🍁🌺🍁🌺🍁کرده بود آن مرد بسیاری گناه
توبه کرد از شرم، بازآمد به راه
بار دیگر نفس چون قوت گرفت
توبه بشکست و پی شهوت گرفت
مدتی دیگر ز راه افتاده بود
در همه نوعی گناه افتاده بود
بعد از آن دردی درآمد در دلش
وز خجالت کار شد بس مشکلش
چون بجز بی حاصلی بهره نداشت
خواست تا توبه کند زهره نداشت
روز و شب چون قلیه وی بر تابهای
دل پر آتــش داشـت در خونابهای
گر غباری در رهش پیوست بود
ز آب چشم او همه بنشست بود
در سحرگه هاتفیش آواز داد
سازگارش کرد، کارش ساز داد
گفــت میگوید خـداوند جهـان
چون در اول توبه کردی ای فلان
عفو کردم، توبه بپذیرفتمت
میتوانستم ولــی نگرفتمت
بار دیگر چون شکستی توبه پاک
دادمـت مهل و نگشتم خشــمناک
ور چنانست این زمان ای بیخبر
آرزوی تــو که باز آیی دگــــر
بازآی آخـر که در بگشادهایم
تو غرامت کرده باز ایستادهایم
🍁🌺🍁🌺🍁#شعر#عطار_نیشابوری✈️ @asemani114