رمان
#دلواپس_توام #قسمت_پنجاه_و_نهمنمیدونم فقط پاشو بیااااااااا
رو به سياوش گفت:بابانگه دار اين همينجور يه نفس ميخونه تلف ميشه
اونم اصلا انگار نه انگار
يکم همونجور دراز کشيدم.چون کامل خوابيده بودم ديگه خوابم نميبرد.
بلند شدم.شيشه رو دادم پايين.
هوا خيلي خنک بود ،حتي با اون آفتاب
از تو آينه نگاهي به سيامک کردمو گفتم:کي ميرسيمممم؟
با لبخند،لب زد:ديوونه
گفتم(نگه نميداري مثل جيمز باند درو باز کنمو برم جلومن اين عقب ديدم خوب نيست...بيا جاهامونو عوض کنيم...)سرمو چرخوندم سمت سياوشو
يعني از ديوار يه صدا در مياد از اين نه.
سيامک صندليشو رو به عقب تا ته خوابوندو تو يه حرکت اومد عقب
نيشم باز شد.اصلا ديگه نميخواستم برم جلو ولي خيلي ضايع بود.
با اکراه بلند شدمو رفتم رو صندلي جلو
از پشت صندليرو برگردوند سرجاش و گفت:اتفاقا بهتر شد ...من يکم استراحت کنم اين پشت
ديدم چشماش خمار شده.حرفي نزدم.
سرشو گذاشت رو کاپشنمو پاهاي بلندشو جمع و جور کرد .يه آرنجشم گذاشت رو چشماش
جوري نشستم که روم به سياوش بود.يه کمر بندم بستم واسه اينکه بهونه ندم دستش.
گوشيمو از تو جيبم بيرون آووردمو دوربينشو روشن کردم
همينکه صداي تيک ضبط شدنش بلند شد ،با همون قيافه جهنمي يه نگاه گذرا کرد
-اوووم...يوها ها...منم ملکه ي عذاب اين گند دماغ...
سياوش-خاموش کن اونو
-نميکنم... حالا اگه خواهش کني شايد
سعي کرد با دست آزادش بگيره اما من از اون زرنگترم.
چسبيده بودم به در و ريز ريز ميخنديدم.
میخوام از طبیعت عکس بگیرم
سياوش-توکه راس ميگي
سياوش-من نه علاقه به اين شوخي هاي مسخره ات دارم نه حوصله اشو نه...ميگما...يه نمه بخند ببينم قيافه ات همينجور باباقوري ميمونه يانه بهتر ميشه
کمي چرخيدم ،کمربند و از رو سرم رد کردم
کمرمو تکيه دادم به داشتبرد ماشين.
حالا تقريبا رو به روش بودم.
انگار هرچي بيشتر نيش ميزد بيشتر دلم ميخواست اذيتش کنم.
همونجور که دور بينو رو صورتش نگه داشته بودم گفتم: حالا يه آزمايشي بخند...لبخندم قبوله
پوزخند صداداري زد.
خيلي تخسه.
آروم خنديدمو و دوربينو گرفتم سمت خودم:اينجا جاده ي نميدونم چي چيه...منو عُنق خان در حال
يه گفت و گوي کاملا دوستانه هستيم ببينين از قيافه اش کاملا مشخصه)دوربينو يه لحظه بردم
سمت سياوش و برگردوندم(ديدين راس ميگم... الان در حال انجام آزمايشات اوليه خنده درماني
هستيم...يکم روانش قاطي پاتيه
سياوش-بده من اون بي صاحابو
به زور دستمو دور کردم نتونه بگيره
-منتها من اميد دارم که خوب ميشه...تا آزمايشات بعديييي...خدا يارو نگه دارتون
ادامه دارد