگی در واقع یافتن لذت و پرهیز از درد است و هر دو با به حداقل رساندن خواسته های ما نسبت به چیزها به دست می آیند.

به نظر اپیکور ، دنبال لذت های طبیعی زندگی بودن باعث کاهش ترس و رنج بشر میگردد. او اصرار داشت که زندگی را ساده بگیریم.

این فیلسوف اهل خوشی های کوچک، بیش از ۲۰ کتاب و دهها مقاله نوشته است ولی اکثر آنها از بین رفته اند. آنچه از فلسفه اش مانده نقل قول متفکرین و فیلسوفان دیگر است.

اپیکور توانسته است یک فرمول ساده برای زندگی راحت فراهم کند که از آن به عنوان چهار مرام یاد می کنند:

۱- همه ما از ذرات اتم ساخته شده ایم. نه خدایی هست نه ارواح و نه مشیت و نه سرنوشت. ذرات پراکنده گرد هم می آیند و بعد از هم می گسلند. نه بهشتی هست و نه دوزخ… قبل از تولد هیچ چیز نبودیم و رنجی بابت آن نمی بریم. بعد از مرگ هم رنج و ترسی وجود ندارد.

۲- وقتی خدایان را باور نکنیم ترسی که آنها در وجود ما می ریزند را هم باور نخواهیم کرد. برای همین مرگ ترس ندارد. ذرات اتم ما را ساختند. قادر به درک لذت ها و دردها شدیم. تا هستیم سعی کنیم کمتر رنج ببریم.

۳- لذت یعنی دستیابی به نیازها و تمناهایی که ما را زنده نگه می دارد…. اگر تمناهای ما آسان و سبک باشند به دست آوردن شان سخت و رنج آور و پر از تنش نخواهد بود.

۴- بسیاری از ما شاید قادر به برطرف کردن نیازها و تمناهای مان نمی شویم. ولی فراموش نکنیم که رنجها موقتی هستند.
لذت می تواند رنج را بکاهد ولی مواظب باشیم لذت ها باعث رنج نشوند. لذت هایی را پیگیری کنیم که باعث اذیت خودمان و دیگران نشود. گاهی حتی بهتر است برای کاهش رنج از لذت خودمان بکاهیم.

نویسنده ماهان طباطبایی

Epicurus and the atheist’s guide to happiness




@AndisheKonim
🔴 عناصر اصلی #لذت از نگاه فیلسوفی خوشگذران و لذت جو!

#اپیکور، فیلسوف لذت

به نظر اپیکور،وظیفه فلسفه عبارت است از کمک به ما در تعبیر و تفسیر سائقه های تألم و خواسته ها و امیال نامشخص و مبهم خودمان،و بنابراین رهانیدن ما از طرح های نادرست برای خوشبختی.

آنچه بی درنگ فلسفه ی اپیکور را متمایز می ساخت تأکید او بر اهمیت لذات جسمانی بود:«لذت،آغاز و غایت زندگی سعادتمندانه است.»...


⭕️ امّا مراد #اپیکورس از “لذت” چیست؟!
نکته ی شگفت انگیز در خصوص فیلسوف لذت این است که او خانه بزرگی نداشت.
غذایش ساده بود.آب می نوشید و نه شراب و شامش،نان،سبزی و به اندازه کف دست زیتون بود.
او نمی خواست کسی را بفریبد.به عقیده او عناصر ضروری لذت،هرقدر هم سهل الوصول نباشند،اما خیلی گران نیستند.
خوشبختی از دیدگاه او فهرستی شامل سه مورد بود:


■ 1- #دوستی؛
اپیکور می گفت:« بین تمام نیکی هایی که حکمت برای ما در بر دارد،دوستی پربهاترین است.»
ما وجود نداریم مگر وقتی کسی باشد که بتواند ببیند ما وجود داریم.آنچه می گوییم هیچ معنایی ندارد مگر زمانی که کسی بتواند ما را بفهمد.در میان دوستان بودن یعنی همواره هویت خود را تأیید کردن.
دوستان حقیقی،ما را براساس معیارهای دنیوی نمی سنجند،آن ها به خود اصلی ما علاقه دارند.

■2-#آزادی؛
« ما باید خود را از زندان امور روزمره و سیاست روزمره رها کنیم!»
اپیکور و دوستانش خود را از اشتغال در دنیای تجاری آتن کنار کشیدند و زندگی ساده تری را در پیش گرفتند.
آن ها با جدا کردن خویش از ارزش های آتن،دیگر خود را بر مبنای مادی ارزیابی نمی کردند.نیازی نبود از دیوارهای برهنه خجالت زده شوند،و فخرفروشی و تظاهر به طلا سودی نداشت.

■3-#تفکر(ویا به عبارت بهتر “تحلیل امور”)
برای اضطراب درمان های معدودی وجود دارد که بهتر از تفکر باشند. با نوشتن مشکل روی کاغذ یا حرف زدن از آن در مکالمه،اجازه می دهیم ویژگی های اصلی آن ظاهر شود و با شناخت ماهیتش،اگر نه خود مشکل،ولی ویژگی های آزارنده ثانویه اش-گیجی و سردرگمی،
جابجایی و تحیر-را برطرف کنیم.
اپیکور به ویژه این دغدغه را داشت که خود و دوستانش بیاموزند که اضطراب ها و نگرانی های خود را درباره پول،بیماری،مرگ و امور فراطبیعی تحلیل کنند.
اگر کسی به طور عقلانی به میرایی و فناپذیر بودن بیندیشد،از نظر اپیکور،در می یابد که پس از مرگ چیزی جز فراموشی و نسیان وجود ندارد،و « بیهوده است که از قبل نگران چیزی باشیم که چون فرا رسد مشکلی نمی آفریند.»
تحلیل سنجیده و حساب شده،فکر را آرام می کند.

🔸اصل استدلال اپیکور این است که اگر پول داشته باشیم ولی از نعمت دوستان،آزادی و زندگی تحلیل شده محروم باشیم،هرگز واقعا خوشبخت نخواهیم بود.و اگر از این سه نعمت برخوردار باشیم ولی پول نداشته باشیم،هرگز بدبخت نخواهیم بود.

✍️ #آلن_دوباتن
📕 #تسلی_بخشی_های_فلسفه

@AndisheKonim
همدلیِ #اپیکور و #خیام را فراموش نکنیم، آن‌ها پیامِ مشترکی دارند.

اپیکور فیلسوف یونانی در ۲۳۰۰ سال پیش می‌زیسته و خیام در ۱۰۰۰ سال پیش زندگی می‌کرده است.

اپیکور چه می‌گفت؟ او از فلسفه‌ی لذت می‌گفت. دیدگاه او پرهیز از پریشان‌خاطری دنیوی، پرهیز از میلِ واهی، جستجوی آرامش نفس، رهایی از تشویش و دوری از رنج را بیان می‌کرد. برای اپیکور بالاترین لذت نبودن درد است و آنچه درد را برطرف می‌کند، خردمندی‌ست و خردمندی هم در این‌ست که ما خود را از اسارت شهوت، پرخوری، ترس از مرگ و خرافات مذهبی برهانیم. اپیکور برآن بود که از رقابت و مسابقه، از حسادت و شهرت‌طلبی باید پرهیز نمود. او می‌گفت باید به فکر بدست آوردن آرامش درونی بود. برای اپیکور چهار فکر خردمندانه برای چاره‌ی درد وجود دارد: "هیچ دلیلی نیست تا از خدایان بیمناک باشیم. مردن ارزش آن را ندارد که در ما نگرانی برانگیزد. رسیدن به نیک آسان‌ست. تحمل آنچه ترس‌آور است دشوار نیست." نگاه اپیکور را می‌توان در این خلاصه کرد: خوشبختی جاودانه برای انسانی که می‌میرد. به گفته‌ای دیگر زندگی خود را علی‌رغم اینکه شکننده و فناپذیر است، باید به طرز کامل تجربه کنیم و از مرگ دور کنیم.

باید نشان داد که زندگی امروزی ما ربطی به مرگ ندارد و چنین حالتی‌ست که اجازه می‌دهد تا لذت ببریم. میل های بیهوده را باید کنار گذاشت، تا لذت در ما جا پیدا کند. میل به فناناپذیری، میل به شهرت طلبی و میل به ثروت اندوزی و میل به زیاده روی‌ها، ما را از خود دور می‌کند. دور کردن عوامل رنج ما وسایل لذت بزرگ ما را فراهم می‌سازد. در پی آن باشیم که در لحظه‌ی کنونی، بی‌انتهایی لذت در ما حاضر باشد. خوشبختی خردمند در تنهایی نیست، بلکه در مناسبات دوستانه راستین، اهرم نیرومند برای زندگی پرلذت بدست می‌آید.

خیام دانشمند و شاعر با دیدگاهی پر از طنز به جهان می‌نگرد، شک می‌کند، دین را به سخره می‌گیرد و می‌گوید هراس نداشته باشید. او برآن‌ست که از زندگی، از لحظه و هستیِ کنونی باید لذت برد و به انسان می‌گوید: شاد باش و در عشق باش، خود را از فشارِ افسانه‌ی دوزخ و میل واهی بهشت دور کن، تا در لذت زندگی کنی.

خیام اگر ز باده مستی خوش باش/ با ماهرخی اگر نشستی خوش باش
چون عاقبت کار جهان نیستی است/ انگار که نیستی چو هستی خوش باش

امروز ترا دسترس فردا نیست/ و اندیشه فردات بجز سودا نیست
ضایع مکن این دم ار دلت شیدا نیست/ کاین باقی عمر را بها پیدا نیست

دریاب که از روح جدا خواهی رفت/ در پرده اسرار فنا خواهی رفت
می نوش ندانی از کجا آمده‌ای/ خوش باش ندانی به کجا خواهی رفت

تا چند زنم بروی دریاها خشت/ بیزار شدم ز بت‌پرستان کنشت
خیام که گفت دوزخی خواهد بود/ که رفت بدوزخ و که آمد ز بهشت


@AndisheKonim
#تناقضات‌منطقی فرض وجود #خدا (#قسمت‌چهارم)


× #تناقض‌شر، یکی دیگر از تناقضات لاینحلی است که فرض وجود خدای عادل و نیک مطلق به همراه می‌آورد.

• تبیین اپیکور، فیلسوف برجسته یونانی، چنین است:

× چرا شر در جهان وجود دارد؟
• رابطه‌ی بین شرارت‌جهان و وجود خدا، منطقا از چهار حالت خارج نیست:

۱) خدا می‌خواهد و می‌تواند شر را نابود کند
• پس چرا شر در جهان وجود دارد؟

۲) خدا می‌خواهد اما نمی‌تواند
• پس این خدا عاجز و ناتوان است

۳) خدا می‌تواند شر را نابود کند، اما نمی‌خواهد
• پس این خدا خود موجود شروری است

۴) خدا نه می‌خواهد و نه می‌تواند
• پس این خدا هم عاجز است و هم شرور

از زمان #اپیکور بیش از دو هزار و سیصد سال می‌گذرد و تا کنون هیچ پاسخ درخوری از سوی متألهین و خداباوران به این تناقض داده نشده است.

تلاش برای حل #مسئله‌‌شر، فیلسوفانی مانند #لایب‌نیتس را بدان جا کشاند که اصلاً وجود شر را انکار کنند و ادعا کنند که این جهان موجود، بهترین جهان ممکنی است که خدا آفریده است.
اگر شری در این دنیا هست، این به دلیل نقص شناخت ماست که آن چیز را شر می‌دانیم.

به تعبیر #اسپینوزا، اگر ما سلسله زنجیره علل را می‌دانستیم، متوجه می‌شدیم که آنچه در جز، شرورانه و غیرمنصفانه به نظر می‌رسد، در رابطه با کل خیر و نیک است و به صلاح تمامی کلیت جهان است.


البته اصالتا این استدلال به #رواقیون تعلق دارد زیرا آن‌ها جهان را یک کلیت کامل و هماهنگ می‌دیدند و به همین خاطر ترویج می‌کردند که انسان باید شرارت‌های بیرونی را به عنوان تقدیر خود بپذیرد و آرامش درونی‌اش را به خاطر آن برهم نزند


اگر این جهان، بهترین جهان ممکنی باشد که خدا آفریده است، پس به تناقض شر پاسخ داده شده است (البته به این معنا نیست که چیزی اثبات شده است).

به لحاظ تجربی با وجود انبوه بلایا و شرارت‌ها، این یک ادعای بی‌نهایت #گزاف و شاید توهین به شعور ما باشد که بگوئیم جهان ممکن، بهترین جهان قابل تصور است.

منطقا، کسی نمی‌تواند به وجود بهشت معتقد باشد و همچنان قبول داشته باشد که این جهان بهترین جهان ممکن است، زیرا عملا قبول کرده است که جهان ما از بهشت بهتر است!



× اما به لحاظ منطقی هم می‌توان به این ادعای گزاف پاسخ داد.

ادعای اینکه جهان، بهترین جهان ممکن است، اگرچه شرارت در جهان را انکار می‌کند (و بنیادا این پاسخ هیچ‌چیزی جز انکار شر نیست)، اما همراه با آن بسیاری چیزهای دیگر را هم که متألهین و خداباوران به آن اعتقاد دارند را نیز انکار می‌کند.

× در این صورت، #اراده و #مسئولیت از انسان سلب می‌شود، زیرا همه‌ اعمال ما بهترین اعمالی هستند که ممکن است انجام شود، زیرا دنیای بهتری که ما در آن اعمال دیگری انجام داده باشیم، قابل تصور نیست.

ו پس آزمون و محاکمه‌ الهی عبث و غیرمنصفانه است.


چگونه چنین تناقضات آشکاری کمابیش از چشم مردم عادی پنهان مانده است؟


در هر حال، انسان اگر بخواهد به چیزی باور داشته باشد، تمایل فریب خویش و انکار قدرت عقل خود را داراست.

مشکل اینجاست که عامه‌ی مردم، به این موضوعات اصلا فکر نمی‌کنند و متألهین حقه‌باز نیز صرفا با سخنان و عبارت پردازی‌های توخالی، عجز و ناتوانی واقعی خود را کتمان می‌کنند.


💢 از تمام این‌ها می‌توان نتیجه گرفت که فرض وجود #خدای‌کامل و بی‌کران، تناقض‌آمیز و ناممکن است.

نه تنها ما هیچ مدرک و دلیلی، چه #عقلی و چه #تجربی، برای پذیرش وجود خدا نداریم، بلکه اصلا چنین فرضی (دست کم آن‌طور که مذهبیون قبول دارند) منطقا متناقض‌نماست.


البته فرض وجود خدایی که شرور باشد، بی‌دلیل کار انجام دهد و یا اینکه انسان اراده‌ای نداشته باشد، منطقا غیرممکن نیست، اما به طور قطع می‌توان گفت که


🚫 خدای مورد تصور متألهین و پیروان مسیحیت و اسلام، منطقا ناممکن است

#امین‌قضایی

#پایان


@AndisheKonim
پایان زندگی، بنابر تعالیم ادیان « آغاز تألمات واقعی ماست.»

🔻درنظر #اپیکور اندیشه‌های خرافی مربوط به جهان پس از مرگ و شکنجه هایی که در آن گریبانگیر آدمی است، بزرگترین دشمن بشیریت است. جهان زیر زمین یونان قدیم، مانند « دوزخ دانته » کابوس وحشتناکی بود، و اپیکور به تمام کسانی که از این کابوس، از این خراف، در عذاب بودند می‌گفت : ( خوشحال باشید، دنیای پس از مرگی وجود ندارد.چون جسمتان فانی شد روحتان باقی نخواهد ماند که دست خوش شکنجه و عذاب قرار گیرد. مرگ پایان همهٔ وحشت ها و درد و رنجهای شماست.

اما هنوز این مسئله باقی است، و آن اندیشهٔ نابودی و پوچی بعد از مرگ است. آیا این خود دلیل بزرگترین ترسهای آدمی نیست؟
اپیکور میگوید نه. مگر شما از «نبودن» خویش پیش از تولد می ترسیدید؟ در این صورت چرا از نیستی خویش بعد از زندگی می هراسید؟ زندگی آدمی رؤیای میان دو خواب است. و خواب بی رؤیا همیشه شیرین تر از خوابی است که با رؤیاها درآمیزد. به علاوه، طولانی ترین خواب ها لحظهٔ کوتاهی بیش نمی‌نماید. نیستی نیز خواه ده، یا صد، یا یک میلیون، یا هزار میلیون سال باشد، لحظه ای بیش نیست. در ابدیت مرگ، انسان حتی از موجودیت خویش آگاه نیست.

ذات مردهٔ شما را با ذات زنده تان پیوندی نیست؛ پس نگرانی تان از چیست؟ بنابراین، از زندگی خود، که مانند روزی پر از پایکوبی میان دو شب آکنده از خواب است، لذت ببرید. در حقیقت سراسر عالم جز رقص طبیعت در فضای بی پایان نیست؛ رقص اتم ها.

#ماجراهای_جاودان_در_فلسفه
#هنری_توماس و #دانلی_توماس
#اپیکورس

@AndisheKonim