ما آن راه سوم هستیم

#سیاسی
Channel
Persian
Logo of the Telegram channel ما آن راه سوم هستیم
@maanrahesevomhastimPromote
407
subscribers
1.02K
photos
732
videos
2.01K
links
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
نگاه به صحنه‌ی نمایان پهنه‌ی سیاست در ایران

محمدرضا نیکفر − از پایین با نظر به مسئله اجتماعی می‌آغازیم، سپس در بالا صحنه‌ی بازنمایی را در بحث انتخابات بخش‌بندی می‌کنیم: صحنه‌ی حکومتی، رسانه‌ها، گفتار شخصیت‌ها و گروه‌های منتقد و مخالف.

لینک مطلب
#سیرک_انتخابات
#تحریم_انتخابات
#رای_بی_رای
#سیاسی
ما آن راه سوم هستیم
🔴توسعه نیافتگی سیاسی و بن‌بستی بنام شورای نگهبان

✍️ #سعید_پیوندی
در نظام‌های سیاسی متعارف دنیای مدرن نهادهایی هستند که نقش داور قانونی و اعتبار‌بخشی به ساز و کارهای حکومتی را ایفا می‌کنند. بی‌اعتبار شدن این نهادها به معنای فروپاشی اقتدار قانونی و نمادین یک نظام سیاسی است. تفاوت میان حکومت‌های خودکامه که در آن مرزهای قانون، پاسخگویی، مسئولیت‌پذیری، قدرت، کنترل و داوری مخدوش و درهم ریخته است با حکومت‌های باز و دمکراتیک هم وجود چنین نهادهایی است که بر اساس قوانین و قواعد شفاف بازی می‌توانند ضامن اعتبار و مشروعیت قانونی و اخلاقی نظام سیاسی و قرارداد با جامعه باشند.
حال اگر به جمهوری اسلامی و قانون اساسی آن برگردیم شورای نگهبان تا حدود زیادی می‌بایست این نقش اساسی را ایفا می‌کرد. اما همه شواهد نشان می‌دهند که این نهاد از همان اولین سال‌های حیات بتدریج خود به یک طرف دعوا و ابزاری در خدمت "مصلحت نظام" تبدیل شد. از نظر ساختاری گناه آغازین این دستگاه به رابطه آن با نهاد رهبری مربوط می‌شود. خاطرات هاشمی رفسنجانی از تنش‌های و مذاکرات انتخاباتی نکات جالبی را از جنس رابطه شورای نگهبان با نهاد رهبری آشکار می‌کند. دغدغه اصلی این دستگاه نه داوری، عدالت قانونی و صیانت از قانون که کنترل کامل بازی سیاسی‌ است. تصویر منفی امروز شورای نگهبان در افکار عمومی و حتا در میان نخبگان حکومتی پی‌آمد بریدن شاخه‌ای است که خود بروی آن نشسته است: نهاد اصلی قانون‌مداری و اخلاق نهادی به نماد خودسری و قانون شکنی تبدیل شده و نقش ماشین مشروعیت‌زدایی از ساختارهای رسمی و ساز و کارهایی مانند انتخابات را بازی می‌کند.
آخرین دست پخت شورای نگهبان نمونه جالبی از کارکرد این نهاد کلیدی است. هیچ کس نمی‌داند معیارهای این نهاد برای تائید یا رد صلاحیت افراد کدامند؟ بر اساس چه معیاری برای مثال صلاحیت لاریجانی، همتی، جهانگیری، احمدی‌نژاد،، صادقی، و دیگران رد می‌شود و در برابر زاکانی، پورمحمدی، جلیلی، قالیباف، قاضی‌زاده و یا پزشکیان از صافی "احراز صلاحیت" می‌گذرند‌؟ پزشکیان در دو انتخابات پیشین ریاست جمهوری رد صلاحیت شده بود و در انتخابات چند هفته پیش مجلس هم پس از رد صلاحیت اولیه با پادرمیانی آقای خامنه‌ای توانست به بازی برگردد. تناقضات و ابهامات در تصمیمات شورای نگهبان تا آن اندازه‌اند که کمتر کسی می‌تواند ادعای وجود قاعده و قانون در کار بررسی نامزدها را جدی بگیرد.
این چیزی است که همه بازیگران داخل نظام می‌دانند اما به این بازی بی‌قاعده و غیرقانونی هم تن می‌دهند. رفسنجانی، روحانی، احمدی‌نژاد، جهانگیری، لاریجانی و بسیاری دیگر فقط زمانی فریاد قانون و شفافیت سر دادند که خودشان قربانی بازی غربال‌گری شدند. گویی بی‌عدالتی با رد صلاحیت آن‌ها آغاز شده است در حالی‌که رویکرد حذف مخالفان پیشینه ۴۵ ساله دارد. بخش اصلی قربانیان غربال‌گری شورای نگهبان بجای برهم زدن این بازی تحقیرآمیز بی‌قاعده یا به گدایی احراز صلاحیت می روند و یا داوری را به خداوند خود واگذار می‌کنند. کسانی که با این بازی خو گرفته‌اند نیک می‌دانند شورای نگهبان فقط به کسی پاسخگوست که چنین قدرت نامحدودی را به او داده است.
ساختار آنچه که نهاد انتخابات و گردش قدرت نامیده می‌شود تابع مستقیم عملکرد بدون قاعده و غیرشفاف شورای نگهبان است. سرما و گرمای انتخابات هم دست آقایان است و هر بار باید همه منتظر بمانند تا ببینند شورای نگهبان چه آشی برای سیاست‌ورزی پخته است. پی‌آمد این نظم خودکامه مردانه چه چیزی می‌تواند باشد جز عدم ثبات سیاسی، بی‌اعتمادی عمومی، توسعه نیافتگی سیاسی، ناممکن شدن سیاست ورزی به گونه متعارف و پایدار، فروپاشی اقتدار نمادین و قانونی نظام سیاسی و بی‌اعتباری بازیگران انتخابات تباه‌ شده؟
شورای نگهبان و صحنه گردانان مهندسی انتخابات، در تکرار این تحقیر جمعی جامعه، نخبگان و شهروندان تنها نیستند. کسانی که این بازی بی‌قاعده را می‌پذیرند، تن به این خواری جمعی می‌دهند و هر بار "مومنانه" چشم به سهمی دوخته‌اند که برای آن‌ها در نظر گرفته شده است، چه بخواهند و چه نخواهند، به نوعی در بازتولید این نظم پدرسالارانه خودکامه و غیر شفاف مشارکت می‌کنند.
در پاسخ به این نقد کسانی حتما خواهند گفت که میان آیده‌آل‌های دست‌نیافتنی و "روزنه‌ای" که گشوده می‌شود عقل به سراغ رئال‌پلتیک می‌رود. سیاست میدان انتخاب و بده و بستان است. همانی که روزنه را گشوده ابزار بستن آن را هم دارد. بن‌بست ما تداوم خودکامگی و بی‌قانونی است. برای دفاع از اصل اساسی حق انتخاب کردن و انتخاب شدن همه شهروندان این کشور اما چه راهی جز دگرگون کردن قاعده بازی و شکل‌دادن به اخلاق جدید سیاسی وجود دارد؟

#دیدگاه
#سیاسی

ما آن راه سوم هستیم
🔻این یادداشت تلاشی است برای فهم رشد راست‌گرایی در جامعه و عرصه‌ی قدرت سیاسی.

▫️رشد خشونت درجامعه ما نسبتاً جدید به نظر می‌رسد؛ اما این روند از مدت‌ها قبل با کاهش خدمات تامین اجتماعی در دهه ۱۹۸۰ شروع شده بود. سپس روند "آزادسازی" شتاب گرفت؛ روند خصوصی‌سازی و واگذاری بخش عمومی به بازار آزاد سرعت گرفت. از آن پس «خصوصی‌سازی» و «اقتصاد رقابتی» کلیدواژه‌های جدید پیشرفت و رفاه عمومی شناخته شدند. برای تحقق حداکثر آزادی فردی، تضمین منفعت شخصی به امری عادی و هنجار اجتماعی تبدیل شد. وانمود می‌شود که اکنون بسیاری از مردم مشکلی ندارند به جزپیدا کردن مکانی که صرفاً اجاره آن قابل پرداخت باشد.

▫️امروزه موفقیت‌های به‌دست‌آمده برای آنان به بخشی ازمشکلات موجود جامعه تبدیل شده است. شکاف رفاه عمومی و نابرابری اجتماعی با شتاب در حال افزایش است. دستاوردهای عدالت اجتماعی، چون کوه‌های یخ قطبی در حال ذوب شدن هستند؛ ابتدا با روندی کند و سپس با ریزش ناگهانی. امروزه داشتن مسکن ارزان قیمت توهمی بیش نیست.

🖇متن کامل

#دیدگاه
#سیاسی
#میشل_ون_تونگرلو
#پروین_شهبازی

ما آن راه سوم هستیم
🔴پیروزی چپ ها در انتخابات ریاست جمهوری مکزیک

🔻شهردار سابق مکزیکوسیتی و نامزد حزب چپ‌گرای جنبش برای احیای ملی (مورنا) حداقل ۵۸ درصد آرا را در برابر نزدیکترین رقیبش، گالوز به دست آورد. این نخستین بار در تاریخ استقلال ۲۰۰ ساله مکزیک است که رهبر این کشور یک زن خواهد بود.

🔻شینباوم در اولین سخنرانی خود پس از اعلام پیروزی گفت: “شما را ناامید نخواهم کرد.” همچنین اشاره کرد که "ما نشان دادیم که مکزیک کشوری دموکراتیک برای تغییرات مسالمت‌آمیز است".

🔻شینبائوم کار خود را در حوزه محیط زیست آغاز کرد و در سال ۲۰۰۷، شینبائوم به عنوان یکی از نویسندگان، در گزارشات گروه بین‌دولتی تغییرات اقلیمی (IPCC) که جایزه نوبل صلح را دریافت کرد، نقش داشت.

🔻پیش از شینبائوم، رئیس جمهور چپ‌گرای مکزیک، آندرس مانوئل لوپز اوبرادور، با محبوبیت ۶۶ درصدی بر سر کار بود. در دوران ریاست جمهوری اوبرادور، اصلاحات اقتصادی و اجتماعی قابل توجهی انجام شد که از جمله آن‌ها می‌توان به افزایش حداقل دستمزد، کاهش فقر، رشد اقتصادی ۳.۶ درصدی در سال ۲۰۲۳، و اجرای برنامه‌های حمایتی برای افراد بالای ۶۵ سال اشاره کرد.

#سیاسی
#مکزیک

ما آن راه سوم هستیم
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴معنای منافع ملی و یا حاکمیت ملی چیست ؟

حقوق و وظایف مردم و رابطه میان نهادهای حکومتی و مردم در چهارچوب حاکمیت ملی چگونه تعریف میشود؟ آیا حکومتها به نام مصلحت و یا حاکمیت ملی مجاز به اعمال خشونت، شکنجه و اعدام مخالفان خود هستند ؟ حد و مرز و شروط اعمال خشونت مشروع از سوی دولت کدامند؟جمهوریخواهان و طرفداران نظام پادشاهی در ایران چگونه به این موضوع نگاه میکنند؟داوری ما درباره گذشته، سیاستهای دوران پهلوی و جمهوری اسلامی چیست؟ آیا خشونت و سرکوب فراگیر در دوران جمهوری اسلامی میتواند شکنجه و اعدام در سال های پیش از 1357 را توجیه کند ؟ چگونه می توان قرارداد اجتماعی جدیدی بر پایه اصول جامعه مدرن برای جلوگیری از بازتولید خشونت حکومتی در ایران شکل داد؟

الهیار کنگرلو و سعید پیوندی به پرسش های صریح من، حسن اعتمادی در این برنامه پاسخ می گویند.

🖇ویدیوی کامل

#دیدگاه
#مناظره
#سعید_پیوندی
#الهیار_کنگرلو
#سیاسی

ما آن راه سوم هستیم
🔴چالش چپ

✍️محمدرضا نیکفر

▫️این نکته‌ی کانونی بحث حاضر است: چپ ایران از یک دوره درآمده، وارد دوره‌ی دیگر شده، اما خود را با آن وفق نداده، در تعیین جهت سردرگم است و مفهوم برای توصیف وضعیت جدید کم دارد. مفهوم‌های قدیم، کافی نیستند، و شاید بیشتر ابهام‌آفرین باشند.

▫️ما زیر آوار دو تجربه −که به دو شاخص‌ دوره‌ی قدیم ما برمی‌گردند− قرار داریم، یکی تجربه‌ی شکست سوسیالیسم نوع شوروی، و دیگری بخشی از پیامدهای جنبش‌های رهایی‌بخش ملی.

▫️درباره‌ی موضوع شوروی بحث‌های مختلفی شده است. اما بررسی‌های قابل ذکری از زاویه‌ی تجربه‌ی ایرانی موضوع صورت نگرفته‌ است. توافقی عمومی وجود دارد که موضوع شوروی را با حزب توده‌ی ایران یکی کنند و با گفتن اینکه «ما که توده‌ای نیستیم» از درگیر شدن با آن بپرهیزند. از دست مسئله نمی‌توان به این صورت رها شد. به جنبه‌ی نظری موضوع اشاره کنیم: ما نیز باید بحث‌های آموزنده‌ای داشته باشیم درباره‌ی دولت، انقلاب، دولت انقلابی، مالکیت دولتی، مشخصه‌های سوسیالیسم، حزب و طبقه، حزب طبقه‌ی کارگر... این مقوله‌ها از ارکان آموزه‌ی ما بوده‌اند. نمی‌توانیم دیگر به سادگی به همان صورت قدیم درباره‌ی دولت و انقلاب و حزب صحبت کنیم.

▫️آوار دیگری که بر سر چپ، هم در جهان سوم و هم در غرب، ریخته است، به پیامدهای جنبش‌های ضد امپریالیستی برمی‌گردد. در قرن بیستم خوش‌بینی‌‌ای عمومی وجود داشت نسبت به نتیجه‌ی جنبش‌های به اصطلاح رهایی‌بخش ملی. توجه عمومی چپ به ضربه‌ای بود که این جنبش‌ها به قدرت‌های استعماری می‌زدند. آنچه در مجموع از آن غافل ماندند گرایش به استبداد و ارتجاع در این جنبش‌ها بود. غفلت چپ در جهان سوم از این گرایش، هم به ملی‌گرایی خود آنان برمی‌گشت که باعث کمبود حساسیت به ارتجاع خودی و پذیرش آن به خاطر بیگانه‌ستیزی‌اش می‌شد، و هم به تصوری که از نبرد دو اردوگاه در سطح جهانی وجود داشت؛ این تصور با این گمان درآمیخته بود که ضربه به امپریالیسم خود به خود به نفع سوسیالیسم می‌شود.

▫️ما، به شدت متأثر از ضربه‌ی کودتای آمریکایی ۲۸ مرداد، تمرکزمان بر این بود که چگونه دولت وابسته را برافکنیم. در فکر و تحلیل و جهت مبارزه دولت-محور شدیم، از بررسی تحول‌های اجتماعی غافل ماندیم، و اگر بررسی‌ای می‌کردیم، جامعه به خودی خود مطرح نبود؛ عمدتاً دنبال تقابل‌هایی می‌گشتیم که ما را در انجام وظیفه‌ی براندازی یاری رسانند. سوسیالیسم ما در شکل عملی مبارزاتی‌اش جامعه-محور نبود، و این چیزی است که با اصل ایده‌ی جامعه‌گرای سوسیالیسم نمی‌خواند. علیه امپریالیسم، علیه دولت وابسته: اینها پایه‌های دیدگاه ما بودند.

🖇متن کامل

#محمدرضا_نیکفر
#دیدگاه
#سیاسی

ما آن راه سوم هستیم
⭕️ از سلب خیابان تا صندوق رای: امتداد یک تزویر

✍️مجتبی نجفی

یک زمانی رهبر جمهوری اسلامی گفت تسلیم زورآزمایی های خیابانی نمی شود، همان روزها که در جنبش سبز، خیابانها مملو از معترض بود و پاسخ حکومت، مشت آهنین. جمهوری اسلامی با دیدن جمعیتی بزرگ در بیست و پنجم خرداد هشتاد و هشت، غافلگیر شد. آن جمعیت را نه اتوبوس ها و قطارهای حکومتی از شهرهای اطراف، نه تعطیلی اداره و اجبار کارمندان به حضور، آورده بود؛ بلکه یک حس جمعی تحقیر شدگی انبوهی از شهروندان را به خیابان کشاند. خیابان رفتن در نظام جمهوری اسلامی مثل خارج از کشور کارناوال نیست، حداقلش بازداشت است یا پرونده سازی و حداکثرش جان دادن است‌‌.

وقتی حکومت این جمعیت عظیم سه میلیونی را دید که علیرغم پیامهای تهدید آمیز صداوسیما خود را به خیابان رسانده بودند، حیرت زده شد. از آن موقع تمام تلاش حکومت این بود مبادا این جان‌های شیفته آزادی بار دیگر در یک کل به هم پیوسته گرد هم آیند. از گاز اشک آور تا گلوله، از ربایش تا تجاوز، هر کنشی بر آمده از یک ساختار منحط را دیکته کرد تا خیابانهای پایتخت، یکبار دیگر اینچنین فتح نشوند. اما همین حکومتی که مدعی بود مسایل با زورآزمایی خیابانی حل نمی‌شوند هر گاه با بسیج امکانات دولتی تجمعی برگزار می کند، می گوید این هم رفراندوم. مزورانه هم امکان خیابان از مخالفان را با خشونت سلب کرده و هم امکان صندوق رای را.

مسأله این نیست که این حکومت طرفدار ندارد، درصدی از اقلیت  وفاداری خود را در ازای اخذ امتیازات و قدم زدن در میدان سلطه ابراز می کنند، آنها بردگی می‌کنند نه شهروندی، اما مسأله این است درصد اکثریت و اقلیت به نسبت انقلاب پنجاه و هفت عوض شده. آن زمان استبداد توده ای مبتنی بر قدرت اکثریت با ظلم به اقلیت حاکم بود و خبری از دموکراسی نبود؛ چرا که اصل مهم دموکراسی حتی فراتر از احترام به رای اکثریت، دفاع از حقوق اقلیت است. حکومت جوان انقلابی آنزمان، حقوق اقلیت را نفی می‌کرد و حکومت پیر و فرسوده امروز حقوق اکثریت را. برای همین است مقامات جمهوری اسلامی می‌دانند در هر صندوق رایی برای رفراندوم یا یک انتخابات آزاد؛ و نه در شوهای نمایشی،  بازنده اند. پس برای همین، هم از خیابان، به عنوان محل قرار جان های آزاد و اراده های تغییر، می‌ترسند و هم از صندوق رای آزاد. هم در خیابان، هم در صندوق رای، هر جا که آزادی باشد، جمهوری اسلامی یک بازنده سرافکنده است. از اینروست نمایش های تشییع حکومتی با هزینه بیت المال را می‌خواهند به جای حق اجتماع مسالمت آمیز و حق انتخاب آزادانه نوع حکومت، جا بزنند. و این تزویر نه از سر اقتدار که از روی ترس است.

خوشمزه تر از خود جمهوری اسلامی، طرفداران اوست که می گویند ببینید تجمع های ما را. آنها تجمع با قدرت رانت و بسیج امکانات را با تجمع هایی مقایسه می کنند که گلوله و گاز اشک آور و هجمه اوباش و بازداشت و دستگیری و جانباختگی جز لاینفک آن است. پاسخ روشن است اگر  خیالتان از تعداد مخالفان راحت است اجازه تجمع آزادانه بدهید، اگر به اکثریت تان غره هستید، اجازه رفراندوم بدهید.‌مسلما، جمهوری اسلامی به گزینه هایی تن نمی‌دهد که پایانش را در آن متصور است، هر چند این تن ندادن، به معنای بقا نیست بلکه شکل تغییر از کم هزینه، پر هزینه خواهد شد. دیکتاتورها عموما صداها را دیر می‌شوند یا اینکه علاقه ای به شنیدن ندارند چون تربیت شهروندی ندارند، چرا که برای شهروند شدن، هم حقوق خویشتن مهم است و هم به رسمیت شناختن « دیگری»‌.

برگرفته از: کانال مجتبی نجفی

#مجتبی_نجفی
#یادداشت
#سیاسی

ما آن راه سوم هستیم
🔴 مواضع و کلیدواژه‌های محور مقاومت

✍️ارسالی از یاران #همراه_سرخط

۱- خط محور مقاومت خط سرکوب کمونیست‌ها است. دهها پیج و سایت و اسم مستعار و کانال و محفل تحت پوشش مارکسیسم برای محور مقاومت قلم می‌زنند که گاه افراد ناآشنا در داخل و خارج کشور را به اشتباه می‌اندازند. برای شناختن محورمقاومتی‌ها نباید به ادعا یا زبان بازی خود افراد اکتفا کرد، آنچه دست مقاومتی‌ها را رو می‌کند کلید واژه‌هایی است که استفاده می‌کنند و مواضعی است که در رابطه با مسائل سیاسی-طبقاتی دارند.
۲- یک محورمقاومتی رقابت دولت‌های سرمایه‌داری جهانی را به دو بخش «هژمونی» و «ضد هژمونیک» تقسیم می‌کند. از نظر آنها هر دولتی، هر حزبی و هر خیزش و جنبشی که در رقابت با «هژمونی شیطان بزرگ» قرار گیرد قابل دفاع است و برعکس هر سیاستی که علیه دولت‌های دیکتاتوری‌ و سرمایه‌داری همچون رژیم اسلامی حاکم بر ایران و به گفته‌ی ایشان کشورهای «ضد هژمونیک» باشد توطئه‌ی امپریالیست‌ها است. آمریکا و هم‌پیمانانش در سمت جهان هژمونیک قرار می‌گیرند و دولت‌هایی همچون چین و روسیه و جمهوری اسلامی در جانب ضد هژمونیک قرار می‌گیرند. به این ترتیب تمام احزاب دمکراتیک و سوسیالیستی که سیاستی مخالف با نظام جمهوری اسلامی اتخاذ می‌کنند پیاده نظام آمریکا هستند و در مقابل حماس و حشد الشعبی و حزب‌الله و دولت بشار اسد قهرمانان مبارزه با امپریالیسم هستند.
۳- با همین منطق همه‌ی خیزش‌های توده‌ای‌ در ایران ارتجاعی، پرو غرب و کارگزار اهداف ناتو هستند.
۴- برای یک محورمقاومتی مسئله‌ی «ستم ملی» و «حق تعیین سرنوشت» نیز از همین زاویه تحلیل می‌شود. اعتراضات مردم بومی کاناکی از آنجا که علیه دولت فرانسه یکی از هم‌پیمانان آمریکا صورت می‌گیرد مبارز‌ه‌ی استقلال طلبی نام می‌گیرد. در مقابل مبارزات مردم ستمدیده‌ی بلوچستان، ارتجاعی و اختلاف افکنی مذهبی نام می‌گیرد و مبارزات مردم کردستان با اسم رمز تجزیه طلبی سرکوب می‌شود. از نظر مقاومتی‌ها اعمال «ستم ملی» علیه کردها و بلوچ‌ها واقعیت خارجی ندارد و هیچ گونه «حق تعیین سرنوشت»ی برای این ملت‌ها قائل نیستند تنها به این دلیل ساده که منافع یکی از کشورهای به اصطلاح «ضدهژمونیک» یعنی جمهوری اسلامی را تهدید می‌کنند.
۵- به همین دلیل حفظ «یکپارچگی سرزمینی» و محافظت از «تمامیت ارضی» میهن عزیز آرمان‌ مقدس و مشترک جمهوری اسلامی، محورمقاومتی‌ها و سلطنت طلبان است.
۶- اعتراضات خیابانی در ضدیت با قوانین بازنشستگی مادام که در فرانسه باشد مبارزه‌ی طبقاتی نام می‌گیرد. در مقابل اعتراضات خیابانی بازنشستگان ایران علیه سیاست‌های ضدکارگری و قوانین بازنشستگی جمهوری اسلامی اغتشاش و ویرانی طلبی و توطئه‌ی احزاب و رسانه‌های معاند است. و مبارزات معلمان موج سواری کور، آتش بیاری معرکه و کانال تشکل‌های صنفی فرهنگیان به سبک بازجو خبرنگاران صدا و سیمای ج.ا تریبون جنگ طلبانه‌ی رسانه‌های غربی معرفی می‌شود.
۷- قتل جنایتکارانه‌ی ژینا امینی، فوت تراژیک نام نهاده می‌شود تا جمهوری اسلامی را سفیدشویی کنند. خیزش انقلابی ژن ژیان ئازادی با ادبیات سرکوبگرانه و کوچک انگارانه، آشوب ززآ و پروژه‌ی دولت‌های متخاصم نام گذاری می‌شود تا به خون بیش از ۶۰۰ جانباخته‌ی قیام ژینا دهن کجی شود و انقلابیون آشوبگر و دشمنان امنیت ملی خوانده شوند.
۸- مطالبه برای لغو حجاب اجباری یک مطالبه‌ی بورژوایی و بلوای برهنگی قلمداد می‌شود. زیر پا گذاشتن بنیان ایدئولوژیک جمهوری اسلامی توسط زنان با شهامت را آزادی یواشکی و قهرمانانی همچون نیکا شاکرمی را با ادبیاتی سخیف و با هدف کوچک نمایی چهارتا دختر گوگولی نام می‌گذارند. در مقابل از نمادهای ارتجاعی حجاب اسلامی تحت نام وجهه‌ی فرهنگی مبارزات ضدامپریالیستی و مقاومت در برابر آسیمیلاسیون و اضمحلال فرهنگی دولت‌های غربی پاسداری می‌کنند.
۹- شادی کردن برای «افول هژمونی آمریکا» در منطقه با کل کشیدن برای «عروج اقتدار پوشالی محور کذایی مقاومت» در خاورمیانه درهم‌می‌آمیزد. محورمقاومتی‌ها شرمگینانه و با نقاب دفاع از «ایران قوی» و «ایران مقتدر» در برابر «هژمونی استکبار جهانی» از جمهوری اسلامی طرفداری می‌کنند.

🖇برگرفته از: سرخط

#محور_مقاومت
#چپ_محور_مقاومت
#یادداشت
#سیاسی

ما آن راه سوم هستیم
⭕️ معمای رئیسی و پرسش‌های بی‌پاسخ

✍️ سعید پیوندی

از هنگام عروج تدریجی رئیسی در دهه نود خورشیدی، یعنی در دست گرفتن آستان قدس رضوی با حکم رهبر جمهوری اسلامی در سال ۱۳۹۴، نامزدی انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۹۶، تکیه زدن بر مسند ریاست قوه قضائیه در سال ۱۳۹۷ تا انتخابات غیر رقابتی سال ۱۴۰۰ این پرسش همواره مطرح بود که چرا در میان مهره‌های نزدیک به هسته سخت قدرت رئیسی دارد از پله‌های نردبان قدرت بالا می‌رود؟ او چه ویژگی شخصیتی و توانایی‌هایی را داشت که بدین گونه مورد توجه قرار گرفته بود و همه اسباب "بزرگی" را برایش فراهم آوردند؟ دانش و توانایی مدیریتی؟ پیشینه سیاسی و اجرایی قابل دفاع؟ تجربه و پختگی سیاسی؟ کاریزم مردمی و سخنوری؟ توانایی بوجود آوردن همگرایی سیاسی؟ پروژه مهم سیاسی؟
هیچیک از این موارد را نمی توان در شمار خصوصیات فردی او به شمار آورد. شاید بدون اغراق در همه این موارد او نمره‌ای پائین‌تر از متوسط هم داشت. او نه درس مذهبی درست و حسابی خوانده بود و نه درس جدید. کسی که از ۲۰ سالگی تمام وقت در دستگاه‌های حکومتی خدمت کرده بود چگونه می‌توانست زمانی از زندگی پرمشغله خود را صرف آموختن کند؟ نبوغ تجربی خاصی هم بروز نداده بود که بگوییم مهارت‌های اساسی را در کوران کار حکومتی فرا گرفته است. بدتر از این‌ها پیشینه او بود. دست داشتن او در کشتارهای سال ۱۳۶۷ می‌بایست در یک نگاه کم و بیش عقلانی برای هر نظام سیاسی به یک عامل منفی و بازدارنده مهم تبدیل می‌شد. سرمایه‌گذاری بروی این چهره ضعیف در عمل به معنای باز نگه‌داشتن پرونده قطور اعدام‌های هولناک سال ۱۳۶۷ در داخل و خارج هم بود.
پس چرا در یک زمانه حساس و بحرانی چنین شخصیت ضعیفی با پیشینه بد از پله‌های قدرت بالا رفت؟ آیا آن گونه که برخی ادعا می‌کنند دست "نظام" تا این اندازه خالی است؟ آیا فقط مطیع و رام بودن یک شخص می‌تواند شرط لازم و کافی برای بالا رفتن از نردبان قدرت در الگوی حکمرانی ولایت فقیهی باشد؟
منطق و عقل سلیم عادی هم حکم می‌کرد که نه تنها در برابر رقبای سیاسی اصلاح طلب تا اصول گرای داخل نظام، که حتا بخاطر موفقیت در امور اجرایی و یا تاثیرگذاری بروی افکار عمومی هم کسی به میدان آورده شود که توانایی‌ها و نکات مثبت شخصیتی او به امتیازی برای گروه حاکم تبدیل شود. مگر نه این‌که برای بسیاری از حکومت‌های خودکامه کارایی حکومتی یک برگ برنده و نوعی مشروعیت بخشی برای نظام سیاسی به شمار می رود؟ پس چرا "نظام" به چنین اصل مهمی بی توجه است؟ مناظره‌های سال ۱۳۹۶ آزمون بسیار خوبی برای سنجش توانایی‌های واقعی او در عرصه عمومی بودند، هر چند رئیسی پیشتر هم کارنامه درخشانی در قوه قضائیه و ۱۰ سال ریاست بر سازمان بازرسی کل از خود بر جا نگذاشته بود. فقط کافی بود به گسترش سرطانی فساد در دستگاه قضایی و یا ناتوانی ساختاری سازمان بازرسی کل در مبارزه با فساد نگاه کرد تا دریافت که او تا چه اندازه در ماموریت‌های گذشته ناکام و ضعیف بوده است.
وعده های بلندپروازانه، داستان معروف داشتن برنامه ۷ هزار صفحه‌ای، ادعای مهار سریع تورم و ساختن یک میلیون مسکن در سال و یا ایجاد یک میلیون شغل، آن هم بدون برداشتن تحریم‌ها، همه و همه نشانه‌های معنا داری از بی مایه‌گی و ضعف او بودند. چینش کابینه رئیسی حکایت از ادامه همین منطق می‌کرد: ضعف‌ها و بی‌مایگی تکان دهنده رئیس جمهور مطلوب "نظام" خیلی زود در برابر واقعیت‌های سخت جامعه و اقتصاد آشکار گشتند و او و دولت‌اش به اصلی‌ترین عامل بی‌اعتباری پروژه خالص‌سازی و مشروعیت زدایی از "نظام" تبدیل شدند.
اکنون با مرگ او پرسش‌ها هم‌چنان بر سر جای خود هستند. چرا "نظام" شخصیت‌های بی‌مایه و ضعیف مانند رئیسی را به صحنه می آورد؟ چه منطق، نیاز و ضرورتی برای ابتذال ناتوانی و بی‌مایگی وجود دارد‌؟ آیا فقر مدیریتی و عروج شخصیت‌های بی‌مایه و ضعیف سرنوشت محتوم حکمرانی ولایت فقیهی و غالب شدن "طبقه اسلام گرایان حرفه ای" بر فضای سیاسی ایران است؟ شاید سرنخ‌هایی از پاسخ به این پرسش‌ها را در هفته‌های آینده بتوان یافت...

🖇به نقل از: سعید پیوندی

#مرگ_جلاد
#یادداشت
#سیاسی

ما آن راه سوم هستیم
⭕️عبدی کلانتری: ویژگی‌های راست افراطی

• راست افراطی چیست؟ برنامه‌ای تلویزیونی، خودش راست افراطی، که با قیافه‌ی بی‌طرفی، یک راست افراطی را دعوت می‌کند* تا با ظاهر لیبرال برای ما راست افراطی و چپ را تعریف کند. غافل ازینکه نخستین نشانه‌ی راست افراطی «ماچو» بودن است نه فلسفه سیاسی، یعنی یک هوا سبیل از بناگوش در رفته!

• راست افراطی کسی است که وسط جنبش زن ـ زندگی احساس خطر می‌کند و تمام زورش را می‌زند تا شعار جنبش را تبدیل کند به مرد ـ میهن! در ذهن او مرد و مردانگی و خاک و خون و مرزهای پرگهر بنیاد تمدن را می‌سازد. عاشق برق چکمه و میله پرچم و چیزهای فلزی‌ست: یراق، شمشیر، زلم‌زیمبوی یونیفورم!

راست افراطی لفظی طرفدار بازار آزاد است اما ذهنیت دولتی ـ امنیتی دارد و مدل حکمرانی را در دولت مقتدر متمرکز و سازمان امنیت آهنین می‌جوید. قهرمانش شکنجه‌گر ساواک است. برعکسِ راست سنتی (اصلاح‌طلب‌ها) که دولت را موی دماغِ بازار می‌بینند و فقط به هنگام سرکوب کارگران لازم‌ش دارند.

• راست افراطی «توسعه‌گرا»ست به معنی سکانداری دولت در اقتصاد با برنامه‌ریزی‌های پنج ساله، مدلی که شاه سابق ایران از توسعه‌ی صنعتی اتحاد شوروی زمان استالین وام گرفت اما در نظام‌های اقتدارگرای راست و تک‌حزبی چپ هم طرفدار دارد. سدها و کارخانه‌های عظیم بی‌توجه به محیط زیست!

• راست افراطی باستانگرا و اسطوره‌پرور است، تاریخ را از لنز سلسله‌ها و افتخارات و فتوحات می‌بیند، نه از دیدگاه روابط تولید، تاریخ اقتصادی، شکل‌بندی طبقات اجتماعی، و پیشرفت‌های جامعه مدنی از پایین! تاریخنگاری برای او ابزاری در خدمت یکپارچه سازیِ «وحدت ملی» است.

• راست افراطی عاشق مراسم و تشریفات است، کالسکه و اسب وچکمه و پاجفت‌کردن و سلام دادن مناسکی ـ خواب سپاه می‌بیند در سیمای «گارد جاویدان»، خواب بیت رهبر در سیمای دربار و خدمه و صفی از ندیمه‌ها و جان‌نثارها ـ که همه در برابر «پیشوا» تا کمر دولا می‌شوند و دست می‌بوسند.

راست افراطی نظامی‌گراست. ظرفیت مصالحه و سازش ندارد، دشمن باید «پودر» شود. شهروند اگر وفادار به رهبر نباشد خائن است. مرزها پرگوهر و مقدس‌اند اما اقوامی که نزدیک مرز می‌زیند تهدید به حساب می‌آیند، باید چماق و چکمه‌ی نظام همیشه بالای سرشان باشد. با عینک پوتین و در فرمت ترامپ!

• راست افراطی پرفایل روانی یک شخصیت اوتوریتارین را دارد، به زن‌ها و کودکان زور می‌گوید، نفرت از دگرجنس‌ِ سرکوب‌شده‌ی درونش را برون‌فکن می‌کند روی اقلیت‌های جنسیتی و زنان، تا حد سادیسم و تجاوز، اگر در عمل نتواند، دستکم در کلام و تخیل: آلت‌به دست، هتاک، سادیک!

• راست افراطی برنامه‌ مدون سیاسی ندارد، استراتژی برای سازماندهی و بسیج نیرو از میان مردم ندارد، ذهنیت او کودتایی است، یا به سپاه موجود دخیل می‌بندد یا به پیمانهای نظامی خارجی، ناتو، هالیفکس، ژنرال‌ها و نهادهای امنیتی! از تماس با بدنه‌ی جامعه‌ و جنبش‌های مردمی در غرب می‌هراسد.

• و البته یک برنامه‌ی تلویزیونیِ راست افراطی، ایران‌اینتر به سیاق منوتو، در لباس گزارشگری همه‌ی موارد بالا را آشکار یا زیرپوستی روزانه پمپاژ می‌کند در ذهن و حس و عاطفه‌ی مردمی که از فرط استیصال، به نحوی خردگریز نیاز به اقتدار یک رهبر و منجیِ کاریزماتیک و «ضربه»ی نظامی دارند.

* اشاره به مهدی مهدوی‌آزاد مجری ایران اینترناشنال

#عبدی_کلانتری
#راست_افراطی
#دیدگاه
#سیاسی

ما آن راه سوم هستیم
🔴رئیس‌جمهور جدید ویتنام به فراکسیون ضد آمریکایی تعلق دارد.

مجلس ملی ویتنام پس از یک کارزار بزرگ مبارزه با فساد که سلف وی را مجبور به استعفا کرد، وزیر امنیت عمومی، تو لام را به عنوان رئیس جمهور جدید این کشور تایید کرد.
مطابق با رویه‌های معمول دولت تک‌حزبی، مجلس ملی به اتفاق آرا پس از رای‌گیری مخفیانه انتخاب لام ۶۶ ساله را که در آن او تنها نامزد این شغل بود، تأیید کرد. این رأی گیری پس از نامزدی او توسط حزب کمونیست حاکم در هفته گذشته صورت گرفت.

هزاران نفر - از جمله چند تن از رهبران ارشد دولتی و تجاری - در سرکوب گسترده فساد موسوم به "کوره فروزان" گرفتار شده اند که در آن لام، که معاون کمیته راهبری مبارزه با فساد است، نقش اصلی را ایفا کرده است.

لام جانشین وو وان تونگ می شود، کسی که در ماه مارس به دلیل آنچه حزب «نقض و کاستی» نامید، پس از تنها یک سال استعفا داد. ماه بعد، رئیس مجلس ملی نیز به دلیل "تخلفات و کاستی ها" استعفا داد.

لام یکی از چهره‌های کلیدی در کمپین گسترده ضد فساد معروف به «کوره فروزان» بوده است که هدف آن ریشه‌کن کردن فساد گسترده است.

#ویتنام
#تو_لام
#سیاسی

ما آن راه سوم هستیم
🔴 احساس‌ها را نمی‌شود مهندسی کرد

✍️مجتبی نجفی

تصویر «سارینا اسماعیل زاده» را به نمایندگی از همه انکار شدگان منتشر می‌کنم برای یادآوری اینکه نمی‌شود احساسات مردم را مهندسی کرد. نهادهای امنیتی با بسیاری از فعالان رسانه ای و سیاسی تماس گرفته اند تا مبادا از مرگ رییس دولت شادمانی کنند یا حرمت نگه ندارند.‌ دادستان، بازیگر ماجرایی شده که نشانی از عقب ماندگی در شیوه حکمرانی است. نه می شود لبخند را بر لبها جراحی کرد و نه می شود مردم را به زور گریاند. در قاعده کلی، خندیدن بر مرگ دیگری خطاست اما مسأله این است قاعده های کلی در شرایط ویژه فروپاشی می‌شوند و قوانین جدید خلق  و گاهی خنده و رقص ابزار قربانی برای انتقال پیام می شود.

مسأله اینجاست اگر روند شناسایی قربانیان جمهوری اسلامی در یک فرایند منطقی پیش گرفته می‌شد، امروز شادی بر مرگ رییس دولت مسأله نبود. ما وقتی از حقوق اعدامیان دفاع می‌کنیم به معنای همراهی با عقاید آنها نیست، هر شهروندی سوای اتهامی که دارد حقوقی دارد. پس وقتی آیت الله منتظری در جریان اعدامهای شصت و هفت به همین رییسی و هیات مرگ هشدار داد شما در حال ثبت جنایت بزرگی هستید،همراهی با عقیده محکومین به اعدام نبود،دفاع از حقوقشان بود‌. اما متهمان زیر حکم نه تنها اعدام شدند که با خانواده هایشان به مراتب برخوردهای وحشتناکی صورت گرفت.

در دوران اصلاحات بهترین فرصت برای ترمیم این زخم و باز کردن این پرونده بود،نه تنها این زخم مرهمی نیافت که قتل‌های زنجیره ای،کوی دانشگاه،کشته شدن زندانیان از زهرا کاظمی تا ستار بهشتی،جانباختگان هشتاد و هشت، نودو شش و نودو هشت و در نهایت جنبش زن، زندگی، آزادی بر آنها افزوده و سنت انکار قربانی، تداوم یافت و ما امروز صاحب جامعه ای هستیم با انباشت زخم های مرهم نیافته،خشم های تصاعدی و جولان حس انتقام. در تئوری خیلی راحت می‌شود با چند اندرز گفت انتقامجو نباشید اما حاکمی که حتی وجود ساس را در زندان انکار و سیل مشهد را آبگرفتگی، زندانی سیاسی را امنیتی، قتل را خودکشی، سقوط را «فرود سخت» و جامعه خرد شده زیر بار تورم را قله پیشرفت می نامد، چگونه می‌خواهد «قربانی» خشونت را به رسمیت بشناسد؟

اندرز زمانی اثر دارد که حاکم دو قدم جلو بیاید و بپذیرد که قربانی را کشته نه اینکه وجودش را منکر شود. احساس هایی مانند خشم و انتقام را نمی‌شود مهندسی کرد و با بازداشت و پرونده سازی محو نمی‌شوند و در هر بزنگاهی در قالب شکلهای جدید بازنمایی می‌شوند و به حاکم پیام می دهند. چرا که عرصه عمومی سراسر استدلالی نیست، به خصوص در خوانش آرنتی و پراگماتیستی همین احساس ها مجرای انتقال پیام اند.
خطای بزرگ جمهوری اسلامی اینجاست که می‌خواهد خدای دهه شصتی را به جامعه ای تحمیل کند که از اساس تغییر یافته، هم نسبت اقلیت و اکثریت برعکس شده، هم نظام ارزشی غالب از هم گسیخته و هم هژمونی رسانه ای اش شکسته. نه می‌شود خنده را بر لب جراحی کرد نه می‌شود گریه را اجباری و نه تحمیل یک تصویر یکدست از ملتی سیاهپوش و غمگین و ناراحت ممکن است.

🖇منبع

#مجتبی_نجفی
#سیاسی
#مدنی
#دیدگاه

ما آن راه سوم هستیم
🔴چالش دوگانه های متضاد فلج کننده برای اپوزیسیون دموکرات

#سعید_پیوندی

🔹در نقدها و برخوردهایی که به جنبش‌های اعتراضی دهه گذشته از جمله جنبش زن، زندگی، آزادی شده شاید دو مورد از برجستگی بیشتری برخوردار باشند:
اول نبودن یک پروژه جمعی و ملی که افق جدیدی را در برابر جامعه بگذارد و دوم شکل نگرفتن نوعی از لیدر شیپ (رهبری) برای همراهی کنش‌های اعتراضی و فرارویی آنها به یک جنبش اجتماعی تمام عیار.

🔹پروژه ملی برای تغییر باید به شکاف‌های اصلی جامعه کنونی یعنی شکاف جنسیتی، شکاف نسلی، شکاف اتنیکی و شکاف میان فقر و ثروت و وجود توده‌های بزرگ فقیر توجه کند.

🔹پروژه ملی برای تغییر باید دوگانه‌های ساده‌شده و فلج کننده فضای سیاسی ایران مانند جمهوری / پادشاهی، اصلاحات / براندازی، داخل کشور/ خارج کشور، دینداران/سکولارها را به چالش بکشد و بستر را برای سازش‌های تاریخی ضروری آماده سازد.

متن کامل

#سیاسی
#دیدگاه

ما آن راه سوم هستیم
🔴 دو رویداد در کم‌تر از ۲۴ ساعت
همه چیز در منطقه «به یک تفاوت کوچک بستگی دارد»


به نقل از سرمقاله لیبراسیون - سه‌شنبه ۲۱ مه ۲۰۲۴

🔹خاورمیانه بیش از هر زمان دیگری در جوش و خروش است و ستون‌هایش در حال لرزش. پس از بیش از هفت ماه جنگ شدید بین حماس و اسرائیل، با ایران در کمین، دو رویداد بزرگ در کمتر از بیست‌وچهار ساعت اخیر، مرزها را باز هم بیشتر مبهم کرده است. ابتدا، مرگ رئیس‌جمهور ایران، ابراهیم رئیسی (و وزیر امور خارجه‌اش) در یک سقوط هلیکوپتر در روز یکشنبه.

🔹فردی سخت‌گیر که به نام "قصاب تهران" مشهور بود، کسی که سرکوب علیه زنان برای آزادی از حجاب و مردانی که از آن‌ها حمایت می‌کردند را تشدید کرد، و کسی که بیش از همه به عنوان جانشین رهبری عالی، علی خامنه‌ای محسوب می‌شد. البته، رژیم تئوکراتیک ایران سیستمی بسته است و سقوط یک جزء، حتی مهم، کافی نیست تا کل سیستم را فروپاشی کند، اما دیکتاتورها از تغییر بیزارند و تنها در حالت ایستا می‌توانند بقا یابند. حال که ملاها به سرعت در حال تجدید سازمان خود هستند، خشم مردم علیه رژیم همچنان در حال فوران است.

🔹رویداد مهم دیگر، حکم جلب‌های بین‌المللی که دوشنبه توسط دادستان دادگاه کیفری بین‌المللی علیه سه رهبر اصلی حماس و بنیامین نتانیاهو و وزیر دفاعش به اتهام جنایات جنگی و جنایات علیه بشریت صادر شد. این سناریو هفته‌ها بود که توسط نخست‌وزیر اسرائیل، نتانیاهو، مورد هراس قرار گرفته بود که اگر این احکام توسط قضات تأیید شوند، دیگر نمی‌تواند به خارج از کشور سفر کند. بیشتر از صرفاً یک مسئله مادی، این نماد برای نتانیاهو بسیار ویرانگرتر است چرا که دادگاه کیفری بین‌المللی رقیب او، بنی گانتز را که هفته گذشته تهدید به استعفا از کابینه جنگ کرده بود اگر استراتژی برای دوره پس از غزه تعیین نشود، از این احکام مستثنی کرد. همان‌طور که کارشناس برنارد هورکاد به لیبراسیون گفت، همه چیز در منطقه «به یک تفاوت کوچک بستگی دارد». گاهی اوقات یک چیز کوچک برای تغییر توازن قدرت کافی است.

#خاورمیانه
#یادداشت
#سیاسی

ما آن راه سوم هستیم
✍️ #کاظم_کردوانی

🔴 مرگِ ريیسی، «منصفانه‌ترین عاقبت!؟»

این دو طرح تنها نمونه‌هایی هستند از صدها و صدها طرح و کاریکاتور و ... که از دیروز، اندک زمانی پس از اعلان «سانحه»ی هلیکوپتر رييسی و همراهان‌اش، ازسوی کاربران فضای مجازی منتشر شده است.

در همه‌ی این سال‌هایِ حکومت اسلامی مرگِ جلاد و سرکوب‌گر حکومتی کم ندیده ایم و نیز واکنش‌های مردم به این مرگ‌ها را اما، هیچ‌گاه شاهد چنین وضعیتی نبوده ام. چنین حجمی از ابرازِ خوش‌حالی، نفرت، شادمانی، رضایت‌مندی، حسرت دادگاهی نشدن رييسی و ... آن هم در چنین بُعدها و وسعتی بی‌سابقه است.
این پدیده را می‌توان از دیدگاه‌های گوناگونِ جامعه‌شناختی، سیاسی، روان‌شناختی ... بررسی کرد.

هیچ‌گاه مانند این سال‌ها اکثریت بسیار بزرگی از مردم تا این ‌حد از حکومت روی‌گردان و حتا متنفر نبوده اند.
بیش از 40 سال است که حکومت نگذاشته حتا یک‌روز آب خوش از گلوی مردم پایین رود.
در بیش از چهاردهه مردم چیزی جز تحقیر و پایمال شدن همه‌ی حقوق خود از حکومت ندیده اند.
در همه‌ی این سال‌ها پاسخ حکومت به خواسته‌های به‌حق مردم چیزی جز سرکوب و زندان وشکنجه و اعدام نبوده است. از کشتارهای سال‌های 60 و 61 تا قتل‌عام زندانیان سیاسی در سال 67 تا سربه‌نیست کردن دیگراندیشان و روشنفکران تا کشتن 1500 نفر تنها در سه روز در آبان 98 تا کشتن دست‌کم 500 نفر از نوجوانان و جوانان این سرزمین در جنبش مهسا و ... نمونه‌هایی هستند از فهرست دراز رفتار حکومتی که بدتر از یک قوم مهاجم عمل کرده است. هنوز خیابان‌های تهران و دیگر شهرهای ما داغدار خون‌های به‌ناحق ریخته‌شده‌ی جوانان آزادی‌خواه ما در جنبش «زن، زندگی، آزادی» اند. هرروز می‌توانیم دختران و پسران برومند این سرزمین را درمیان خود ببینیم که چشمان خود را براثر تیرهای جفای جنایت‌پیشه‌گان از دست داده اند.

ابراهیم رییسی نه‌تنها نماد همه‌ی این سرکوب‌ها و بلاهای حکومتی بود که خود به‌تنهایی کارنامه‌ای جز سرکوب و شکنجه و زندان و اعدام نداشت. تجسمِ کاملِ امربَر مطیعی بود که رها و تهی از هرگونه وجدان انسان‌دوستانه‌ای، کاری جز موبه‌مو اجرا کردن برنامه‌ها‌ی سرکوب رهبر حکومت و دستگاه‌های امنیتی و قضایی آن نداشت. افزون‌بر همه‌ی این‌ها در دولت رییسی بلایی بر سر وضع معیشت و زندگی اقتصادی مردم آمد که با هیچ سخنی نمی‌توان تمامی واقعیت آن را بیان کرد. در 25 اردیبهشت 1396 در مقاله‌ی «رئیسی و عادی‌سازیِ «شر» نوشته بودم: «زندگی و دیروز و امروزِ شیخ رییسی گواهی می‌دهد که او هرگز «داد از خویش» نخواهد داد اما، ما به کجا داد خواهیم که چنین وهنی بزرگ بر ما رفته است که نمادِ «شر» را گل سرسبد کرده‌ اند و در سفره‌ی مردم نهاده‌ اند!»


سخن‌گوی شهرداری تهران بدون آن‌که بفهمد چه می‌گوید، کَتره‌ای حرفی زده و گفته است مرگ رییسی «منصفانه‌ترین عاقبتی است که خداوند نصیب» او کرده است (ایسنا، دوشنبه / ۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۳). اما، من بر این باورم که «منصفانه‌ترین عاقبت» دیدن رییسی در پشت میز دادخواهیِ دادگاهی عادلانه بود.
۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۳

#مرگ_جلاد
#یادداشت
#سیاسی

ما آن راه سوم هستیم
دیدگاه آرش سرکوهی - در این متن به غیبت سیاست عملی و سازماندهی می‌پردازم که از مهم‌ترین چالش‌های گرایش‌های چپ و مترقی ایران در دوران کنونی است.

متن کامل


#آرش_سرکوهی
#سیاسی
#دیدگاه

ما آن راه سوم هستیم
حمایت بشار اسد و محمود عباس از مالکیت امارات بر جزائر ایرانی

بر اساس بیانیه‌ پایانی سی‌وسومین نشست اتحادیه عرب در بحرین، جزایر سه‌گانه ایرانی تحت حاکمیت امارات متحده عربی اعلام شده است. ‏در بند یازده این بیانیه نوشته شده است: «تاکید مجدد بر حاکمیت امارات متحده عربی بر جزایر سه گانه آن (تنب بزرگ، تنب کوچک و ابوموسی) و از جمهوری اسلامی ایران می‌خواهد که به ابتکار امارات متحده عربی برای یافتن راه حل مسالمت‌آمیز برای این موضوع پاسخ دهد.» ‏در این نشست بشار اسد، دیکتاتور سوریه نیز حضور داشت. در این نشست که روز پنجشنبه برگزار شد، محمود عباس، رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین و محمد بن‌سلمان، ولیعهد عربستان و همچنین رئیس‌جمهور عراق نیز حاضر بودند.

#سیاسی
#منطقه‌ای
#بشار_اسد

ما آن راه سوم هستیم
🔴 ایدئولوژی و گفتمان عقیدتی شما در مدرسه شکست خورده است.

✍️انتشار تصویر بازدید شهردار زنجان، علیرضا فیروزفر، از یک مدرسه قرانی به نام امام حسن مجتبی واکنش افکار عمومی را در پی داشته‌ است. در این تصویر مسئولان مدرسه دختران را با پوشش حجاب اجباری مجبور نموده‌اند در مقابل شهردار تعظیم نمایند و تا کمر در مقابل او خم شوند. گویی دختران ندیمه‌های هستند که در برابر آقا و ارباب خود تعظیم می‌کنند و مقدم او را گل‌باران می‌کنند.

در نگاه اول ممکن است این تصویر نمایشی از چاپلوسی مدیر زن در مقابل مافوق مرد تلقی گردد، اگر چه در ساختار سلسله مراتبی حاکمیت تملق و رانت، راهی برای ترقی در این سیستم فاسد است و مدیران مردی هم هستند که موقعیت شغلی خود را مدیون رانت و تملق هستند. اما این تصویر گویای چیزهای دیگری هم هست.

این عکس نماد مردسالاری و سرکوبگری نظام آموزشی و گفتمان انضباطی و پرورشی در مدرسه است. این تصویر غایت آموزش و پرورش ایدئولوژیک را نشان می‌دهد، آموزشی که یک‌دست‌سازی و مطیع ساختن کودکان و کنترل بر بدن دختران، هدف اصلی آن است. این تصویر نمادی از پادگانی شدن مدارس است، همان چیزی که فعالان صنفی و شورای هماهنگی سال‌هاست با آن مبارزه می‌کند و امروز مدارس مذهبی و قرآنی و مدارسی که تحت ایدئولوژی حاکمیت با شدیدترین کنترل اداره می‌شوند، بهترین جایی است که حاکمیت می‌تواند این ایدئولوژی را در آن تثبیت و برای سایر مدارس الگوسازی نماید.
فرادستان آموزشی اگر می‌توانستند این عکس را به عنوان الگو در قالب بخشنامه به مدارس ارسال می‌کردند تا نشان دهند وقتی از «در آستانه رسیدن به قله»  سخن می‌گویند و یا وقتی وزیر آموزش و پرورش از «الگو بودن» حرف می‌زند چه چیزی در ذهن دارد. ولی آنها قادر به اعمال چنین برنامه‌هایی نخواهند بود چرا که نیک می‌دانند دختران ایران با مقاومت روزمره از مدرسه تا خیابان ایدئولوژی مسلط را شکست داده‌اند.

📌شورای هماهنگی تشکل‌های صنفی فرهنگیان ایران ضمن محکوم کردن  سواستفاده از دانش‌آموزان، از معلمان و والدین آگاه می‌خواهد در مقابل این حرکات بایستند و عوامل آن را افشا نمایند. ما به مدیران و کسانی که به عوامل سرکوب در مدرسه تبدیل شده‌اند هشدار می‌دهیم که در صورت ادامه این رویه به معرفی آنان به عنوان چهره‌های سرکوبگر اقدام خواهیم نمود. و رو به فرادستان نظام آموزشی می‌گوییم ایدئولوژی و گفتمان پرورشی و عقیدتی شما در مدرسه شکست خورده است این تصویر نماد دختران ایران نیست نماد دختران و دانش‌آموزان این سرزمین امثال نیکا، سارینا و آرمیتا و ... هستند که به خاطر کرنش نکردن در برابر نظم ناعادلانه و سرکوبگر شما جان خود را فدای آرمان آزادی و برابری نمودند و شما خوب می‌دانید که آنها کابوس شما هستند؛ پس منتظر عصیان دانش‌آموزان و دختران در مدارسی باشید که هنوز در آنجا قدرت دارید و می‌توانید این نمایش‌های مضحک را راه بیاندازید این آغاز پایان شما در مدارس مذهبی و خاص است، تاریخ این را گواهی خواهد داد.

منبع کانال شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران

#سیاسی
#صنفی
#مدنی
#زن_زندگی_آزادی

🖇به نقل از: اتحاد سراسری کارگران و بازنشستگان ایران
⭕️ آکسیوس: دو مقام ارشد دولت بایدن با مقام‌های جمهوری اسلامی مذاکره غیرمستقیم داشتند

✍️ آکسیوس به نقل از دو منبع اعلام کرد که در هفته گذشته، دو مقام ارشد دولت جو بایدن در عمان با مقام‌هایی از جمهوری اسلامی به صورت غیرمستقیم مذاکره کردند. به گفته اکسیوس در این مذاکرات که اولین مذاکره از این نوع از ماه ژانویه تاکنون بود، دو طرف درباره جلوگیری از افزایش تنش‌ها در منطقه صحبت کردند.

برای این مذاکره، برت مک‌گرک، مشاور ارشد دولت بایدن در امور خاورمیانه و ابرام پیلی، نماینده ویژه دولت آمریکا در امور ایران، روز سه‌شنبه ۲۵ اردیبهشت وارد عمان شدند. در این گزارش هویت نمایندگان جمهوری اسلامی اعلام نشده است.

سفر این دو نماینده به عمان یک روز پس از آن اتفاق افتاد که ودانت پاتل، سخنگوی وزارت امور خارجه ایالات متحده در نشست خبری گفت که دولت بایدن به راه‌هایی برای ارتباط با جمهوری اسلامی «در مواقع ضروری» دسترسی دارد.

#سیاسی
#ایران_آمریکا

ما آن راه سوم هستیم
More