{{{ تاریخچهٔ شهر باستانی
#استخر }}}
#شهر_استخر مانند
#هگمتانه و
#شوش و
#ری ، یکی از شهرهای معمور و مهم ادوار باستانی و بزرگترین و با شکوهترین و پر جمعیت ترین شهرهای پارس بوده ، که از حدود پنج شش سده پیش از میلاد ، یعنی از زمان شاهنشاهی
هخامنشی تا سده دهم میلادی (چهارم هجری) دایر و آباد و مرکز بازرگانی و سیاست و حکومت پادشاهان و امرای محلی پارس ، و جایگاه موبدان و دبیران و دستوَران دین زرتشتی بوده است .
ویرانههای گسترده آن در هفت کیلومتری شمال
#تخت جمشید، کنار چپ راه شیراز به اصفهان قرار گرفته ، و نمودار شکوه دیرینهای میباشد ، که سه شاهنشاهی بزرگ
#هخامنشی و
#اشکانی و
#ساسانی بآن داده بود . آثار دروازه سنگی آن سوی راست راه شیراز به اصفهان هنوز بر جای مانده ، و ماندههای کاخ ویران شدهاش با ستونها و سر ستونهائی که در گوشه و کنار پراکنده است ، نمودار عظمت دوران آبادیش میباشد .
از تاریخ بنای این شهر که چه زمانی دایر گردیده ، آگاهی درستی در دست نیست . زیرا نبشته و آثاری که تاریخ آنرا از پیش از دوره
هخامنشی تعیین نماید دیده نشده ، و آثاری هم که در خلال کاوشها بدست آمده ، بیشتر مربوط به عهد
هخامنشی و ساسانی و سدههای نخستین اسلامی میباشد . ولی وجود آب فراوان
#رودخانه_پلوار و زمینهای گسترده حاصلخیز پیرامون آن ، مینمایاند که از دوران کهن ، جایگاه مردمی بوده که در این دیار میزیسته ، و آبادی بزرگی را تشکیل داده بودند .
آنچه میتوان گفت اینست که شهر باستانی استخر در زمان فرمانروائی شهریاران
هخامنشی آباد و پر جمعیت و شهر منسوب به پایتخت (تخت جمشید) بوده ، و مردم زیادی در آنجا می زیستند و محل بازرگانی و کشاورزی و داد و ستد و مقر خاندانهای کهن و سرشناس و برگزیده زمان بوده است .
گسترش شهر را تاریخ نویسان قدیم از ((
#جلودر )) تا ((
#جلوگیر )) یعنی پهنای تمام
#جلگه_مرودشت دانسته ، اما چیزی که فعلا" معین و مشهود است ، حدود این شهر از خاور ، تا نزدیکیهای
#روستای_سیدان و
#فاروق ، و از باختر به
#روستای_زنگی_آباد ، و جنوب و شمال آن نیز کوههای تخت جمشید (
#کوه_رحمت ) و
#نقش_رستم (
#کوه_حاجی_آباد ) بوده است .
#رودخانه_سیوند ( همان
#پلوار ) که اکنون این نواحی را سیراب میسازد ، از شمال باختری شهر استخر روان است ، و زمینهای اطراف آنرا سیراب و سرسبز و پر کشت و پر درخت ساخته بود .
استخر را
#تخت_طاوس هم میگویند .
پس از آتش سوزی و ویرانی تخت جمشید و برچیده شدن شاهنشاهی
هخامنشی ، این شهر تا چندی رونق و اهمیت خود را از دست داد.
نخستین باری که نیروی اسلام بر این شهر تاخت سال ١٨ ه . ق در زمان خلافت
#عمر بود . در این سال سپاهیان تازی به سرکردگی ((
#عثمان_بن_ابی_العاص )) پس از گشودن ناحیه
#شاپور و
#اردشیر_خوره ((
#فیروزآباد )) و
#دارابگرد ، بسوی این شهر آمدند . فرماندار استخر ((
#هیربد )) داماد
#یزدگرد_سوم که پیش از آن نیز در پارس بوده ، و در یکی دو نبرد با تازیان دست و پنجه نرم کرده بود ، با در پیش گرفتن رویه مسالمت آمیز و پذیرش شرائط صلح و تعهد پرداخت باج و خراج ، موقتا" شهر را از ویرانی و تاراج و کشتار نیروی مهاجم در امان نگاه داشت . ولی تسلیم و پرداخت باج بر مردمان خونگرم پارسی که چندین سده فرمانروای جهان بودهاند ، سخت ناگوار و گران بود و چندی نپائید که از فرمانبرداری امرای تازی سر پیچیدند . ازاین رو در سال ٢٩ ه . ق ((
#عبدالله_بن_عامر )) سردار دیگر عرب پس از خوابانیدن شورش
#شهر_گور (
#فیروزآباد ) بسوی استخر شتافت . ساکنان شهر سخت پایداری کردند و رشادتها بروز دادند تا مگر تسلیم سردار تازی نشوند ، ولی سرانجام او با قهر و غلبه شهر را گشود و کشت و کشتار وحشتناکی نمود.
استخر در اثر شورشهای پی در پی و نرفتن زیر بار امرا و سرداران تازی و جنگهای خونین که در آنجا روی داد ، کم کم رو به ویرانی رفت تا در سال ٧٤ ه.ق که
#محمدبن_یوسف_ثقفی برادر
#حجاج شهر شیراز را گسترش داد و پایگاه خود قرار داد ، دیگر استخر از آن اهمیت و مرکزیت و آبادانی خود افتاد و گروهی از ساکنان آنجا بسوی شهر شیراز رفتند .
#دروازه_اصفهان کنونی شیراز تا چند سده بنام دروازه استخر نامیده میشد ، یعنی دروازهای که بسوی شهر استخر میرفتهاند .
شهر استخر پیوسته رو به ویرانی و رکود میرفت تا سرانجام بطوریکه نوشتهاند در سال ٤٣٦ ه . ق
#محی_الدین_ابوکالیجار_بویهی شهر را به کلی ویران و ساکنان آنجا را بشیراز کوچانید و از آن پس این شهر مقدس و بزرگ پارس و بانوی شهرهای ایران پس از پانزده سده شکوه و جلال ، و شاهد بزرگیها و تاجگذاریها و جشنها و شادیها و نبردها و دگرگونیهای مهم تاریخی ، بطوری ویران گردید که دیگر روی آبادی ندید و از زیر خروارها خاک گذشت.
باسپاس ــــ
#علی_سجادیکمک گرفته شده از صفحهٔ اتاق تاریخ و تمدن ایران زمین
@sazochakameoketab🌿🍂🌿🍂🌿🍂🌿🍂🌿🍂🌿🍂