تعصب میتوانید نیروی محرکه اعمال بطور کلی باشد؛ ولی در تاریخ نمیتوانم نمونه های پیدا کنم که در آن #تعصب محرک اعمال خوبی بوده باشد. تعصب، همیشه امور را به سیاه کاری میکشاند و علت آن هم این است که تعصب بطور اجتناب ناپذیری با کینهتوزی و دشمنی همراه است، اشخاصی که از تعصب همگانی پیروی نکنند مورد نفرت و انزجار واقع میشوند. این مسئله از وقایع حتمی و غیرقابل اجتناب میباشد.
در زمان خیام فرقههای گوناگون سنی و شیعه، اشعری و معتزلی سرگرم #بحث_ها و #مجادلات#اصولی و #کلامی بودند. #فیلسوفان پیوسته توسط قشرهای مختلف به کفر متهم میشدند. #تعصب ، بر فضای جامعه چنگ انداخته بود و کسی جرئت ابراز دیدگاهٔ خود را نداشت - حتی #امام_محمد_غزالی نیز از اتهام کفر در امان نماند. اگر به #سیاست_نامهٔ #خواجه_نظام_الملک بنگریم، این اوضاع کاملاً بر ما روشن خواهد بود. در آنجا، خواجه نظامالملک همهٔ باورمندان به مذهبی خلاف مذهب خود را به شدت میکوبد و همه را منحرف از راه حق و ملعون میداند. در زمینههای #سیاسی نیز رخدادهای مهمی در دوره خیام رخ داد:
۱.سقوط دولت آل بویه ۲.قیام دولت سلجوقی ۳.جنگهای صلیبی ۴.ظهور باطنیان
در زمان خیام فرقههای گوناگون سنی و شیعه، اشعری و معتزلی سرگرم #بحث_ها و #مجادلات#اصولی و #کلامی بودند. #فیلسوفان پیوسته توسط قشرهای مختلف به کفر متهم میشدند. #تعصب ، بر فضای جامعه چنگ انداخته بود و کسی جرئت ابراز دیدگاهٔ خود را نداشت - حتی #امام_محمد_غزالی نیز از اتهام کفر در امان نماند. اگر به #سیاست_نامهٔ #خواجه_نظام_الملک بنگریم، این اوضاع کاملاً بر ما روشن خواهد بود. در آنجا، خواجه نظامالملک همهٔ باورمندان به مذهبی خلاف مذهب خود را به شدت میکوبد و همه را منحرف از راه حق و ملعون میداند. در زمینههای #سیاسی نیز رخدادهای مهمی در دوره خیام رخ داد:
۱.سقوط دولت آل بویه ۲.قیام دولت سلجوقی ۳.جنگهای صلیبی ۴.ظهور باطنیان
🌿 هر دَم و بازدم ما پر از خشم های فروخورده است. #بوسه های به مقصد نرسیده، حرف های #ماسیده روی لب. قایم شده در گرمگاه سینه. #بغض های در گلو مانده مثل بچه های فلسطینی که #سنگ را آنقدر توی دستشان چرخانده اند که تاول انداخته روی آن پوست نازک؛ نه دل دارند که پرتش کُنند، نه دل می کَنَند که از فکرش رها شوند...
🌿 زیر پوست ما مثل #سوریه پر التهاب است، ناآرام، پر آشوب، مثل بمب های خوشه ای که روی دیوار شعرها و شهرهایشان خراش انداخته. زیر پوست ما مثل #بغداد بوی #قهوه_عربی می دهد، مثل #صحرای_عربستان پر#عطش است، مثل #جنگل های #شمال_ایران انگار خدا دارد با مه روی صورت آدم نقاشی می کند، مثل #شیراز بوی #بهار_نارنج می دهد، مثل #دُبی بین وعده نسیه #خدا و نقد #شیطان دل دل می کُند. @sazochakameoketab 🌿در هر #چروک صورت ما یک #کویت پنهان است. مثل دوران اوجش پر از #وسوسه#بهشت و بوسه، مثل زمان جنگ اش پر از #زخم هایی که خوب نمی شود، مثل مُرغ های دریایی اش که توی #نفت بال می زدند، پرهایشان می سوخت، در آب غرق می شدند.
🌿در هر "چیزی نیست خوبم!" ما، سطل سطل اشک قایم است، مثل مادرهایی که می روند #بهشت_زهرا و برای پسرها و دخترهایی که جنگ آنها را بلعید مویه می کنند و بعد جلوی دوربین ها می گویند فدای سر ایرانم که پسرم رفت، دخترم رفت..
🌿 درون سینه ما #دختری_کُرد که از چنگ #داعش گریخته در میان اشک می خندد و مثل #شهرزاد قصه گو آنقدر قصه و غصه دارد که همه #پیامبران_خاورمیانه را خواب کُند و خودش بیدار بماند و زُل بزند به شب. به اینکه کی آرامش از راه می رسد؟ کی سر آرام بر بالش می گذاریم، کی دوباره کبوترهایمان را پیدا خواهیم کرد و مهربانی دست زیبایی را خواهد گرفت... کی آن روز از راه می رسد که کمترین سرود بوسه باشد؟
🌿 درون هر کدام از ما #خاورمیانه ای است که #جنگش تمام نمی شود. شب زیر موشک باران #دلتنگی می خوابیم، صبح با لبخند بیدار می شویم که برویم به جنگ #سرنوشت...
در زمان خیام فرقههای گوناگون سنی و شیعه، اشعری و معتزلی سرگرم #بحث_ها و #مجادلات#اصولی و #کلامی بودند. #فیلسوفان پیوسته توسط قشرهای مختلف به کفر متهم میشدند. #تعصب ، بر فضای جامعه چنگ انداخته بود و کسی جرئت ابراز دیدگاهٔ خود را نداشت - حتی #امام_محمد_غزالی نیز از اتهام کفر در امان نماند. اگر به #سیاست_نامهٔ #خواجه_نظام_الملک بنگریم، این اوضاع کاملاً بر ما روشن خواهد بود. در آنجا، خواجه نظامالملک همهٔ باورمندان به مذهبی خلاف مذهب خود را به شدت میکوبد و همه را منحرف از راه حق و ملعون میداند. در زمینههای #سیاسی نیز رخدادهای مهمی در دوره خیام رخ داد:
۱.سقوط دولت آل بویه ۲.قیام دولت سلجوقی ۳.جنگهای صلیبی ۴.ظهور باطنیان
🌿 هر دَم و بازدم ما پر از خشم های فروخورده است. #بوسه های به مقصد نرسیده، حرف های #ماسیده روی لب. قایم شده در گرمگاه سینه. #بغض های در گلو مانده مثل بچه های فلسطینی که #سنگ را آنقدر توی دستشان چرخانده اند که تاول انداخته روی آن پوست نازک؛ نه دل دارند که پرتش کُنند، نه دل می کَنَند که از فکرش رها شوند...
🌿 زیر پوست ما مثل #سوریه پر التهاب است، ناآرام، پر آشوب، مثل بمب های خوشه ای که روی دیوار شعرها و شهرهایشان خراش انداخته. زیر پوست ما مثل #بغداد بوی #قهوه_عربی می دهد، مثل #صحرای_عربستان پر#عطش است، مثل #جنگل های #شمال_ایران انگار خدا دارد با مه روی صورت آدم نقاشی می کند، مثل #شیراز بوی #بهار_نارنج می دهد، مثل #دُبی بین وعده نسیه #خدا و نقد #شیطان دل دل می کُند. @sazochakameoketab 🌿در هر #چروک صورت ما یک #کویت پنهان است. مثل دوران اوجش پر از #وسوسه#بهشت و بوسه، مثل زمان جنگ اش پر از #زخم هایی که خوب نمی شود، مثل مُرغ های دریایی اش که توی #نفت بال می زدند، پرهایشان می سوخت، در آب غرق می شدند.
🌿در هر "چیزی نیست خوبم!" ما، سطل سطل اشک قایم است، مثل مادرهایی که می روند #بهشت_زهرا و برای پسرها و دخترهایی که جنگ آنها را بلعید مویه می کنند و بعد جلوی دوربین ها می گویند فدای سر ایرانم که پسرم رفت، دخترم رفت..
🌿 درون سینه ما #دختری_کُرد که از چنگ #داعش گریخته در میان اشک می خندد و مثل #شهرزاد قصه گو آنقدر قصه و غصه دارد که همه #پیامبران_خاورمیانه را خواب کُند و خودش بیدار بماند و زُل بزند به شب. به اینکه کی آرامش از راه می رسد؟ کی سر آرام بر بالش می گذاریم، کی دوباره کبوترهایمان را پیدا خواهیم کرد و مهربانی دست زیبایی را خواهد گرفت... کی آن روز از راه می رسد که کمترین سرود بوسه باشد؟
🌿 درون هر کدام از ما #خاورمیانه ای است که #جنگش تمام نمی شود. شب زیر موشک باران #دلتنگی می خوابیم، صبح با لبخند بیدار می شویم که برویم به جنگ #سرنوشت...
در زمان خیام فرقههای گوناگون سنی و شیعه، اشعری و معتزلی سرگرم #بحث_ها و #مجادلات#اصولی و #کلامی بودند. #فیلسوفان پیوسته توسط قشرهای مختلف به کفر متهم میشدند. #تعصب ، بر فضای جامعه چنگ انداخته بود و کسی جرئت ابراز دیدگاهٔ خود را نداشت - حتی #امام_محمد_غزالی نیز از اتهام کفر در امان نماند. اگر به #سیاست_نامهٔ #خواجه_نظام_الملک بنگریم، این اوضاع کاملاً بر ما روشن خواهد بود. در آنجا، خواجه نظامالملک همهٔ باورمندان به مذهبی خلاف مذهب خود را به شدت میکوبد و همه را منحرف از راه حق و ملعون میداند. در زمینههای #سیاسی نیز رخدادهای مهمی در دوره خیام رخ داد:
۱.سقوط دولت آل بویه ۲.قیام دولت سلجوقی ۳.جنگهای صلیبی ۴.ظهور باطنیان
🌿 هر دَم و بازدم ما پر از خشم های فروخورده است. #بوسه های به مقصد نرسیده، حرف های #ماسیده روی لب. قایم شده در گرمگاه سینه. #بغض های در گلو مانده مثل بچه های فلسطینی که #سنگ را آنقدر توی دستشان چرخانده اند که تاول انداخته روی آن پوست نازک؛ نه دل دارند که پرتش کُنند، نه دل می کَنَند که از فکرش رها شوند...
🌿 زیر پوست ما مثل #سوریه پر التهاب است، ناآرام، پر آشوب، مثل بمب های خوشه ای که روی دیوار شعرها و شهرهایشان خراش انداخته. زیر پوست ما مثل #بغداد بوی #قهوه_عربی می دهد، مثل #صحرای_عربستان پر#عطش است، مثل #جنگل های #شمال_ایران انگار خدا دارد با مه روی صورت آدم نقاشی می کند، مثل #شیراز بوی #بهار_نارنج می دهد، مثل #دُبی بین وعده نسیه #خدا و نقد #شیطان دل دل می کُند. @sazochakameoketab 🌿در هر #چروک صورت ما یک #کویت پنهان است. مثل دوران اوجش پر از #وسوسه#بهشت و بوسه، مثل زمان جنگ اش پر از #زخم هایی که خوب نمی شود، مثل مُرغ های دریایی اش که توی #نفت بال می زدند، پرهایشان می سوخت، در آب غرق می شدند.
🌿در هر "چیزی نیست خوبم!" ما، سطل سطل اشک قایم است، مثل مادرهایی که می روند #بهشت_زهرا و برای پسرها و دخترهایی که جنگ آنها را بلعید مویه می کنند و بعد جلوی دوربین ها می گویند فدای سر ایرانم که پسرم رفت، دخترم رفت..
🌿 درون سینه ما #دختری_کُرد که از چنگ #داعش گریخته در میان اشک می خندد و مثل #شهرزاد قصه گو آنقدر قصه و غصه دارد که همه #پیامبران_خاورمیانه را خواب کُند و خودش بیدار بماند و زُل بزند به شب. به اینکه کی آرامش از راه می رسد؟ کی سر آرام بر بالش می گذاریم، کی دوباره کبوترهایمان را پیدا خواهیم کرد و مهربانی دست زیبایی را خواهد گرفت... کی آن روز از راه می رسد که کمترین سرود بوسه باشد؟
🌿 درون هر کدام از ما #خاورمیانه ای است که #جنگش تمام نمی شود. شب زیر موشک باران #دلتنگی می خوابیم، صبح با لبخند بیدار می شویم که برویم به جنگ #سرنوشت...
🌿 هر دَم و بازدم ما پر از خشم های فروخورده است. #بوسه های به مقصد نرسیده، حرف های #ماسیده روی لب. قایم شده در گرمگاه سینه. #بغض های در گلو مانده مثل بچه های فلسطینی که #سنگ را آنقدر توی دستشان چرخانده اند که تاول انداخته روی آن پوست نازک؛ نه دل دارند که پرتش کُنند، نه دل می کَنَند که از فکرش رها شوند...
🌿 زیر پوست ما مثل #سوریه پر التهاب است، ناآرام، پر آشوب، مثل بمب های خوشه ای که روی دیوار شعرها و شهرهایشان خراش انداخته. زیر پوست ما مثل #بغداد بوی #قهوه_عربی می دهد، مثل #صحرای_عربستان پر#عطش است، مثل #جنگل های #شمال_ایران انگار خدا دارد با مه روی صورت آدم نقاشی می کند، مثل #شیراز بوی #بهار_نارنج می دهد، مثل #دُبی بین وعده نسیه #خدا و نقد #شیطان دل دل می کُند. @sazochakameoketab 🌿در هر #چروک صورت ما یک #کویت پنهان است. مثل دوران اوجش پر از #وسوسه#بهشت و بوسه، مثل زمان جنگ اش پر از #زخم هایی که خوب نمی شود، مثل مُرغ های دریایی اش که توی #نفت بال می زدند، پرهایشان می سوخت، در آب غرق می شدند.
🌿در هر "چیزی نیست خوبم!" ما، سطل سطل اشک قایم است، مثل مادرهایی که می روند #بهشت_زهرا و برای پسرها و دخترهایی که جنگ آنها را بلعید مویه می کنند و بعد جلوی دوربین ها می گویند فدای سر ایرانم که پسرم رفت، دخترم رفت..
🌿 درون سینه ما #دختری_کُرد که از چنگ #داعش گریخته در میان اشک می خندد و مثل #شهرزاد قصه گو آنقدر قصه و غصه دارد که همه #پیامبران_خاورمیانه را خواب کُند و خودش بیدار بماند و زُل بزند به شب. به اینکه کی آرامش از راه می رسد؟ کی سر آرام بر بالش می گذاریم، کی دوباره کبوترهایمان را پیدا خواهیم کرد و مهربانی دست زیبایی را خواهد گرفت... کی آن روز از راه می رسد که کمترین سرود بوسه باشد؟
🌿 درون هر کدام از ما #خاورمیانه ای است که #جنگش تمام نمی شود. شب زیر موشک باران #دلتنگی می خوابیم، صبح با لبخند بیدار می شویم که برویم به جنگ #سرنوشت...
بگذارید سرش را بگذارد روی پاهای شما و احساس آرامش کند.
برایش ترجیحا یک رمان کلاسیک عاشقانه بخوانید، #ربه_کا، #غرور و #تعصب، #دزیره، #اوژنی_گرانده، #جین_ایر و... ببریدش به گذشته های دور، به زمانی که دختری خوش اندام و زیبا رو بود با #گیسوان بلند مشکی، به آن هنگامی که #عاشق شد، دل باخت یا دل برد.
سرنوشت آن عشق دیگر مهم نیست. مهم این است که مادران را فراموش نکنیم بگذاریم هنگامی که سرشان را گذاشته اند روی پایمان از عشق های دوره جوانی شان بگویند، بگذاریم کتاب زندگی شان را ورق بزنند و ما را به تجربیات خود مهمان کنند، گاهی همین روایت های به ظاهر ساده ، تجربه ای گرانقدر برای ماست.
در زمان خیام فرقههای گوناگون سنی و شیعه، اشعری و معتزلی سرگرم #بحث_ها و #مجادلات#اصولی و #کلامی بودند. #فیلسوفان پیوسته توسط قشرهای مختلف به کفر متهم میشدند. #تعصب ، بر فضای جامعه چنگ انداخته بود و کسی جرئت ابراز دیدگاهٔ خود را نداشت - حتی #امام_محمد_غزالی نیز از اتهام کفر در امان نماند. اگر به #سیاست_نامهٔ #خواجه_نظام_الملک بنگریم، این اوضاع کاملاً بر ما روشن خواهد بود. در آنجا، خواجه نظامالملک همهٔ باورمندان به مذهبی خلاف مذهب خود را به شدت میکوبد و همه را منحرف از راه حق و ملعون میداند. در زمینههای #سیاسی نیز رخدادهای مهمی در دوره خیام رخ داد:
۱.سقوط دولت آل بویه ۲.قیام دولت سلجوقی ۳.جنگهای صلیبی ۴.ظهور باطنیان
به طوری که #خوندمیر نوشته است در موقع #حمله_مغولان به شهر ری میان مردم این شهر از جهت #اختلاف_مذهب#تعصب بود #شافعیان آنجا چون از وصول مغولان اطلاع یافتند به استقبال شتافتند و #جبه و #سبتای را به جنگ با #حنفیان برانگیختند مغولان نخست به #نهب و #قتل_حنفیان پرداختند و سپس به سراغ شافعیان که در خون مردم شهر خویش شده بودند رفتند. شهر را #غارت کردند جمعی بیشمار را کشتند و #زنان را #اسیر کردند و #اطفال را به بندگی بردند، و از ستم و نهب و قتل و فجایع دیگر کاری کردند که تا بدان روز چشمی ندید و گوشی نشنید. مغولان در ری نماندند و در طلب #سلطان_محمد_خوارزم_شاه آن شهر را ترک گفتند. جبه به تعقیب وی به #همدان رفت و سبتای راه #قزوین را در پیش گرفت. طایفه ای از مغولان بار دیگر در در اوایل سال ۶۲۱ هجری به فرمان #چنگیز_خان به ری و همدان و دیگر بلاد آن حدود #هجوم بردند. از مردم ری آنچه در #حمله_نخستین#تاتار جان سالم به در بردند پس از خروج آن قوم خونخوار به شهر بازگشتند و سرگرم جبران شکسته ها و خرابی ها بودند که ناگهان گرفتار دسته ای دیگر از مغولان شدند. مردم را به هیچ روی قدرت دفع نبود. مغولان تیغ در نهادند و به هر صورت که خواستند و توانستند اهل شهر را به کشتن گرفتند و شهر را غارت و خراب کردند و از آنجا به #ساوه و #قم و #کاشان رفتند وآن بلاد را نیز به خاک و خون کشیدند. ری که #عروس_شهر_های_دنیا بود در فاجعه مغول چنان ضربتی خورد که دیگر هیچگاه نتوانست اعتبار پیشین خویش را بدست آورد. #نجم_الدین_رازی در مقدمه کتاب خود در باب شماره شهادت یافتگان ری به دست مغولان چنین نوشته است: از یک شهر ری که مولد و منشا این ضعیف است قیاس کرده اند که کمابیش هفتصد هزار آدمی به قتل آمده است و اسیر گشته از شهر و ولایت...😔