رمان #دلواپس_توام
#قسمت_پنجاه_و_ششم
آهنگ ايراني بذار سيامک
بالخره از تو آينه با اخم نگام کردو گفت:ميخواي تا خود اونجا يه ريز حرف بزني؟
مثل دختر بچه هاي سرتق ۴_۵ ساله زبونمو در آووردمو گفتم:آره مشکلي داري؟
سيامک آروم خنديدوگفت:بده گوشيتو وصل کنم به ماشين
16تا رمز گوشيمو باز کردمو دادم دستش.
با کابل وصل کرد به ماشين و اولين آهنگو پلي کرد.
اونم چه آهنگي.
آهنگ برو ديگه نيگام نکن عباس قادري...
جفتشون ابروهاشون رفت بالا.
منم يه لبخند زدم که 32تا دندونام معلوم بود.
آدم پنچري قطار بگيره جلو سياوش ضايع نشه.خيلي بد بود
براي اينکه نخواد دستم بگيره زدم تو کانال پررويي و بلند بلند همخوني کردم
سيامک سرخ شده بود از خنده.سياوشم همچنان اخم کرده بود.
خلاصه يه يک ساعتي آهنگاي ضدو نقيض منو گوش کرديم.
يه آهنگ جواديساري ميخوند يه بابک جهانبخش...جوني جونوم ليلا فروهر پخش ميشدبعدش
عباس قادري... کلا بگم که اينا فهميدن من چه آدم داغوني هستم تو زمينه آهنگ...خب چيکار کنم
آهنگ سليقه ايه ديگه...چيه اين غمگينا همش احساس شکست عشقي به آدما ميده
ماشينا توقف کردن دم رستوران سنتي بين راهي که صبحونه بخوريم.
منم که پرواز کردم.بسکه گرسنه ام بود
رامين سه تا املتو...يه کشک بادمجونو کلي مخلفات ديگه سفارش داد
الهه-اوه...کي ميخوره اين همه؟
به جاي رامين جواب دادم:منننن
سياوش لبه ي تخت نشسته بودو اينور اونور ديد ميزد.سيامکم کنار من نشست.
همينکه ميديدم لبخندميزنه بهتر ميتونستم اخالق گندِ قولش رو تحمل کنم.
آروم کنار گوشش و با اشاره اي به سياوش گفتم:فکر کنم خيلي خوشحاله که من توماشينش بودم
نه؟
لبخندشو کش دادو همونجور آروم گفت:آره خيلي
رامين يه نگاه به سيامک و يه نگاه به من کرد.ابرو بالا انداخت و گفت:شما دوتا چي ميگين به هم؟
نگاه الهه ،حتي سياوشم اومد سمت ما
-مگه شما در گوش آبجي من حرف ميزني من حرفي ميزنم؟
تک خنده اي کردو سر تکون داد.الهه چشم غره اي رفت و گفت:طناززز...
غصه نخور ديگه...خود رامين جان فهميده من اخلاقم چجوريه...ناراحتم نميشه...تو
رامين-راست ميگه الهه خانوم...يه طناز که بيشتر نداريم...من با اين رفتارش ،راحتترم تا کتابي
حرف زدن
-بيا...
الهه باز چشم غره رفت منم به رو خودم نيووردم.
همينکه سفارشارو آووردن همه چيرو فراموش کردم و تا اونجا که ميشد خوردم
بعد حساب کردن و اينا رفتيم باز سوار شديم.
همينکه کمر بندمو ميبستم گفتم:چند کيلومتر راهههه؟
سيامک نگاهي به سياوش کرد يعني تو بگو
ادامه دارد