هزاره جنبش یتیمان مزاری(ره)

#جاغوری
Channel
Logo of the Telegram channel هزاره جنبش یتیمان مزاری(ره)
@YatemanMazaryPromote
438
subscribers
2.91K
photos
2.31K
videos
178
links
هدف ما تلاش برای ترویج احیای هویت فرهنگی ، تاریخی و سیاسی ملت هزاره است. تازه ترین اخبار جهان ، افغانستان و جبهه مقاومت را با ما دنبال کنید. ارتباط با ما @Sha140013 مارا به دوستان خود معرفی کنید.
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
در این آهنگ زیبا در ضمن صدا و شعر قشنگ است فرهنگ اصیل هزارگی به نمایش گذاشته شده
هزاره ها همه با رنگهای شاد زندگی میکند
اینجا #جاغوری زیباست.

قبل از حکومت باطلان است.


@YatemanMazary

@ytimanmazari
#برگی_از_تاریخ

#فروش_بردگی_اقوام

#ننگی_بر_پیشانی_خاندان_بارکزی

#عبدالرحمن_خونخوار در ص ۳۴ تاج التواریخ چاپ ۱۳۷۳ با افتخار فرعون گونه خود در قتل عام مردم بیگناه #بدخشان چنین می نگارد :
« کسانی را که اسیر می شدند، من به #دهن_توپ می گذاشتم . در مدت سه سال اغتشاش ( در#بدخشان ) تعداد کسانی که به این قسم من کشته ام ، تقریبا پنج هزار نفر می شدند و تعداد کسانی که از دست لشکر من کشته شدند ، ده هزار نفر بودند.
در جای دیگر خصومت علیه مردم #شینواری در ص ۲۳۵ تاج التواریخ چنین آمده است :
« گر دو صد سال کشی رنج و دهی زحمت خویش
مار و #شینواری و عقرب نشود دوست به تو »

اما برای #عبدالرحمن تنها سرکوب جنبش برحق ، تاراج و مردم #هزاره مطرح نبود ، بلکه اصلا #عبدالرحمن قصد نابودی کامل جامعه #هزاره را در کشور آبایی آنها داشت . چنانچه برنامه قتل عام و تباهی کامل مردم #ارزگان و نواحی آن از سوی امیر وقت در کتاب سراج التواریخ ، اثر ملا #فیض_محمد_کاتب_هزاره ، چاپ ۱۳۷۲ ج ۳ ، ص ۲۵۲چنین آمده است :

« آبادانی مردم #میر_آدینه را تمام آتش زده بسوزانید و زراعت ایشان را تمام ، خوراک دواب و مواشی و اسپان نمایید وهمچنین« زردک» و« پشه » و« شیرداغ» را خراب کرده ، برباد دهند و پس از استیصال آن ، روی به سوی « #قلندر» نهاده و جزای ایشان را داده و بغات آن نواحی و اطراف را کشته و اسیر و دستگیر نموده آثاری از وجود خود ایشان را نمانند ، نیست و نابود کنند و تا « سنگ ماشه » #جاغوری ، راه را از خار فتنه چیان مفسد خواهان ، پاک و مصاف سازند. »
#عبدالرحمن خون آشام در ص ۴۵ کتاب خود تاج التواریخ چاپ ۱۳۷۳ با افتخار تمام دستور ساختن #کله_منارهای را از سرهای بی تن شهداء و مقتولین بیگناه مردم
#هزاره جهت ارعاب و فرو نشاندن تمام جنبش سراسر کشور چنین صادر نمود:
« حکم دادم #مناری از سرهای مقتولین دشمن ساختند تا بقیه دشمن خایف شوند . »
این ملعون قصی القلب در ص ۳۱۲ تاج التواریخ خود به عموم مردم کشور دستور رسمی صادر نمود تا در نابودی #هزاره ها همراه لشکر منظم دولتی اقدام کنند :
« دیگر سرکرده های #افاغنه چندین مرتبه استدعا کرده بودند که به مخارج خود شان جمعیتی را اهالی مملکت فراهم آورده به جنگ #هزاره های که آنها را دشمن ولایت و دین خود می دانستند بروند ، لکن به آنها اجازه این کار را نداده بودم . در این وقت حکم عمومی دادم هر شخص برود در تنبیه شورشیان کمک نماید . عساکر و ایلجاری که حاضر خدمت شده بودند ، تعداد شان سی هزار الی چهل هزار اشخاص جنگی بود که از اطراف به سرکردگی خوانین و رؤسای خود ، عازم ولایت هزاره شدند .»
در صفحه ۲۵۷ سراج التواریخ ملا فیض محمد کاتب هزاره چاپ ۱۳۷۲ با نگارش آقای دای فولادی این گونه حکم امیر در قتل عام و تاراج همه هست و بود هزاره ها چنین آمده است :

« امیر تأکید نمود که در انواع قتل و تاراج ، مضایقه روا ندارند . »

خلاصه اینکه ، وقتی که زنان اسیر را از #ارزگان به اسارت گرفته به طرف #کابل به قتلگاه می بردند ، منجمله ۴۰۰ زن ارزگانی هم بناء بر همین ترس امیر خود ها را به دریا انداختند و چنین « انتحار » را نسبت به کشتن و اسارت ترجیح می دادند و با همین شیوه هم رسم « آزادی » از قید اسارت را برای سایر زنان و جامعه خویش به میراث گذاشتند .

آقای حاج کاظم یزدانی فجایع عصرعبدالرحمان خانی را از لابلای سراج التواریخ ، تاج التواریخ و سایر اسناد تاریخی و روایات سینه به سینه کهنسالان در مورد زنان کشور چنین می نویسد :
« طبق گفتهء مردم #جاغوری حدود ۴۰۰ زن و دختر اسیر #دایه و #ارزگان را که طرف کابل انتقال می دادند ، این اسیران وقتی بالای پل #جاغوری رسیدند ، یک باره خود را از بالای پل به زیر انداختند و در کام امواج خروشان رودخانه غرق شدند و از رنج اسارت و ننگ بردگی رهایی یافتند . »

فروش زنان ، دختران و پسران #هزاره :

بازهم آقای حاج کاظم یزدانی با استناد از بحرالفواید ( عین الوقایع ) در مورد فروش #هزاره ها چنین می خوانیم :
« مقارن با این احوال #ملا_سعید_خان_قاضی و #ملا_محمد_مفتی و #ملا_عبدالسلام محرر #محکمه_شرعیه به امیر عبدالرحمان نوشتند : « هزاران زن و دختر و پسر #هزاره در داخل و خارج مملکت به فروش رفته اند و اکنون بقیه شان مطیع گردیده اند . و چون طبق عقاید اهل سنت این طایفه مسلمان پنداشته می شوند خرید و فروش آنها در شرع شریف جایز نیست . عبدالرحمان در جواب نوشت: شما از باطن این قوم چه خبر دارید ، هیچگاه عقیده شان درست نمی شود.

@YatemanMazary

@ytimanmazari
فلسفه نامگذاری دایکندی


اسامی های تاریخی معیار ساده و دقیق در تبارشناسی یک مردم است. شناخت تبار و پیشینه مردم بومی خراسان، شناخت نامهای تاریخی آن مردم در اعماق تاریخ است. نامهایی که در اعماق تاریخ چند هزار سال قبل کاربرد داشته امروزه نیز مصداق داشته و استعمال میشود. یکی از کلمه های تاریخی و باستانی که از چند هزار سال تاحال بر مردم بومی #خراسان_قدیم و افغانستان برحال استعمال میشده و کاربرد داشته کلمه (#دی) است بسیاری از طوایف ساکن افغانستان و مردمان مسکن در مناطق مرکزی اصیل اکنون با این مشخص میشود.

به نقل از #مولانا_برمک_بلخی " کلمه #دای یا #دی پسوند بسیاری از نامهای طوایف تاریخی #زابلستان، #غور و #خراسان تاریخی است. مانند دایکندی، دایزنگی، دای چوپان ، دایمیرداد و.... با آن شروع میشود.

بررسی مفهوم و پیشینه تاریخی آن کلمه حکایتی در شناخت بهتر آن مردن تاریخی است.
کلمه دای یا دی به معنی جمع از یک چیز و یک مجموعه ای از یک چیز میباشد. هنوز در اصطلاح آمیانه مردم اصیل خراسان کاربرد فریمان دارد. مثلا #بامیانی ها و #دایکندی ها گویند؛ دای هیزوم (انبار هیزوم) دی بوته ( انبار بوته). البته کلمه دای به مجموعه پراکنده از یک چیز استعمال نمیشود بلکه به مجموعه منظم و مرتبط و چسبیده استعمال میگردد. چنانکه یک مجموعه پراکنده از بوته ی را (دی)نگویند ؛بلکه انبار منظم و چسپانده آنرا (دی)گویند. کلمه دای و دی در پیشوندی بعضی از نام ها و طوایف #هزارگی به معنی یه مجموعه مرتبط و وابسته است.
یک جمعی از مردم و یک دسته ی از مردم و جامعه مثل دایکندی (یعنی مجموعه ای از شیران ) و انسانهای دلیر ،دیمیرک یعنی مجموعه میران و شاهان. در زمان های باستان هر ولایت و استان حکومتی را دای یا دی می گفتند و حاکمانشان را دیگان یاد میکردند.

طوایف هزاره ها و دسته های قومی انان که در نظم شاخه ای فوق العاده جالب دسته بندی شده و مرتبط به هم اند، بر آنان کلمه دی استعمال شده. اما با طوایف #هزاره های که دسته بندی منظم تری باستانی شان مشخص نیست. کلمه (دای) با دی استفاده نشده مثل #جاغوری و #شیخلی و #زیدری و... کلمه دای و دی با توجه به اینکه پیشوند است برای بسار طوایف و اقوام افغانستان (#زابلستان#خراسان دقیقا معنی قوم و طایفه را دارد.
ان کلمه که امروزه نام بسیاری از طوایف هزاره به کاربرده و پیشینه باستانی دارد بررسی آن جایگاه تاریخی آن مردم را در چند هزاره نشان میدهد.


📚 برگرفته از کتاب اتنوگرافی مردم سنگ تخت بندر ولایت دایکندی

@YatemanMazary

@ytimanmazari
#برگی_از_تاریخ

بخش سوم
غصب و تصرف زمین های اقوام هزاره #اورزگان توسط کوچی ها به فرمان #عبدالرحمان_بارکزی


"در19شوال1311هج ق امیرعبدالرحمان دستورداد که تمام مرغزار های هزارجات باید دراختیار دولت قراربگیرند وهزاره ها حق استفاده از آنها را ندارند پس از صدور این حکم ،حکام دولتی مرغزار های هزاره را به #افغانهای_کوچی واگذار کردند ،مالداری مردم هزاره روبه تنزل نهاد و باعث قلت لحوم و دسوم(مترادف چربی و گوشت/ در اینجا مراد کمبود وقحطی شدید ) گردید."9"
"عشایر #احمد_زای از هنگام گشایش نواحی شرقی مرکز افغانستان یعنی هزاره جات در پایان قرن گذشته، این منطقه را به صورت چراگاه تابستانی خود مورد استفاده قرار داده و در آن منطقه به فعالیت پرداختند."10
"اقای #رابرت_کنفلد دراین رابطه چنین نوشته کرده است : ((یکی از پیامدهای مهمی که این (جنگهای عبدالرحمن ) با هزاره ها درسالهای (1891) به بار آورد باز شدن راه کوچیها به هزارجات بود ، #کوچیها درتابستان ها برای چراندن رمه هایشان به این مناطق می امدند فروش فرآورده های باد کرده یی بازار هند و #قرض_سر_سود برای هزاره ازسوئی بازار اقتصادی این مردم راضعیف ساخته وازطرف دیگرتدریجا مالکیت بسیاری اززمینهای خویش راازدست دادند . هزاره ها درنتیجه این قرضهای سرسود ، دار ندار خودرا ازدست داده بودند ، جبرا به شهر ها بویژه غزنی ، کابل ومزارشریف مهاجرت کردند تا درآنجاهابعنوان کارگرروزمزد در زمستانها کارکرده، دربهار برای کشاورزی دوباره به سرزمینهای شان برگردند."11
"کوچیها افغان بتدریج ، اراضی کشت شده هزاره ها را به منطقه چراگاههای برای گله خویش تبدیل کردند( هم از سر جبر و هم از بی صاحبی و ترس هزارها از قتل عام و کشتار و تجاوز) وهمچنان علفچرها وچراگاههای #دایزنگی ، #بهسود ، #دایکندی ، #ناهور ، #مالستان ، #جاغوری را برای خود تخصیص دادند وهزاره رامجبور ساختند تا زندگی مشقت باروسخت راتعقیب نماید ."12
"این همه ظلمها سبب شد تا امور زراعتی وکشت درهزارجات سقوط کند . هزاره های رعیت نه قدرت کشت وکار زراعتی راداشتند و نه توان گله داری را ، آنها همیشه متحمل ضرر وشکست می شدند زراعت ومالداری بابحران شدیدی مواجه شد."13
"در17 ذی حجه1311ق امر شد که املاک علاقه #جات_ورث، #سر_خجوی و غیره را مساحت(متراژ/اندازه گیری) کرده درقید جریب آرند و از جمله املاک میران و کسانی که در محاربات به درک اسفل(کشته شده اند) رفته اند اکثر ایشان #سید، #زوار(مشهدی)، #کربلایی و #میر و #میر_زاده بوده... یا دستگیر شده اند، تمامت خالصه دولت دانسته داخل دفتر ضبطی کنند و کسانی را که بدون وارث باشند نیزضبط خالصه کنند...و از صدور این حکم، اکثر املاک هزاره ی سید و زوار وکربلایی و میر و میرزاده بودند ضبط دیوان سلطنت گشت ... املاک ...به مهاجرین و ناقلین افغان داده شده اند."14
"هم در این آوان جمعی شرفیاب حضور انور شده، خواهش زمین « #چوره » هزاره را کرده و حضرت ولا #ایشک_دوست_محمد خان را... امر کرد که اراضی و #عقار_چوره را که #مفتوح_العنوه می باشد، از رعیتی و ضبطی را به ایشان بدهد... و از صدور این حکم تمامت مردم...از کوچی و زمین دار، خواهان ملک و زمین شده و شروع به ملک گرفتن هزاره کردند...آخر الامر املاک مردم هزاره به مردم مهاجر و ناقل افغان داده شده و همه ای این وجوه داخل دفتر خیال ماند و کشتند و دریدند غارت کردند و مردم هزاره آواره و فرار ایران و هندوستان و ماوراء النهر شدند."15

#پیوست 1_قرض سر سود به قرض پولی گفته میشود که برای مدت مشخص پس از باز گرداندن اصل پول می بایست با سود و بهره مشخص پرداخت شود قرض سر سود همان ربا ویا نزول می باشد که در اسلام حرام می باشد
#پیوست 2_مفتوح العنوه: در فقه اراضی مواتی که با فتح و جهاد با کفار بوسیله مسلمانان  به دست آمده باشد، زمین مفتوح عنوه نامیده می‌شود،در بخشهای سابق گفته شد که عبدالرحمان با فتوی تکفیر اقوام هزاره ها و سایراقوام (بنگرید به قتل عام مردم نورستان و اقوام تاجیک) بوسیله ملاهای #دیوبندی اعلام جهاد مقدس نمود و با سرازیر شدن اقوام کوچی به بهانه جهاد مقدس ولی درواقع غصب و تصرف اراضی سایر اقوام در پی تحقق خاسته قبیلوی خود بود


منابع و ماخذ

9 - سراج التواریخ ص 986- 987
10 - «افغانستان اقوام- کوچ نشنی - ص 193» ، ترجمه: مجموعه مقالات به کوشش دکتر محمد حسین پاپلی یزدی، با همکاری انجمن ایرانشناسی فرانسه در تهران 1993- 1372
11 - نی نامه شماره پنجم سال سوم تاریخ حمل 1368 ص57 مقاله رابرت کنفلد ترجمه حسین رضوی چاپ اکسفورد 25/4/1987 م
12 - سراج التواریخ جلد 3 سالهای 1912- 1914
13 - سراج التواریخ جلذ 3 ص 855-925 – 926 – 978
14- سراج التواریخ جلد سوم /ص363
15- سراج التواریخ جلد سوم ص 414


🔴 قصردانش و فرهنگ خراسان

👉 @khurasan20
#برگی_از_دفتر_تاریخ:

"زنان و دختران برای اینکه دامن شان به ننگ آلوده نگردد، خودکشی می کردند."

عبدالرحمن بارکزی خزانه دولت را مملو از پول فروش اسیران هزاره به عنوان برده و کنیز، کرده بود : "سيصدو پنجاه تن مرد و زن و پسر و دختری که #فرهاد_خان_کرنيل، از مردم طغايی #بوغا و غيره مردم #جاغوری اسير و دستگير کرده در #غزنين فرستاده بود، حکمران آنجا بکابل فرستاد. مردان شان همه بقتل رسيدند و زنان و دختران و پسران شان از بيست تا بيست و يک روپيه بنام کنيزی و غلامی به امر امير عبدالرحمان خان فروخته شدند. پول حاصله از فروش آنها و اسرای بعدی به مصرف دولت رسيد ..."
فتوای کافر بودن مردم هزاره و قتل عام آنان توسط عبدالرحمن بارکزی : "حضرت والا، پس از صدور اشتهارات کفر هزاره که به فتوای علما جاری گشت، از محاربات فرقه«باغیه هزاره» و دستبردهای ایشان به ذریعهء عرایض افسران و صاحب منصبان سپاه نظام آگاه گردیده، همه را فرمان کرد که: هرچند مرد و زن و پسر و دختر و مال و متاع آن قوم کافر را از راه غنیمت متصرف شوند، به قرار آیین دین مبین، پنج یک آن را حق حضرت والا دانسته ارسال حضور بدارند و باقی را حق و حصهء خود دانسته متصرف شوند. و از صدور این حکم بود که هزاران هزاران زن و دختر و پسر از مردم هزاره به اسیری رفته، از راه ملک یمین در تمام افغانستان و ممالک خارجه به فروش رسید، خانه ای نماند که دو سه تن از زنان و دختران هزاره را مالک نشدند."
فرمان تاراج اموال و اسارت هزاره ها توسط عبدالرحمن جابر : "تمامت مال و منال آن گروه دد خصال برشما حلال باد و برای دولت جز اسیران آن قوم شریر دیگر چیزی به کار نیست . می باید که همه را با خود بیاورند و مال و متاع ایشان را در بین خود علی السویه قسمت نمایند."
ده ها هزار نفر قتل عام شدند که اکثر شان زن، کودک و پیران از کار افتاده بودند . در #اجرستان نه تنها قلعه ها ویران گردید بلکه بیش از دوصدهزار اصله درخت از ریشه قطع و مزارع و باغ ها خاکستر گردیدند و 45 قوم #اجرستان همه از میان رفتند . ساکنین ارزگان و چوره نیز بدین سرنوشت گرفتار امدند . اقوامی مانند قوم #پهلوان، #بوبک، #بوباش، #سلطان_احمد و غیره به انقراض کامل کشیده شدند و جز نام اثری دیگری از آن ها باقی نماند . بازار آدم فروشی گرم شد، ده ها هزار کودک معصوم به فروش رفت . هیچ خانواده ثروتمندی در افغانستان نبود که یکی دو تا برده نداشته باشند .حتی بردگان به خارج کشور نیز صادر گردید . #هندوان_قندهار نیز کودکان هزاره را خریده و به رسم مذهبی خویش در کمر شان #زنار بستند !! تنها از یک دفتر آدم فروشی در #ارزگان، عایدات دولت به هفتاد هزار روپیه رسید!! زیرا یک دهم قیمت برده ها به عنوان مالیات به دولت داده می شد و قیمت افراد از یک روپیه تا صد و بیست روپیه بود!! سپاهیان دولتی به قصد اسارت زنان و کودکان به هر دره برآمده به جستجوی آنان به تکاپو افتادند . زنان و دختران برای اینکه دامن شان به ننگ آلوده نگردد، خودکشی می کردند."



#منابع

1-ل تیمورخانوف، تاریخ ملی هزاره، ترجمه عزیز طغیان چاپ کویته پاکستان 1989
2- - میرغلام محمد غبار، «افغانستان در مسیر تاریخ»، ص 670 - چاپ دوم- پیام مهاجر - اسد 1359 ایران- قم
3- - فیض محمد کاتب – سراج التواریخ - جلد سوم - ص 21
4 - بصیر احمد دولت آبادی، هزاره ها؛ پناه گزینی و کتمان هویت - ص 35، چاپ اول: زمستان 1378
5- فیض محمد کاتب - سراج التواریخ - جلد سوم از صفحات 683 و 700
6-کاظم یزدانی - فرزندان کوهسار صص 34 - 38





@YatemanMazary
پس از این واقعه تلخ و خونین، ابدالیان افغان کم کم بر کشور خراسان مسلط گردیدند. احمدخان ابدالي- احمد شاه بابا- در/ اكتبر 1747م/1160ه ق. (260 سال پيش ازين (1385ش) در قندهار بر اريكة سلطنت خراسان جلوس نموده و خود را در آغاز پادشاه خراسان خواند. از اين پس كم كم نام خراسان به «افغانستان» تغيير يافت. پس از آمدن نام افغانستان، تاريخ آريانا و خراسان و تاريخ ادبيات دري در کشور، بيگانه شده و کم کم معلّق و مسكوت گرديد. پس از رفتن نام خراسان (برآمدگاه خورشيد)، گویا خورشيدِ روشنايي و شادي نيز از افغان خانة ما روي گردانيد و به جاي آن، آه و فغان، ناله و غم، جنگ و ركود و تنگدستی بر كشور استيلا يافت. حاكمان جديد افغانستان، با فرهنگ قبيله اي و ادب صحراگردی و با سياست نارسا و ناكار آ‌مد خود، اهميت فرهنگ و تاريخ وحدت بخش آريانا و خراسان را درك نكردند و به طور پيگير با آن بی مهری نمودند. فرهنگ و زبان کم ظرفیت هندی تباران حاکم، نتوانست تمام مردم خراسان را زیر پوشش خود بگیرد. در افغانستانِ پس از «خراسان» داستانهاي شاهنامه وادبيات غنی دري بي صاحب گرديد. زردشت بلخي، جمشيد زابلی، ایران هوشنگ، منوچهر بامی، كيخسرو، کی پَشین، رستم زابلي ، مهرابشاه کابلی، سُهراب سمنگانی، اردشیر بهمن و اسفنديار کیانی و سياوش و آرش و بوعلي و مولوي و بيروني و سنايي و... بي كشور شدند. تمام اين مفاهيم بطور پيگير مورد بی مهری و انكار قرار گرفتند. از اين ظلم ناروا و از اين نا بخردي سیاسی، نه تنها قوم يا اقوام خاصي در كشور صدمه ديدند، بلكه بر كل فرهنگ و تاريخ و زبان و ادبيات پنج هزار سالة افغانستان لطمة مرگباري وارد گرديد. تا حدي كه امروز اين مملكت را بصورت ويرانه‌اي غم انگيز و حقير نظاره مي‌كنيم و از شنيدن نام افغانستان، جز شتر و تفنگ و بجز عمامه و ريش چيزي به ذهن مردم دنيا نمي آيد.
بقایای ابدالیان و عبدالرحمان، آخرين نوعي از اين تاريخ كشي و فرهنگ ستيزي را در قرن بیست و یک و در پیش چشم و گوش جهانيان در باميان انجام داد. در روز نهم مارچ 2001 م /1379 خورشیدی/ ميراث بی نظیر فرهنگي و تاريخي سه هزار ساله کشور ما یعنی تندیس های53 و 35 گزي سلسال و شَه مامه بامیان كه در عهد تهمورث سومين پادشاه پيشدادي بلخ ساخته شده بود، به دست طالبان با خاك يكسان شد.
بلي به قول ويل دورانت: «در طول تاريخ، توحش و گله‌داران صحراگرد پيوسته دشمناني بودند كه بر گِرد تمدن‌هاي بشري كمين كرده و در سر فرصت آنها را با خاك يكسان كرده‌اند».
تا كوچي گري در كشور ما قانون مند و تا بیابان گردي و توحش و قبيله پرستي كنترل نشوند، مشكل است كه دوباره كمركشور راست شود و مردم ما به امنيت، وحدت ملي، آباداني و آسايش گذشته برسند.
فاضل کیانی
نه تركم، نه تازيک، نه افغان، نه ديو
نشان دارم از سام و گودرز و گيو
#زابلیان #صفاریان #غوریان #زابلستان #خوراسان #غورستان #غرجستان #هزارستان #هزاره #غوری #غور #جاغوری #مالستان
#کیومرث #زابلی #بلخی #هزارگی
#سلسله_غوریان #سلاطین_غور.

@YatemanMazary