الوارثین(تخریب لشگر ۱۰)

#پل_کرخه
Канал
Логотип телеграм канала الوارثین(تخریب لشگر ۱۰)
@ALVARESINCHANNELПродвигать
537
подписчиков
10,3 тыс.
фото
645
видео
247
ссылок
❤️رزمندگان تخریب لشگر ۱۰ سید الشهداء (ع)❤️ منتظر نظرات شما هستیم👈👈 @alvaresin1394
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹🌹🌹🌹
🌹
#شب_آخر
#شهید_حاج_ناصر_اربابیان
شهادت 22 تیرماه 67
#جاده_فکه
✍️✍️✍️ راوی: #رمضان_خلیلی
پدر #شهید_مدافع_حرم_رسول_خلیلی

روزهای داغ و پر حرارات پایان تیرماه 67 بود و دشمن بعثی مغرورانه به مواضع ما حمله میکرد و یکی پس از دیگری فتوحات رزمندگان در سال های دفاع مقدس رو تصرف میکرد .
روز 21 تیرماه به جبهه #شرهانی و #فکه حمله کرد و #موقعیت_الوارثین که مقر ثابت گردان تخریب لشگر10 بود در معرض خطر قرار گرفت.
ما توی مقر الوارثین 7 یا 8 نفر بیشتر نبودیم و شبها هم در حد چند تا نگهبان توی مقر میموندند.
بقیه بچه های گردان رو به خاطر شرایط خاص منطقه در زاغه مهمات تخریب در کنار #پل_کرخه مستقر کرده بودیم.
شبی که حاج ناصر فرداش رفت و دیگه برنگشت با هم در مقر الوارثین بودیم
بالای حسینیه الوارثین چند تا سنگر درست کرده بودیم و چند تا تیر بار گرینف داخلش گذاشته بودیم
یه تیر بار به سمت سوله های تدارکات و پشت مقر و یک تیر بار به سمت سایت 4 و 5 و یک تیر بار هم به سمت جاده فکه.
اون شب من و حاج ناصر و امیر یشلاقی در مقر نگهبانی میدادیم.
اون شب با حاج ناصر داخل سنگر با هم خلوت کرده بودیم.
حاج ناصر میگفت برادر خلیلی رادیو گفت دشمن #فاو رو گرفته و #حلبچه رو هم عقب اومدیم.
اوضاع به هم ریخته ... مثل اینکه زمزمه صلح میاد.
و آخرش هم یه حدیث گفت:
از قول معصوم گفت : که در آخر الزمان جنگی به پا میشه و عده ای شهید میشند و عده ای میمونند.
اون هایی که میمونند به بی تفاوتی گرفتار شده و گرفتار عذاب درناک الهی میشوند و خدا کنه ما از دسته دوم نباشیم که به عذاب الهی گرفتار بشیم.
🌷
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
@alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹

#ماه_رمضان_در_جبهه
سر و پا کردن #حسینیه_مقر_الصابرین_تخریب
با تلاش #سردار_شهید_حاج_قاسم_اصغری
شهید اصغری با زیر پیراهن آبی
رمضان سال 1364
اولین سالی بود که گردان تخریب ل10 یک مقر ثابت پیدا کرده بود و از آواره گی در اومده بودیم .
نام مقرمون رو #شهید_نوریان گذاشته بود #الصابرین
واقعا هم ما جزء صابرین بودیم..
آخه همه گردانها و واحدهای لشگر توی دوکوهه و اطراف سد دز مستقر بودند و فقط ما توی بیابون بی آب و علف و پر از مار و عقرب و رطیل توی اون گرمای 50 درجه بعد از #پل_کرخه جا و مکان داشتیم و ماه رمضون سال 64 آخرین ماه رمضونی بود که شهید نوریان بین ما بود…
با تلاش شهید حاج قاسم اصغری و بقیه بچه هاحسینیه مقر هم سر پا شد…
@alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹🌹🌹🌹
🌹
#شب_آخر
#شهید_حاج_ناصر_اربابیان
شهادت 22 تیرماه 67
#جاده_فکه
✍️✍️✍️ راوی: #رمضان_خلیلی
پدر #شهید_مدافع_حرم_رسول_خلیلی

روزهای داغ و پر حرارات پایان تیرماه 67 بود و دشمن بعثی مغرورانه به مواضع ما حمله میکرد و یکی پس از دیگری فتوحات رزمندگان در سال های دفاع مقدس رو تصرف میکرد .
روز 21 تیرماه به جبهه #شرهانی و #فکه حمله کرد و #موقعیت_الوارثین که مقر ثابت گردان تخریب لشگر10 بود در معرض خطر قرار گرفت.
ما توی مقر الوارثین 7 یا 8 نفر بیشتر نبودیم و شبها هم در حد چند تا نگهبان توی مقر میموندند.
بقیه بچه های گردان رو به خاطر شرایط خاص منطقه در زاغه مهمات تخریب در کنار #پل_کرخه مستقر کرده بودیم.
شبی که حاج ناصر فرداش رفت و دیگه برنگشت با هم در مقر الوارثین بودیم
بالای حسینیه الوارثین چند تا سنگر درست کرده بودیم و چند تا تیر بار گرینف داخلش گذاشته بودیم
یه تیر بار به سمت سوله های تدارکات و پشت مقر و یک تیر بار به سمت سایت 4 و 5 و یک تیر بار هم به سمت جاده فکه.
اون شب من و حاج ناصر و امیر یشلاقی در مقر نگهبانی میدادیم.
اون شب با حاج ناصر داخل سنگر با هم خلوت کرده بودیم.
حاج ناصر میگفت برادر خلیلی رادیو گفت دشمن #فاو رو گرفته و #حلبچه رو هم عقب اومدیم.
اوضاع به هم ریخته ... مثل اینکه زمزمه صلح میاد.
و آخرش هم یه حدیث گفت:
از قول معصوم گفت : که در آخر الزمان جنگی به پا میشه و عده ای شهید میشند و عده ای میمونند.
اون هایی که میمونند به بی تفاوتی گرفتار شده و گرفتار عذاب درناک الهی میشوند و خدا کنه ما از دسته دوم نباشیم که به عذاب الهی گرفتار بشیم.
🌷
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
@alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹🌹🌹🌹
🌹
#شب_آخر
#شهید_حاج_ناصر_اربابیان
شهادت 22 تیرماه 67
#جاده_فکه
✍️✍️✍️ راوی: #رمضان_خلیلی
پدر #شهید_مدافع_حرم_رسول_خلیلی

روزهای داغ و پر حرارات پایان تیرماه 67 بود و دشمن بعثی مغرورانه به مواضع ما حمله میکرد و یکی پس از دیگری فتوحات رزمندگان در سال های دفاع مقدس رو تصرف میکرد .
روز 21 تیرماه به جبهه #شرهانی و #فکه حمله کرد و #موقعیت_الوارثین که مقر ثابت گردان تخریب لشگر10 بود در معرض خطر قرار گرفت.
ما توی مقر الوارثین 7 یا 8 نفر بیشتر نبودیم و شبها هم در حد چند تا نگهبان توی مقر میموندند.
بقیه بچه های گردان رو به خاطر شرایط خاص منطقه در زاغه مهمات تخریب در کنار #پل_کرخه مستقر کرده بودیم.
شبی که حاج ناصر فرداش رفت و دیگه برنگشت با هم در مقر الوارثین بودیم
بالای حسینیه الوارثین چند تا سنگر درست کرده بودیم و چند تا تیر بار گرینف داخلش گذاشته بودیم
یه تیر بار به سمت سوله های تدارکات و پشت مقر و یک تیر بار به سمت سایت 4 و 5 و یک تیر بار هم به سمت جاده فکه.
اون شب من و حاج ناصر و امیر یشلاقی در مقر نگهبانی میدادیم.
اون شب با حاج ناصر داخل سنگر با هم خلوت کرده بودیم.
حاج ناصر میگفت برادر خلیلی رادیو گفت دشمن #فاو رو گرفته و #حلبچه رو هم عقب اومدیم.
اوضاع به هم ریخته ... مثل اینکه زمزمه صلح میاد.
و آخرش هم یه حدیث گفت:
از قول معصوم گفت : که در آخر الزمان جنگی به پا میشه و عده ای شهید میشند و عده ای میمونند.
اون هایی که میمونند به بی تفاوتی گرفتار شده و گرفتار عذاب درناک الهی میشوند و خدا کنه ما از دسته دوم نباشیم که به عذاب الهی گرفتار بشیم.
🌷
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
@alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹

#ماه_رمضان_در_جبهه
سر و پا کردن #حسینیه_مقر_الصابرین_تخریب
با تلاش #سردار_شهید_حاج_قاسم_اصغری
شهید اصغری با زیر پیراهن آبی
رمضان سال 1364
اولین سالی بود که گردان تخریب ل10 یک مقر ثابت پیدا کرده بود و از آواره گی در اومده بودیم .
نام مقرمون رو #شهید_نوریان گذاشته بود #الصابرین
واقعا هم ما جزء صابرین بودیم..
آخه همه گردانها و واحدهای لشگر توی دوکوهه و اطراف سد دز مستقر بودند و فقط ما توی بیابون بی آب و علف و پر از مار و عقرب و رطیل توی اون گرمای 50 درجه بعد از #پل_کرخه جا و مکان داشتیم و ماه رمضون سال 64 آخرین ماه رمضونی بود که شهید نوریان بین ما بود…
با تلاش شهید حاج قاسم اصغری و بقیه بچه هاحسینیه مقر هم سر پا شد…
@alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹🌹🌹🌹
🌹
#شب_آخر
#شهید_حاج_ناصر_اربابیان
شهادت 22 تیرماه 67
#جاده_فکه
✍️✍️✍️ راوی: #رمضان_خلیلی
پدر #شهید_مدافع_حرم_رسول_خلیلی

روزهای داغ و پر حرارات پایان تیرماه 67 بود و دشمن بعثی مغرورانه به مواضع ما حمله میکرد و یکی پس از دیگری فتوحات رزمندگان در سال های دفاع مقدس رو تصرف میکرد .
روز 21 تیرماه به جبهه #شرهانی و #فکه حمله کرد و #موقعیت_الوارثین که مقر ثابت گردان تخریب لشگر10 بود در معرض خطر قرار گرفت.
ما توی مقر الوارثین 7 یا 8 نفر بیشتر نبودیم و شبها هم در حد چند تا نگهبان توی مقر میموندند.
بقیه بچه های گردان رو به خاطر شرایط خاص منطقه در زاغه مهمات تخریب در کنار #پل_کرخه مستقر کرده بودیم.
شبی که حاج ناصر فرداش رفت و دیگه برنگشت با هم در مقر الوارثین بودیم
بالای حسینیه الوارثین چند تا سنگر درست کرده بودیم و چند تا تیر بار گرینف داخلش گذاشته بودیم
یه تیر بار به سمت سوله های تدارکات و پشت مقر و یک تیر بار به سمت سایت 4 و 5 و یک تیر بار هم به سمت جاده فکه.
اون شب من و حاج ناصر و امیر یشلاقی در مقر نگهبانی میدادیم.
اون شب با حاج ناصر داخل سنگر با هم خلوت کرده بودیم.
حاج ناصر میگفت برادر خلیلی رادیو گفت دشمن #فاو رو گرفته و #حلبچه رو هم عقب اومدیم.
اوضاع به هم ریخته ... مثل اینکه زمزمه صلح میاد.
و آخرش هم یه حدیث گفت:
از قول معصوم گفت : که در آخر الزمان جنگی به پا میشه و عده ای شهید میشند و عده ای میمونند.
اون هایی که میمونند به بی تفاوتی گرفتار شده و گرفتار عذاب درناک الهی میشوند و خدا کنه ما از دسته دوم نباشیم که به عذاب الهی گرفتار بشیم.
🌷
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
@alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹

گردان تخریب به جهت وضعیت خاصی که داشت همیشه از سایر گردان ها و واحدهای لشگر10 دور بود.
و به این خاطر تا بهار سال 64 مقر ثابتی نداشت.
اولین سالی بود که گردان ما یک مقر ثابت پیدا کرده بود و از آواره گی در اومده بودیم .
نام مقرمون رو #شهید_نوریان فرمانده تخریب لشگر10 گذاشته بود #الصابرین.
واقعا هم ما جزء صابرین بودیم.
آخه همه گردانها و واحدهای لشگر توی دوکوهه و اطراف سد دز مستقر بودند و فقط ما توی بیابون بی آب و علف و پر از مار و عقرب و رطیل توی اون گرمای 50 درجه بعد از #پل_کرخه جا و مکان داشتیم .
و ماه رمضون سال 64 آخرین ماه رمضونی بود که شهید نوریان بین ما بود…
🌷🌷با تلاش شهید حاج قاسم اصغری و بقیه بچه هاحسینیه #مقر_الصابرین هم سر پا شد…
@alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹🌹🌹🌹
🌹
#شب_آخر
#شهید_حاج_ناصر_اربابیان
شهادت 22 تیرماه 67
#جاده_فکه
✍️✍️✍️ راوی: #رمضان_خلیلی
پدر #شهید_مدافع_حرم_رسول_خلیلی

روزهای داغ و پر حرارات پایان تیرماه 67 بود و دشمن بعثی مغرورانه به مواضع ما حمله میکرد و یکی پس از دیگری فتوحات رزمندگان در سال های دفاع مقدس رو تصرف میکرد .
روز 21 تیرماه به جبهه #شرهانی و #فکه حمله کرد و #موقعیت_الوارثین که مقر ثابت گردان تخریب لشگر10 بود در معرض خطر قرار گرفت.
ما توی مقر الوارثین 7 یا 8 نفر بیشتر نبودیم و شبها هم در حد چند تا نگهبان توی مقر میموندند.
بقیه بچه های گردان رو به خاطر شرایط خاص منطقه در زاغه مهمات تخریب در کنار #پل_کرخه مستقر کرده بودیم.
شبی که حاج ناصر فرداش رفت و دیگه برنگشت با هم در مقر الوارثین بودیم
بالای حسینیه الوارثین چند تا سنگر درست کرده بودیم و چند تا تیر بار گرینف داخلش گذاشته بودیم
یه تیر بار به سمت سوله های تدارکات و پشت مقر و یک تیر بار به سمت سایت 4 و 5 و یک تیر بار هم به سمت جاده فکه.
اون شب من و حاج ناصر و امیر یشلاقی در مقر نگهبانی میدادیم.
اون شب با حاج ناصر داخل سنگر با هم خلوت کرده بودیم.
حاج ناصر میگفت برادر خلیلی رادیو گفت دشمن #فاو رو گرفته و #حلبچه رو هم عقب اومدیم.
اوضاع به هم ریخته ... مثل اینکه زمزمه صلح میاد.
و آخرش هم یه حدیث گفت:
از قول معصوم گفت : که در آخر الزمان جنگی به پا میشه و عده ای شهید میشند و عده ای میمونند.
اون هایی که میمونند به بی تفاوتی گرفتار شده و گرفتار عذاب درناک الهی میشوند و خدا کنه ما از دسته دوم نباشیم که به عذاب الهی گرفتار بشیم.
🌷
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
@alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹🌹🌹🌹
🌹
#شب_آخر
#شهید_حاج_ناصر_اربابیان
شهادت 22 تیرماه 67
#جاده_فکه
✍️✍️✍️ راوی: #رمضان_خلیلی
پدر #شهید_مدافع_حرم_رسول_خلیلی

روزهای داغ و پر حرارات پایان تیرماه 67 بود و دشمن بعثی مغرورانه به مواضع ما حمله میکرد و یکی پس از دیگری فتوحات رزمندگان در سال های دفاع مقدس رو تصرف میکرد .
روز 21 تیرماه به جبهه #شرهانی و #فکه حمله کرد و #موقعیت_الوارثین که مقر ثابت گردان تخریب لشگر10 بود در معرض خطر قرار گرفت.
ما توی مقر الوارثین 7 یا 8 نفر بیشتر نبودیم و شبها هم در حد چند تا نگهبان توی مقر میموندند.
بقیه بچه های گردان رو به خاطر شرایط خاص منطقه در زاغه مهمات تخریب در کنار #پل_کرخه مستقر کرده بودیم.
شبی که حاج ناصر فرداش رفت و دیگه برنگشت با هم در مقر الوارثین بودیم
بالای حسینیه الوارثین چند تا سنگر درست کرده بودیم و چند تا تیر بار گرینف داخلش گذاشته بودیم
یه تیر بار به سمت سوله های تدارکات و پشت مقر و یک تیر بار به سمت سایت 4 و 5 و یک تیر بار هم به سمت جاده فکه.
اون شب من و حاج ناصر و امیر یشلاقی در مقر نگهبانی میدادیم.
اون شب با حاج ناصر داخل سنگر با هم خلوت کرده بودیم.
حاج ناصر میگفت برادر خلیلی رادیو گفت دشمن #فاو رو گرفته و #حلبچه رو هم عقب اومدیم.
اوضاع به هم ریخته ... مثل اینکه زمزمه صلح میاد.
و آخرش هم یه حدیث گفت:
از قول معصوم گفت : که در آخر الزمان جنگی به پا میشه و عده ای شهید میشند و عده ای میمونند.
اون هایی که میمونند به بی تفاوتی گرفتار شده و گرفتار عذاب درناک الهی میشوند و خدا کنه ما از دسته دوم نباشیم که به عذاب الهی گرفتار بشیم.
🌷
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
@alvaresinchannel
Forwarded from الوارثین(تخریب لشگر ۱۰) (الوارثین)
🍃🍂🌹🍃🍂🌹🍃🍂🌹🍃🍂🌹🍃🍂🌹🍃🍂🌹
🍃🍂🌹🍃🍂🌹
🍃🍂🌹
#برادرها.. #به_هم_قول_دادیم وارد بهشت نشیم تا با هم بریم
#سردار_شهید_تخریب
#حاج_عبدالله_نوریان
#شهادت_عملیات_والفجر_8
شهر فاو
✍️✍️✍️ راوی: #جعفر_طهماسبی

اوایل سال 64 بود تازه #گردان_تخریب از آوارگی در اومده و مقری مستقل برای خودش درست کرده بود
نیروی تازه نفس هم گرفته بود و آموزش ها شروع شده بود
حاجی وسط روز وارد #مقر_الصابرین شد و یه تعداد بچه ها رو جدا کرد و گفت: وسایلتون رو جمع و جور کنید وساک هاتون روبه تعاون بدید و آماده شوید جایی میخواهیم بریم
بعضی ها سووال کردن #برادر_عبدالله کجا قراره بریم و ایشون فرمود " نگفتن بگید"
ماشین وانت گردان اومد و #برادر_سمنانی پشت فرمون بود و حاجی دونفر رو فرستاد جلوی وانت و خودش هم اومد عقب وانت.
کف وانت رو پتو انداخته بودیم و یه تعداد پتو هم برای احتیاط با خود بردیم.
به #پل_کرخه رسیدیم. برگه تردد به نام حاجی بود. حاجی برگه تردد رو که از جیبش درآورد داخل جلدش عکس پدر بزرگش هم بود.دژبان پل کرخه همین که چشمش به عکس #بابا_بزرگ_حاجی افتاد زنجیر رو انداخت و اصلا برگه تردد را نگاه نکرد و دستی تکون داد و ما گذشتیم.
تو راه به حاجی گفتم.. برادرعبدالله این بابا آشنا بود برگه تردد نگاه نکرد. خندید و گفت بابا بزرگم رو میشناسه
هنوزبه #اندیمشک نرسیده بودیم که یه پتو زیر سرش لوله کرد و کف ماشین دراز کشید. واز خستگی خوابش برد به طوری که صدای خور خورش در اومد.
حاجی مقید به خواب طولانی نبود. همینکه چند لحظه آروم میگرفت سرحال میومد و به قول خودش چرت سه ثانیه میزد.
از #پادگان_دو_کوهه که گذشتیم چشم هاش رو باز کرد. تقریبا اون چند نفری که عقب وانت بودیم طاق باز خوابیده بودیم و من هم روی پتوها بالای سر حاج عبدالله لم داده بودم.
حاجی اشاره کرد که یه چیزی بخون.. من هم ابرو بالا انداختم و گفتم حسش نیست. حاجی بلا درنگ گفت نخون...خودم میخونم. و شروع کرد به سبک خاصش این بیت ها رو خوندن.
لعل لب آنکس که ثنا خوان #حسین است
تا حشر نبیند غم و خندان #حسین است
دانیکه چرا آب فرات است گِل آلود
شرمنده ز لعل لب عطشان #حسین است
بعدش گفت : مرشد صدام قشنگه!!!!!!
من هم به شوخی گفتم خوش به حال اون هایی که مردند و صدای شما رو نشنیدن.
حاجی زد زیر خنده و گفت ای شیله پیله دار.
گفت حالا خودت بخون
من هم یه دوبیتی در مورد حضرت مسلم علیه السلام یاد اومد و خوندم و حاجی هم رفت توی حال و شروع کرد گریه کردن.. خوندنم که تموم شد اشک هاش رو پاک کرد و گفت مرشد؟؟؟ برای بچه ها روضه دروغی نخونی...البته یه جوری گفت به من برنخوره.
و بعدش هم چند تا نصیحت کرد.
حرف ها که تموم شد رو کرد به جمع بچه ها که عقب وانت بودیم و.گفت : برادرها.... #بیایید_با_هم_داداش_بشیم.
ما هم از خداخواسته دست هامون رو جلو آوردیم و حاجی با دو تا دستش دست همه رو گرفت و #صیغه_برادری رو خوند و وقتی #قبلت رو گرفت گفتد برادرها.. به هم قول دادیم وارد بهشت نشیم تا با هم بریم... همه گفتند انشاءالله.
🌹
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
@alvaresinchannel
🌿🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹
#تخریبچی_مخلص
#شهید_اصغر_رحیمی
شهادت روز عاشورای سال 67
✍️✍️ راوی: #جعفر_طهماسبی

یک روز توی #مقر_الوارثین بعد از نهار ، میرفتم که ظرفها رو بشورم که دیدم از سمت در ورودی #اصغر داره میاد در حالیکه یک منبع هم روی دوش داره.
اصغر رفته بود مرخصی و از مرخصی برمیگشت.
رسید توی #صبحگاه و بارش رو زمین گذاشت.
با تعجب پرسیدم : اصغر این کوره و لوله و منبع نفت چیه...گفت برای #چایی_درست_کردن خریدم.این کوره"قیرکارها"ست.
گفتم چقدر عرق کردی.
تمام لباسش از عرق خیس بود وصورتش سرخ شده بود ،گفت : ساعت 7 صبح رسیدم درب دژبانی #پل_کرخه و هرچه ایستادم ماشین پیدا نکردم مجبور شدم این وسایل رو کول بگیرم و تا مقر بیام.
خدایی مغزم داغ شد
گفتم اصغر از پل کرخه تا اینجا پیاده اومدی ؟؟؟؟
گفت آره...از پل کرخه تا #مقر_الوارثین بیش از 20 کیلومتر راه بود.
اصغر 8 صبح با 30 کیلو بار و در گرمای هوا راه افتاده بود و حدود ساعت 2 بعداز ظهر به مقر رسید.
مزد این همه اخلاص و فداکاری شد شهادت روز عاشورا
شهادت نوش جانش
🌹
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
@alvaresinchannel