بریده‌ها و براده‌ها

#عطار
Channel
Blogs
News and Media
Education
Psychology
PersianIranIran
Logo of the Telegram channel بریده‌ها و براده‌ها
@bbtodayPromote
7.86K
subscribers
19.9K
photos
6.22K
videos
44.5K
links
you are not what you write but what you have read. رویکرد اینجا توجه به مطالب و منابع مختلف است بازنشر مطالب به معنی تایید و موافقت یا رد و مخالفت نیست! https://t.me/joinchat/AAAAAEBnmoBl2bDScG2hOQ تماس:
Forwarded from شفیعی کدکنی
@shafiei_kadkani

ـــــــــــــــــــــــ
به بهانهٔ ۲۵ فروردین
روز بزرگداشت
عطار نیشابوری


https://t.me/shafiei_kadkani/1682
▪️رسول علیه‌السّلام دریایی بی‌حد/تذکرة‌الاولیاء
https://t.me/shafiei_kadkani/1681
▪️پیامبر و سگ/تذکرةالاولیاء
https://t.me/shafiei_kadkani/1488
▪️در نعت حسین ع/تذکرةالاولیاء
https://t.me/shafiei_kadkani/1403
▪️اهل عشق را پیشوا بود. در ذکر جعفر صادق ع/ تذکرةالاولیاء
https://t.me/shafiei_kadkani/1404
▪️بایزید و سقّایی خانهٔ امام صادق ع/تذکرةالاولیاء
https://t.me/shafiei_kadkani/1359
▪️شیخ ما در اصول و بلا‌کشیدن مرتضی‌ ع است.گفتار جنید/تذکرةالاولیاء
https://t.me/shafiei_kadkani/1358
▪️اگر مرتضی ع سخن نگفتی.گفتار جنید/تذکرةالاولیاء
https://t.me/shafiei_kadkani/1356
▪️مقام علم/تذکرةالاولیاء
https://t.me/shafiei_kadkani/1315
▪️۷۲ یار امام حسین ع و شمار مشایخ/تذکرةالاولیاء
https://t.me/shafiei_kadkani/1276
▪️دربارهٔ
عطار و نگرش مذهبی او/شفیعی کدکنی/صوت
https://t.me/shafiei_kadkani/1275
▪️مثنوی‌های جعلی
عطار
https://t.me/shafiei_kadkani/1274
▪️اجتهاد شفیعی کدکنی در مقابل نص/عطارپژوهی
https://t.me/shafiei_kadkani/1273
▪️تصویری از جایگاه
عطار‌پژوهی در ایران
https://t.me/shafiei_kadkani/1272
▪️مقدمهٔ شفیعی کدکنی بر کتاب تذکرةالاولیاء/صوت
https://t.me/shafiei_kadkani/1262
▪️تذکرةالاولیاء نمایشگاه هنر تصوف/شفیعی کدکنی
https://t.me/shafiei_kadkani/774
▪️
عطار‌های جعلی و نسخه‌های منسوب به عطار/شفیعی کدکنی
https://t.me/shafiei_kadkani/1569
▪️بالأخره عرفان و تجربهٔ عرفانی چیست؟/شفیعی کدکنی/صوت
https://t.me/shafiei_kadkani/772
▪️ذکری از حلاج/تذکرةالاولیاء
https://t.me/shafiei_kadkani/771
▪️شعر عرفانی و
عطار
https://t.me/shafiei_kadkani/1709
▪️غزل عطار مهم‌ترین مرحلهٔ غزل عرفانی/شفیعی کدکنی
https://t.me/shafiei_kadkani/1710
▪️
عطار با زبان معرفت سخن می‌گوید نه زبان علم/ شفیعی کدکنی
#عطار_نیشابوری
#شفیعی_کدکنی
✔️فرق میانِ جهانِ دیدن و جهانِ شنیدن
✍️سهند ایرانمهر

این ویدیو علیرغم‌ ظاهر آزاردهنده‌اش معنایی عمیق را در ذهنم ‌تداعی کرد و مگر نه این است که عظمت باید در نگاه آدم باشد نه در چیزی که میبینی؟

زندگی دو‌ نیمه دارد. نیمه نخست آن برای شنیدن است و نیمه دیگرش برای دیدن آنچه شنیده‌ای. مثلا در نیمه اول، تنها می‌شنوی که « #شرافت» چیز مهمی است. شرافت، بزرگی و‌ مجد است. و‌‌ در نیمه دوم، می‌بینی که این بزرگ بودن، همیشه «بزرگ‌شدن» نیست که تقلایی است برای تن‌ندادن به «کوچکی» و میان این ‌دو، فرق بسیار است.

در نیمه دیدن است‌که می‌فهمی، تن ندادن به کوچکی چقدر دشوار و از آن دشوارتر اینکه برای تن ندادن به کوچکی در معنا، گاهی ناگزیری به کوچکی در لفظ و ظاهر.

حلاوت و‌ملاحت و مرارت و زمختی و ضخامت از تلخی‌ و زشتی و سهولت و نرمی و ظرافت بهتر نیست اما دیدنِ عینیِ شمایل و بوی و خوی «بی‌شرافتی» در نظر آنها که نیمه دوم زندگی دارند و در شنیدن، متوقف نمی‌شوند گاهی آدمی را به برتری دادن همه چیزهایی سوق می‌دهد که به شکل منطقی، نباید مطلوب باشد، آدمی را ناچار می‌کند که برای فرو‌نرفتن در چاه بی‌شرافتی، فروبرود به چاله دشواری. شرط این نگاه، توان ِدیدن است.

در این نگاه است که چاه و تاریکی و نکبت و سرگین‌غلتان و بلندی و تلالو و نعمت و مرغان خوش‌آواز جهان، بسته به دریچه‌های روح آدمی تنها با چشم ظاهر قابل دیدن نیستند و جهان معناهاست که آلودگی را نه در ته‌چاه تاریک که گاه در بلندای درخشان و تعفن را نه در پشمینه مدرس که در قبای اطلس پیش چشمت می‌آورد.

این، معنای #داستان #کنّاس(تمیزکننده چاه فضولات)و #موذن #ریاکار در «مصیبت‌نامه» #عطار نیشابوری است. آنجا که #سنایی، موذن و کنّاس را در تقلای نان دید. یکی را بالای مأذنه و یکی را در چاه آلودگی و هرچند کنّاسی را مطلوب و‌مطبوع نمی‌دانست اما چون #آلودگی معنا و باطن را در ریای موذن دید، شرافت کنّاس را بیش از او دید:
در رهی می‌شد سنائی بيقرار
ديد کناسی شده مشغول کار
سوی ديگر چون نظر افکند باز
يک مؤذن ديد در بانگ نماز
گفت نيست اين کار خالی از خلل
هر دو را مي بينم اندر يک عمل
زانکه هست اين بيخبر چون آن دگر
از براي يک دو من نان کارگر
چون برای نانست کار اين دو خام
هر دو را يک کار می‌بينم مدام
بلکه اين کناس در کارست راست
وان مؤذن غرّه روی و رياست
پس درين معنی بلاشک ای عزيز
از مؤذن به بود کناس نيز
تا تو با نفسی و شيطانی نديم
پيشه خواهی داشت کناسی مقيم
گر درخت ديو از دل برکنی
جانْت را زين بند مشکل برکنی
ور درخت ديو ميداری بجای
با سگ و با ديو باشی هم سرای
@sahandiranmehr
💢در سفری بودم، صحرا پربرف بود، و گبری را دیدم دامن در سرافگنده و از صحرای برف می‌رفت و ارزن می‌پاشید. ذالنون گفت: ای دهقان! چه دانه می‌پاشی؟
گفت: مرغکان چینه نیابند. دانه می‌پاشم تا این تخم به برآید و خدای بر من رحمت کند.
گفتم: دانه ای که بیگانه پاشد - از گبری- نپذیرد.
گفت: اگر نپذیرد، بیند آنچه می‌کنم؟
گفتم: بیند.
گفت: مرا این بس باشد...
ذوالنون از آن سخن در شور شد. گفت: خداوندا! بهشتی به مشت ارزن به گبری چهل ساله ارزان می‌فروشی؟
هاتفی آواز داد: که حق تعالی هرکه را خواند، نه به علت خواند، و هرکه را راند نه به علت راند. تو ای ذوالنون! فارغ باش که کار انفعال لمایرید با قیاس عقل تو راست نیوفتد!
«تذکره الاولیا عطار در ذکر ذوالنون مصری»
هاتفی در سر او آواز داد
کانکه او را خواند حق یا باز داد
گر بخواندش نه بعلت خواندش
ور براندش نه بعلت راندش
کار خلقست آنکه ملت ملتست
هرچه زان درگه رود بی علتست
مولوی
#برف #پرندگان #عطار #مولوی
@sahandiranmehr
Forwarded from کژمژ
وگفت سه چیز مجویید که نیابید:
عالمی که علم او به میزانِ عمل راست بوَد مجویید که نیابید و بی‌علم بمانید، و عاملی که اخلاص او با عمل موافق بود مجویید که نیابید و بی‌عمل بمانید؛ و برادری بی‌عیب مطلبید که نیابید و بی‌برادر بمانید.

#تذکرة‌الاولیا #عطار
ذکر فضیل عیاض

@KajMajj
Forwarded from کژمژ
و گفت: مرا سه مصیبت افتاده است هر یک از دیگر صعب‌تر.

گفتند کدام است؟
گفت: آنکه حق ازدلم برفت.

گفتند ازین سخت‌تر چه بود؟
گفت: آنکه باطل بجای حق بنشست.

گفتند سیُم چه بود؟
گفت: آنکه مرا درد این نگرفته است که علاج و درمان آن کنم و چنین فارغ نباشم.

#تذکرة‌الاولیا #عطار
ذکر شیخ ابوبکر شبلی

@KajMajj