شهید احمد مَشلَب

#پرسیدم
Канал
Логотип телеграм канала شهید احمد مَشلَب
@AhmadMashlab1995Продвигать
1,31 тыс.
подписчиков
16,8 тыс.
фото
3,21 тыс.
видео
942
ссылки
🌐کانال رسمے شهیداحمدمَشلَب🌐 زیر نظر خانواده شهید هم زیبا بۅد😎 هم پولداࢪ💸 نفࢪ7 دانشگاه👨🏻‍🎓 اما☝🏻 بہ تمۅم مادیات پشت پازد❌ ۅ فقط بہ یک نفࢪبلہ گفت✅ بہ #سیدھ_زینب❤ حالا کہ دعۅتت کࢪده بمون🙃 ‌ارتباط @mahsa_zm_1995 شـرایط: @AhmADMASHLAB1375 #ڪپے‌بیو🚫
🌻چرا آمدے اینجا بجنگے؟


#یڪ آلمانۍ را ڪه قبلاً با
لشڪر سید الشهدا #ایران بود
در
#بوسنےدیدم ڪه یڪ #جوان هفده هجده سالهـــــــــــ همراهش بود...

#پرسیدم:
این ڪیهــــــــــ همراهت؟
گفت:
#اسمش عبداللهـــــــــ است
گفتم:
اینجا چڪار مۍڪند؟
گفت:
از خودش بپرســــ..

#گفتمــــــــــــ:
عبدالله اینجا چڪار مےڪنے؟
گفت:

#من یڪ سال است ڪه مسلمان شده امــــــــ
#اسمم هم قبلاً چیز دیگرےبود
گفتم:
چےبوده؟
گفت:
نمے گویمــ، الان #مسلمانمــ

#گفتم:
چرا مسلمان شدۍ؟
گفت:

🔆این هم حرف دل است، نمے توانم بگویمــــــــــ
پدر و مادرم هم #مسیحے هستند
و منـــــــ را از خانه #بیرون انداختهـــــــ اند
گفتم:

#چرا آمدے اینجا بجنگۍ؟
گفتــــــــــ:

#ببین منـــ قرآن زیاد بلد نیستم
اما این یڪ تڪه را #یاد گرفتم ڪهـــــــــــــــ

َ قٰاتِلوهٌم حَتٰی لٰا تَکونَ فِتْنَه وَ یَکونَ اْلدینَ کله لله( با مشرڪين #قتال ڪنيد تا زمانۍ ڪه ديگر شرڪے باقۍ نماند...)

از خداحافظے ما با #عبدالله یڪ هفته گذشت
ڪه یڪ #خمپاره آمد و تڪه پاره اشــــ ڪرد
#شڪلات پیچش ڪردند
و فرستادند براے ننه باباے #مسیحۍاش

راوے : #حاج_سعيد_قاسمے



#تلــــــــنگـــــــرررر👇👇

پ.ن :او فقط یڪ آیه از #قران را فهمید و آسمانے شد و
#ما هنوز......

#شهدا..
#بصیــــــرتـــــــ..

@AhmadMashlab1995
#خاطرات_شهدا
#از_شهدا_الگو_بگیریم

گوشه حیاط #منزل سرم رو روی دیوار گذاشته بودم😓 حالم اصلا خوش نبود ضعف و #سرگیجه داشتم🤕

5_6 ماهی می شد که حاجی پرکشیده #بود🕊 و دیگه بین ما نبود

به یکباره حال عجیبی #پیدا کردم😥 درست نمی دونم خواب بودم یا بیدار ،💭 حاجی رو #دیدم که به طرفم می اومد ، عبای سبز رنگ روشنی که چشم نواز بود رو به #دوش داشت |🍃😌|

توی حاشیه #عبا آیات قرآن به زیبایی دوخته دوزی شده بود👌 هیبت عجیبی داشت

با اینکه خوشحالی #غیر قابل وصفی بهم دست داده بود اما دلهره هم داشتم😓
آروم آروم #اومد و در مقابلم ایستاد
سلام کردم، آروم و متین جوابمو داد

پرسید چرا #ناراحتی؟🙁
گفتم چیزی نیست فقط بچه ها در نبود شما اذیتم می کنن😢
گفت : ناراحت #نباش من یه جای مناسبی براتون اون دنیا #فراهم کردم❤️👌

نسیم #آرومی بال عبایش رو تکون می داد.نوشته ها و آیات #قرآن بر روی عبا برق می زدند

سرم پایین #اومد و محو تماشای اونها شدم در همین حال #پرسیدم : راستی مگه تو شهید نشدی؟🤔 پس چرا اینجایی؟😐

گفت :
_ چرا ولی #آقا اباعبدالله الحسین (سلام الله) بهم ماموریت #دادن بیام برای شهیدان رجایی و باهنر نوحه سرایی #کنم🎧

با این حرف شیر علی به #یکباره رفتم سراغ سال و ماه📆 و متوجه شدم در #هفته دولت قرار داریم
توی همین فکر بودم که اون #رویای شیرین و به یاد موندنی #تمام شد😒

وقتی به خودم اومدم #داشتم چشمامو می مالیدم
دیگه چیزی ندیدم #جای پای حاجی رو که ایستاده بود دست زدم و کشیدم روی صورتم و صلوات #فرستادم |😌🌹|

یه نسیم #خنکی اومد🍃 ، حیاط پر شده بود از بوی خوش عطر #شهید🌸🍃


#راوی_همسر_شهید
#شهید_شیر_علی_سلطانی


@AhmadMashlab1995