انجمن آنتیتئیستهای ایران
✫ نگاهی به اندیشههای
#فریدریشنیچه در نقد دین (۶)
★ حضیض سنخهای خدایی (۳)
#نیچه همچنین در روانشناسی شهیدان و متعصبان دینی تصریح میکند که این افراد از نظر روحی ناتوان یا انسانهایی متمردند. او کلیسا را متهم میکند که درست به همینگونه افراد پروبال میدهد تا از آنان برای مقاصد خود بهرهبرداری کند.
#نیچه باور به مشیت الهی را کودکانه میداند و تصریح میکند که تقدیس شهیدان زیانمند است و این نظر را ترویج میکند که حقیقت
آن است که کسی برای
آن بمیرد.
#نیچه میافزاید که همه جانهای بزرگ و آزاده و نیرومند،
#شکگرا بودهاند. نیرومندی و آزادی برخاسته از نیروی روحی، از طریق شکگرایی اثبات میشود، در صورتی که مومنان همیشه دربند و وابستهاند و میتوانند به متعصبان تبدیل گردند. به گفته
#نیچه همه حکومتهایی که بر روحانیان متکی بودهاند، به دروغمقدس متوسل شدهاند. نمونه
آن #پولس است که نیاز او برای رساندن روحانیان به قدرت باعث ایجاد مفاهیم، آموزهها و نمادهایی میشود که با
آن بتوان اراده خود را به تودههای مردم تحمیل کرد و
#گله راه انداخت؛ چیزی که بعدها محمد نیز از مسیحیت وام گرفت
به باور
#نیچه، جانهایآزادشده امروزه شرایط
آن را دارند تا چیزی را بفهمند که ۱۹۰۰ سال بد فهمیده شده است. تاریخ مسیحیت از زمان به صلیب کشیده شدن عیسی، تاریخ بدفهمی گام به گام و فزایندهی یک نمادگرایی اولیه است. مسیحیت با گسترش خود همواره عوامانهتر و بربرمنشانهتر و مبتذلتر شده و آموزهها و مراسم کیشهای زیرزمینی امپراتوری روم و یاوههای همهگونه اذهان بیمار را در خود جای داده است. سرنوشت مسیحیت با این ضرورت همراه بوده که باورهای
آن باید چنان بیمار و پست و مبتذل میشدند تا به نیازهای بیماران و فرومایگان و عوام پاسخ دهند. کلیسا نهایتا مجموعه بربریت بیمارگونهای است که به قدرت رسیده است؛ کلیسایی که دشمن مرگبار هر نوع راستگویی، هر نوع روح والا و هر نوع انسانیت صادقانه و نیکخواهانه است.
#نیچه به نیروی ویرانگر سیاسی دین نیز اشاره میکند و معتقد است که دین همواره بر ضد ارزشهای والا بوده و این را تاریخ اثبات میکند. مسیحیت نخست میراث عصر باستان، بویژه امپراتوری روم و بعدها فرهنگ مورو ـ اسلامی در اسپانیا و سپس در جنگهای صلیبی فرهنگ شرق را نابود ساخته است.
#نیچه همچنین در جنبشرنسانس آخرین شانس پیروزی فرهنگ والا را میبیند که میتوانست مسیحیت را شکست دهد،
آن هم در مرکز
آن یعنی رم، ولی به گفته او، جنبش
#رفورماسیون مانع این امر میشو
همانگونه که گفتم نیچه در بررسی ریشههای مسیحیت به یهودیت نیز میپردازد. وی در یهودیت دینی را میبیند که از یک دین طبیعی اولیه به دینی اخلاقی و ضدطبیعی تبدیل میشود. او بویژه کاست روحانیانیهودی را مسئول این دگرگونی میداند. به گفته
#نیچه، روحانیان یهودی همه مفاهیم را قلب کردند تا بتوانند به قدرت برسند. کتاب مقدس یهودیان، عهد عتیق، جعلنامهای ساخته دست خاخامهاست که در
آن تاریخ قوم یهود به یک سازوکار رستگاری ابلهانه قلب شده است و در
آن هرکس علیه
#یهوه گناه کند مجازات میشود و هرکس مومن بماند پاداش میگیرد. به باور نیچه اینها همه در خدمت آنست که مردم مطیع روحانیان یهودی باشند
از دیدگاه
#نیچه هنگامی که گرانیگاه زندگی نه به خود زندگی، بلکه به
#آنجهان، یعنی به نیستی منتقل شود، از این طریق گرانیگاه زندگی از
آن گرفته میشود. و این کاری است که دین انجام داده است
#ادامهداردJoin Us ☞
@iranian_antitheists