❒
«آلبرت الیس» از سال 1957 که برای اولین بار نظام ابداعی خود را به اجلاس سالیانه انجمن روان شناسی آمریکا معرفی کرد، همواره با علاقه از رویکرد عقلانی خود
«درمان عقلانی وعاطفی»دفاع کرده است.نظریه الیس، براساس
رویکردی تعاملی است و در نظریه شخصیت و درمان، تعامل بین شناختِ رفتار و هیجان را در نظر میگیرد. براساس نظریه الیس ، رویدادهای زندگی، پیرامون افراد رخ میدهند وافراد براساس این رویدادها، نوعی باور و عقیده، نسبت به رویداد برانگیزاننده در خود، پردازش میکنند.
❒آلبرت الیس از اواخر دهه 1940 تا اوایل دهه 1950 بطور فزاینده ای از اثربخشی و کارایی روانکاوی کلاسیک و روان درمانی تحلیل گرا ناخشنود بود.
الیس مخالف نظریه فروید مبنی براینکه ریشه روان رنجوری افراد مربوط به دوران کودکی است. این تعارض های ناهوشیار ناشی از دوران کودکی نیست بلکه ناشی از ان تفکری است که مدام به خودشان القا میکنند زندگی دارای فلسفه غیر منطقی هست.
❒الیس دریافت که
تداعی آزاد آنقدر منفعل است که به گذشته گرایش داشته باشد و عقاید فعلی بیماران را در مورد خودشان و دنیا به طور جدی به چالش بکشد. او حمله مستقیم به نظام عقیدتی درمانجویان را آغاز کرد و آنها را وادار ساخت تا به طور فعال علیه فرض های غیرمنطقی خود تلاش کنند. الیس دریافت که با این
رویکرد عقلانی، به درمان تناسب کامل دارد.
❒الیس با برخورداری از تیزهوشی،بیان واضح و عینی افکار، عشق به مباحثه خردمندانه، اعتقاد راسخ به قدرت گفتگو منطقی و حس شوخ طبعی برای برطرف کردن خشم یا اضطراب غیرمنطقی، توانست با رویکرد جدید خود بیشتر از رویکردهای روان کاوی قدیمی موثر واقع شود.
❒
نظریه شخصیت رفتاردرمانی عقلانی-هیجانی الیس:توجیه عقلانی-هیجانی شخصیت تقریبا به راحتی مدل
ABC است(الیس،1973؛1991). در این مدل A مخفف
Activating events به معنای رویداد برانگیزاننده زندگی،مثل طرد شدن توسط معشوق یا ناکامی در مصاحبه شغلی می باشد؛ نقطه B که مخفف
Beliefs است به معنای باورها است و عقایدی را نشان می دهد که افراد از آنها برای پردازش کردن رویدادهای برانگیزنده در زندگی خود استفاده می کنند. این عقاید می توانند عقلانی باشند، مانند اعتقاد به اینکه طرد شدن مایه تاسف بوده یا شکست آزارنده و ناخوشایند بوده است این عقاید می توانند غیرعقلانی نیز باشند، نظیر فکر کردن به اینکه
" طرد شدن من واقعا وحشتناک بود"یا
" چقدر وحشتناک است که نتواستم در آزمون ورودی موفق بشوم، این شکستها برای من رزومه ای ضعیف خواهد بود."و در نقطه C که مخفف
Consequences به معنای پیامدها است فرد پیامدهای هیجانی و رفتاری آنچه را که به تازگی اتفاق افتاده است تجربه می کند.
❒
الیس در تبیین منطقی شخصیت، معتقد است یک ABC ساده رخ میدهد.او معتقد بود که باورهای فرد، ممکن است منطقی باشد یا غیر منطقی. با توجه به این باور منطقی یا غیر منطقی، افراد پیامدهای عاطفی و رفتاری را تجربه میکنند. به اشتباه، افراد و درمانگران تصور میکنند که پیامدهایی که تجربه میکنند، ناشی از رویدادی است که رخ داده است.
❒اغلب افراد و بسیاری از درمانگران تصور می کنند که پیامدهای هیجانی مهم رشد شخصیت، نتیجه
مستقیم رویدادهای برانگیزاننده ای هستند که افراد در معرض آنها قرار داشته اند.
یعنی A مستقیما به C منجر می شود. به این صورت که هرچه عوامل و فعالیت ها در اوایل زندگی دلپذیرتر بوده باشند، شخصیت سالمتر خواهد بود؛ هرچه رویدادهای برانگیزاننده ناخوشایندتر بوده باشند، انسان از لحاظ هیجانی آشفته تر خواهد بود.
❒ اما این افراد و درمانگران
طبق رفتاردرمانی عقلانی-هیجانی کاملا در اشتباه هستند.به عبارت دیگر، رفتارگرایان سنتی این عقیده را دارند که محرک یا رویداد برانگیزاننده منجر به پاسخ در ارگانیسم میشود و
هیچ میانجی بین محرک و پاسخ در نظر نمیگیرند.
اما، باور و افکار پیرامون آن رویداد است که منجر به پیامدهای تجربه شده می شود.
پارت ➊
✍ ملیسا پز
🏅 ارتباط با مدیر و موسس ASEFT و IFEFT و دیگر مجامع بین المللی روانشناسی ، استاد محمد جواد باغشینی 🎖 :
👑 https://instagram.com/mohammad.javad.baghshany ⚜
👥 گفتمان #روانشناسی در انجمن بین المللی درمان #متمرکز_بر_هیجان (I.F.E.F.T) :
🦋 @International_EFT_Forum ❤️🔥
🏫 آموزش کامل #EFT در جامعه ی درمانگران #هیجان_مدار آسیایی (A.S.E.F.T) :
🦋 @SocietyForEmotionFocusedTherapy ☄
.