رمان
#دلواپس_توام #قسمت_بیست_و_هشتمسري به نشانه ي تاسف تکون داد.کلاس نداشتيم تا دو ساعت بعدش.رفتيم يه درخت تو محوته
پيدا کرديم مثل اين مادر مرده هاي عاشق نشستيم زيرش وآهنگاي صد من يه غاز عاشقانه ي
محدثه ارو گوش داديم.
کلاس هامون که تموم شد.يه فلافل زديم با هم...بعدم رفتيم انقلابوکتابي رو که استاد ضيايي
معرفي کرده بود خريديم.
ساعت حدود4 بود که خداحافظي کرديم.نُخد نخد هر که رود خانه ي خود.
به خونه که رسيدم رامين به همراه مرد مسن قد بلندي که لباس سرتاسرسبزي تنش بود تو باغ
بودن.
سلام بلندي کردم و به سمت الي که توي تراس نشسته بود چايي ميخورد رفتم.
سر راهمم براي جيسون دست تکون دادم اونم پارس آرومي کرد.
_از همون دور بای بای کن جسی دوری و دوستی
الهه با لبخند سلام کردوگفت:خسته نباشی ...
-سلامت باشي مادر
با اشاره به مرد مسن کنار رامين گفتم:کي هس؟همون باغبونه اس؟تو که ميگفتي جوونه!
از نرده هاي تراس بالا رفتم
الهه که به اين از درو ديوار بالا رفتن ام عادت داشت گفت:نه اون و رد کرد رفت...باغ داشت خشک
ميشد...يکي ديگه ارو آوورده
سيما با سيني چاي داشت ميومد.پريدم رو تراس.
هييي آرومي کشيدو گفت: سلام ...خانوم جان از تراس اومدين بالا؟
ارع بابا کاری نداره
سيما-خاک به سرم...چطور اومدين؟شما دختري نکن اين کارو خانوم جان
با اون لحجه ي شيرين شماليش تند وريز ريز حرف ميزد.
باخنده اشاره اي به باغبون جديد کردمو گفتم:اينو بچسب سيمي جون...تيکه استا
همچين لپاش گل انداخت که نگو...
با خجالت سرشو پايين انداخت و گفت:از ما گذشته دخترم
الهه-إإإإه...طناز برو سر به سر سيما خانوم نذار...)روبه سيما(ببخش سيما خانوم...اين بچه ی
نموره که چه عرض کنم...کلا حيا نداره
_خيالت تخت سیما جون خودم برات جورش میکنم
باهمون خجالت گفت:واي نه خانوم
انگار دختر 14 ساله است اينقدر خجالت ميکشه
-واي آره سيمي جونم...توکارت نباشه...امسال لباس عروستو خودم تنت ميکنم
ريز ريز خنديد.
منم رفتم به سالن...الهه داشت ازش عذرخواهي ميکرد بابت رفتار من.
بيخيال رفتم بالا ولباسامو عوض کردم.
خواستم برم پايين که بي اختيار نگام رفت سمت اتاق سيامک...
خونه که نبود...امروز کلاس داشت.بد نبود کمي فضولي کنم نه؟
در اتاقو با احتياط باز کردم.
از ديدن اتاق کمي شکه شدم.
با تصوراتم خيلي فرق ميکرد.
يه اتاق که حتي سطل آشغالشم سياه بود.پرده هاي کشيده ي سياه اتاقو تاريک کرده بود.
متعجب از به هم ريختگي اتاق دور خودم چرخيدم.
ادامه دارد