View in Telegram
رمان #دلواپس_توام #قسمت_پنجاه_و_هشتم بالاخره نشسته بودم که تو خودت خسته نشدی؟ ديدم جواب نداد پنجره رو کشيدم پايين و کله امو کردم بيرون با صداي عصبي اي گفت:بيارتو سرتو گفنم رامین اینا کجان سيامک-دوسه تا ماشين جلوتر کمربندمو باز کردم،نيم خيز شدم و از بين دوصندلي دستمو کشوندم سمت اَهرم نور بالا و چند با تکونش دادم سياوش با همون عصبانيت گفت:اه،بشين سرجات طناز متعجب گردنمو چرخوندم سمتش...اولين بار بود صدام ميکرد چه قاطيه اين. نشستم سرجام.تقريبا داد زد:اين مسخره بازيا چيه آخه؟توکه جنبه سفر نداري بيخود برنامه ميچيني -سرمن داد نزن...ميگم خشک شدم زورت مياد يه توقف ۱۰دقيقه اي کني؟قراره رسيديم کارت بزني؟ جواب نداد. سيامک-سياوش نگه دار خودتم يکم استراحت کن اصالعکس العمل نشون نداد. سرشو گردوند عقب و با لبخند زورکي اي آروم گفت:يکم ديگه تحمل کن. کاپشنمو گوله کردم يه طرفم و دراز کشيدم سرمم گذاشتم روش. حالا که ميخواست لج کنه منم بلد بود م چيکار کنم. با صداي بلندي شروع کردم به خوندن هرچي آهنگ به ذهنم ميرسيد -تو اون کوه بلندييييييي که سر تا پا غرورهههه کشيده سربه خورشيددددد غريب و بي عبوره... تو تنها تکيه گاهيييي،براي خستگي هاااام توميدوني چي ميگممممم توگوش ميدي به فرداااام...حرفاااام به چشم منننننننننننن)صدام خيلي تو مخي و بلند بود خودم حتي اينوميدونستم( به چشم منننننننننننننن،تو اون کوهيي اي اي اي پر غروري ،بي نيازي باشکوهي... طعم بارون رنگ دريا رنگ کوهييييي)البته قسمتاييش هم بلد نبودم هرچي به دهنم ميومد ميگفتم مثل اين قسمت( هم صداي خوبم بخون تا بخووووونم...عمر من تو هستي بمون تا بمونممممم يه جا ابر آسمون يه جا پر از ستارهههه يه جا آفتابيه آسمون يه جا مهتابيههههه بي تو اما همه جا غمگين و خاک گرفته اسسسسس همه آسمون يه ريزه بارونم ندارههههه من اگه باشمممم...ابرا ميبارن...کويراي خشکو خالي ،پرگل ميشنننن )همونجور داد ميزدم براي خودم.دهنم خشک شده بود اما از رو نرفتم( منووووو تنها نذاررررر رو قلبم پا نذاررررر به ديدن دلممم،فقط بيا يه بار قربونم بريييييي فقط پاشو بياااااا سيامک با خنده برگشت سمتمو گفت:چي ميخوني؟ ادامه دارد
Love Center - Dating, Friends & Matches, NY, LA, Dubai, Global
Love Center - Dating, Friends & Matches, NY, LA, Dubai, Global
Find friends or serious relationships easily