♥🌺🍁♥تاریخ و ادبیات تالش ♥♥

#گیلانشاه
Канал
Логотип телеграм канала ♥🌺🍁♥تاریخ و ادبیات تالش ♥♥
@ahmadi111Продвигать
127
подписчиков
415
фото
70
видео
1,87 тыс.
ссылок
#تاریخ و #ادبیات #تالش ♥♥♥♥♥ ارتباط با ما 👇👇👇 @Razdari22 #آگاهی از تاریخ ، از مهمترین دانایی هاست که همگان باید بدانند از گذشته پند بگیرند ،آینده را بسازند
🔸#شهرداران #ساسانی:

در روزگار #ساسانی مردمان دسته‌ی توانگر از نام شاه بهره می‌بردند و از همین روی بود که فرمانروا را شاهنشاه یا شاه‌شاهان می‌خواندند.

🔸یکی از زیردسته‌های این گروه،فرمانداران و شاهان سرزمین‌های کوچک بودند که خود را در پناه شاهنشاه #ایران کشیده و از سوی او به این جایگاه رسیده بودند.این خاندان‌ها باید ارتش خود را در اختیار شاهنشاه می‌گذاشتند و به او باج می‌پرداختند.نامورترین این خاندان‌ها، فرمانداران #عرب #حیره ،خیونان ( #هون‌ها ) و #آلبان‌ها، #سکاها، #پولار #میان_رودانی و فرمانداران #گرجستان بودند.مرزبانان نیز در رده‌ی بلندپایگان بودند و شاه خوانده می‌شدند.

از دیرباز رسم بر این بود که پسران پادشاه به فرمانروایی شهرب‌ها گماشته می شدند به ویژه آنانی که گمان می‌رفت روزی تاج پادشاهی بر سر بگذارند.دو برادر #شاپور یکم ( اردشیر و #پیروز ) فرماندار کرمان و #کوشان بودند.شاپور یکم، #هرمزد یکم، بهرام یکم و بهرام دوم نیز پیش از تاج‌گذاری فرماندار #خراسان یا کوشان بودند.شاه بزرگ #ارمنیان ، هرمزد یکم بود. #بهرام یکم با فرنام(لقب) #گیلانشاه ،بر #گیلان فرمان می‌راند.#نرسی (پسر شاپور یکم) فرماندار #سیستان (سکانشاه) و شاپور فرماندار #میشان (میشانشاه)بود. #اردشیر دوم در #آدیابن و بهرام چهارم(کرمانشاه) در #کرمان فرمان‌می‌راند.

همسران این شاهان نیز با فرنام #بانبیشن خوانده می‌شدند.
جایگاه شاهی این شاهزادگان و مرزبانان،فرنامی بیش نبود و تنها این فایده را داشت که آن‌ها را در صف نخستین دسته‌ی مردمان جای میداد.همه‌ی شاهزادگان پیرو دربار بودند و شایسته نبود که در آنجا پیشه‌ای داشته‌باشند.در نامه‌ی #تنسر آمده است:" اگر جایگاه و مقام‌جویی کنند،به درگیری و جنگ و داد و فریاد افتند،شکوه و بزرگی ایشان از بین برود و در دیده‌ها کوچک گردند."
📚 https://telegram.me/Ahmadi111
برگی از تاریخ #گیلان

🌖#گیل #گیلانشاه

🔮 گاوباره سد شکست ناپذیر ایران در مقابله با تازیان !

گیل پسر #گیلانشاه پسر فیروز، مشهور به گاوباره یا گاوبره، هم‌زمان با آخرین سال‌های امپراطوری ساسانی بر سرزمین‌های کرانه دریای #خزر (#کاسپین)فرمان می‌راند. وی از سال ۶۴۲ میلادی بر #گیلان و رویان حاکم بود و در سال ۶۵۲ میلادی به فرمان یزدگرد سوم به فرمانروایی طبرستان نیز منصوب شد. پس از وی، فرزندانش دابویه و پادوسبان قلم‌رو او را میان خود تقسیم کردند و سلسله‌های دابویگان و پادوسبانیان را بنیان نهادند.

🌕هنگامی که پیروز یکم، یکی از شاهنشاهان ساسانی، کشته شد، سه فرزند او با نام‌های بلاش، جاماسب و قباد بر سر تخت شاهنشاهی نزاع نمودند که قباد با کمک ارتشی بیگانه با نام هیتالیان به حکومت رسید و جاماسب به ارمنستان گریخت. در همانجا کاخی بنا کرد و متاهل شد. و صاحب دو فرزند به نام‌های بهواط (وی نیای خاقانان شروین است) و نرسی شد. نرسی هم فرزندان بسیاری داشت، که در بحث ما جای نمی‌گیرد، یکی از این فرزندان که مال و ممالک نرسی به او رسید فیروز نام داشت که به گیلان رهسپار شد و گیلک‌ها را فرمانبردار خود ساخت. همچنین فیروز پدر شخصی به نام گیلانشاه بود.

🌖چون گیلانشاه به جای پدر نشست فرزندی آورد که نام او را گیلِ گیلانشاه نهادند. در ۶۴۲ میلادی مصادف با ۲۲ هجری گیلانشاه بن فیروز درگذشت و رهبری سپاه گیل و دیلم به گیلِ گیلانشاه رسید و اخترشماران همگی بر این رای دادند که گیل گیلانشاه به حکومت تبرستان نیز خواهد رسید.

🌕گیل گیلانشاه کلاهی از سر گاوی ساخت، سپس با گاوی که بارش روی آن بود، به سوی کاخ شاهان تبری رفت و با آنان به صحبت پرداخت و به خدمت آذر ولاش، که شاه قسمت اعظمی از طبرستان بود، درآمد. و چون در جنگ چیره بود آوازه‌اش در بین اهالی تبرستان پیچید. در این هنگام از ولاش اجازه گرفت تا خانواده و اقوامش را از دیلمستان به نزد وی آورد. ولاش رخصت این کار به او داد، گیل گیلانشاه به گیلان و دیلمان رفت و چند سال بعد در زمان پادشاهی یزدگرد سوم ساسانی با لشکری از گیلکی و دیلمی به سوی خاک طبرستان عظیمت کرد. وقتی ولاش از موضوع آگاه شد این خبر را به گوش یزدگرد رسانید، یزدگرد هم پس از این که فهمید گیل گیلانشاه از خاندان جاماسب بن پیروز است به ولاش نامه‌ای نوشت و گفت:«ما را با خاندان ساسانی نزاعی نیست و به تو (ولاش) دستور می‌دهیم که ولایت طبرستان را تسلیم گیل گیلانشاه بکنی.»

به این طریق ولاش سرزمین رویان را به گیل گیلانشاه تسلیم کرد، گیل گیلانشاه نیز برای تشکر از یزدگرد هدایای بسیاری به وی ارزانی داشت. مدتی به همین صورت گذشت تا اینکه آذرولاش در سال ۶۶۶ میلادی مطابق با ۴۶هجری قمری به هلاکت رسید و مملکتش که از آمل تا گرگان ادامه داشت همگی به گیل گیلانشاه رسید. گاوباره در طی حکومتش که هم‌دوره با عمر بن خطاب تا یزید بن معاویه می‌شد، با اینکه اعراب حملات بسیاری داشتند، هیچگاه شکست نخورد و با پیروزی بر اعراب مانع از رسیدن آنان به مُلک طبرستان شد.

🌘سرانجام گاوباره (گیل گیلانشاه) در ۶۸۱ میلادی درگذشت. و دو فرزندش دابویه و پادوسبان بر سر حکومت نزاع کردند. سپس مرزهای پدر را دو قسمت نمودند و به این ترتیب دابویه در گیلان و پادوسبان در رویان حکومت نمودند. گویند دابویه که برادر بزرگ‌تر بود، بدخلق و عصبی بود ولی پادوسبان خوش‌رفتار و مهربان بود بر این اساس مردم و درباریان بیشتر به سمت پادوسبان کشیده می‌شدند. پادوسبانیان و دابویگان دو سلسله هستند که پس از مرگ گاوبره در مازندران و گیلان ظاهر شد.
بن مایه :
تاریخ مازندران

📚 https://t.center/Ahmadi111
🔶#اتحادیه #پشتخوار در برابر مغول و اعراب

🔶به استناد برخی منابع;

بعد از مرگ اسکندر مقدونی در سال 323 قبل از میلاد, اهالی #گیلان علیه کارگزاران او دست به شورش زدند که در پی آن, این سرزمین بار دیگر استقلال خود را بدست آورد.
همچنین در همان زمان ایالات #شمالی ایران شامل: #گیلان, #مازندران #گرگان, #سمنان, #دامغان, و#دماوند اتحادیه ای با نام "#پتشخوارگر "تشکیل دادند
که خاندان حکومتگر گشنسف همزمان با تشکیل دولت ساسانی به ریاست این اتحادیه رسید و سالها بر این مناطق از جمله گیلان حکومت کرد.

بعد از ایشان, خاندان حکومتگر گیلانشاه به حکمرانی منطقه رسید.از شاخص ترین حاکم این خاندان به گیل #گیلانشاه معروف به" گاوباره" می توان اشاره داشت که شاهزاده ای از تبار ساسانیان بود. وی به روایتی #فومن را به پایتختی خود در #گیلان برگزیده بود وشهر آمل هم ولیعد نشین ایشان بود.

گیل #گیلانشاه از سال ۶۴۲ میلادی بر گیلان و بخشی از غرب مازندران آن زمان به نام "رویان" حاکم بود و در سال ۶۵۲ میلادی به فرمان یزدگرد سوم به فرمانروایی کل طبرستان یا همان مازندران نیز منصوب شد.

فرزندانش دابویه و پادوسبان بعدها قلمرو  او را میان خود تقسیم کردند و سلسله‌های دابویگان و پادوسبانیان را بنیان نهادند.
گاوباره در طی حکومتش که هم‌دوره با خلیفه دون تا یزید بن معاویه می‌شد، با اینکه اعراب حملات بسیاری داشتند، هیچگاه شکست نخورد و با پیروزی بر اعراب مانع از رسیدن آنان به مُلک خود شد.


📚 https://t.center/Ahmadi111
🔶 مهتا (موتا) سردار دیلمیان و مبارزه با اعراب - شاهنشاهی ساسانی

🔶صفحه (2)

🔸کشته شدن #مهتا باعث شد که سپاه #ایران تاب ایستادگی نیاورده ، به سرعت پراکنده شوند و هر دسته راه ولایت خود پیش گرفت.لشکریان فرخان زیبندی به سوی ری و لشکریان اسفندیار فرخزاد به جانب #آذربایجان راه پیش گرفتند.

🔸جنگجویان #دیلم نیز عقب نشینی کرده و در ناحیه «ابهررود» به تجدید قوا پرداختند و به خاطر میهن و به یاد مهتا دوباره آماده پیکار شدند و به جنگ پرداختند و البته این نبرد نیز چاره ای درپی نداشت و به پیروزی #اعراب منتهی شد.

🔸اما دیلمیان به فرمان پادشاه گیل #گیلانشاه به جنگهای دفاعی و یورشی ادامه دادند.گرچه این جنگ به شکست منتهی شد و سردار دیلمی به خون غلتید، ولی نام دیالمه و رشادتها و دلیری های آنان را برای همیشه در تاریخ ایران پر آوازه و ماندگار ساخت.

🔴🔸به نظر میرسد نام حقیقی سردار آن روزگار #گیلان « مهتا » بوده که #عرب آن را « موتا » دانسته و در اشعار و روایات یا تاریخ به همان صورت موتا ثبت شده است.

🔵🔸به هر حال سردار مهتا یا موتا کسی بود که در راه دفاع از وطنش برخواست اما آن گونه که باید نامش را ارج ننهادند. نام و یاد مهتا و مهتاهایی که به خاطر میهن به خاک افتادند گرامی و پاینده باد.

🔸در پایان شعری از فخرالدین اسعد گرگانی که در آن به شرح شکوه دیلمستان و دلیری و شجاعت مردمان آن پرداخته و می گوید:

ز قزوین در زمین دیلمان شد
درفش نام او بر آسمان شد

زمین دیلمان جایی است محکم
بدو در لشگری از گیل و دیلم

بتازی شب از ایشان ناوک انداز
زنند از دور مردم را به آواز

🔸 منابع:
کتاب “مسالک و ممالک ابن خرداذبه”
کتاب “تدوین رافعی”
کتاب “گزیده ای از تاریخ بلوک دشتابی”تالیف فرهادسماواتی
کتاب “تاریخ خانی” نویسنده: علی بن شمس الدین بن حاجی حسین لاهیجی
.📚 https://t.center/Ahmadi111