با بوسهای حتی اگر از دور⠀
جغرافیای سوت و کورم را⠀
با بودنَت حتی اگر در خواب⠀
دلمردگیهای حُضورم را⠀
با چشمهای خیس و غمگینَت⠀
وسواسهای نو ظهورم را⠀
با دستهای سرد و لرزانت⠀
توهینِ مَردُم به شعورم را⠀
از من بگیر و روبرویَم باش...
⠀
با شوقِ بی حَدَّت به روییدن⠀
این سرزمینِ رو به پایان را⠀
در انحصارِ اَمنِ آغوشَت⠀
این خودفروشیهای ارزان را⠀
با شیطنت، با شوخی و خنده⠀
این سرترالینِ فراوان را⠀
مثل همیشه چای گل دَم کن!
مستیِ لیوان پشتِ لیوان را⠀
از من بگیر و روبرویم باش...⠀
با عطرِ آن موهای تاریکَت⠀
دلشورهی بی اختیارم را⠀
با اعتقاد و با دُعاهایت⠀
بدبینیِ واگیر دارم را⠀
با جملهی: اینم تموم میشه⠀
کج خُلقیِ کابوس وارم را⠀
دیگر نمیدانم چه باید گفت⠀
اصلا همه دار و ندارم را⠀
از من بگیر و روبرویم باش!⠀
⠀
#بهروز_رضایی @hurnaaz@Behrooz_rezaei