Mina Esfandiari

Channel
Logo of the Telegram channel Mina Esfandiari
@minaesfandiari_psyPromote
432
subscribers
🕯شايد چراغى بيفروزيم... #روانشناسی
آیا درباره تئوری‌های فمنیستی و تئوری کوییر مطالعه داشتید و از ارتباط جنبش‌های فمنیستی با روانکاوی مطلع هستید؟

تیم دین(۲۰۰۰) نظریه‌پرداز روانکاوی فمنیستی جمله بسیار جالبی داره که میگه «روانکاوی در تحلیل بنیادین یک تئوری کوییر است.»

●شنبه ۵ آبان ماه ساعت ۲۰:۳۰ تا ۲۲ تهران
خانم مینا اسفندیاری، روانکاو فمنیستی و فارغ التحصیل رشته مطالعات جنسیت و برابری اجتماعی از دانشگاه مک مستر کانادا قراره درباره روانکاوی فمینیستی در گروه سخنرانی کنند.

●در این جلسه قرار هست به این بپردازیم که روانکاوی و فمنیسم چه ارتباطی باهم داشته و دارند و روانکاوی فمنیستی چه ماهیتی دارد, چرا به آن نیاز داریم و چه درهای جدیدی را پیش روی ما باز می‌کند؟

●جلسه بصورت آنلاین و در بستر زوم برگزار خواهد شد.
و افراد پس از برگزاری به ویدئو جلسه دسترسی خواهند داشت .

●جهت ثبت نام و شرکت در جلسه به آیدی زیر پیام دهید
@Freudiaann
لطفا برایم بگو…
در تاریک‌ترین لحظات زندگی و در اوج درد، به یاد آر که هر احساسی، عمری موقت دارد و ابدی نیست، در درد تنها نیستی، من هم مثل تو هستم، بیا دست هم را بگیریم و برای هم زمزمه کنیم اگرچه “ما وارثان دردهای بی‌شماریم”، اما شاید از درد، با زندگی انتقام بگیریم؟
بیا دردت را از بدنت بیرون بیاوریم و به آب و خاک و آتش و آسمان پناه ببریم، بیا دردت را به بوم، شعر، قصه، طبیعت، بازی، عطرها و طعم‌ها، به درمان، به قلم و واژه منتقل کنیم.
لطفا برایم بگو… میخواهم قصه‌ی دردت را بشنوم و درون خودم نگهش دارم. درد را از‌ بدنت خارج کن و خیالت آرام باشد که من درون بدنم برای نگه داشتن درد تو جا دارم، تا یک روز صبح که از خواب بیدار شوی و اولین چیزی که حس کنی این باشد که خورشید امروز زیباترست..

در ماه آگاهی‌بخشی برای پیشگیری از خودکشی هستیم لطفا این پیام رو به دیگران منتقل کنید.

اگر ترسیدی که نکند به خودت آسیبی بزنی لطفا هر ساعتی از شبانه روز که بود، تلفن را بردار و به درمانگر، خانواده، دوست نزدیک، پزشک، و یا یکی یا چند شماره اضطراری زیر زنگ بزن و یا حضوری به اورژانس یک بیمارستان برو و پزشکانی رو در جریان قرار بده.

۱۲۳ اورژانس اجتماعی
۱۴۸۰ صدای مشاور
۰۹۶۲۸ خط ملی اعتیاد

اگر در کانادا هستید با شماره ۹۱۱ یا ۹۸۸ تماس بگیرید. اگر در هر کشور دیگری هستید در اولین سرچ گوگل شماره مربوطه رو پیدا می‌کنید.

لطفا در چنین لحظه‌ای فقط و فقط اولین کاری که میکنید این باشد که تلفن را بردارید و با این منابع تماس بگیرید.

🌻
#مینااسفندیاری
@minaesfandiari_psy
سلام به دوستان و همکاران گرامی،

در طی سال‌های گذشته به ترجمه شماری از آثار آندره گرین مشغول بودم که منتهی به شکل‌گیری مجموعه‌ای شد. بنابراین تصمیم گرفتم آنها را به شکل یک وب‌سایت در دسترس علاقه‌مندان به نظریه‌های گرین قرار دهم که در آدرس زیر قابل مشاهده است:

https://andregreenessays.com/

از شما خواهش دارم با به اشتراک گذاشتم لینک سایت با دیگران، من را در انتشار این منبع یاری نمایید.

همچنین می‌توانید نظرات و پیشنهادات‌تان را از طریق پست الکترونیکی زیر با من به اشتراک بگذارید:
andregreenessays@gmail.com

با تشکر
مریم بنی‌اسدی
فروردین ۱۴۰۳



مدرسه روانکاوی روان پژوه

@ravanpajooh87
سال ۱۳۹۲ در جلسه سوپرویژن با یکی از اساتید معروف روانپویشی، درمانگری پرسید:« درمانجوی من میگه دوست پسرش بهش تجاوز کرده اما خودش رفته خونه پسره به نظر شما تقصیر خودش نیست؟ خودش نمی‌خواسته این اتفاق بیفته؟»
و بله پاسخ استاد نه نبود! شانه بالا انداخت و نظری در این مورد نداد! اون موقع دانش کمتری داشتم و متعجب از این سوال بی‌جواب، پاسخش رو در منابع انگلیسی روز دنیا پیدا کردم، اینکه چه چیز مصداق آزار جنسی و تجاوز هست و اینکه چطور در آمریکا اخیرا به جوانان و مخصوصا پسران این‌ها را آموزش می‌دهند و برخی از والدین پسران جوان نگرانند که پسرانشان بخاطر عدم آگاهی از حقوق جنسی افراد، در دادگاه به عنوان متجاوز محکوم بشن. موضوعی که سریال “سیزده دلیل برای” به آن پرداخت(داستان خودکشی دختری نوجوان که توسط همکلاسی خود در یک مهمانی مورد تجاوز قرار گرفته بود). اونجا بود که از کم‌دانشی خودمان در جامعه روانشناسی و حتی بین اساتیدمان تعجب کردم که چرا هیچ‌کدام از ما در آن جلسه سوپرویژن مشخصا تصدیق نکرد که بله این مصداق تجاوز هست و خیر درمانجو مسئول رفتار دوست‌پسرش نیست! خیر قربانی مسئول رفتار فرد آزارگر نیست حتی اگر به شکل ناخودآگاه درگیر چنین داینامیکی شده باشد.
مدتی بعد در دوره تروماتراپی از یکی اساتید خوب، اطلاعات مهمی درباره چگونگی مختل شدن ادراک افراد قربانی تروما آموختم، اینکه چطور ادراک فرد نسبت به خود و آزارگر مخدوش میشه و آزاردیده مستعدِ مبرا و تطهیر کردن و حتی آرمانی‌سازی آزارگر میشه(مخصوصا وقتی آزارگر فردی آشنا یا معروف است که چهره‌اش جنبه‌های مثبتی هم دارد، مثل والدین، استاد دانشگاه، معلم، مدیر، پزشک، هنرمند و...). اینکه چطور حقیقت درون روانی خود رو تحریف و‌ انکار می‌کنه، تکه‌های واقعیت برایش از هم تجزیه می‌شود و ناخودآگاه خود را مسئول آزار می‌بیند و حتی خود را آزارگر می‌بیند و سال‌های بعدی عمرش را هم صرف مجازات خود می‌کند، بابت این گناه دست به خودتخریبگری‌های ناخودآگاه می‌زند و خشم شدیدی که دارد را با تباه کردن فرصت‌های زندگی‌اش، سر خود خالی می‌کند. در این مرحله که آزاردیده درحال کشتن و خفه کردن خود است چون خود را شرمگین و گناه‌کار حس می‌کند، زمان یادآوری ناتوانی او در خودمراقبتی و مسئولیت خودش در قرار گرفتن در موقعیت تهدیدآمیز نیست، این مداخله برای زمانی دیگر است و اگر زودهنگام اعمال شود به سکوت، سانسور خود، سرکوب مجدد خشم و تخریب خود ختم می‌شود. اولین مهم‌ترین مداخله ما احساس امنیت دادن به فرد برای بیرون آمدن از خود و حرف زدن از دردش هست. آن هم نه با فشار بلکه با سرعت خودش و به قدر ظرفیت تحمل خودش.
.
روایت کردن خاطره‌ی آزار جنسی و تجاوز، کاریست بسیار دشوار و زمان‌بر. این افراد نیاز دارند کمکشان کنیم درک کنند منبع آسیب، رفتار فردی دیگر، خارج از خودشان بوده است و آن‌ها مستحق این آسیب و آزار نبوده‌اند. تا زمانیکه آزاردیده این را درک نکند، خشم خود نسبت به آزارگر را به حق تجربه نکند و احساس ارزشمندی برایش جایگزین احساس شرم و گناه نشود، نه تنها از خود در موقعیت‌های تهدیدآمیز دیگر محافظت نخواهد کرد بلکه مجددا، ناخودآگاه، با قرار دادن خود در آسیب‌های دیگر همچنان به مجازات خود ادامه خواهد داد. بنابراین قدم اول برای ترمیم این زخم فراهم کردن امنیت، حمایت و کمک به فرد برای شکستن سکوت است. نباید به اشتباه با القای احساس گناه به سکوت او دامن بزنیم. اگر محیط این امنیت و حمایت را فراهم نکند، او قادر به صحبت کردن نخواهد بود و در آشوب درون خود باقی خواهد ماند و خود را سرزنش خواهد کرد.
او تنها زمانی می‌تواند مسئولیت و نقش خود برای مراقبت کردن از خود را بیاموزد که ترومای تجاوز برایش ترمیم شود و نسبت به تجریبات ناخودآگاهِ درونی و مکانیسم‌های دفاعی ناکارآمدش خودآگاه‌تر شود، و تنها پس از طی مسیر طولانی درمان می‌توانیم انتظار داشته باشیم عاملیت پیدا کند و به این اجبارِ به تکرارِ موردِ سواستفاده قرار گرفتن پایان دهد، بی‌آنکه جای خود را با آزارگر در وقوع چنین آسیبی اشتباه بگیرد.
.

#مینااسفندیاری
#روانشناس_بالینی
Forwarded from لیلا باقری
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
پخش تصویر کودک آزار دیده در رسانه‌ها کودک آزاری است
::
گزارش از لیلا باقری
نقدی بر رویکرد روان‌درمانی پویشی فشرده و کوتاه مدت (istdp)

رویکرد istdp توسط حبیب دوانلو و مالان طرح‌ریزی شده و به سرعت در فضای روان‌درمانی محبوب واقع شد.
علت پایه‌ریزی istdp و در واقع فلسفه‌ی وجودی آن برای دوانلو این بود که روانکاوی را رویکردی می‌دانست طولانی مدت و باور داشت ما بایستی مدلی از روانکاوی را بکار گیریم که علاوه بر حفظ پایه‌های نظری روانکاوی، اما در کوتاه‌ترین زمان ممکن، مراجع را به بهبودی نسبی نائل‌کند.
دوانلو ادعایی بسیار بزرگ کرد. او گفت مسیری ۳ ساعته را برای قفل‌گشایی ناهشیار بیماران ابداع کرده و تنها در یک جلسه می‌تواند هسته‌ی اصلی ایجاد بیماری را بازگشایی و هیجانات نهفته در آن‌ را از حالت سرکوبی به‌در آید. او برای تایید گفته‌های خود از بیماران بسیاری ویدئو گرفت و مراحل گام به گام رویکرد ابداعی خود را در مقالات متعددی تشریح کرد.
دوانلو باور داشت که پایه‌های نظری رویکردش را از نظریات تحلیلی بخصوص روابط موضوعی و دلبستگی الهام گرفته و تنها در تکنیک‌های درمانی با آنها اختلاف نظر دارد. نظریه‌ی او بسیار اغواگر بود. همین کافی است که در ایران در حال حاضر بسیاری از دانشجویان بالینی در ۱۰ سال اخیر به سرعت جذب این رویکرد شده و با گذراندن دوره‌های تخصصی و مطالعه‌ی کتب پایه‌ی آن (co-creating change؛ reaching through resistance و road map) و دریافت سوپرویژن شروع به کار تراپی با این رویکرد می‌نمایند.
با این مقدمه‌ وارد بحث اصلی می‌شوم؛ ادعای اصلی istdp با مهمترین اصل ساحت روانی انسان در تضاد است: cathexis
کتکسیس به سرمایه‌گذاری روانی ما بر روی موجودات جان‌دار و بی‌جان و به طور اخص والدین گفته می‌شود. خاصیت اصلی کتکسیس، اینرسی (inertia) است: تمایل روان یا جسم به حفظ حالت قبلی خود.
فروید و تمامی روان‌کاوان پس از او اکیدا باور داشتند که تغییر سریع به هیچ عنوان در ساحت روان رخ نخواهد داد. و به هر گونه تغییر سریعِ بیمار با دیده‌ی مقاومتی پنهان برای فریب ناخوداگاه درمانگر و یا پیروی مطیعانه‌ی بیمار به دلیل عشق به روانکاو می‌نگریستند. دلیل این امر به دلیل همان خاصیت اینرسی‌ای است که در سرمایه‌گذاری‌های روانی ما وجود دارد.
"آدم یه گربه داشته باشه بعد یه مدت بهش عادت میکنه و نمیتونه ازش دل بکنه چه برسه به معشوق!" این کلام عام دقیقا مصداق اینرسی است. ما به همان میزانی که روی موجودی سرمایه‌گذاری می‌کنیم، به همان میزان هم برداشتن احساساتمان از روی آن موجود و سرمایه‌گذاری بر روی موجود یا هدفی دیگر کاری است بسیار سخت و طاقت‌فرسا. مصداق بارز دیگرش در پدیده‌ی سوگ قابل مشاهده است؛ کسی که مادر یا پدر از دست داده دیگر آن آدم سابق نیست. فقدان، انرژی‌های روانی ما را بی‌پناه و بی مامن می‌کنند. پس ما شاهد نوعی زنده‌سازی فرد متوفی در فرد سوگوار هستیم. فرد با یاداوری خاطرات و لحظه‌های با هم بودنش، فرد متوفی را در خیال بازآفرینی می‌کند و می‌گذارد تا انرژی‌های روانیِ او از بی‌پناهی به‌درآید و والد را در خیال خود زنده می‌سازد؛ فقط پس از ماههای طولانیِ سوگواری است که به تدریج ما در درون، با این فقدان به شکل نسبی کنار می‌آییم. و البته همیشه این کنار آمدن با هزار امید به بازگشت است که یا در رویا محقق می‌شود و یا با آرزوی تحقق در جهانی دیگر. فکر می‌کنم همین مقدار کافی است تا از خاصیت چسبندگیِ شدید روان به والدین خود (چهره‌های اصلی‌ای که cathexis بر روی آنها اعمال می‌شود) مطمئن شویم.
دوانلو با علم به این‌ مساله اما این‌گونه ادعا می‌کند که ما می‌توانیم از طریق سه تکنیک اصلیِ فشار (pressure)، چالش (challeng) و سرشاخ شدن (head on collision) با بیمار بر این اینرسی غلبه کرده و روان فرد را از شر این چسبندگی‌های ناسالم رها سازیم.
او باور داشت فروید با تمام نبوغش، از نفوذ به ناهشیار و غلبه بر این اینرسی ناتوان بود و راهی بسیار منفعلانه (تداعی آزاد) را برای آزادسازی بیمار از شر احساسات ناسالمشان اتخاذ کرده بود. این در حالی است که تمامی روانکاوان در این باور مشترک‌اند که تداعی آزاد تکنیک اصلی روانکاوی برای دست‌یابی به گره‌ها و تعارضات بیمار است. در تداعی آزاد ما می‌گذادیم بیمار جلسه را با افکار سیال خود پیش ببرد و هرگز به او فشاری وارد‌نمی‌کنیم. دوانلو اما این روش را روشی منفعلانه می‌دانست که در نهایت نیز نتیجه‌بخش نیست.
دوانلو باور داشت درمانگر بجای ساکت نشستن بایستی فعالانه مقاومت‌های بیمار را هدف گرفته و آنها را برای وی روشن ساخته؛ کنار بگذارد و با فشار به بیمار احساسات او را از حالت سرکوبی بیدار کرده تا وی در سطح هشیار آنها را تجربه نماید؛ روشی کاملا مخالف با تمامی روانکاوان که باور داشتند بایستی به مقاومت‌ها و دفاعهای بیمار احترام گذاشت؛ دوانلو صراحتا اعلام کرد: ما برای دفاع بیماران هیچ احترامی قائل نیستیم...

ادامه‌‌ دارد...

@amirkomijaniii
Mina Esfandiari
Hyde et al 2019 gender nonbinary.pdf
مقاله:
آینده جنس و جنسیت در روانشناسی ۲۰۱۹

The Future of Sex and Gender in Psychology: Five Challenges to the Gender Binary 2019
Mina Esfandiari
Gender_Conundrum_Contemporary_Psychoanalytic_Perspectives_on_Femininity.pdf
کتاب:
«معمای جنسیت»
نگاه روانکاوی معاصر به زنانگی و مردانگی
Mina Esfandiari
j.0021-8774.2006.00599.x.pdf
مقاله سوزان مک‌کنزی که در سال ۲۰۰۶ در ژورنال روانشناسی تحلیلی امریکا منتشر شده و درباره اینه که با توجه به وجود جنسیت‌های کوئیر و.. چرا یونگین‌ها لازمه مباحث مربوط به انیما و انیموس و مسائل جنسیتی و جنسی نظریه خودشون رو آپدیت کنند.
Mina Esfandiari
Crisis_Intervention_Handbook_Assessment,_Treatment,_and_Research.pdf
پی‌دی‌اف کتاب مداخله در بحران رابرتز که فصل‌های ۲/۳/۹/۲۲/۲۳/۲۴ مناسب روانشناسان و مشاورانی‌است که در بحران کرونا به کادر درمان، بیماران، خانواده‌های بیماران یا سایر افراد آسیب‌دیده خدمات درمانی ارائه می‌دهند.
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
هزینه ورود به یک زندگی معنادار

@minaesfandiari_psy
Telegram Center
Telegram Center
Channel