#یا_رب_ادرکنی«زمـزمـه»
ذکر نبی، ذکر علی، ذکر ملائک
یاربـنا یاربـنا جَلَّ ثنائک
ذکر تمام اولیا باشد یکایک
یاربـنا یاربـنا جَلَّ ثنائک
بس این در و آن در زدم از پا فتادم
از هر دری رانده شدم تنها فتادم
تا عاقبت خواندم ترا اینجا فتادم
پس بارِ من افتاده
یا رَبّـا بِبابِک
یاربـنا یاربـنا جَلَّ ثنائک
با گوشِ دل صوتِ تو مولا را شنیدم
گفتی بیا، آهِ ترا حالا شنیدم
تا توبه کردم، ناله ای درجا شنیدم
مولا صدا میزد الهی کُنتُ عبدک
یاربـنا یاربـنا جَلَّ ثنائک
رفتم به پشت دربِ بیتی در مدینه
بیتی که باشد در دو عالم بی قرینه
آنجا که باشد صحبت از مسمار و سینه
آهی صدا میزد اَمان مِن حَرِّ نارِک
یاربـنا یاربـنا جَلَّ ثنائک
با گریه میگفتم مرا ای دوست دریاب
حالم دگرگون است، هستم در تب و تاب
ناگه نوایی آمد از گودالِ ارباب
میگفت در مقتل رضائـاً بِقَضائک
یاربـنا یاربـنا جَلَّ ثنائک
در لابلای نیزه ها، پیچید آهی
یالَیتنا گفتم به گِردِ قتلگاهی
چشمِ دلم افتاد سوی خیمه گاهی
طفلی صدا میزد اَعانَنــّا بِعَونِک
یاربـنا یاربـنا جَلَّ ثنائک
اَبدانِ هفتادو دو تن نقش زمین بود
یک ساربان گویا بدنبال نگین بود
بانویی آمد، بر لبش صوتُ الحزین بود
میگفت با دیدارِ آن اجساد، یک یک
یاربـنا یاربـنا جَلَّ ثنائک
حنجر صدا میزد به خواهر، یااُخَیَّ
اینجا به زیرِ نیزه ها هستم، اِلَیَّ
مادر صدا میزد، بُنَیَّ
یا بُنَیَّ
اعضای او از هم جدا دیده یکایک
یاربـنا یاربـنا جَلَّ ثنائک
جسمِ ز هم پاشیده را بوسید مادر
بر تک تکِ اعضاء میگریید مادر
دورِ حسینِ بی سرش گردید مادر
از ما قبول این کشته ها بنما بفضلک
یاربـنا یاربـنا جَلَّ ثنائک
#یا_رب_ادرکنی@hajmahmoodzholideh