از درون پوکم. لولهای توخالیام که میتوانی از یکطرفش فوت کنی و همزمان فوتِ خودت آنطرفش بخورد به صورتت. نمیتوانم خودم را حس کنم. مادر را بغل میکنم و میخوابم. گاهی بیدار میشوم. خودم را نیشگون میگیرم و سهبار میگویم تو وجود داری.
بوعلی میگوید مرگهایی هستند که آرامآرام اتفاق میافتند. روح میخواهد از بدن جدا شود و همینطور که به آهستگی میرود، بدن ضعیف و ضعیفتر میشود تا جایی که انقطاع کاملِ روح از جسد رخ بدهد. در این شرایط نباید جسد را زمان زیادی روی زمین نگه داشت چرا که این ارواح خودشان تصمیم به رفتن گرفتهاند. گویی چیزی میدانند که ما زندگان نمیدانیم. جسد باید هرچه زودتر خاک شود تا روح آرام بگیرد.