♦️موشهای گریزپا♦️(بازنشر مطلبی از دکتر یاسر باقری؛ 1398)
▪️گمان میکنم که بیراه نباشد اگر بگویم کارشناسان و مشاوران سیاستگذاری، خائنین بالفطرهاند؛ آنها در پسِ ماجرا حضور دارند، همه مهمات را در اختیار سیاستمدار و سیاستگذار میگذارند اما در لحظه انفجار، ناپدید میشوند؛ و آنگاه که آوار انفجار پدیدار شد، در آن سوی میدان، مجری را به دلیل استفاده از کبریت به جای فندک ناسزا میگویند.
▪️این یک خودزنی تمام عیار است! چرا که نگارنده خود در زمره کارشناسان جای میگیرد و همه اعتبار خویش را از همین جایگاه دارد. اما مگر میشود همه را نقد کرد اما خود و دوستان خود را از نقد مصون داشت؟!
▪️سیاستهای ناپخته تعدیل در دهه 70 و هدفمندی یارانهها در دهه 80 که زیان اجتماعی و اقتصادی زائدالوصفش دامنگیر جامعه شد از آن که بود؟ ناسزای مسکن پر مناقشه مهر و آن همه مخارج برآمده از پول نفت به که رسید؟ چاه ویل طرح تحول سلامت را چه کسی حفر کرد؟
پاسخ همه آنها، شخص رئیس جمهور و وزیر مربوطه است! چرا هرگز نامی از طراحان و مشاوران سیاستهای زیانبار در میان نیست؟ !
▪️به تجربه دریافتهام که در تحلیلِ پیشینیِ سیاستگذاری اجتماعی، بزرگترین خطای مرسوم در ایران، تمرکز بر «محتوای سیاستها»ست. پاسخ پرتکراری که از بنیاد نادرست و غیرقابلپذیرش است، این است که اصل ایده یا محتوای سیاست درست بود اما اجرای آن نادرست!
▪️این موضوع در زمره اصول کارشناسی است که در لحظه ارائه پیشنهاد سیاستی یا مشاوره به سیاستگذار، شما در جایگاه کارشناس فنی، اقتصادخوانده یا حسابدار قرار ندارید که صرفا محتوایِ سیاست را ارزیابی کنید؛ کارشناس تحلیلگر یا مشاور سیاستگذار باید بداند که هر سیاستی دستکم چهار بُعد دارد که تنها یک بُعد آن، محتواست!
▪️وقتی فرآیند انجام سیاست را نسنجیدهاید؛ وقتی بازیگران و بافتار اجرای سیاست را نمیشناسید؛ وقتی مجری سیاست را دقیق نشناختهاید، و واکنش مردم و از آن مهمتر واکنش نیروهای نظامی را برآورد نکردهاید، دفاع از آن سیاست، براساس محتوا، در مقامِ مشاور یا پیشنهاددهنده سیاست، جاهلانه خواهد بود و مشاور در همه پیامدهای آن، مسئول و سهیم !
▪️قرار نیست مشاور سیاستگذاری، «اقتصاددان» باشد (دانش تخصصی تنها یکی از ورودیهای تصمیم سیاستی است)، مشاور باید پیامدسنج باشد و تمام داستان سیاستی را تا انتها مرور کند.
روشن است که مسئولیت رخدادهای تصادفی با مشاور نیست اما مسئولیت جهالت قطعا با ایشان خواهد بود.
▪️در تمام این سالها، کارشناسان همواره از هر نوع محاکمهای مصون ماندهاند و تنها سیاستمداران بودهاند که اگرچه از عدالت قضایی گریختهاند به صلیب مکافات لعن و نفرین مردم گرفتار شدهاند.
قصد پالايش سیاسیون را ندارم؛ آنها سزاوار بخش زيادي از اين محاكمات هستند اما نگرانی نگارنده از مصونیت کارشناسان و نتیجه آن، یعنی انسداد دانش کارشناسی است که به اتکای آن، برخی میتوانند سالیان دراز بر عرصههای تصمیمسازی در حوزه سیاستگذاری اجتماعی به ناحق تکیه کنند و همواره در سایه بلند سیاستمداران پنهان بمانند.
▪️در رخدادهای اخیر نیز حکایت تحریکِ سیاستمداران و سپس گریز از ماجرا تکرار شده است. و اگرچه مردم و سیاستمداران را در چاله خود گرفتار کردهاند اما خود غزل مکرر مهجوری کارشناسان سر دادهاند و در مصونیت به سر ميبرند.
▪️(...) گویا کارشناسان و مشاوران همواره باید پیروزمندانه بر تریبون نقادی بنشینند و جهالت خویش را زیر هجوم انتقاد به دیگران پنهان کنند.
▪️حقیقت اگرچه به تعبیری ناخوشایند چنین است که کارشناسان نادان به موشهای کوری میمانند که زمین زیر پای سیاسیون را خالی میکنند اما از خود اثری بر جا نمیگذارند.
▪️تلختر آنکه سیاسیون در این میان، تنها جاه میبازند و مردم اما ... . بیچاره مردم.
منبع:
http://yaserbagheri.blogfa.com/post/31#خیانت_نخبگانی