Pazudharma

#قفسی
Канал
Логотип телеграм канала Pazudharma
@pazudharmaПродвигать
378
подписчиков
3,01 тыс.
фото
249
видео
1,98 тыс.
ссылок
پازودارما به معناي قانون حيوانات است. صفحه ما در اينستاگرام نيز به همين نام است. خوشحال خواهيم شد با ما در ارتباط باشيد: @be_he_moos "به هه موث" به معناي حيوانات است🐾
«#ماهی شنا می کند. #پرنده پرواز می کند و مردم احساس می کنند.» هِیم گینوت
پرنده ای که در چنین #قفسی و با چنان قفلی بر آن باشد چگونه باید به #مردم آموزش دهد که #پرواز بارزترین مشخصه طبیعی و ذاتی اوست؟!
#زیستگاه و #شکار در یک قدمی و #گرگ ها در #قفسی که حتی #رفاه آنها را تامین نمی کند با اجبار روزهایی یکنواخت و تکراری می گذرانند تا شاید غذایی برایشان پرت شود! گاهی با #سگ هم جفت زده می شوند!!!
Forwarded from Pazudharma
یک روز با حیوانات کشورم...
🌒خورشید آرام آرام طلوع می کند و با روشنایی هوا میله های فولادی #قفسی که در آن شب را به روز و روز را به شب رساندم دوباره پدیدار می شوند تا یادآوری کنند #آزادی سلب شده ام را! اینجا #باغ_وحش است و من در اینجا زندانی شدم تا سالی یکبار آن هم در تابستان مردم برای گذران چند ساعت از وقت خود به دیدن من بیایند و با خروج خود از باغ وحش مرا با تمام دردهای جسمی و رنج های روحی بگذارند و بروند. در بقیه روزهای تنهایی، من وسیله ای برای کسب تجربه نوآموزان و #کارآموزان رشته های مختلف دانشگاهی می شوم. گاهی با من عکس می گیرند و در صفحات خود می گذارند تا با نشان دادن «تسلط» انسانی خود بر من افتخاری دیگر کسب کنند...
و این دور باطل و تکراری 365 روز از سال تکرار می شود تا...
🌘خورشید باز آرام آرام طلوع می کند و صدای باز و بسته شدن درها و رفت و آمد آدم ها می آید. تاریکی مطلق شب که کثیف و بی روح بودن قفس و زخم های بدن مرا مخفی کرده بود با روشن شدن هوا دوباره نمایان می شود. اینجا #آزمایشگاه است. نمی دانم کی و چرا باید با زور از قفس خود خارج شده و وسیله ای برای کسب علم و تجربه شوم! ناله ها، زوزه ها, فرارها و مقاومت من در بیرون آمدن از قفس بدبو و خودداری از برداشتن قدمی به جلو حتی قلب های یخی جوانان جویای نام این مملکت را ذوب نمی کند.
و این دور باطل و تکراری 365 روز از سال تکرار می شود تا ...
🌘 خورشيد آرام آرام طلوع مي كند و تمام هم بندان من در تكاپوي پيدا كردن جايي بهتر براي ادامه خواب نصف و نيمهء شب هستند زيرا درد ناشي از بيلي كه به پشتشان خورده هنوز التيام نيافته است. اينجا #پناهگاه است. جايي كه تا مي آم از آن چيزي بگويم يا خفه ام مي كنند و يا زنده به گور.
و اين دور باطل و تكراري ٣٦٥ روز از سال ادامه دارد...
🌘خورشید یکبار دیگر طلوع می کند و رهگذران را می بینم که بی تفاوت از کنارم می گذرند و نیم نگاهی به پاهای شکسته و جسم نیمه جانم نمی اندازند. اینجا #جاده و #خيابان است و این مردم نمی دانند و شاید هم می دانند و برایشان مهم نیست که من بر اثر تصادف به این نقطه پرت شدم و قادر نیستم برای خود کاری بکنم. حتی خود من هم نمی دانم که عکسهای گرفته شده و درخواستهای کمک مکرر در شبکه های مجازی هم راه به جایی نبرده و من باید همچنان در اینجا بی دفاع، بی پناه و دردمند بمانم تا...
🌘خورشید آرام آرام طلوع می کند و من هنوز آرامش نسبی ناشی از تاریک و خنک شدن هوای دیشب را بدست نیاورده ام که گرمای طاقت فرسای روز را دوباره باید به اجبار تحمل کنم زیرا تمام نیازمندی ها و زندگی طبیعی من با قدرت «زنجیر» انسان ها به زمین میخکوب شده است. اینجا باغ، #باغ_وحش، کارگاه، #دامداری، #گاراژ، #جاده وحتی خانه است.
و این دور باطل و تکراری 365 روز از سال تکرار می شود تا...
🌖خورشید آرام آرام طلوع می کند و من با دردهای جانکاه ناشی از لگد، سنگ، #ساچمه، #تجاوز، #عفونت، سوختگی، تنهایی، #خشونت و باز تصادف باید روز دیگری را با بی مهری و بی توجهی سپری کنم تا...
و این دور باطل و تکراری 365 روز از سال تکرار می شود تا...
🌕کدام یک از ما، کدام یک از #حامیان, كدام يك از #مسوولين و كدام انساني حاضر است بصورت #داوطلبانه یکساعت- فقط یکساعت- از روز خود را اینگونه بگذراند؟! آیا داوطلبی هست؟!
https://telegram.me/Pazudharma
Forwarded from Pazudharma
یک روز با حیوانات کشورم...
🌒خورشید آرام آرام طلوع می کند و با روشنایی هوا میله های فولادی #قفسی که در آن شب را به روز و روز را به شب رساندم دوباره پدیدار می شوند تا یادآوری کنند #آزادی سلب شده ام را! اینجا #باغ_وحش است و من در اینجا زندانی شدم تا سالی یکبار آن هم در تابستان مردم برای گذران چند ساعت از وقت خود به دیدن من بیایند و با خروج خود از باغ وحش مرا با تمام دردهای جسمی و رنج های روحی بگذارند و بروند. در بقیه روزهای تنهایی، من وسیله ای برای کسب تجربه نوآموزان و #کارآموزان رشته های مختلف دانشگاهی می شوم. گاهی با من عکس می گیرند و در صفحات خود می گذارند تا با نشان دادن «تسلط» انسانی خود بر من افتخاری دیگر کسب کنند...
و این دور باطل و تکراری 365 روز از سال تکرار می شود تا...
🌘خورشید باز آرام آرام طلوع می کند و صدای باز و بسته شدن درها و رفت و آمد آدم ها می آید. تاریکی مطلق شب که کثیف و بی روح بودن قفس و زخم های بدن مرا مخفی کرده بود با روشن شدن هوا دوباره نمایان می شود. اینجا #آزمایشگاه است. نمی دانم کی و چرا باید با زور از قفس خود خارج شده و وسیله ای برای کسب علم و تجربه شوم! ناله ها، زوزه ها, فرارها و مقاومت من در بیرون آمدن از قفس بدبو و خودداری از برداشتن قدمی به جلو حتی قلب های یخی جوانان جویای نام این مملکت را ذوب نمی کند.
و این دور باطل و تکراری 365 روز از سال تکرار می شود تا ...
🌘 خورشيد آرام آرام طلوع مي كند و تمام هم بندان من در تكاپوي پيدا كردن جايي بهتر براي ادامه خواب نصف و نيمهء شب هستند زيرا درد ناشي از بيلي كه به پشتشان خورده هنوز التيام نيافته است. اينجا #پناهگاه است. جايي كه تا مي آم از آن چيزي بگويم يا خفه ام مي كنند و يا زنده به گور.
و اين دور باطل و تكراري ٣٦٥ روز از سال ادامه دارد...
🌘خورشید یکبار دیگر طلوع می کند و رهگذران را می بینم که بی تفاوت از کنارم می گذرند و نیم نگاهی به پاهای شکسته و جسم نیمه جانم نمی اندازند. اینجا #جاده و #خيابان است و این مردم نمی دانند و شاید هم می دانند و برایشان مهم نیست که من بر اثر تصادف به این نقطه پرت شدم و قادر نیستم برای خود کاری بکنم. حتی خود من هم نمی دانم که عکسهای گرفته شده و درخواستهای کمک مکرر در شبکه های مجازی هم راه به جایی نبرده و من باید همچنان در اینجا بی دفاع، بی پناه و دردمند بمانم تا...
🌘خورشید آرام آرام طلوع می کند و من هنوز آرامش نسبی ناشی از تاریک و خنک شدن هوای دیشب را بدست نیاورده ام که گرمای طاقت فرسای روز را دوباره باید به اجبار تحمل کنم زیرا تمام نیازمندی ها و زندگی طبیعی من با قدرت «زنجیر» انسان ها به زمین میخکوب شده است. اینجا باغ، #باغ_وحش، کارگاه، #دامداری، #گاراژ، #جاده وحتی خانه است.
و این دور باطل و تکراری 365 روز از سال تکرار می شود تا...
🌖خورشید آرام آرام طلوع می کند و من با دردهای جانکاه ناشی از لگد، سنگ، #ساچمه، #تجاوز، #عفونت، سوختگی، تنهایی، #خشونت و باز تصادف باید روز دیگری را با بی مهری و بی توجهی سپری کنم تا...
و این دور باطل و تکراری 365 روز از سال تکرار می شود تا...
🌕کدام یک از ما، کدام یک از #حامیان, كدام يك از #مسوولين و كدام انساني حاضر است بصورت #داوطلبانه یکساعت- فقط یکساعت- از روز خود را اینگونه بگذراند؟! آیا داوطلبی هست؟!
https://telegram.me/Pazudharma
یک روز با حیوانات کشورم...
🌒خورشید آرام آرام طلوع می کند و با روشنایی هوا میله های فولادی #قفسی که در آن شب را به روز و روز را به شب رساندم دوباره پدیدار می شوند تا یادآوری کنند #آزادی سلب شده ام را! اینجا #باغ_وحش است و من در اینجا زندانی شدم تا سالی یکبار آن هم در تابستان مردم برای گذران چند ساعت از وقت خود به دیدن من بیایند و با خروج خود از باغ وحش مرا با تمام دردهای جسمی و رنج های روحی بگذارند و بروند. در بقیه روزهای تنهایی، من وسیله ای برای کسب تجربه نوآموزان و #کارآموزان رشته های مختلف دانشگاهی می شوم. گاهی با من عکس می گیرند و در صفحات خود می گذارند تا با نشان دادن «تسلط» انسانی خود بر من افتخاری دیگر کسب کنند...
و این دور باطل و تکراری 365 روز از سال تکرار می شود تا...
🌘خورشید باز آرام آرام طلوع می کند و صدای باز و بسته شدن درها و رفت و آمد آدم ها می آید. تاریکی مطلق شب که کثیف و بی روح بودن قفس و زخم های بدن مرا مخفی کرده بود با روشن شدن هوا دوباره نمایان می شود. اینجا #آزمایشگاه است. نمی دانم کی و چرا باید با زور از قفس خود خارج شده و وسیله ای برای کسب علم و تجربه شوم! ناله ها، زوزه ها, فرارها و مقاومت من در بیرون آمدن از قفس بدبو و خودداری از برداشتن قدمی به جلو حتی قلب های یخی جوانان جویای نام این مملکت را ذوب نمی کند.
و این دور باطل و تکراری 365 روز از سال تکرار می شود تا ...
🌘 خورشيد آرام آرام طلوع مي كند و تمام هم بندان من در تكاپوي پيدا كردن جايي بهتر براي ادامه خواب نصف و نيمهء شب هستند زيرا درد ناشي از بيلي كه به پشتشان خورده هنوز التيام نيافته است. اينجا #پناهگاه است. جايي كه تا مي آم از آن چيزي بگويم يا خفه ام مي كنند و يا زنده به گور.
و اين دور باطل و تكراري ٣٦٥ روز از سال ادامه دارد...
🌘خورشید یکبار دیگر طلوع می کند و رهگذران را می بینم که بی تفاوت از کنارم می گذرند و نیم نگاهی به پاهای شکسته و جسم نیمه جانم نمی اندازند. اینجا #جاده و #خيابان است و این مردم نمی دانند و شاید هم می دانند و برایشان مهم نیست که من بر اثر تصادف به این نقطه پرت شدم و قادر نیستم برای خود کاری بکنم. حتی خود من هم نمی دانم که عکسهای گرفته شده و درخواستهای کمک مکرر در شبکه های مجازی هم راه به جایی نبرده و من باید همچنان در اینجا بی دفاع، بی پناه و دردمند بمانم تا...
🌘خورشید آرام آرام طلوع می کند و من هنوز آرامش نسبی ناشی از تاریک و خنک شدن هوای دیشب را بدست نیاورده ام که گرمای طاقت فرسای روز را دوباره باید به اجبار تحمل کنم زیرا تمام نیازمندی ها و زندگی طبیعی من با قدرت «زنجیر» انسان ها به زمین میخکوب شده است. اینجا باغ، #باغ_وحش، کارگاه، #دامداری، #گاراژ، #جاده وحتی خانه است.
و این دور باطل و تکراری 365 روز از سال تکرار می شود تا...
🌖خورشید آرام آرام طلوع می کند و من با دردهای جانکاه ناشی از لگد، سنگ، #ساچمه، #تجاوز، #عفونت، سوختگی، تنهایی، #خشونت و باز تصادف باید روز دیگری را با بی مهری و بی توجهی سپری کنم تا...
و این دور باطل و تکراری 365 روز از سال تکرار می شود تا...
🌕کدام یک از ما، کدام یک از #حامیان, كدام يك از #مسوولين و كدام انساني حاضر است بصورت #داوطلبانه یکساعت- فقط یکساعت- از روز خود را اینگونه بگذراند؟! آیا داوطلبی هست؟!
https://telegram.me/Pazudharma
سگ های کوچک و #خانگی چگونه سر از #باغ_حش درمی آورند؟سگ هایی که روزی در خانه و تحت سرپرستی و مراقبت خانواده ای بودند چگونه به #قفسی در باغ وحش منتقل می شوند؟
در #جامعه ای که این سگ ها در آن پرورش داده و از آنها #توله_گیری می شود، از #مرزهای مختلف «وارد» و بازار خاص و پررونق کار و کسب خود را دارند و در عین حال، نه خودشان و نه #حقوقشان هرگز به رسمیت شناخته نشده، دور از انتظار نیست که در سطح جامعه این حیوانات با بکارگیری «زور» از سرپرستان خود جدا گردند تا در نقطه ای نامعلوم رها و یا سر از باغ وحش دربیاورند- البته اگر به مرگ آنی محکوم نشوند!
این حیوان از یک سو «ابزاری» برای نمایش #تضادهای فکری موجود بین مردم و طبقه حاکم در جامعه و از سوی دیگر «قربانی» تقسیم وظایف ناکارآمد و برآمده از ساختارهای اشتباه سازمانی است(آنجا كه هيچ نظارتي براي ورود و هيچ متولي براي خروجشان از دخمه اي به نام باغ وحش وجود ندارد...)
راهکار #علمی و #انسانی برای پرهیز از استفاده «ابزاری» و «قربانی» کردن او، #ممنوعیت_خشونت است. ما برای ارایه روش اجرایی در رفتار با سگ، باید اول «موجودیت» او را بپذیریم. سوق دادن او به سوی مرگ و کشتن بیرحمانه اش حتی اگر دهه های متوالی ادامه یابد نه از جمعيت او مي كاهد، نه از محبوبیتش و نه از «حقوق طبیعی» او!
اندکی با تاخیر، ولی زمان آن فرارسیده تا هرگونه خشونت برعلیه همه حیوانات بطور قانونی ممنوع شود...
https://telegram.me/Pazudharma