https://www.isna.ir/news/1403041812400/%DB%8C%DA%A9-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86%DB%8C-%DA%A9%D9%87-%D8%AF%D8%B3%D8%AA%D9%88%D8%B1-%D8%B2%D8%A8%D8%A7%D9%86-%D8%B9%D8%B1%D8%A8%DB%8C-%D8%B1%D8%A7-%D9%86%D9%88%D8%B4%D8%AA
«یک ایرانی که دستور زبان عربی را نوشت.»
درباره ی سیبویه نوشته اند که نخستین کسی بود که قواعد زبان عربی را گرد آورد و دستور زبان عربی را پایه گذاری کرد. نام او از بوی سیب گرفته شده، درباره ی وی و عظمت کارش یکی از پژوهشگران عرب گفته است «... و ما ادراک ما سیبویه؟! » او بزرگترین دانشمند و نابغهای است که توانسته زبان عربی را از پراکندگی و تشتت نجات دهد و دستور و قاعده های این زبان را تدوین و در شش مجلد برای آیندگان به ارمغان بگذارد. مردمان عرب خود را مدیون این کوشش و تلاش نبوغ آمیز می دانند. او در جوانی در شیراز درگذشت اما باز به قول زبانشناسان عرب : «مات و ترک لنا کتابا لایموت» او مُرد اما برای ما کتابی به جا نهاد که هرگز نمی میرد.
در بخش مستند «پرتره»(چهره)، شبکه الجزیره به معرفی این دانشمند ایرانی پرداخته است.
در این مستند بیش از ده تن از استادان و زبانشناسان عرب درباره ی سیبویه و کار یگانه اش سخن می گویند. استادانی همچون دکتر محمدحماسه عبدالطیف از دانشگاه قاهره، دکتر محمدحسن عبدالعزیز استاد علوم زبانشناسی دانشگاه قاهره، دکترعبدالحمید مدکور عضو فرهنگستان زبان عربی، دکتر عماد ابوغازی استاد تاریخ، دکترفوزی عیسی استاد ادبیات عرب دانشگاه اسکندریه، دکتر محمودحمزه استاد ادبیات عرب دانشگاه اسکندریه، استاد شریف شوباشی نویسنده و استاد زبان فرانسه، دکترحسن طلب استاد زیبایی شناسی دانشگاه حلوان، دکترمحمود فهمی حجازی، زبانشناس دانشگاه قاهره. گزیده ای از سخنانشان را به ترجمه یدالله گودرزی بخوانید:
سیبویه پارسی مردی که قوانین زبان عربی را گردآورد. تعجبی ندارد که عربها طرفدار زبان خود باشند اما اینکه پایههای دستور و زبان عربی را فردی بیگانه بنیاد نهد از شگفتیها و پارادوکسهاست. به ذهن کسی خطور نمیکرد که پسرکی با گونههای سرخ و سیبگونش بنیانگذار دستور زبان عربی و آفریننده ی دانش و قواعد آن باشد. او پیشوای نحو عربی سیبویه، عمرو بن عثمان قنبر است که ابوالبشر لقب اوست و ریشه ی او ایرانی و از فارس است.
او در سال ۱۴۸ هجری در روستای بیضای فارس در شیراز زاده شد. پدر و مادرش او را با نام سیبویه صدا میزدند نامی که با آن شناخته و نامدار شد. این نام، واژهای است فارسی که به معنای بوی سیب است. او آدم نیکو، خوش اخلاق و زیبارویی بود. سیبویه در نوجوانی به بصره رفت و در آنجا بالید. وی دوستدارِ دانش و روایات پیامبر بود چنانکه مردم ایران، آنان که اسلام را پذیرفته بودند علاقمند به فراگیری زبان عربی بودند زیرا زبان دینشان بود. ایرانیان مانع آن نشدند که از میانشان نامهای برجستهای در این دستاورد تمدنی و دانش بشری ظهور کنند شاید فرهنگ دینی نیز انگیزهای بود برای یادگیری زبان عربی از آن جهت که بسیاری به مراکز گرانشِ اجتماعی و اقتصادی روی آوردند و به شهرهایی چون کوفه و بصره مهاجرت نمودند. بر اثر درآمیختن ایرانیان(که زبان عربی نمی دانستند) با عربها تاثیراتی در زبان و گویش عربی پدید آمد و ممکن بود اشتباهاتی رخ دهد از این رو باید فکری میشد. ابوالاسود دُئلی در این راستا ماموریت یافت و او با نقطه گذاری، خوانشِ واژهها را آسان کرد.
این گونه نخستین قاعده ی زبان عربی پدید آمد. گفته شده علی بن ابیطالب (ع) این موضوع را به او آموخت و از کلام او نام نحو پدید آمد. میتوان گفت این قاعده نخست بار برای غیر عرب زبانان درست شد.
با ورود ایرانیان به اسلام و کوچ برخی از آنها به عراق، این منطقه کمکم رشد کرد و با توجه به نزدیکی بغداد به ایران تحولات اقتصادی و فرهنگی مهمی در بغداد رخ داد. سیبویه ی جوان گام به بصره نهاد و در آنجا بر آن شد تا کتاب خدا و زبان عربی هدفش باشد از این رو پیش پیر و استاد خود حماد بصری رفت تا دانش حدیث را بیاموزد. در حین نشستِ درسی، چالشی میان او و استاد پدید آمد و سیبویه سوگند یاد کرد که آن چنان دانشی در زبان عربی به دست بیاورد که میزانی برای همه باشد. این چالش او را به کوششِ خستگی ناپذیری کشاند و خود را وقف آموختن زبانشناسی کرد و از استادانش یونس بن حبیب و خلیل بن احمد فراهیدی نکتهها آموخت و رابطه ای صمیمانه میان آنها شکل گرفت. خلیل بن احمد همنشینی سیبویه را بسیار دوست میداشت، در این باره ابن نطّاح میگوید:
نزد خلیل بن احمد بودم سیبویه هم سر رسید خلیل گفت: درود به جستجوگر خستگی ناپذیر. ابن نطاح میگوید: پیش از این نشنیده بودم خلیل به کسی دیگری این جمله را بگوید.
(ق نخست)