▫️ نقش کارگران در خیزشهای مردمی کشورهای عربی در 2011
از سلسله مقالات «نقد» دربارهی خاورمیانه
نوشتهی:
جوئل بنینترجمهی: حسن مرتضوی
4 دسامبر 2022
🔸 کارگران مراکشی، بحرینی، اردنی و حتی بیشتر از آن مصری و تونسی نقشی اساسی در خیزشهای مردمی کشورهای عربی در 2011 ایفا کردند. آنان همانند بسیاری از هموطنان خود از تحقیر، توهین و شکنجهی نیروهای امنیت داخلی و فسادی که گریبان همهی سپهرهای دولت را گرفته بود، تورم و افزایش نابرابری، وخیمشدن خدمات اجتماعی و سیاست خارجی تابع ایالات متحد که شکاف بین دولت و مردم را تشدید میکرد به خشم آمدند. مشارکت کارگران در خیزشها همچنین تحتتأثیر میراث دههها مبارزه علیه بازسازی نئولیبرالی اقتصادهای منطقه بود که ملازم آن بیکاری زیاد، بهویژه میان جوانان، حذف صدها هزار شغل دولتی و بیثباتکاری شاغلان بود. زنان به تناسب از بیکاری و زوال بخش دولتی آسیب بیشتری دیدهاند، زیرا سیاستهای اشتغال بخش دولتی نسبتاً برای آنها مطلوبتر است. بنابراین، برای کارگران، خیزشهای 2011 چیزی بیش از یک شورش برای بازپسگیری کرامت خود از دیکتاتوری بود. نگرانی آنها در شعارهایی که در تونس و قاهره طنینانداز شد نیز شنیده میشد: «نان، آب، بن علی، نه»، «کار، آزادی، عزت ملی» یا «نان، آزادی، عدالت اجتماعی».
🔸 این شعارها تلویحاً بیانگر رد نئولیبرالیسمی بود که خود را در همه جای کرهی زمین تحمیل میکند، «سرمایهداری وحشی»ای که در سیاستهای «اجماع واشنگتن» تجسم یافته بود: کاهش ارزش پولی، کاهش بودجهی دولتی، حذف یارانهها برای مایحتاجات اساسی، آزادسازی بازار و خصوصیسازی شرکتهای دولتی ــ همهی اقداماتی که «تثلیث نفرینشده» (صندوق بینالمللی پول، بانک جهانی و سازمان تجارت جهانی) بهشدت در کشورهای جنوب از دههی 1970 ترویج کرده است. شرکای اصلی آنها در جهان عرب، رؤسای جمهور انوار السادات (1981-1970) و حسنی مبارک (2011-1981) در مصر و زینالعابدین بنعلی (2011-1987) در تونس بودند، بدون اینکه پادشاهیهای مراکش و اردن را کنار بگذاریم.
🔸 با اینکه برخی از این جنبشها شکل شورشهای مردمی را به خود گرفتند، با این حال، ابعاد سیاسی مهمی داشتند. کنشهای جمعی کارگران و محافل مرتبط با آنها که از شدت بیسابقهای برخوردار بود، مقدم بر سقوط زینالعابدین بنعلی و حسنی مبارک به ترتیب در تونس و حتی بیشتر از آن در مصر بود. این اقدامات نه شورش محض بود و نه آنچه بیات «ناجنبشها» مینامد، یعنی اقدامات خودجوش اما سازماندهینشدهی روزانه از سوی حاشیهنشینان شهری که به فضای شهر دستدرازی میکنند، زنانی که بر حضور خود در فضای عمومی اصرار میورزند یا جوانانی که از حق خود برای «تفریحکردن» استفاده میکنند. خیر، این اعتراضات با هدف محکومکردن وخامت شرایط زندگی از زمان تصویب «برنامههای اصلاحات اقتصادی و تعدیل ساختاری» توسط تونس در سال 1986 و سپس مصر در سال 1991، با تعریف تیلی و تارو از یک جنبش اجتماعی مطابقت دارد: «کارزار پایدار طرفداری که از بازنماییهای مکرر استفاده میکند تا خود را به گستردهترین مخاطبان ممکن بشناساند و بر سازمانها، شبکهها، سنتها و همبستگیها متکی است.»...
🔹 متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-3hF#خاور_میانه#خیزش_انقلابی#جنبش_کارگری#جوئل_بنین#حسن_مرتضوی 👇🏼🖋@naghd_com