پاسخ به دکتر فانیخرم آباد-علی گودرریان ع پایدار عضو شوراي مركزي مجمع فرهنگيان ايران اسلامي
فراخوان دکتر فانی وزیر اسبق آموزش و پرورش ایران را در شبکه های اجتماعی دیدم که از فرهنگیان و اهل نظر خواسته بودند در باره ی وضعیت امروز آموزش و پرورش ایران و مشخصات یک وزیر خوب،اظهار نظر کنند.
محض احترام به این همکار فرهنگی نکاتی را که در ذیل می آید نوشتم و به واتساپ ایشان ارسال کردم هرچند می دانم ایشان ممکن است زمان کافی نداشته باشد؛ اما امیدوارم فرصتی پیش آید و ملاحظه بفرمایند.
به نام خداوند جان و خرد
جناب آقای دکتر فانی عزیز!
مقام عالی اسبق وزارت آموزش و پرورش ایران!
با سلام و عرض ادب و با تشکر از روحیه ی بسیار خوب شما که پس از عمری مجاهدت فرهنگی، باز برای آموزش و پرورش فرزندان ایران زمین دغدغه دارید.
بنده علی گودرزیان مشهور به "ع پایدار" فرهنگی بازنشسته و نویسنده کتاب "آموزش و پرورش دانایی محور" هستم. همان کتابی که دکتر بطحایی مقام عالی اسبق وزارت آموزش و پرورش، عکس صفحه ای از آن را توئیت کرد و نوشت:
"همکار فرهنگی من در لرستان، ۱۳ سال پیش(۱۳۸۵) مسائلی در آموزش و پرورش مطرح کرده است که ۱۳ سال آینده هم به آن نمی رسیم."
جناب آقای دکتر فانی!
وضعیت امروز آموزش و پرورش ایران را از دو منظر می توان بررسی نمود:
نخست از منظر ساختاری با ساختاری کهنه و البته پا برجا که میراث آموزش و پرورش عصر صنعت است و از آغاز انقلاب تا کنون، جز تغییراتی جزیی در معاونت ها آن هم تغییر نام معاونت ها متاسفانه تغییرات چشمگیری منطبق با تغییرات نقشه آموزشی و پرورشی جهان در آن دیده نشده است.
دو دیگر از نظر محتوایی که اگر گزاف نباشد باید عرض کنم این ساختار با همه ی کبکبه و دبدبه اش در خدمت مسائل سیاسی و ایدئولوژیک قرار گرفته است و نشانی از آموزش و پرورش به معنی رشد و به فعلیت در آوردن استعدادهای خدادادی فرزندان ایران وجود ندارد.
در سال های اخیر نگاه سنگین ایدئولوژیک بر این دستگاه حاکم گردیده است. ایده آل آن است که دستگاه آموزش و پرورش صرفا در خدمت فرایند "یادگیری و یاددهی" باشد؛ اما در کشور ما این دستگاه یک دستگاه حاکمیتی است و اهداف آن باید با اهداف نظام منطبق باشد. بعد از انقلاب به ویژه بعداز مجلس چهارم این دستگاه از ریل حاکمیت هم خارج شد و دستاویز جریان های سیاسی چپ و راست قرار گرفت با کمال تاسف در سال های اخیر از ریل جریان سیاسی هم خارج شد و در خدمت اقلیتی تندرو قرار گرفت.
سایه ی سنگین این اقلیت تندرو دستگاه آموزش و پرورش را به روز سیاه کشانده بود. این نگاه ایدئولوژیک داشت به محتوای درسی هم می رسید. در این میان چیزی که در کل محلی از اعراب نداشت اصالت آموزش و پرورش بود. این اقلیت در نظر داشتند در دل این دستگاه دریچه ای دیگر باز کنند تا به شکل خاص به تعلیم و تربیت برخی از فرزندان با استعداد بپردازند. خط آموزش آنان آشنایی با قرآن و بازنمایی قرائتی تک بعدی از قرآن و مبارزه با استکبار جهانی (امپرالیسم) است. این قرائت و این پروتکل آموزشی خیلی نزدیک به محتوای درسی طالبان است.
در مورد پرسش دوم و سوم هم باید عرض کنم که به دو شکل می توانیم انتظارات خود را مطرح کنیم:
یکی با نگاه این آموزش و پرورش طالبانی که من و امثال بنده هیچ انتظاری نداریم و در این باره به خدادپناه می بریم.
دو دیگر اگر می خواهیم دستگاه آموزش و پرورش ما، به دنبال پرورش استعدادهای بالقوه ی فرزندان ایرانی با هویت فرهنگی و دینی باشد، هیچ راهی نداریم جز این که ضمن پاسداشت داشته های فرهنگی و دینی خودمان، جهان و موقعیت عجیب آن را هم بشناسیم.
اگر جهانِ دیروز، روی فونداسیون صنعت و "کارخانه ها و دودکش ها" برقرار بود و "پول و ثروت" خود، سرچشمه ی توانایی اشخاص بود، جهان امروز، روی چه فونداسیونی قرار گرفته است؟
جهان دیجیتال، جهان فراصنعتی، جهان سرعت، دقت و کیفیت چگونه جهانی است؟
فرزندان ما برای زندگی در این جهان به چه مهارت هایی نیازمندند؟
اگر دیروز، "ثروت"، توانایی بود، امروز، "دانایی" چه نقشی دارد؟ اگر دانایی، با توانایی مساوی است ابزار و زمینه های کسب دانایی چه هستند؟ ما چقدر برای ایجاد بستر تولید دانایی حساب باز کرده ایم؟
ما در این دنیا به چه آموزش و پرورشی نیازمندیم؟ این آموزش و پرورش چه نسبتی می تواند با سایر بخش های دولت داشته باشد؟ سایر بخش های دولت چقدر به این بستر نیازمندند؟ مقام عالی دستگاه آموزش و پرورش باید چه ویژگی هایی داشته باشد؟
مابقي در صفحه ٢
✳️ به کانال رسمی مجمع فرهنگيان ايران اسلامی بپیوندید تا از آخرین خبرها مطلع شوید:
https://t.center/majmae_farhangian