راهیان نور

#کمی
Channel
Logo of the Telegram channel راهیان نور
@rAhian_nurPromote
824
subscribers
8.83K
photos
786
videos
813
links
خدایا ای خالقِ عشقِ خالصِ شهید یاری مان کن در سختی هایِ راهِ وِصالت . . اداره کانال مردمی ست . ارتباط با خادمین کانال⬇️ . و . https://telegram.me/dar2delbot?start=send_r19oZRx
🌸ممنون که با توجه مطالعه میکنید🌸

‌#هو_الرئوف
‌صفحه اش را بارها و بارها چک میکنی
‌آنلاین که میشود
‌قلبت به شماره می افتد
‌پیام میدهی
‌جواب می آید
کم کم گپ ها خودمانی میشود
‌کم کم عزیز دلم و بی تو میمیرم و ...به پای بحث ها باز میشود
‌کم کم ...
به خودت که می آیی میبینی غرق مسئله ای شدی که نه دست کشیدن برایت ممکن است و نه نفس لوامه اجازه ادامه میدهد
‌.
‌درون ذهنت مثبت و منفی ها مشغول شمشیر بازی و تو میشوی قربانی این بازی
‌فکر میکنی به اولین روز حضورت...
‌چه ها که قرار بود انجام بدهی
‌انگار یادت رفت ...
یادت رفت که قرار بود افسر باشی
‌افسری برای این جنگ که اسمش نرم است
‌اما نرم نرم نرمت کرد این جنگ نرم
حالا تو مانده ای با دنیایی از خواستن ها...
‌.
‌#کمی_خودمانی
‌هیچ وقت گول لبخند و متانت و افکار کسی رو نخور که تنها و تنها یک صفحه از او را دیدی
و این به معنای نقض پاکی آن دختر نیست
تنها یادت نرود غیرت علی(ع) را.‌‌‌.‌.
‌.
‌هیچ وقت گول محاسن و قد رشید‌ و ایمان و افکار کسی رو نخور که فقط و فقط یک صفحه از او را دیدی
و این به معنای نقض ایمان آن پسر نیست
فقط یادت نرود حیای زهرا (س) را.‌‌‌..
.
‌برای هم غیرت و حیا خرج کنید
‌فعالیت سالم کنار هم را یاد بگیرید
‌یادتان باشد حتی اگر مجرد هم هستید متعهدید
متعهدید به همسر آیندتان
‌احساس پاکتان را خرج کسی نکنید که همسفرتان نیست...
‌.
‌پ.ن : ‌خواهرم هر روز حجاب رو در یک جمله برای خودت تعریف کن
دلبری با لبخند و عکس های محجبه ی رنگارنگ هم مشکل دارد...
یادت نرود که تو فقط حق دلبری از یک نفر را داری
‌.
‌برادرم هر روز در ذهنت مرور کن داستان یوسف و زلیخا را
یادت نرود تو فقط حق دل دادن به یک نفر را داری

#التماس_دعا

🆔 @rahian_nur
راهیان نور
سرداران بدروخیبرآقا مهدی و حمید آقا باکری: #قسمت_بیستم . 🌷از حمام که در آمد،چند دقیقه ی بعد دیدم خون روی لبش خشک شده،دستش گرفته بود به بخیه و کشیده شده بود، #نباید زیاد لبش را باز میکرد تا جای زخم جوش بخورد، #من هم افتاده بودم روی دنده شوخی و مهدی نمی توانست…
سفیـرعشق:
#قسمت_بیست_ویکم
.
🌷و بهتر از آن این بود که بماند،صفیه دکمه ی لباس مهدی را محکم کرد و نخ را با دندانش کَند،مهدی جلوی آیینه ایستاده بود و با شانه پلاستیکی آبی،موهایش را مرتب میکرد😊،صفیه هرچه آهسته لباس را اتو کشید،فایده نداشت،بالاخره تمام میشد و او میپوشید و ...
#مهدی دکمه ی لباسش را بست،همیشه همین لباسها را میپوشید، قواره ی کت و شلوار دامادی که مادر به او#هدیه داد،هنوز نبرده بود بدهد خیاط بدوزد، 🌹صفیه چقدر گفته بود قبل از عید اینکار را بکند،یک دست لباس نو داشته باشد،به خرجش نرفت😐.
#کمی عقب ایستاد و لباس را به تنش برانداز کرد،همین طوری هم خوشگل بود😍،مهدی دستت درد نکندی گفت و رفت🌷
.
#انگار میخواست برود#عروسی ،پله ها را دوتا یکی میرفت،ماشین میفرستادند دنبالش،اگر پنج دقیقه دیر می آمدند،صبر نیمکرد،بدو میرفت،دلم پر میزد
#میگفتم:"نمیشه سینه ت رو باز کنی و من رو بذاری توی سینه ت و با خودت ببری؟"
برای اینکه اشکم سرازیر نشه،به خنده میگفت😊:"تو جا نمیشی اینجا"☺️
و دستش را به سینه اش میزد
.
#حمید آقا در آن عملیات زخمی شد و می بایست پایش را عمل میکردند،نمی خواست فاطمه اذیت شود،به اصرار راضیش کرد و فرستاد ارومیه،پشت سرش مهدی میخواست برود تهران،من همراهش رفتم
#توی راه آهن گفت:"بیا بریم یه عکس فوری بندازیم"
گفت:"اگه جور بشه،شاید بریم#سوریه "
هشت تا عکس فوری انداختیم و راه افتادیم.
#داییِ مهدی تهران#زندگی میکرد،من را گذاشت خانه ی آنها،خانه ی مردم معذب بودم،مهدی که زنگ زد،بهش توپیدم:"چرا اینقدر بی فکری؟من میخوام برم،خواستی بیا ارومیه من رو ببین"😐
#خط و نشونم جواب داد و خودش را زود رساند که #تنها نروم. .😉

#ادامه_دارد
@rahian_nur
Forwarded from عکس نگار
💝💝💝
@rahian_nur
💝
💞بسم رب عشق💞
.
#لذت_دیدن_رویت_به_دلم_می_چسبد...💕
#دوست_دارم_که_فقط_سیر_نگاهت_بکنم💞
.
آدم یک وقت هایی دلش صفیه مدرس بودن میخواهد
که یک مهدی باکری پیدا شود و در جواب اصرار های خواهرش برای دیدن دختر بگوید: مهم ایمان است نه ظاهر دختر .
و وقتی خواهرش به شوخی بهش گفت که اصلا شاید دختره کچل باشه بخنده و بگه خب اون کچلو رو هم باید یکی بگیره دیگه😅😊
.
آدم یک وقت هایی دلش صفیه مدرس بودن میخواهد
که وقتی ب داماد میگوید میخواد مهریه اش یک جلد قرآن و یک کلت کمری باشد بفهمد داماد هم همین نظر را داشته💞💑
.
که از  فردای عروسی سادگی زندگی بدون تشریفاتشان مهریه..جشن عقد و عروسی...بشود زبونزد همه مردم و منبر علمای شهر....🤗
.
.
که وقتی برنج چفته شد از همسرش بشنود تو آشپزیت خوبه ها برنجی که من خریدم بد بوده 😒😁 .
آدم یک وقت هایی دلش صفیه مدرس بودن میخواهد
که بعد از ازدواج تمام جهزیه اش بفروشد را بدهد کمک برای جنگ ۰۰ و فقط لوازم ضروری را نگه دارد 😊
.
.
که چند ماه بعد ازدواجش
همسرش به او بگوید
"میخوام برم جبهه ...
تو هم باهام میای...؟"😔
.
ادم یک وقت هایی دلش صفیه مدرس بودن میخواهد که وقتی از شدت دلتنگی  و دوری گریه کند  مهدی اش به او بگوید تو همرو ول کردی دلبستی به من ...صفیه !این دنیا مثل شیشه میمونه نباید بهش دلبست😔

#زندگی_یعنی_عشق_تو_را_درد_کشیدن...😳💓 .
آدم یک وقت هایی دلش صفیه مدرس بودن میخواهد که  وقتی همسرش شهید شد۰۰.
بگوید دلم میخواد،تو مسیر تشییع…
تو آمبولانس کنارش باشم...💕
ولی با سکوت  مواجه بشه...
دلش هرّی بریزه...💔
وپیش خودش بگه..
نکنه مهدی باکری هم...
مثه علی و حمید باکری...
جنازه‌ای نداره...؟!💔
آخرشم...
حسرت دیدنش به دلش بمونه...💔 .
#بگذار_حالت_را_بپرسم_گرچه_دیر_است
#عالیجناب_شعرهایم_رو_به_راهی؟😭😔
.
آدم گاهی دلش از این مهدی باکری ها۰۰ حمید باکری ها۰۰ عباس بابایی ها ۰۰ و ابراهیم همت ها و مهدی زین الدین ها و۰۰ میخواهد که مثل یک آفتاب در زندگی یک دختر طلوع میکنند و پرتوهای ایمانش تا ابد باقی میماند
.
#حسرتی_گر_به_دلم_هست_همان_دیدن_توست...😔
#کجایند_مردان_بی_ادعا😢!
#عاشقانه_های_آسمانی💑
#عشق_های_واقعی💕
#کمی_سکوت_و_تفکر!
#شادی_روح_شهدا_صلوات
#اللهم_صلی_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم

۰💓با همین چادر و چفیه شده ای همسفـــرم
.
تو فقط باش کنـــارم ، شهادت با مــــن...
.
با همین چــــادر و چفــیه شده ام همســفرت... .
ای به قربـــان تو یارم ، شهـــادت با هم... .💓
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹