مأموریت کشمیری برای آمریکا
اگرچه شهادت
#رجایی و
#باهنر در حادثه
#انفجار_نخست_وزیری در فاصله کوتاهی از
#انفجار_حزب_جمهوری_اسلامی در تابستان
#سال1360 را نقطه عطف
#کودتا ی شکست خورده منافقین علیه جمهوری اسلامی دانست؛ اما این نقطه آغاز نبود. نقطه آغاز به سالهای قبل تر باز می گردد.
منافقین از قبل از انقلاب در بین مبارزین
#نفوذ کرده بودند و بخشی از سختی مبارزه در سالهای 54 به بعد، لو دادن مبارزان اسلامی از سوی منافقین بود. پیچیده ترین بخش کار، در
#طرح_جوش خود را نشان می دهد.
«طرح جوش» یکی از پروندههای کمتر بررسی شده است. از آخرین اقدامات سیستم اطلاعاتی نظام شاه برای حفظ قدرت که با همکاری آمریکا و همپیمانانش طراحی شد. این طرح شامل دو بخش بوده است، نخست خبر رسانی و دوم عملیات. یکی از اقدامات عملیاتی شده این طرح، کشتار 17 شهریور بود. این طرح با شرکت افراد تیم تعقیب و مراقبت اداره دوم ارتش و افراد ضد اطلاعات نیروی هوایی انجام و عمل شده است که تحت مدیریت مستقیم عوامل
#آمریکا مشغول بودهاند.
پیچیدگی آن زمانی به چشم می آید که
#مسعود_کشمیری (عامل انفجار نخست وزیری) موفق به توقف رسیدگی به پرونده «طرح جوش» و باز پس گیری اسناد از دادگاه می شود. به امید خدا در روزهای آینده به چگونگی عمل کشمیری در این پرونده خواهم پرداخت که همراه با مظلومیت شهدای 17 شهریور در تاریخ نگاری انقلاب اسلامی است. اما این پرونده می تواند بخش هایی از هویت واقعی
#سازمان_مجاهدین_خلق را هویدا کند. چه آنکه کشمیری عامل سازمان منافقین با جایگاه تشکیلاتی مشخص بوده است و سازمان در آن مقطع مدعی است که ضد آمریکایی می باشد و روابط جاسوسی سازمان با شوروی در پرونده سعادتی آشکار شده بود. پرونده طرح جوش اما کاملا آمریکایی است. آیا این می تواند یک تأییدیه برای فرضیه ای باشد که سازمان منافقین از ابتدای پروژه دستگاه اطلاعاتی آمریکا بوده است که حتی دستگاه اطلاعاتی
#شوروری را هم فریب داده است؟ یک چهره ارشد اطلاعاتی اساسا معتقد بود که سوابق کشمیری نشان می دهد که او را نمی توان یک عضو با سابقه سازمان به حساب آورد و بنا به قرائن معتقد بود که وی توسط دستگاه اطلاعاتی آمریکا پرورش یافته است.
طرح جوش، پرونده ای است نیمه خوانده شده و ناتمام مانده؛ اما یک همکار پژوهشگر مدعی بود اسنادی در آمریکا یافته که جوش را مخفف «جستجو و شکار» اعلام کرده است. طبق این طرح مرکز ضد اطلاعات نیروی هوایی، ساواک و بخش های دیگری از دستگاه اطلاعاتی پهلوی با هماهنگی مستشاران آمریکایی قرار بوده است عددی ما بین 400 تا 500 نفر از عناصر اصلی انقلاب را یافته و شکار کنند. موضوعی که قرار بود در
#17_شهریور ماه با به میدان کشاندن انقلابیون و تار و مار یکباره آنها عملیاتی شود. شهید آیت الله دکتر
#بهشتی که خبرهایی در خصوص واکنش متفاوت رژیم پس از چندین راهپیمایی عظیم و متوالی از عید فطر 57 به دست آورده بود، با هوشمندی در منع انقلابیون از شرکت درراهپیمایی 17 شهریور که با برنامه ریزی شورای مرکزی هدایت انقلاب نبود و نیز اعلام عمومی اینکه «راهپیمایی بعدی رسماً توسط جامعه روحانیت مبارز اعلام خواهدشد.» در راهپیمایی 16 شهریور؛ عناصر اصلی انقلاب را از کشته شدن در 17 شهریور دور داشت.
این ناکامی پایان طرح جوش نبود؛ شاید همین امر نیز سبب شد تا «مسعود کشمیری» موظف به نفوذ در ضد اطلاعات نیروی هوایی و هدم پرونده طرح جوش گردد تا عوامل باقی مانده از طرح در آینده بتوانند ایفای نقش کنند. اینجا وجود یک همکاری راهبردی میان منافقین با آمریکا در سالهای 58 و 59 نمایان می گردد و نشان می دهد تصور اینکه این سازمان در سال های بعد به آمریکا روی خوش نشان داد؛ غلط است.
بدین شکل، قطع بازوان سیاسی، اقتصادی و نظامی
#امام_خمینی (ره) برای به شکست انجاماندن نهضت پیرجماران در چند مرحله ادامه یافت. اگر بتوان سرآغاز آن را از دوم شهریور 57 با تیرباران
#اندرزگو دانست - این چریک دست نایافتنی که ترورش موجب افزایش اعتماد به نفس دستگاه های اطلاعاتی شاه شد- اما ادامه طرح به دیگر گروه های تروریست سپرده شد. فهرستی که گویا در اجلاس
#گوادلوپ نیز به بحث گذاشته شده بود و در مقطع علنی نشدن فاز نظامی سازمان منافقین توسط فرقان پیگیری شد و ادامه آن به سازمان منافقین سپرده شد.
آن ترورهای خونین اگرچه با تدابیر هوشمندانه ای همچون قانون مالک و مستاجر با کارگردانی شهید
#لاجوردی و دیگر یاران امام، افول کرد؛ اما هنوز به صورت رسمی از دستور کار غرب خارج نشده است. نگاهی به راهبردهای 2009 بروکینگز نشان می دهد رویکرد حذف فیزیکی بیشتر نقش اهرم فشار برای اجرای راهبردهای متفاوتی را ایفا می کند که هدف غایی آنها استحاله از درون نظام است، نه فروپاشی آن. امری که تفاوت هدف از نفوذ در دهه 60 و 90 را به خوبی بروز می دهد.
#فتنه_آینده@mm_eslamy