🔖 نوشتار نخست تحت عنوان «ضد مرجعیت ادبی» از آن سایه اقتصادینیا است، منتقد و پژوهشگر شعر معاصر. اقتصادینیا نوشته خود را با نقل قولی از رضا براهنی از کتاب بحران رهبری نقد ادبی و رساله حافظ آغاز میکند... در نهایت، میتوان از تحلیل اقتصادینیا سه نتیجهگیری به دست داد:
۱. او کتاب «بحران رهبری...» را کامل نخوانده است و پیش از اثبات مدعا، عجولانه دست به نتیجهگیری میزند.
۲. اقتصادی نیا کتاب «بحران رهبری...» را به طور کامل خوانده است، اما تنها بخش کوچکی از آن را که به کار اثبات ادعای «خودشیفتگی» و «تفرعن» براهنی میآید مد نظر قرار داده است و بدون توجه به باقی گفتههای براهنی، همان بخش مختصر را، بدون آنکه در فهم معنای حقیقی آن تلاش کند، به عنوان شاهد مثال به خواننده عرضه میکند. به تعبیر دیگر، او نظری شخصی در خصوص براهنی دارد و قصدش صرفاً به کرسی نشاندن نظر خودش است.
۳. سایهاقتصادینیا، با آثار براهنی به خوبی آشناست. نیز میداند که براهنی شخصیتی متفرعن و خودشیفته نبود، نه آنقدرها که خیال رهبری در سر بپروراند، اما به دلایلی که بر ما مکشوف نیست، عامدانه قصد تخریب براهنی را دارد.
... از طرفی، به نظر میرسد برخوردی که اقتصادینیا در نوشتار خود با گلشیری میکند نیز برگرفته از تفسیر اشتباهِ ناشی از جهل به موضوع است.
🔺 بریدهای از «پدرخواندگی و پدرماندگی»
نگاهی انتقادی به نیمپروندۀ «پدرخواندگان ادبی» در شمارۀ ۵۳ ماهنامۀ
#اندیشه_پویا🔺 متن کامل این مقاله را در سایت ادبیات اقلیت بخوانید:
👇🏼🔺 https://goo.gl/xDQaZe🆔 @Aghalliat