#دیما_دیماﻧﺤﻠﻒ ﺑﻌﺮﻕ ﺍﻟﺒﻨﺎﻳﺔ
ﺍﻟﻠﻲ ﻳﻬﺒﻂ ﻋﻠﻰ ﺍﻟﺤﺠﺮ ﻳﺬﻭﺏ
ﺑﺎﻟﻠﻲ ﺭﺟﻠﻴﻬﻢ ﺣﻔﺎﻳﺎ
ﻭ ﺍﻟﻠﻲ ﺗﻌﺒﻮﺍ ﻣﺎﻟﻤﻜﺘﻮﺏ
ﻧﺤﻠﻒ ﺑﻴﻤﻴﻦ ﺍﻟﺒﺤﺎﺭﺓ
ﺑﺎﻟﺸﻤﺲ ﻭ ﺍﻟﺮﻳﺢ ﻭ ﺍﻟﺴﺤﺎﺏ
ﻧﺤﻠﻒ ﺑﺎﻟﻤﻮﺟﺔ ﺍﻟﻐﺪﺍﺭﺓ
ﻻ ﻻ ﻋﻠﻰ ﺣﺒﻚ ﻣﺎ ﻧﺘﻮﺏ
ﻻ ﻻ ﻣﺎ ﻧﻤﻞ ﻣﻦ ﺻﻌﺒﻚ ﻋﻠﻲ
ﻧﻜﺘﺐ ﺍﺳﻤﻚ ﺑﺎﻟﺪﻡ ﻓﻲ ﻳﺪﻱ
ﻧﺮﺟﻌﻠﻚ ﺩﻳﻤﺎ ﺩﻳﻤﺎ ﺩﻳﻤﺎ
ﻣﻬﻤﺎ ﺯﺭﻋﻮﻟﻲ ﺍﻟﺸﻮﻙ ﻓﻲ ﺍﻟﺜﻨﻴﺔ
ﻣﻬﻤﺎ ﺍﻷﻳﺎﻡ ﺣﺒﺖ ﺗﻬﺮﺏ ﺑﻴﺎ
ﻧﺮﺟﻌﻠﻚ ﺩﻳﻤﺎ ﺩﻳﻤﺎ ﺩﻳﻤﺎ
ﻭ ﻧﺴﻘﻲ ﺯﺭﻋﻚ ﺑﺪﻣﻮﻉ ﻋﻴﻨﻴﺎ
ﻣﻬﻤﺎ ﺧﻨﺘﻴﻨﻲ ﺍﻧﺖ ﻋﺰﻳﺰﺓ ﻋﻠﻴﺎ
ﻧﺤﻠﻒ ﺑﺎﻳﺪﻳﻦ ﺍﻟﻔﻼﺣﺔ
ﺍﻟﻠﻲ ﺍﺗﻮﻟﺪﺕ ﻓﻲ ﺍﻟﺸﻮﻙ ﻭ ﺍﻟﺘﺮﺍﺏ
ﻭﻟﺪﺕ ﺍﻟﺨﺒﺰ ﺑﺠﺮﺍﺣﻬﺎ
ﻭ ﻏﻠﺒﺖ ﻫﺎﻟﺪﻫﺮ ﺍﻟﻜﺬﺍﺏ
ﻧﺤﻠﻒ ﺑﻠﻴﺎﻟﻲ ﺍﻟﻜﻨﺎﺳﺔ
ﺑﺨﺪﺍﻡ ﺍﻟﺤﺰﺍﻡ ﻭ ﺍﻟﺤﻄﺎﺏ
ﻭﻻﺩ ﺍﻟﻤﻨﺠﻢ ﻭ ﺍﻟﺨﻤﺎﺳﺔ
ﻻ ﻻ ﻋﻠﻰ ﺣﺒﻚ ﻣﺎ ﻧﺘﻮﺏ
ﻻ ﻻ ﻣﺎ ﻧﻤﻞ ﻣﻦ ﺻﻌﺒﻚ ﻋﻠﻲ
ﻧﻜﺘﺐ ﺍﺳﻤﻚ ﺑﺎﻟﺪﻡ ﻓﻲ ﻳﺪﻱ
ﻧﺮﺟﻌﻠﻚ ﺩﻳﻤﺎ ﺩﻳﻤﺎ ﺩﻳﻤﺎ
ﻣﻬﻤﺎ ﺯﺭﻋﻮﻟﻲ ﺍﻟﺸﻮﻙ ﻓﻲ ﺍﻟﺜﻨﻴﺔ
ﻣﻬﻤﺎ ﺍﻷﻳﺎﻡ ﺣﺒﺖ ﺗﻬﺮﺏ ﺑﻴﺎ
ﻧﺮﺟﻌﻠﻚ ﺩﻳﻤﺎ ﺩﻳﻤﺎ ﺩﻳﻤﺎ
ﻭ ﻧﺴﻘﻲ ﺯﺭﻋﻚ ﺑﺪﻣﻮﻉ ﻋﻴﻨﻴﺎ
ﻣﻬﻤﺎ ﺧﻨﺘﻴﻨﻲ ﺍﻧﺖ ﻋﺰﻳﺰﺓ ﻋﻠﻴﺎ
—------------------—
همیشه_همیشه
فسم به عرق کارگران که روی سنگ میچکد و روان میشود
و کسانی که پاهایشان برهنه است
وکسانی که از سرنوشت به تنگ آمده اند
قسم به پیمان دریانوردان
به خورشید و باد و ابر
قسم به موج بی وفا
نه نه از عشقت توبه نمیکنم
نه نه از سختگیری های تو خسته نمیشوم
اسم تو را با خون بر روی دست می نویسم
همیشه به سوی تو بر میگردم
حتی اگر بر سر راهم خار بکارند
حتی اگر روزها مرا دور کنند
به سوی تو برمیگردم هميشه
و کشتزار تو را با اشک چشمانم سیراب میکنم
با اینکه به من نارو زده ای باز هم برای من عزیزی
قسم به دستهای دهقانان
که بین خار و خاک زاده شد
و با زخم هایش نان تولید کرد
و بر این روزگار دروغگو غلبه کرد
به شب هاى رفتگران سوگند
به دستفروشها و دوره گردها و هیزم شکنان
به پسران معدن ها و کارگران مزدبگیر مزرعه،
نه نه از عشق تو توبه نمیکنم
نه نه از سختگیریهای تو خسته نمیشوم
اسمت را با خون بر دست مینویسم
همیشه به سوی تو باز میگردم
و کشتزارت را با آب چشم سیراب میکنم
اگر چه به من نارو زده ای بازهم برایم عزیزی
#برگردان_محبوبه_افشاری