🇮🇷🔺 ایرانسرا 🔺🇮🇷

Channel
Logo of the Telegram channel 🇮🇷🔺 ایرانسرا 🔺🇮🇷
@iransara_irPromote
114
subscribers
همه جای ایران سرای من است...
Audio
#پارسی‌گویان
با تبریک روز ملی شعر و ادب فارسی و گرامی‌داشت یاد استاد شهریار

در این بسته بشنوید از:

▫️جایگاه شعر شهریار در زبان و ادب فارسی

▫️تبریز و آذربایجان مهد و مرکز شعر و ادبیات فارسی
▫️مقبره‌الشعرای تبریز نمایشگاهی از گذشته ادب پارسی در آذربایجان
▫️بازتاب حوادث روزگار زندگی شهریار در شعر او
شهریار در کانون شعر و ادبیات فارسی ایران

▫️آوازه شعر شهریار در قلمرو ایران فرهنگی

▫️حال و هوای شعر سنتی و فرهنگ ایرانی در شعر شهریار
▫️شباهت غزل شهریار به سعدی، حافظ و سنایی با حفظ استقلال و هویت خود
▫️ دغدغه‌های جدی شهریار چون دیگر پارسی‌‌گویا، بیمناکی از آسیب به زبان ملی و فرهنگ ایرانی

▫️مواجهه شهریار با موج شعر نو نیمایی.

▫️شعر شهریار همواره در اوج.

#محمدجعفر_محمدزاده
____
https://t.center/mjmohammadzadeh/2774
Forwarded from گُندی شاپور
ایران نه موزاییک اقوام است و نه رنگین‌کمان آن!

تمثیل ایران فرشی است که تارو پودهای آن شهروندان گوناگون ایران‌زمین‌اند که در تنیدن به یکدگر طرحی بزرگ‌تر و زیبا را با نام ملت ایران می‌سازند.

@Gundy_shapur
Forwarded from آیین سخن
#آیین_سخن

داد و ستد بین زبانها وجود دارد اما نباید بسامدِ آن بیش از حد باشد و واژه های بیگانه، به صورت بی رویه وارد زبان شوند.
امروز، ورود واژه های بیگانه از زبان انگلیسی، یک مشکل جهانی است و برخی از کشورها برای این معضل ِ فرهنگی، چاره هایی اندیشیده اند.
از دیرباز بین زبان فارسی و عربی، داد و ستد وجود داشته و واژه های بسیاری از زبان فارسی به عربی رفته است. این کلمات همه فارسی اند و در زبان عربی حرف « ه » آنها تبدیل به « ج » شده است:
نمونه ⬅️ نموذج، انموذج

برنامه ⬅️ برنامج، برامج

بَرده ⬅️ بردج

ساده ⬅️ سادج

تازه ⬅️ طازج

فالوده ⬅️ فالوذج

بنفشه ⬅️ بنفسج

واژه «دوبله» هم از زبان فرانسه به عربی رفته و تبدیل به واژه « دبلج » و « دبلجه » شده و مشتقات زیر از همین کلمه ساخته شده است: مُدبلج، یُدبلجُ، دبلجت، اُدَبلجُ، دُبلاج و...
اجرای قواعد زبان، روی واژه های بیگانه درست و ضروری است و می توان از آنها کلمات و ترکیبات تازه ساخت.

#یدالله_گودرزی
#من_نگهبان_زبان_فارسی_هستم
#رادیو_ایران
@aeenesokhan
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
..
(بخش دوم)
...خلیل بن احمد، سیبویه را ادامه ی چشم انداز زبانی خویش می‌دانست. پیش از مرگ از وی خواست کتابی در دانش نحو بنگارد. سیبویه از آموزگار خود، خلیل که دانش عروض و فرهنگنامه نویسی را گسترش داد آموخت هر دانشی که قرار است پدید آید باید بر روشی روشن بنا نهاده شود و نخستین گام در این رویکرد، بررسیِ زبان عربی در زمینه ی شعر و نثر است. سیبویه دریافته بود که ادای نادرست کلمات و ورود واژه‌های بیگانه خطری است که زبان را تهدید می‌کند از این رو دنبالِ ریشه‌ها و واژه‌های زبان در میان بادیه نشینان گشت.

«الکتاب» نخستین اثر در تاریخ صرف و نحو عربی

کتاب سیبویه با نام «الکتاب» اولین اثر در دستور زبان عربی است که آن را در قرن دوم هجری (هشتم میلادی) نوشت و بدین وسیله جایگاه عظیمی در فرهنگ عربی یافت زیرا نظریه‌های مختلف را گرد آورد. این کتاب آموزشی نیست بلکه نظریه ای است در دستور و زبان عرب و خوانش متن عربی از این رو قرن‌ها راهگشا و راهبرِ کارشناسان بوده است.
سیبویه پیشرو، جستجوگر و پیشگام در اندیشه بود. دکتر محمد حسن عبدالعزیز استاد زبانشناسی می‌گوید:
دستور و زبان بازتابی از زبان و قاعده مند کردن آن است. قواعد زبان عربی را نمی‌توان تغییر داد اما می‌توانیم راه‌های آسانی برای درک آن پدید آوریم.


مکتب بصره، روند استانداردسازی در سایه ی سیبویه

سیبویه پیشتاز و پیشوای مکتب زبانی بصره شد و شاگردان بی‌شماری از او پیروی کردند. نامدارترین آنها ابوالحسن اخفش و کسایی پیشوای زبانشناسی کوفه بود.
مکتب بصره نماینده ی دسته‌ای از زبانشناسان شد که معیار آنها سماعی (شنیدن) نبود بلکه قاعده، میزان آنها به شمار می‌رفت. در مقابل اینان مکتب کوفه بود که دنبال ریشه‌های زبان در میان اعراب بدوی بودند.
مکتب بصره به سمت ترازسازی در زبان و تعیین قوانین و اصول پیش رفت زیرا هدف آنان آموزاندنِ زبان عربی بود اما مکتب کوفه کتابی مانند کتاب سیبویه نداشت از این رو همه ی داشته‌هایشان اختلاف‌های دستوری و ترجیحِ «گفتن» بر تعیین قانون و قاعده بود.
آوازه ی سیبویه همه جا درپیچیده بود از این رو توسط یحیی برمکی در دربار هارون الرشید مناظره‌ای میان سیبویه و کسایی با حضور افراد بی‌شماری ترتیب داده شد که به مسئله «زنبوریه» مشهور است. این مناظره روح سیبویه را آزرد و با آنکه هزاران درهم جایزه گرفت اما او بار و بنه ی خویش را جمع کرد و راه زادگاهش شیراز را در پیش گرفت. وقتی خبر به بصره رسید شاگردش اخفش با شتاب به سویش شتافت و کوشید او را منصرف کند اما او نپذیرفت.
تاریخ چندین مناظره را میان سیبویه و اَصمعی و مبرَّد و ثعلب و مازنی ثبت کرده است. این مناظرات شیوه‌ای برای کار علمی و فرهنگی بود و در این نشست‌ها تنها دانشمندان حضور نداشتند بلکه حاکمان و وزرا نیز حاضر می‌شدند.
شیوه ی سیبویه نظریه ای علمی بود که دانش ساختِ دستوری را بنیاد نهاد. دانشمندان با امانتداریِ علمی شناخته می‌شوند و سیبویه نیز چنین بود. او نظریات دیگران را نیز به نامشان در کتابش ثبت نموده است. کتاب‌های« المقتضب» مبرَّد و «اصول» ابن سراج در راستای کتاب او در قرون چهار و پنج پدید آمدند.

سیبویه در جوانی در سی سالگی درگذشت اما میراثی بزرگ و مرجعی ارزشمند به جهانیان بخشید که هنوز هم اصلی‌ترین مرجع برای زبان عربی است. هرکس بخواهد پژوهشی درباره ی زبان عربی و گذشته و قواعد آن انجام دهد ناچار است به این کتاب مراجعه کند. 
دانشمندان غربی با شگفتی از سیبویه یاد کرده‌اند و مطالب تحسین آمیزی درباره او نگاشته‌اند. مهم‌ترین آنها مایکل کارتر است که کتابی نوشته به نام سیبویه و پژوهش‌های گسترده‌ای درباره ی او انجام داده و در آکسفورد منتشر شده است. او در کتابش آورده است که کار تاثیرگذار سیبویه عنوان ساده  "کتاب" را دارد آنقدر کامل است که همواره مرجع اصلی عربی کلاسیک خواهد ماند.
سیبویه با خردورزی علمی خود دریافت که هدف بنیادین از دستورِ زبان، رسیدن به معناست و برای درکِ زبان راهی وجود ندارد به جز مراجعه به قاعده‌های زبانی.

منبع: الجزیره

https://ensafnews.com/532579/%db%8c%da%a9-%d8%a7%db%8c%d8%b1%d8%a7%d9%86%db%8c-%da%a9%d9%87-%d8%af%d8%b3%d8%aa%d9%88%d8%b1-%d8%b2%d8%a8%d8%a7%d9%86-%d8%b9%d8%b1%d8%a8%db%8c-%d8%b1%d8%a7-%d9%86%d9%88%d8%b4%d8%aa/

#ایرانسرا
https://www.isna.ir/news/1403041812400/%DB%8C%DA%A9-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86%DB%8C-%DA%A9%D9%87-%D8%AF%D8%B3%D8%AA%D9%88%D8%B1-%D8%B2%D8%A8%D8%A7%D9%86-%D8%B9%D8%B1%D8%A8%DB%8C-%D8%B1%D8%A7-%D9%86%D9%88%D8%B4%D8%AA

«یک ایرانی که دستور زبان عربی را نوشت.»


درباره ی سیبویه نوشته اند که نخستین کسی بود که قواعد زبان عربی را گرد آورد و دستور زبان عربی را پایه گذاری کرد. نام او از بوی سیب گرفته شده، درباره ی وی و عظمت کارش یکی از پژوهشگران عرب گفته است «... و ما ادراک ما سیبویه؟! » او بزرگترین دانشمند و نابغه‌ای است که توانسته زبان عربی را از پراکندگی و تشتت نجات دهد و دستور و قاعده های این زبان را تدوین و در شش مجلد برای آیندگان به ارمغان بگذارد. مردمان عرب خود را مدیون این کوشش و تلاش نبوغ آمیز می دانند. او در جوانی در شیراز درگذشت اما باز به قول زبانشناسان عرب : «مات و ترک لنا کتابا لایموت» او مُرد اما برای ما کتابی به جا نهاد که هرگز نمی میرد.
در بخش مستند «پرتره»(چهره)، شبکه الجزیره به معرفی این دانشمند ایرانی پرداخته است.
در این مستند بیش از ده تن از استادان و زبانشناسان عرب درباره ی سیبویه و کار یگانه اش سخن می گویند. استادانی همچون دکتر محمدحماسه عبدالطیف از دانشگاه قاهره، دکتر محمدحسن عبدالعزیز استاد علوم زبانشناسی دانشگاه قاهره، دکترعبدالحمید مدکور عضو فرهنگستان زبان عربی، دکتر عماد ابوغازی استاد تاریخ، دکترفوزی عیسی استاد ادبیات عرب دانشگاه اسکندریه، دکتر محمودحمزه استاد ادبیات عرب دانشگاه اسکندریه، استاد شریف شوباشی نویسنده و استاد زبان فرانسه، دکترحسن طلب استاد زیبایی شناسی دانشگاه حلوان، دکترمحمود فهمی حجازی، زبانشناس دانشگاه قاهره. گزیده ای از سخنانشان را به ترجمه یدالله گودرزی بخوانید:
سیبویه پارسی مردی که قوانین زبان عربی را گردآورد. تعجبی ندارد که عرب‌ها طرفدار زبان خود باشند اما اینکه پایه‌های دستور و زبان عربی را فردی بیگانه بنیاد نهد از شگفتی‌ها و پارادوکس‌هاست. به ذهن کسی خطور نمی‌کرد که پسرکی با گونه‌های سرخ و سیبگونش بنیانگذار دستور زبان عربی و آفریننده ی دانش و قواعد آن باشد. او پیشوای نحو عربی سیبویه، عمرو بن عثمان قنبر است که ابوالبشر لقب اوست و ریشه ی او ایرانی و از فارس است.
او در سال ۱۴۸ هجری در روستای بیضای فارس در شیراز زاده شد. پدر و مادرش او را با نام سیبویه صدا می‌زدند نامی که با آن شناخته و نامدار شد. این نام، واژه‌ای است فارسی که به معنای بوی سیب است. او آدم نیکو، خوش اخلاق و زیبارویی بود. سیبویه در نوجوانی به بصره رفت و در آنجا بالید. وی دوستدارِ دانش و روایات پیامبر بود چنانکه مردم ایران، آنان که اسلام را پذیرفته بودند علاقمند به فراگیری زبان عربی بودند زیرا زبان دینشان بود. ایرانیان مانع آن نشدند که از میانشان نام‌های برجسته‌ای در این دستاورد تمدنی و دانش بشری ظهور کنند شاید فرهنگ دینی نیز انگیزه‌ای بود برای یادگیری زبان عربی از آن جهت که بسیاری به مراکز گرانشِ اجتماعی و اقتصادی روی آوردند و به شهرهایی چون کوفه و بصره مهاجرت نمودند. بر اثر درآمیختن ایرانیان(که زبان عربی نمی دانستند) با عرب‌ها تاثیراتی در زبان و گویش عربی پدید آمد و ممکن بود اشتباهاتی رخ دهد از این رو باید فکری می‌شد. ابوالاسود دُئلی در این راستا ماموریت یافت و او با نقطه گذاری، خوانشِ واژه‌ها را آسان کرد.
این گونه نخستین قاعده ی زبان عربی پدید آمد. گفته شده علی بن ابیطالب (ع) این موضوع را به او آموخت و از کلام او نام نحو پدید آمد. می‌توان گفت این قاعده نخست بار برای غیر عرب زبانان درست شد.
با ورود ایرانیان به اسلام و کوچ برخی از آنها به عراق، این منطقه کم‌کم رشد کرد و با توجه به نزدیکی بغداد به ایران تحولات اقتصادی و فرهنگی مهمی در بغداد رخ داد. سیبویه ی جوان گام به بصره نهاد و در آنجا بر آن شد تا کتاب خدا و زبان عربی هدفش باشد از این رو پیش پیر و استاد خود حماد بصری رفت تا دانش حدیث را بیاموزد. در حین نشستِ درسی، چالشی میان او و استاد پدید آمد و سیبویه سوگند یاد کرد که آن چنان دانشی در زبان عربی به دست بیاورد که میزانی برای همه باشد. این چالش او را به کوششِ خستگی ناپذیری کشاند و خود را وقف آموختن زبانشناسی کرد و از استادانش یونس بن حبیب و خلیل بن احمد فراهیدی نکته‌ها آموخت و رابطه ای صمیمانه میان آنها شکل گرفت. خلیل بن احمد همنشینی سیبویه را بسیار دوست می‌داشت، در این باره ابن نطّاح می‌گوید:
نزد خلیل بن احمد بودم سیبویه هم سر رسید خلیل گفت: درود به جستجوگر خستگی ناپذیر. ابن نطاح می‌گوید: پیش از این نشنیده بودم خلیل به کسی دیگری این جمله را بگوید.
(ق نخست)
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
((ادامه فرسته ی "آدونیس وایران"))

مهیار، پادشاه است و رویاپرداز،
کاخی دارد با باغهای آتش.
امروز واژه ها از آوای مُرده اش شِکوِه دارند.
پادشاه مهیار، در قلمروِ باد می زِید
و در سرزمینِ راز، پادشاهی می کند!
بهره گیری و کاربست نمادها و سمبلها در شعر ادونیس موج می زند آنگونه که شعر او را با پیچیدگی، دیریابی و خشکی خاصی همراه کرده است.
نمادپردازی از علاقه های اوست، بسیاری از آثار ادونیس بافتارِ رمزپردازانه دارندو بی در نظر گرفتن آنها، دریافت و درک معنای شعر بسی دشوار می نماید.
درباره این علاقه، باید گفت که به نظر می رسد این جُستار، دو دلیل عمده دارد، نخست وضعیت پیچیده جامعه عرب و دیگر آشنایی او با ادبیات معاصر غرب و گرایش یافتن او به این زمینه.
البته چگونشِ ادبی دوران وی نیز در این زمینه موثر بوده است، شاعران لبنانی در دهۀ سی به رمزگرایی گرایش فراوانی پیدا کردند و ادونیس نیز زیر تاثیر این فضا بود.
ادونیس چون دیگر شاعران عرب، از وضعیت اعراب ناراضی است و آن را سرشار از ناآگاهی، ناکامی و شکست می داند.
آثار او به ویژه چکامه هایش سرشار از اسطوره و رمزگرایی و نماد پردازی هستند.
*ققنوس، سیزیف، ایشتار، کیمیا، اورفئوس، تموز، مهیار، حلاج، حسین(ع)، نِفّری، زریاب* از جمله نمادهای محبوب او هستند.
ققنوس یا به گفته او" فینیق"یکی از پرکاربردترین نمادها در شعر وی است. این نماد، گاه نشان خود اوست گاه نشان کشورهای عربی که در خواب غفلتند و باید دیگر بار از خاکستر خود برخیزند، گاه نشان شخصیت هایی چون " حلاج " است همان صوفی و شاعر ایرانی که در بیضای فارس زاده شد و در بغداد بردار شد و مسیح وار، چلیپای خویش را بر دوش کشید.
باورهای ادونیس درباره شعر، چکامه های او را به آثاری متفاوت بدل کرده است، به اعتقاد او شعر، دل آگاهی و مکاشفه است و نباید معنی پیش اندیشیده را القا کند. در زبان عربی نیز شعر او دشوار، دیریاب و گاه نایاب است. رویا جایگاه ویژه ای در تصوف و عرفان دارد. نگره ها، انگاره ها و رویاهای ادونیس همراه با گرایش های فلسفی و تاملات اندیشه ای است و کتاب صوفیسم و سورئالیسم تلاشی است برای بیان این نگاه تازه . رویا از مباحث مهم در نقد ادبی است و جایگاه ویژه ای در سورئالیسم دارد و در صوفیه کشف جهانی تازه را از طریق رویا شاهدیم.
بحث درباره این شاعر حکیم بسیار است. درپایان این جستار، بخشی از شعر او را بخوانید درباره ایرانیان:

افقِ دگرگونی دمید و سرکشان پراکنده شدند
چگونه دلدادگی ام را به ایران باز گویم
و آنچه در دم و بازدم من است
که واژه ها از گفتنش ناتوانند.
ترانه ای برای ایران خواهم خواند
تا رویاهایم آتشی توفانی شود
که در گرداگردِ خلیج می گردد،
خواهم گفت با شور و شیون
که سرزمینِ عربی من
آذرخشی می آفریند درخشان
و آتشی سوزان
خاورِ تازه ای را ترسیم می کند
و به راهی تازه می نگرد؛
مردم ایران نشان دادند برای شرق
پیامی تازه دارند!

#ایرانسرا
🔻https://www.isna.ir/news/1402092215790/%D8%AA%D8%B1%DA%A9%DB%8C%D8%A8%DB%8C-%D8%A7%D8%B2-%D8%B4%D9%81%DB%8C%D8%B9%DB%8C-%DA%A9%D8%AF%DA%A9%D9%86%DB%8C-%D9%88-%D8%B4%D8%A7%D9%85%D9%84%D9%88

آدونیس و ایران

#یدالله گودرزی

علی احمد سعید اِسبر (آدونیس) شاعر، پژوهشگر و اندیشمندِ نامدار و معاصر دنیای عرب است، او یکی از تاثیرگذارترین شاعران و پژوهندگان خاورمیانه بوده و همواره در هاله ای از هیاهو و جنجال می زید. با توجه به بستر های مطالعاتی و نوشتاری و شاعرانه وی، می توان علی احمدسعید را ترکیبی از شفیعی کدکنی و الف. بامداد دانست. وی شاعری است دلبسته و دلباخته به اسطوره و اندیشه، از این روی حتی فرنام (تخلص) خویش را" ادونیس" یکی از اسطوره های جهان باستان برگزیده است. در واقع عشق او به اسطوره سبب شده تا نامی اسطوره ای نیز برای خویش برگزیند که به معنای رستاخیز حیات و بازگشت زندگی است.
علی احمد سعید اِسبر(ادونیس) در سال 1930 میلادی در قصبۀ قصابین در حوالی شهر لاذقیه سوریه زاده شد، او تحصیلات خود را در سوریه و لبنان پی گرفت و سرانجام دانشنامه دکترای خویش را از دانشگاه قدیس یوسف (سن ژوزف) لبنان دریافت کرد.
زندگی دشوار آدونیس از وی، شاعر و اندیشمندی سرکش ساخت و وی همچون جستجوگری بی فرجام و بی سرانجام، دلباخته ی نوگرایی و سرکشیدن به بسترهای اندیشگی و وادی های فکری گوناگون شد.
چالش های فراروی انسان خاورمیانه ای و رویارویی او با شورش و یورش فرهنگِ غربی وی را به تاملات عمیقی فراخواند و ادونیس کوشید تا راهی از میانه ی این دو جریانِ خروشان" سنت و تجدد" بیابد و بکوشد در این راستا رهگشایی و روشنگری کند، از این روست که در آثار اندیشه ای او این دو قطبی دیده می شود، سنت و تجدد، ایستایی و پویایی، صوفیسم و سورئالیسم.
از طرفی دیگر آشنایی او با میراث عارفان و صوفیان، وی را که دنبال دیگرگونه دیدن و دیگر گونه اندیشیدن بود به این سو کشانید و وی کوشید پیوندی میان آثار صوفیه و خوانش های مدرن امروز و سبک ها و نحله های فکری و ادبی معاصر برقرار کند.
ادونیس دلدادگی ویژه ای به میراث ادبی و عرفانی ایران دارد. در سفرآذر 1384 خود به ایران می گوید:
حافظ و سعدی دو ستاره درخشان در تاریخ و ادبیات ایران زمین است که آوازه آنها جهان را فرا گرفته است. ما آوازه ی شیراز را از راههای دور شنیده ایم و از آن الهام گرفته ایم.
ادونیس دلبستگی عمیقی با میراث صوفیه که عمدتاً خاستگاهی ایرانی دارد برقرار کرده است، وی حتی نامی شاعرانه و ایرانی برای خویش برگزیده با عنوان" مهیار دمشقی" که برگرفته از شخصیتی رازآلود، شاعر و جستجوگرِ ایرانی است با نام مهیار دیلمی که در دیلم گیلان زاده شد اما به سفرهای پرشماری رفت و در بغداد می‌زیست و در شعرهایش به تبار ایرانی خود می‌بالید.
مهیار دیلمی از نوابغ شعر است و عرب ها او را از بزرگترین شعرای ادب خویش می‌دانند. مضامین اشعار وی علاوه بر مدیحه‌ها و تغزلات، دربردارنده ی مسائل کلامی شیعه‌ است. دیوان وی در چهار جلد بارها چاپ شده‌است.
مهیار، شاعر و شخصیت متهم به شعوبیگری در عصر عباسی است، او از یکی از بخشهای شمال ایران برخاسته و آیین زردشتی داشته است، سپس گرایش شعوبی می یابد و عطش دانستن، وی را به شهرها و سرزمینهای مختلف می کشاند و سرانجام از بغداد سر در می آورد. مهیار دیلمی در سال ۴۲۸ ق در بغداد وفات یافت.
ادونیس به دنبال " خلاف آمد عادت" است و افرادی که چنین بوده اند محبوب این شاعر شوریده هستند،" حلاج" ، " مهیار" ، "زریاب" ، " نِفَّری" و ... که همه تباری ایرانی دارند و برخاسته از تصوف که به قول دکتر نصراله پورجوادی از برساخته های ایرانیان است.
در شعر"سوگِ حلّاج" با وام گرفتن از شاعر و سالک ایرانی حلاج چنین می گوید:
قلمِ نيشدارِ سبزِ تو!
قلم مویی که در رگهایش
شعله های آتش دمیده شده
تاریخِ ما، رستاخیزِ نزدیکِ ما
و مرگِ ما را شکل می دهد.
زمانه می خواهد روی دستانت
دراز بکشد
و آتشی که در چشمانِ توست
آنقدر فراگیر است
که تا آسمان قد کشیده است؛
برای پَسامدگانِ دور
همراهِ پژواک و مرگ و یخبندان
دراین سرزمین چیزی بجا نمی مانَد
به جز تو و حضورت
ای شاعرِ رازها و ریشه ها
"مهیار" شخصیتی تاریخی است که ادونیس با بازسازی وی، آن را نمادی برای خویش ساخته است و وجهی اسطوره ای به او بخشیده است. مهیار نمادی است برای سرکشی در برابر سرکشان.
ادونیس خود را همزادی از مهیار می داند، از این رو خویش را "مهیار دمشقی" نام می نهد و یکی از مهمترین آثار خویش را به نام او سند می زند" ترانه های مهیار دمشقی"، هر دوی آنها جستجو گرند، هر دو سرزمینشان را ترک گفته اند، مهیار از ایران و مهیار دمشقی از دمشق. در شعری می گوید: [ادامه 👇]
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
.
بیانیه ی داوران فیلم برگزیده جشنواره چهل و دوم فیلم فجر از چشم‌انداز #پاسداشت_زبان_فارسی

به‌نام خدای زبان‌آفرین

زبان فارسی، زبانی تمدن‌ساز و فرهنگ آفرین است و از ارکان هویت ایرانی به شمار می‌رود؛ زبانی که شناسنامه‌ی ایرانیان است و مجموعه‌ای از زبان‌ها و گویش‌ها را در زیر بال و پر خود، بارور کرده، چنان‌که با این شالوده‌ی تمدنی، به جایگاهی فراتر از یک زبان و به پایه‌ی اَبَرزبانی رسیده است.
زبان فارسی، سرشار از دانش، احساس و اندیشه است و در درازنای قرن‌ها با کوشش هنرمندان، ادیبان و اندیشمندان بی‌شمار، با آرایه‌های متنوع ادبی و هنری آراسته شده و در جهان، نامبردار گشته است.
چندسالی از پیشنهاد رادیو ایران برای اختصاص جایزه‌ای ویژه برای پاسداشت زبان فارسی در جشنواره‌ی فیلم فجر می‌گذرد. در این بازه‌ی زمانی با آن‌که این پیشنهاد بسیار با استقبال روبرو شد، اما هنوز ساز و کار اجرای آن عملی نشده است. رادیو ایران در این سال‌ها دست‌به‌کار شده و با بهره‌گیری از کارشناسان زبد‌ه‌ی ادبی و سینمایی به این مهم اقدام می‌کند و فیلم‌های برگزیده جشنواره‌ی چهل و دوم فیلم فجر را از چشم اندازِ پاسداشت زبان و ادب فارسی با این سنجه‌ها معرفی می‌نماید.

◀️توجه به گستره‌ی ایران فرهنگی و همبستگی ایرانیان و زبان فارسی به‌عنوان عامل همبستگی و یکپارچگی ایران
◀️بهره گیری از زندگانی مفاخر ایرانی در ساخت فیلم.
◀️بهره گیری هنرمندانه از ادبیات غنی، اشعار، مثل‌ها و متل‌ها، زبانزدهای ایرانی در نگارش فیلمنامه.

◀️بازآفرینی فضایی ایرانی با بهره‌گیری از ظرایف فرهنگ ایرانی و اسلامی، همچون تاریخ، معماری و موسیقی

◀️پرهیز از نادرست‌گویی، غلط‌های ویرایشی و گرته‌برداری‌های نادرست

شورای پاسداشت زبان فارسی معاونت صدا و رادیو ایران ضمن ارج نهادن به برخی تلاش‌ها در جشنواره‌ مانند فیلم "نوروز "، فیلم "پروین" را برگزید‌ه‌ی کارشناسان این شورا اعلام می‌کند. فیلم "پروین" با پاسداشت زبان و ادب فارسی، بزرگداشت مفاخر ایرانی، احترام به جایگاه زن، خانواده و سبک زندگی ایرانی اسلامی (با گذشت از پاره‌ای کاستی‌ها) برگزیده‌ی شورای کارشناسان پاسداشت زبان فارسی رادیو ایران است.
این شورا پیشنهاد می‌کند «سیمرغ پارسی» در بخش اصلی جشنواره‌ی فیلم فجر قرار گیرد تا هرساله کوشش برای نهادینه شدن سینمای ملی با تکیه بر زبان و ادب گرانقدرِ فارسی گسترش یابد.

  مهدی آذرمکان، محمدرضا ترکی، محمدجعفرمحمد زاده، یدالله گودرزی، شهاب شهرزاد، رحمت امینی، عباس کریمی عباسی، مصطفی محمودی
۲۱ بهمن ۱۴۰۲

https://www.yjc.ir/fa/news/8666012/%D9%BE%D8%B1%D9%88%DB%8C%D9%86-%D8%A8%D8%B1%DA%AF%D8%B2%DB%8C%D8%AF%D9%87-%D8%AF%D8%A7%D9%88%D8%B1%D8%A7%D9%86-%DA%86%D8%B4%D9%85%E2%80%8C%D8%A7%D9%86%D8%AF%D8%A7%D8%B2-%D9%BE%D8%A7%D8%B3%D8%AF%D8%A7%D8%B4%D8%AA-%D8%B2%D8%A8%D8%A7%D9%86-%D9%81%D8%A7%D8%B1%D8%B3%DB%8C

#ایرانسرا
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
زبان ما هستی و هویت ماست

یکم: با نگاهی ژرف و مقایسه‌ای می‌توان این نظر را که زبان به نور شبیه است تصدیق کرد. «نور» در حکمت و اندیشه‌ی ایرانی جایگاه ویژه‌ای دارد و به فلسفه افلاطون راه یافته و سهروردی در شرح آن کوشیده است و بر همین‌پایه است که فلسفه سهروردی را «حکمت اشراق» می‌گویند.
شباهت نور و زبان از این جهت است که هم نور و هم زبان در شناساندن خود و چیزهایی که تا پیش از آن شناخته نبوده‌اند عمل همانندی دارند. نور هرگاه بتابد با روشنایی و تابش خود چیزهایی را که تا پیش از آن دیده نمی‌شدند می‌نمایاند و افزون بر آن خود نور هم در پرتو این تابش شناخته می‌شود. زبان نیز صفتی همانند نور دارد: به موازات اینکه به وسیله کلمه به ظهور برسد، هم چیزهایی را که تا پیش از آن ناشناخته بوده آشکار می‌کند و هم خود را می‌شناساند و شاید به همین جهت است که کلمه را که مهم‌ترین رکن جمله در ساختار زبان است «کلمه» گفته‌اند. کلمه به معنی زخم زدن به چیزی و یا خراشیدن پوست چیزی است؛ چون پوست چیزی را زخم کنند یا بخراشند در زیر آن پوست چیزی پیدا می‌شود که تا پیش از آن پیدا نبوده است و وقتی به زخم و جراحتی دست بزنند دردی یا واکنشی بروز می‌دهد. شاید وسیلهٔ کوچکی را که به سازهای زهی می‌کشند و به آن زخمه یا مضراب می‌گویند از همین رو «زخمه» گفته‌اند که چون بر تارهای ساز کشیده شود باعث می‌شود صدایی از آن شنیده شود که تا پیش از آن شنیده نمی‌‌شده است.
دیگر که در زبان‌ برخی مردم زاگرس‌نشین به آواها و مویه‌های سوزناک «کلیمه» می‌گویند. کلیم هم در فرهنگ‌ها مجروح و زخمی معنی شده است. این شاید از آن روست که آن آواها درد و اندوه درون کسی یا کسانی را آشکار می‌کنند.

▫️دوم: پایه آنچه گفته شد، زبان افزون بر نقش ارتباطی نقش دیگری دارد و آن نشان دادن جایگاه عقل و خردمندی صاحب آن است که چون اندیشه فکر به گفتار و یا نوشتار به ظهور برسد، خرد صاحب سخن را نیز بازگو می‌کند و شاید از این روست که به نظر فیلسوفی چون ملاصدرا جایگاه زبان در سلسله مراتب وجود با هستی هم‌شأن است و از سخنِ به‌ظهوررسیده، این‌همانی عقل، زبان و هستی آشکار می‌گردد. یعنی زبان به موازات شناساندن چیز و چیزهایی که تا پیش از آن شناخته نبوده‌‌ سطح خرد و اندیشمندی صاحب زبان را هم می‌شناساند و می‌فهماند که سهم صاحب زبان از هستی و جایگاه او در کجاست. این کلام امام علی(ع) که «المرء مخبوء تحت لسانه» یعنی آدمی در زیر زبان خود پنهان است و این بیت از سعدی که:
تا مرد سخن نگفته باشد
عیب و هنرش نهفته باشد
ناظر بر همین معنی است و بر همین پایه از خردِ فلسفی استوار است.
▫️ سوم: داستان‌های شاهنامهٔ فردوسی را پیش از او دیگرانی چون ابومنصوری، دقیقی، ابوعلی بلخی و خدای‌نامه‌ها به زبان پهلوی و سیرالملوک‌ها به زبان عربی هم گفته‌اند. اما وقتی با زبان فردوسی به نظم درآمده‌ و از منظومه فکر و اندیشه فردوسی گذشته است در حافظه تاریخی ایرانیان ماندگار شده و برای ایرانیان هویت‌ساز شده است. پس آن داستان‌های حماسی با اسطوره‌هایش و تاریخ ایران در زبان فردوسی نقشی فراتر از نقش ارتباطی و انتقال معنی پیدا کرده و به‌خاطر جایگاه فرامتنی و نهان‌ساخت خود به «خاطره‌ی جمعی یک ملت» تبدیل شده و جایگاه هویتی و هویت‌بخشی پیدا کرده است و به همین خاطر شاهنامه را که یک کتاب است به وسیله زبانِ به‌ظهوررسیده فردوسی و سخن فردوسی در جایگاه «حماسه ملی ایرانیان» گرفته است.

▫️نکته پایانی: بیدل دهلوی، از بزرگ‌ترین پارسی‌گویان شبه‌قاره هند، جایگاه زبان و ظرفیت  بالارونده و بالابرنده آن را برپایه‌ی گستره‌ی خرد و اندیشمندی طبایعِ متفاوت، در یک بیت زیبا چنین شناسانده است:
سخن آبی‌ست کز فوّاره‌ی خاک
به‌ زور طبع خیزد تا به افلاک

#محمدجعفر‌_محمدزاده

https://t.center/mjmohammadzadeh/2565
♦️

از شعر بلند شهریار درباره فردوسی

او شاعر ِایده آل ما فردوسی است !
پیشانی باز او به پهنای افق
ژرفای نگاه او یکی اقیانوس
زان کارگه مغز ، تصاویر و نقوش
در قالب خوشتراشِ سُربین کلمات
از خامه پیاده می شود در دفتر
تصویر کند گذشته ی دلکش ما !
شاهان و یَلان با عزت و شأن
با پنجه و بازوان پولادینشان
تصویر کند عشق و فداکاری ها
والامنشی ها و جوانمردی ها
تصویر کند مفاخر ایران را

او شاعرِ فیلمساز ما فردوسی است !
از چشم هنر چه فیلمبردار دقیق
وز چرخ قلم چه کارگردانی ها
هر فیلم، چه شاهکار جاویدانی
هر تابلوی او یکی نمایشنامه است
در پرده ی سینمای او غوغایی است
هر صحنه نمودار چه شخصیتهاست
در نقش هنر چه قهرمانان دارد
رستم، یَل داستان، هنرپیشه ی اوست...!

#محمد_حسین_شهریار
❤️
💠 ایرانسرا، کانالی برای مرزبانی فرهنگ ایران. به #ایرانسرا بپیوندید👇

@IRANSARA_IR
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
تاریخ مطبوعات: زبان ملی و دفاع از حاکمیت ایران

▫️نگاهی به مواضع مطبوعات ایران در جدایی تلخ بحرین از ایران.

▫️تحلیل یادداشت‌ها و رویکردهای دو روزنامه فارسی‌زبان در سال‌های ۱۳۰۲ و ۱۳۳۰ خورشیدی.

▫️نگاهی گذرا به نقشه استعمار انگلیس برای تجزیه ایران و ریشه جدایی مناطقی از کشور، از هفده شهر قفقاز در دوره قاجار تا زمان جدایی بحرین.

▫️از نشانی زیر می‌توانید این یادداشت را بخوانید:
👇👇👇👇👇👇

https://t.center/mjmohammadzadeh/2536
#کوتاه

‏پرگویی و بیهوده‌نویسی دانایی نیست، کمترین آسیب آن، این است که فرصت شنیدن و آموختن را از انسان می‌گیرد و به قول ‎فردوسی حکیم، آدمی را خوار می‌کند:
کسی را که مغزش بود پرشتاب
فراوان سخن باشد و دیریاب
چو گفتار بیهوده بسیار گشت
سخنگوی در مردمی خوار گشت
#رسانه‌شناخت

https://t.center/mjmohammadzadeh
  فردوسی: شاعر و بالاتر از شاعر

▫️فردوسی داستان دوره هزارساله ضحاک را در بیش از ۵۰۰ بیت سروده است. نگاه فردوسی به این دوره، بنیادین و از زوایای مختلف درخور درنگ است.
در پایان داستان که پایان استیلای تازیان بر ایران است، وقتی کار ضحاک به دست فریدون تمام می‌شود، پیش از آغاز پادشاهی فریدون، فردوسی ده بیت خردمندانه دارد که در این ده بیت‌، اندیشه‌های ناب ایرانی در کلام فردوسی نمایان می‌شود. 

▫️گمان چنین است که در اندیشه‌ ایرانی شاه باید نژاد و تبار ویژه و فرّه ایزدی داشته باشد، آنگونه که فریدون از کودکی چنین نشانه‌ای با خود داشت. ولی فردوسی در این داستان فراتر از نقل تاریخ و پایبندی به منابع کهن، عادت‌شکنی کرده و فره ایزدی را امری اکتسابی و «فریدون شدن» را برای آن‌کس که بخواهد شدنی می‌داند؛ همان‌گونه که «ضحاک شدن» برای فرزند مرداسی که گرانمایه و نیک‌مرد روزگار خود بود امکان داشت.
ضحاک تشنه‌ی قدرت بود و به فریب اهریمن بیدادگری پیش گرفت و  هزار سال تباهی به‌ بار آورد.

جمشید نیز در آغاز موبدشاهی بزرگ بود و پایه‌گذار خدمات بسیار، ولی به اندیشه‌ای اهریمنی گرفتار شد و فرّه ایزدی از دست داد و سر از یزدان پیچید و ناسپاس شد!
فردوسی با پشتوانه‌ی اندیشه‌ ایرانی و توجه به جنگ همیشگی نور و تاریکی، پیش از آغاز دوره پادشاهی فریدون، لختی از تکیه بر منابع و بازگفت تاریخ بازمی‌ایستد و افزون‌بر نمایاندن پایان کار فریدون، برپایه باور و هویت دینی خود به مصداق  آیه قرآن که می‌فرماید «فألهمها فجورها و تقواها» (ما در نهاد انسان خیر و شر را قرار دادیم - انسان/ ۱۱)؛ و به مانند این سخن مولانا که «در جهان دو بانگ می‌آید به ضد/ تا کدامین را تو باشی مستعد» فریدون شدن را جدا از تبار و نژاد ممکن می‌داند و می‌گوید: «تو داد و دهش کن فریدون تویی». فردوسی عامل اصلی فریدون شدن را نه تبار و نژاد به‌تنهایی، بلکه «داد و دهش» و «داد و دانایی» می‌داند؛ آنجا که می‌گوید:
سخن مانَد از تو همی یادگار
سخن را چنین خوارمایه مدار
(بیت ۴۹۲).

«سخن» در شاهنامه معنی‌های متفاوتی دارد. از آن جمله اندیشه، کردار، کلام، داد و دانایی، داد و دهش و... است و برای هرکدام از معنی‌ها شاهدمثال‌های روشنی وجود دارد؛ و چون پس از سفارش به گرامی‌داشت «سخن» بی‌درنگ از «داد و دهش» فریدون می‌گوید گمان بر این است که اینجا به معنی داد و دهش و دانایی نظر دارد:
سخن مانَد از تو همی یادگار
سخن را چنین خوارمایه مَدار
فریدون فرخ فرشته نبود
ز مشک و ز عنبر سرشته نبود
به داد و دهش یافت آن نیکویی
تو داد و دهش کن فریدون تویی
(ضحاک، بیت‌های ۴۹۲_۴۹۴).

▫️ حکیم، در ادامه یک نکته دیگر از  حکمت و اندیشه‌ ایرانی را می‌آورد که مرگ‌اندیشی و بی‌اعتباری دنیاست؛ اندیشه‌ای که وارثان بزرگی چون خیام، ناصرخسرو، عطار، سنایی و حافظ دارد. او بنیاد جهان را چه «ضحاکی» و چه  «فریدونی» بر باد می‌داند و می‌گوید:
جهانا، چه بد مهر و بدگوهری
که خود پرورانی و خود بشکَری!
نگه کن کجا آفریدون گُرد
که از تخم ضحاک شاهی ببرد،
ببُد در جهان پنج‌سد سال شاه
بدآخر بشد، ماند از او جایگاه،
جهانِ جهان دیگری را سپُرد
جز از درد و اندوه چیزی نبُرد!
چنینیم یَک‌سر کِه و مِه همه
تو خواهی شُبان باش، خواهی رمه!
(همان: ۴۹۹_۵۰۳).
این‌گونه اندیشه‌های حکمی است که فردوسی را در جایگاه شاعر و بالاتر از شاعر قرار داده است.
#محمدجعفر_محمدزاده
https://www.instagram.com/p/Cx8TeQANhdQ/?igshid=MzRlODBiNWFlZA==

https://t.center/mjmohammadzadeh/2505
💠 غلامحسین ساعدی نویسنده که خود آذری بود و به زبان مادری خویش نیز عشق می ورزید، دربارهٔ زبان فارسی و جایگاهش در ایجاد همبستگی و نقشِ آن در وحدت ملی ایرانیان، در گفتگویی با رادیو بی‌بی‌سی چنین گفت: «زبان فارسی، ستونِ فقرات یک ملت عظیم است. من می‌خواهم بارش بیاورم. هرچه که از بین برود، این زبان باید بماند.»

( مجله الفبا، پاریس، شماره هفت، )

💠 ایرانسرا، کانالی برای عاشقان ایران👇

@IRANSARA_IR
.
سالروز صدور فرمان مشروطیت در ایران
.
مظفرالدین‌شاه در جمادی‌الاخر ۱۳۲۴ق مصادف با مرداد ۱۲۸۵ ش با امضای فرمان مشروطیت رسماً حکم تحولات جدیدی را در ایران صادر کرد.
شکل‌گیری نهادهای مدنی مانند مجلس و قانون اساسی، ایجاد عدالتخانه، و تحول در تاریخ مطبوعات ایران از آن جمله است. مطبوعات در این دوره  جایگاه خود را به عنوان رکنی از ارکان مهم کشور و "تضمین‌کننده آزادی و زبان مردم بودن" را به دست آوردند و از نظر کمی و کیفی ارتقا یافتند.
نقش مطبوعات در پیروزی مشروطه در کنار مبارزات علمای نواندیش و روشنفکران برجسته اساسی و بنیادین است. گرچه بسیاری از دستاوردهای مشروطه از جمله مطبوعات خیلی زود در آتش افراط و تفریط سوختند و دچار جوانمردی زودرس شدند.

(محمدزاده، تاریخ گزیده مطبوعات ایران، ص ۲۷).
همراه شوید:
👇👇👇👇
https://t.center/mjmohammadzadeh
Telegram Center
Telegram Center
Channel