🌺﷽
اگردوست داریدگناهان شماپاک شود پس بسیارنیکی کنید.
الله میفرماید!
إِنَّ الْحَسَناتِ یُذْهِبْنَ السَّیِّئاتِ
بى گمان نیکی ها بدیها را از بین می برند.
#کپیحلال🌺
اخلاقی،عرفانی،مذهبی
@Mohammad_Mazari_49
🔹#یونس_۶۲: همانا دوستان خداوند نه بیمی خواهند داشت و نه اندوهگین میشوند
🔸#امام_صادق _ع: «هر که برای دنیا اندوهگین شود از پروردگار خویش ناخشنود است.» (الاختصاص ص ۲۲)
🔹امیرالمؤمنین_ع: «اندوهها، بیماری دل هستند.» (غررالحکم ح ۶۰۹)
🔸غم و غصّه، هم جسم را بیمار و بدن را آب میکند و هم روان و روح را مریض مینماید. اندوه بسیار، سبب پیری میشود.
🔹افرادی که چشمانشان به مال، زیور، ریاست و … مردم باشد؛ به افسوس میافتند و سبب حزنشان میگردد.
🔸اگر تعلق به دنیا زیاد شود به همان اندازه غم را به بار میآورد.
🔹اگر کسی مؤمن باشد چون در عمل کوتاهی کند خود را مقصّر میداند. پس به این خاطر به اندوه گرفتار میشود و این حزن، ممدوح است به این خاطر که مراقبه کارش بیشتر میگردد.
🔸#امیرالمؤمنین_ع نکتهای بسیار دقیق را در باب حزن دنیا اشاره فرمودند که قابل توجّه است ايشان فرمودند : «آنکه جامه شیفتگی به دنیا را بر تن کند دلش پُر از غمهایی شود که بر میانه دلش برقصند همچون رقصیدن کف و خاشاک سیلاب، هنگام گذر از پیچ و خم درّهها. خواهشی (دنیوی) اندوهگینش میکند و خواهشی دیگر سرگرمش میسازد و چنین است تا سرانجام راه نَفَس او میگیرد. (و میمیرد)» (تحف العقول ص ۲۲۱)
🔹اگر کسی به باور و یقین نیکو برسد بسیاری از اندوهها در دلش باقی نمیماند. چون باور، کم است پس غم و غصّه، زیاد است.
🔹هر چیزی که پذیرش و شعوری در آنها نهاده شده و متأثر و منفعل شود، همان خشیت است.
🔸خشیت در درجه تامّ و کامل، برای خردمندان و دانشمندان، متّقین، مهتدون و مبلّغان رسالتهای الهی است. آنان خداوند را منشأ اثر میدانند که در همه امور عالم و از جمله نفس انسان اثر میگذارد.
🔹واژه «خوف» در ترسِ از درّنده و گزنده و علل و عوامل، استعمال میشود.
🔸#حضرت_زهرا_س کلمه «خوف: ترس» را استعمال نکردند، بلکه کلمه «خشیت یعنی هراس» را فرمودند که آمیخته با توصیف تعظیم خداوند است.
🔹در بسیاری از روایات خشیت با بکاء آمده است. مثلاً #امیرالمؤمنین_ع به نوف بكّالی فرمود: «هرگاه چشم مردی قطرهای گریه کند از خشیت خداوند، خداوند دریایی از آتش را خاموش میکند.» (بحارالانوار ٢٣_٤١)
🔸احادیث، بیشتر نظر به امامان، اوصیاء، اولیاء و عالمان ربّانی دارد که از بسیاریِ هراس از جلال و کبریایی خدا و هجران، اشکهای رحمت سرازیر میکنند.
🔹ولی مردم از خوف خدا یعنی از عذاب، جهنم، کیفر، آتش به خاطر ناراحتیهای روحی و روانی، مظلومیّت خود، فقدان فرزندان و شوهر، تهمتهایی که به او زده میشود، مالی که از دست داده و… گریه میکنند.
🔸موضوع شکستن دل و رقّت قلب برای بندگان کامل را، خداوند به ودیعه میگذارد اگرچه اشکی از چشمها جاری نشود.
🔹#امیرالمؤمنین_ع فرمود: «از خدا هراس کنید هراسی که آثارش بر شما ظاهر شود.» (بحارالانوار ٧٠_٧٥)
🔹در حزم این نکته کلیدی است که پیش از وارد شدن به هر کاری، پیرامون آن اوّل جست و جو کند، مطالعه کند و زمان و مکان و سرمایه و سود را بررسی نماید بعد مهیّا شود برای ورود به آن.
🔸دقیقاً رمز حزم، همین است که تحریک دیگران، فشار جنود جهل و نفس، نباید انسان را به کاری که شتابزدگی در آن است بفرستد و وارد کند، این از کیاست و زیرکی مؤمن به دور است که به حرف کسی منفعل شود و عجولانه وارد کارزار شود در حالی که مؤمن، فطن و زیرک است و با احتیاط و با تأنّی وارد عمل میشود.
🔹حتّی در انتخاب رفیق و دوست، موضوع دوراندیشی و احتیاط کاملاً مورد عنایت است چه آنکه اگر با بیاحتیاطی دوستی پیدا کند که مشکل اخلاقی، مالی و اجتماعی داشته باشد.
🔸هوشمندی لازمهاش تأخیر در عقوبت است و دنبال این موضوع است که فرصت زمان را غنیمت شمارد و در عوض به نوعی نیکی کند که آثار قوه غضبیّه از بین برود و مبادا در دراز مدّت به این فکر بیفتد که در مقام کیفر کردار طرف مقابل برآید.
🔹نوع کسانی که در دام خدعه و فریب افراد میافتند انسانهای بیاحتیاط، عجول، زودباور و خوشگمان میباشند. افراد با احتیاط و دوراندیش کمتر به دام خدعه دیگران میافتند و این صفت، بسیار قابل تمجید است.دنیا همهاش دام است و نوع صیدها به دست شکارچیان حرفهای به حیله میافتند.
🔸#امیرالمؤمنین_ع در دو بیان جداگانه آنقدر زیبا و موجز فرمودند که قابلاعتنا و توجّه است. حضرت فرمود: « حازم کسی است که نفس خود را به حسابرسی مقیّد کند و با چیرگی بر آن مالک شود و با مجاهدت (پیکار) آن را بکُشد» از این فرمایشات این چنین استفاده میشود که محاسبه و مجاهده، سیره حازمین است که در این سیر و سلوک به این نتیجه میرسند که هویٰ و لذّات نفس را مقیّد و محبوس کنند و آنگاه مالک نفس شوند.
🔹آدم کاردان، هوشیار است و لازمه آن این است که نفس خویش را طوری تربیت میکند که آزار و اذیتش به کسی نرسد. حازم یک باز دارنده از نفس خود دارد که مهارش به دست خودش است و نمیگذارد آزارش به دیگری برسد.
🔹#امیرالمؤمنین_ع: «دوراندیش کسی است که امور فریبنده دنیایش، از عمل برای آخرتش باز ندارد.» (غررالحکم ٨٦_١)
🔸حَزم، انضباط در کار و اطمینان یابی در آن است.یعنی انسان هوشیار و آگاه باشد و از بی استواری هر کاری بپرهیزد تا به نتیجه واقعی برسد
🔹عاقبت سنجی، کار حازم است و این سنجش بدون علم و عقل نمیشود.
🔸کسی از #پیامبر_ص پرسید: حزم چیست؟ فرمود: «مشورت کنی با مرد صاحب نظری و از او اطاعت کنی.» (تحف العقول ص ٤٥)
🔹انسان در هر کاری عزم و تصمیم میگیرد اگر حزم او قلیل و ضعیف باشد، احتمال زیاد میرود که رشته کار گسسته شود و زنجیر آن به هم بخورد پس ناتوانی حاکم گردد.
🔸حازم، بیدار است و غافل، خوابآلود. (غررالحکم ح 139-138) لازمه بیداری، هوشیاری و زیرکی و داشتن عقل سلیم است و لازمه غفلت اینکه انسان همهچیز برای او رؤیایی است.
🔹ارتباط عزم و حزم به این است که چون عاقبتاندیشی و آخربینیِ شخص کم شود، کمکم عزم و ارادهاش سست گردد.
🔸نباید از این نکته غافل بود که وقتی ما میگوییم انسان، حازم است نه اینکه صرف احتیاط نتیجهبخش است بلکه ذوق و هنر و صناعت این احتیاط را باید دارا باشد.
🔹بسیاری از احتیاطات، از ترسویی یا از وسوسه و خیال است. چون حزم خود نوعی سرمایه است که مالک آن میتواند از این سرمایه، کسب و درآمد خوبی به دست آورد.
🔸ما یک عقل متّصل داریم که همه مردم دارنده آن هستند و درون هرکسی میباشد یک عقل منفصل هم هست که آنان، صاحب خرد و اندیشه هستند.
🔹اعتماد بدون آگاهی به کسی، از احتیاط به دور است؛ یعنی صرف شهرت و آوازه کسی، نمیتواند بیانگر اندیشمندی او باشد و انسان در کاری عظیم و مهم و کلیدی، بدون احتیاط نمیتواند اعتماد به آن کس کند.
🔹دانشی خوب است که انسان را بردبار کند، متواضع سازد، خوشرو نماید و الّا صرف همه دانستنیهای جهان و علوم، نمیتواند آدمیّت و انسانیّت را به مرحله اعلی و کمال انسانی برساند.
🔸خداوند بردباریاش آنقدر زیاد است که کسی نمیتواند به کنه این صفت او برسد.
🔹 در واقع بسیاریِ عفو و بخشش او، سپری برای بندگان عنود و جهول و ظلوم میباشد تا زندگانی روزمره خود را بهصورت عادی طی کنند و تابلوی امهال را بر پیشانی همگان نوشته است.
🔸#امیرالمؤمنین_ع فرمود: «رسوا مکنید نفسهای خود را از برای اینکه شفا دهید خشم خود را و اگر اظهار نادانی بر شما نادانی کند پس باید وسعت داشته باشد آن را بردباری شما.»
🔹قاعدهای است در علم اخلاق که بد را با بدی نباید جواب داد بلکه سخنان نکوهیده را با سخن نیکو، دشنام را با کلمات پسندیده و ممدوح و از این قاعده حلما الگوی رفتاری با سفیهان و نادانان میباشد.
🔸روزی #پیامبر_ص توصیف #امیرالمؤمنین_ع را میکرد از جمله فرمود: «هر کس میخواهد به حلم ا#براهیم و حکم #نوح و زیبایی #یوسف پی ببرد، به علی بن ابیطالب نظر کند.» (همان ص ٣٤٤)
🔹نمونه اکمل بردباری را آنکه امیر همه مؤمنان است داراست؛ اگر کسی تاریخ جنگها و زندگانی حضرت را بخواند پی میبرد که کسی را یارای رسیدن به درجه کمال حلم همانند او نیست.
🔸طریق اکتساب حلم، اوّل تحلّم و تکلّف آن است چنانکه اکتساب علم، اوّل تعلّم است.
🔹نکتهای که بسیاری از اخلاقیّون متذکّر میشوند اینکه یکی از برخوردها و ملاقات حلما با نادانان و جاهلان است. جاهل را قانع کردن سخت است و از نادانی خود بر مقاصد خود اصرار میورزد و جبههگیری میکند
🔹تحمّل کردن کارها و حرفهای برادران مذهبی برای افراد بردبار راحت است که از عصبانی شدن پرهیز میکنند.
🔸اگر انسانی در پی اذیت و آزار بردبار برآید، حلیم تا میتواند تحمّل میکند و چون نمیتواند انتقام بگیرد، لازمهاش آن است به درگاه الهی شکوه برد.
🔹به بسیاریِ تحمّل، حلیم شناخته میشود. این جمله از #امیرالمؤمنین_علیهالسلام است؛ یعنی تا کسی تحمّلِ خلاف آداب مردم را نکند، او حلیم نباشد.
🔸چون غضب سبب فساد عقل میشود، قوّه اندیشیدن را تا آن زمان که خشم حاکم است و تأثیرگذار بوده از او میگیرد. این صفت بردباری است که میتواند از فساد عقل جلوگیری و قدرت اندیشیدن را داشته باشد.
🔹هر صفتی دارای بعضی آفات است، پس شخص بردبار هم گاهی آفتی به او میرسد و زیاد مورد اذیت و آزار و دشنام دادن به او قرار میگیرد که اصلاً جواب ندهد یا گاهی به آرامی و نرمخویی در مقام دفاع برآید تا شاید طرف مقابلش از میدان به در رود.
🔸حلیم باید خودش طبیبوار برخورد کند. چه آنکه گاهی زیادی حلم، سبب خواری و بیمقداری او میگردد.
🔹وقتی فحش به ناموس بردبار میدهند آیا حلم ورزیدن صحیح است؟ احتمال دارد این نوع مسائل، شخص را به بیغیرتی و بیتعصبی درباره ناموسش بکشاند و این آفتی است که اگر عادت شود، حلیم شیوه کاری را باید به نوعی عوض کند و به مقابله برخیزد که به این آفت نرسد.
🔸بردباری وقتی نیکو است که باعث مفسده نشود. به بردباری مددکار و انصار بسیار شود. این از کلمات قصار #امیرالمؤمنین_علیهالسلام است که در کتاب غررالحکم حدیث ۴۱۸۵ یادداشت شده است.
🔹صفت بردباری بیشتر جنبه عملی دارد و بر همگان ظاهر است و نمیشود که کسی ادعای حلم کند امّا در عمل سیره بردباری نداشته باشد.
🔸دستور این است که انسان باید با بردباران همنشینی کند. چرا که مجالست با دارندگان صفتهای شریف و ممتاز سبب میشود همان صفت در انسان زیاد شود.
🔹کسی که حلیم نیست و میخواهد بردبار باشد و خود را شبیه بردباران نماید، اگر اتّفاقی برای او بیفتد به مشقّت میافتد. چون هنوز حلم، ملکه نشده است و احتمال اینکه آسیبی به این صفتش برسد هست.
🔸#امیرالمؤمنین_ع: «برترین بردباری، فرو خوردن خشم و خویشتنداری در هنگام توانایی است.» (غررالحکم ح ۳۱۸۳)
🔹بدان که انبیاء اگر صفت بردباری نمیداشتند، نمیتوانستند در برابر کفّار و مشرکان و جاهلان و دشمنان ایستادگی کنند.
🔸تأمّل و تأنّی در بعضی رذایلی که مداوایش با بردباری است، تأثیر به سزایی دارد. مثل غضب، دروغ گفتن، فحاشی کردن …
🔹بردباری مانعی در برابر همه آسیبها و آفتهاست.
🔹دارنده بردباری دلیل بر کمال عقل شخص میشود. لذا انسانهای حلیم با وقار هستند و همین نشانه مطمئنّه بودن خِرَد آنهاست.
🔸اساتید اخلاق در دستورالعملها فرمودند: هر رذیله که سالک در آن مشکل دارد، باید خود را همانند دارندگان صفت ضدّ آن در بیاورد.
🔹بهترین بردباری واداشتن نفس خویش به بردباری است. اگر این کار را نکند بردبار نخواهد شد. اگر انسان بردبار نیست خود را به بردباری وادار کند، شبیه صاحبان این صفت کند، شرححال آنان را بخواند و امتیازات و فضیلت و ثمرات این صفت را بیاموزد و عوارض سوء عدم بردباری را مطالعه کند تا کمکم بتواند بهواسطه تمرین همانند آنان شود.
🔹هوشمندی لازمهاش تأخیر در عقوبت است و دنبال این موضوع است که فرصت زمان را غنیمت شمارد و در عوض به نوعی نیکی کند که آثار قوه غضبیّه از بین برود و مبادا در دراز مدّت به این فکر بیفتد که در مقام کیفر کردار طرف مقابل برآید.
🔸نوع کسانی که در دام خدعه و فریب افراد میافتند انسانهای بیاحتیاط، عجول، زودباور و خوشگمان میباشند. افراد با احتیاط و دوراندیش کمتر به دام خدعه دیگران میافتند و این صفت، بسیار قابل تمجید است.دنیا همهاش دام است و نوع صیدها به دست شکارچیان حرفهای به حیله میافتند.
🔹#امیرالمؤمنین_ع در دو بیان جداگانه آنقدر زیبا و موجز فرمودند که قابلاعتنا و توجّه است. حضرت فرمود: « حازم کسی است که نَفْس خود را به حسابرسی مقیّد کند و با چیرگی بر آن مالک شود و با مجاهدت (پیکار) آن را بکُشد»
🔸از این فرمایشات این چنین استفاده میشود که محاسبه و مجاهده، سیره حازمین است که در این سير و سلوک به این نتیجه میرسند که هویٰ و لذّات نفس را مقیّد و محبوس کنند و آنگاه مالک نفس شوند.
🔹آدم کاردان، هوشیار است و لازمه آن این است که نفس خویش را طوری تربیت میکند که آزار و اذیتش به کسی نرسد. حازم یک باز دارنده از نفس خود دارد که مهارش به دست خودش است و نمیگذارد آزارش به دیگری برسد.
🔸یکی از صفات حازمین موضوع نعمت و نقمت یا شکر و صبر، بر آن است. گاهی نعمت اقبال میکند و روی میآورد و گاهی به خاطر هر علّتی ادبار میکند و پشت مینماید. در هر دو حالت حازم به شکر و صبر خود را مشغول میدارد. از اقبال، به صواب و تعادل استفاده میکند و کفران نعمت نمینماید و از ادبار، شکیبایی میورزد.
🔹#امیرالمؤمنین_ع: «دوراندیش کسی است که آزمایشها کام او را مالیده و حوادث او را پاکیزه گرداند.»(غررالحکم ۹۰_۱)
🔸#امیرالمؤمنین_ع: «دوراندیش کسی است که امور فریبنده دنیایش، از عمل برای آخرتش باز ندارد.» (غررالحکم ۸۶_۱)
🔹حَزم، انضباط در کار و اطمینان یابی در آن است.یعنی انسان هوشیار و آگاه باشد و از بی استواری هر کاری بپرهیزد تا به نتیجه واقعی برسد
🔸عاقبت سنجی، کار حازِم است و این سنجش بدون علم و عقل نمیشود.
🔹کسی از #پیامبر_ص پرسید: حزم چیست؟ فرمود: «مشورت کنی با مرد صاحب نظری و از او اطاعت کنی.» (تحف العقول ص ۴۵)
🔸انسان در هر کاری عزم و تصمیم میگیرد اگر حزم او قلیل و ضعیف باشد، احتمال زیاد میرود که رشته کار گسسته شود و زنجیر آن به هم بخورد پس ناتوانی حاکم گردد.
🔹حازم، بیدار است و غافل، خوابآلود. (غررالحکم ح ۱۳۸_۱۳۹) لازمه بیداری، هوشیاری و زیرکی و داشتن عقل سلیم است و لازمه غفلت اینکه انسان همهچیز برای او رؤیایی است.
🔸ارتباط عزم و حزم به این است که چون عاقبتاندیشی و آخربینیِ شخص کم شود، کمکم عزم و ارادهاش سست گردد.
🔹آنچه دیگران غافلاند تفکر و اصلاح سازی نفس است اما مؤمن یکسره وقتش مشغول به اطاعت پروردگار و اصلاح نفس خود بوده، برای همین اندیشهاش در کار و سینهاش از هر چیزی گشادهتر است.
🔸در حدیثی از #امیرالمؤمنین_ع نقل شده که فرمود: «نزدیکترین مردم در پیشگاه خدای سبحان آن کسی است که ایمانش نیکوتر باشد».
🔹#امام_باقر_ع فرمود: #پیامبر_ص در یکی از سفرهایش به کاروانی برخورد کردند. آنان سلام کردند. #پیامبر_ص فرمود: «شما کیستید؟» گفتند: «ما ایمان آورندگانیم ای رسول خدا» فرمود: «حقیقت ایمان شما چیست؟» گفتند: «خرسندی به قضای خدا، سپردن کارها به او، گردن نهادن بر فرمانش» #پیامبر_ص فرمود: «شما دانشمندانی حکمتدان هستید که به جهت حکمت نزدیک است پیامبر شوند. پس اگر راست میگویید، ساختمانی را که در آن نمینشینید نسازید و مالی را که از آن نمیخورید گرد نیاورید و از خدایی که به سویش بازمیگردید پروا کنید.» (اصول کافی ۳_۱۲۵)
در این حدیث #پیامبر_ص درباره حقیقت و نشانههای مؤمن به تناسب حال آنان فرمود که سه نشانه را در خودتان پیاده کنید تا به حقیقت، ایمان در شما کامل شود. اگر #سلمان درجه ده ایمان است و #اباذر درجه نهم ایمان، فاصله یک درجه از نظر معنوی بسیار است لذا در توحید و نبوت و ولایت، افکار و باور آن دو با یکدیگر به تناسب قالب و حال و مقام یک اندازه نبوده و نشانه ایمان به خاطر اختلاف مقام و درجهشان، از نظر بروز و ظهور، متفاوت است. درجات ایمان قابل کم و زیاد شدن است (لیزدادوا ایماناً) ایمان، هم مقدمه رسیدن به آرامش است و هم نتیجه آرامش. ابتدا ایمانی لازم است تا خداوند آرامش را بر دل نازل کند و نتیجه آرامش بالا رفتن ظرفیت و زیاد شدن ایمان است.
🔹بسیاری از مردم به خاطر افراط و تفریط به انحراف و لغزش کشیده میشوند. مؤمن با درجات بالای ایمان سیرهای میانهرو و معتدل دارد و در جاده صراط مستقیم گام برمیدارد.
🔸وقتی کسی در لسان خود کنترل ندارد، احتمال خطا در او میرود اما مؤمن چون اختیار لسانش را دارد سخت راستگو است. آن مسلمانی که بر قوه غضبیه دچار است و گاهی در افراط این قوه به اشتباهات بزرگ دچار میگردد؛ مؤمن واقعی حلیم و بردبار بوده و مهار نفس را در دست گرفته و نمیگذارد مغلوب این قوه گردد.
🔹پاکدامنی و عفیفی او سبب میگردد خویشتندار و قانع باشد و دست خود را نزد هر بی سر و پایی که نشانهای از ایمان واقعی ندارد دراز نکند.
🔸#امیرالمؤمنین_ع فرمود: «چون روح مؤمن به آسمان بالا رود، فرشتگان متعجب شوند و گویند: شگفتا! چگونه نجات یافت از خانهای که بهترین ما در آن خانه تباه شد.» (غررالحکم ح ۸۲۲)
و فرمود: «برای مؤمن سه ساعت است: ساعتی که در آن با پروردگار خویش راز میگوید و ساعتی که در آن از نَفس خویش حسابرسی میکند و ساعتی که میان نفس و میان لذتهای حلال و نیکوی آن را آزاد میگذارد.» (غررالحکم ح ۸۲۵)
🔹اگر دنیا برای اهل دنیا مقصد است، برای مؤمن میدان تمرین و مشق اوست تا خود را از این بازار عمل بهدرستی نجات دهد و به مقصد اعلای او که آخرت و روز نتیجه است برساند و به آن دست بیابد.
نظر: نگاه کردن، مشاهده با چشم ظاهر، نگریستن، دیدن، تماشا
ناظر: بیننده، نگرنده
مَنظر: جای نگریستن، جای دیدهبان، صورت ظاهر
#اعراف_١٤٣: پروردگارا! خودت را به من نشان بده تا تو را ببینم.
#مائده_۷۵: بنگر چگونه آیات خویش را برای آنان روشن میداریم سپس بنگر به کجا بازگردانده میشوند.
#انعام_۱۱: بگو در زمین سیر کنید سپس نگاه کنید که سرانجام دروغگویان چگونه بوده است.
#امیرالمؤمنین_ع: «چشمها، پیش قراولان دلهایند.» (غررالحکم ح ۴۰۵)
#پیامبر_ص: «بپرهیزید از نگاههای زیادی، زیرا که آن تخم هوس میپراکند و غفلت میزاید.» (بحارالانوار ۱۹۹_۷۹)
#امیرالمؤمنین_ع: « کوری چشم بهتر از بسیاری نگاههاست.» (تحف العقول ص ۹۵)
موضوع نظر، بصر، نگاه به چشم ظاهر است، نه بصیرت که نگاه باطنی است و منظور ما ناظر نیست که #خدا و #انبیاء و #اولیاء ما را میبینند بلکه چشم میبیند و تماشا میکند، بیننده و نگرنده است این یادآوری بدان جهت است که با مقام بصیرت و مقام ناظر اشتباه نشود.
🔸#بقره_۱۱۵: خاور و باختر از آنِ خداوند است، پس هر سو رو کنید رو به خداوند است
🔹#انسان_۹: ما برای وجه (خشنودی) خداست که به شما میخورانیم و پاداش و سپاسی از شما نمیخواهیم
🔸#الرحمن_۲۷: و تنها وجه (ذات) با شکوه و کرامندِ پروردگارت ماندگار است.
🔹#دعای_ندبه: «کجاست وجه خداوندی که همه اولیاء به او توجه کنند؟»
🔸#امیرالمؤمنین_ع در جواب رهبان از وجه الله فرمود: «این وجود همهاش وجه خداوند است» سپس این آیه را قرائت فرمود: «به هر طرف نگاه کنید آنجا وجه خداوند است» (بقره ۱۱۵) (جامع الاسرار #سید_حیدر_آملی ص ۲۱۱)
🔹#اميرالمومنين_ع: «هیچ احدی را نسزد مگر خدای تعالی و #اصفیاء و #سفیران که میان خدا و خلقالله باشند که ایشان وجه خدایند که در قرآن ذکر نمود» (احتیاج ١_٥٦٣)
🔸#یوسف_۲۴: ...و بیگمان آن زن (زلیخا) قصد وی (یوسف) را کرد و وی نیز اگر برهان پروردگار خویش را نمیدید آهنگ او میکرد.
🔹#نساء_۱۱۳: اگر بخشش خداوند بر تو نبود (ای پیامبر) گروهی از ایشان میخواستند تو را به بیراهه بکشانند.
🔸#امیرالمؤمنین_ع: «ارزش مرد به اندازه همّت اوست.» (نهجالبلاغه حکمت ۴۷)
🔹#امیرالمؤمنین_ع: «هر که دنیا همّت او باشد هنگام جدا شدن از آن سخت حسرت خورد.» (بحارالانوار ۳۷۶_۷۷)
🔸بدان که بلند همّتی، شیوه مردان الهی است و دون همّتی برای دنیا پرستان است که خویش را خریدار متاع و مظاهر دنیوی کردهاند. بهترین همّت آن است که والا و شریف و ارجمند باشد. توانایی جسمی و روحی یک مرحله است و قصد و آهنگ جنبه مقدماتی دارد تا با توانایی که خداوند نصیبش میکند ترقّی کند و به مقصد نهایی برسد.
🔹از آنجایی که همه کس توانایی تا آخر هر کاری را ندارند، بهتر است در خواست میانهرو باشد یعنی افراطی برخورد نکند. به تعبیر دیگر پُز عالی، جیب خالی نباشد.
🔸اگر همّت بلند باشد امّا دسترسی به مقصد نهایی مشکل باشد، روان انسان را به هم میریزد. پس قصد هر کاری، باید مناسب با توان زر و زور باشد یعنی روح و جسم هم، سنخیّت با آهنگ او داشته باشند.
🔹کسی میتواند از خواب غفلت بیدار شود که طلب بینایی در او باشد. چون طلب ضعیف باشد هوشیاری هم به همان نسبت کم است. اشتهای کاذب نمیتواند اشتهای صادق را به بار بیاورد.
🔸در دعای صباح از #امیرالمؤمنین_ع وارد شده که میگوید: «ای خدایی که مرا در مهد امن و آرامش خواب بخشیدی و مرا بهسوی منّتها و احسانهای خودت بیدار کردی.»
🔹یعنی در واقع، همه لطفها و بخشایشهای خداوندی علامت و آیتی است که بندگان هوشیار شوند و از غفلتها بیدار گردند. چون کسی نعمت را شناخت آنگاه صاحب نعمت و منعم را میشناسد پس شکر آن نعمت مینماید این نشانه بیداری است.
🔸البتّه اسباب غفلت و سهو و نسیانِ نفس، بسیار است و کسی که بخواهد دائم هوشیار و بیدار باشد دشوار است چه آنکه همه اسباب برای پایین آوردن هستند و کشش و جذبهای مادی و مظاهر دنیوی بنده را به طرف خود میکشانند و اینکه حالت هوشیاری دائمی و مراقب باشد کاری سخت بوده و شاید با غم همراه باشد.
🔸یعنی هر کسی بیدارتر باشد دردش هم به همان نسبت بیشتر است و هر کس آگاهی او بیشتر باشد به همان اندازه رُخش زردتر میباشد. پس اگر آگاهی، دانش و هوشیاری به مسائل حقیقی، توحید افعالی، معاد و اثر وضعی اعمال بیشتر باشد دردمندی او نیز بیشتر است.
🔹 گفتهاند درد را علّتی باشد و آن علّت را اگر آگاهی بنامیم لازمهاش آن است که آنچه کمبود و نقص و کاستی است غم و انگیزهای را ایجاد میکند تا اینکه نواقص رفع شود و به اعتدال و واقعیت به پیوند رسد.
🔸#کهف_۱۸: و تو آنان (اصحاب کهف) را بیدار میپنداری در حالی که آنان (بهظاهر) خفتهاند.
🔹#امیرالمؤمنین_ع: «بیداری در دین نعمتی است که روزی افراد (شایسته) میگردد.» (غررالحکم ۳۲۹_۲)
🔸#امیرالمؤمنین_ع: «آیا کسی نیست که از غفلت خود بیدار شود پیش از تمام شدن مدّتش؟» (غررالحکم ۳۲۸_۲)
🔹بیدار شدن از خواب غفلت بر هر مؤمنی لازم و ضروری است و آن بر دو نوع است: یکی از آمال و توجّه به مجازات و اعتباریات و مسائل کاذب که نوع انسانها گرفتار آن هستند و یکی بیدار شدن به طرف مسائلی حقیقی و معنوی. چون قسمت اوّل همانند خواب و خیال است باید حالت تیقّظ را بیدار کرد؛ یعنی از خواب غفلت بیدار شد؛ و آنکه در مرحله دوم به سر میبرد بیدار است و در قسمت اوّل در خواب میباشد. از این جهت اهل معرفت گفتهاند خواب ظاهری افرادی که در مرحله دوم هستند عین بیداری است.
🔸وقتی کسی هوشیار باشد معلوم است که میداند چه کار میکند و چه نعمتهایی خدا به او داده است و چه کار باید بکند. در واقع از فرصتها استفاده میکند و در هر زمانی که هست از زمان بعدی به نحو احسن بهره میبرد و مغبون نمیگردد و حالت عبرت دارد و آنگاه که میخوابد بیدار است.
🔹لازمه هر خواب غفلتی آن است که از مستی و کوری و کریِ دل بیدار شود به سخنان مردان الهی گوش فرا دهد و دل را در پیشگاه حضرت حق حاضر دارد و به نور یقظه از فریب و مکر و تکاسل نجات پیدا کند.
🔹آنچه از مصادیق ثمرات جوع نوشتهاند، بستگی به تناسب قالب هرکس دارد. چه آنکه مزاجهای هرکسی با دیگری متفاوت است و روحها هم از نظر لطافت و غلظت با یکدیگر تفاوت دارند.
🔸برای اختلاف مزاج و تناسبهای روحی، مثلاً از آثار جوع، حکمت، حفظ دل، نزدیک شدن به حق، در اندوه بودن، سبکباری میان تودۀ مردم، سخن به صواب گفتن، راضی شدن به هر نوع قسمت از کم و زیادی و… را نوشتهاند.
🔹بنده دو حالت دارد: یا تغذیه میرسد که بهاندازه میل میشود و لازمهاش شکر نعمت حقتعالی باید کرد و یا تغذیه و طعام نمیرسد، پس بنده باید از او درخواست کند و این در صورت شکیبایی همراه باشد.
🔸فقیر مطلق دست نیاز بهسوی غنی مطلق دراز میکند، امّا عطا، وابسته به حکمت و مصلحت حکیم است.
🔹از آنجایی که هر چیزی در دنیا بهصورت و صفتی در افراد ظاهر میشود پس یا به همان صورت و صفت یا به ضد آن در آخرت ظاهر میگردد.
🔸گرسنگی اگر به حدّ فزونتر برسد جای طاقت و توان کم میشود، آن وقت دست به دعا بلند کردن و از حقتعالی طعام خواستن ممدوح است.
🔹#پیامبر_ص به #امیرالمؤمنین_ع فرمود: «من باحالت گرسنگی از تو (بعد از نماز صبح) جدا شدم. وقتی وارد خانۀ شدم و در آنجا نیز چیزی برای خوردن نبود دست خود را به دعا بلند کرده و از خداوند طلب طعام نمودم. پس جبرئیل حاضرشده و با او این مرغ بود که از بهترین غذاهای بهشت است.» (احتجاج، ۱/۴۲۸)
🔸اهل جهنّم هم غذا میخورند وهم گرسنه میمانند. #علی_ع فرمود: «بر اهل آتش گرسنگی در آن عذابی که به سر میبرند سخت میشود و هی فریاد میزنند غذا غذا!» (ارشاد القلوب، ۱/۹۰)
🔹نوعی غذای جهنّمی است که قابلخوردن نیست.تازه اگر کسی بخورد نه چاق میشود و نه جوع او را سیر میکند. پناه بر خدا که اگر در دنیا انسان نتواند مراقبه و مواظب بر تغذیه و بطن داشته باشد که آنجا به این درد گرفتار شود.
🔹بعضی از اشخاص، ایمان میآورند ولی ناخالص و عاریهای و در آزمایش از ایمان دست میکشند. گروهی ایمان ثبتشده داشته و هیچگاه تبدیل به ایمان عاریهای نمیشود و این از اختیار است که ثابت بماند یا آن را رها کند.
🔸سالک الی الله وقتی در سلوک و مجاهده به ضعف میرسد خسته شده و نفس امّاره، او را مورد شماتت و زخمزبان قرار میدهند؛ در این هنگام از پایداری افتاده و از مقام تمکین، تنزّل میکند. این از بدترین اشکال ارتداد خاص به عام است.
🔹پس آن کسی که سلوک میکند و بعد دست برمیدارد، اشکال از جانب استاد حاذق نیست، بلکه از کمکاری و اشتهای کاذب و بیعنایتی است.چون مرد ره نبودند استقامت نداشتند ومورد عنایت خاص واقع نشدند، زمان و فرصت را به خنده گرفتند و گرفتار تسویف شدند و بالاخره از هر اشتباه و لغزشی در امان نبودند.
🔸اگرمحبت #امیرالمؤمنین و اولاد طاهرینش نباشد، زمینه را برای سستی و برگشت از استواری آماده میکند. باید در راه از یاد محبت به آنان و استمداد از تفضلّات خزائن غیبشان دست برنداشت تا رشتۀ کار گسسته نگردد.
🔹#پیامبر_ص فرمود: خدای تعالی دوستی #علی_ع را در دل هیچ مؤمنی که لغزش قدمی برای او پیش آید پایدار نمیدارد، مگر اینکه خداوند پاهای او را در روز قیامت بر صراط پایدار میدارد. (کنزالعمال ۶/۱۵۸)
🔸درجات استواری ربط به شکیبایی و صبر دارد؛ یعنی کسی میتواند به مقام ثابتین برسد که صبور باشد.
🔹به کسی میتوانیم بگوییم که در دین استوار و پابرجاست و ضعف در همّت و اعتقادش پیدا نمیشود که شکیبایی کامل داشته باشد. و ایمان مستقر تا آخر همراه او باشد.
🔸خداوند در سورۀ #اسراء_آیۀ_۷۴ به #پیامبر میفرماید: «اگر نبود که تو را ثابتقدم و استوار کرده بودیم (تسدید و تثبیت کردیم تو را)، چیزی نمیماند که تو هم مقدار کمی متمایل به ایشان میشدی.»
🔹خداوند در سورۀ #انعام_آیۀ_۱۲۵ فرمود: «هرکه را خدا بخواهد هدایت کند سینهاش را برای اسلام میگشاید.» لذا باید از خداوند بخواهیم که قلب ما پذیرش گشایش افاضه را داشته باشد. لذا باید از خداوند بخواهیم که قلب ما پذیرش گشایش افاضه را داشته باشد.