صداوسیما یک رسانه ملی است اما دهههاست که از ویژگی ملی بودن و از احساس تعلق آن به همه آحاد مردم کاسته شده است. قاعدتا" رادیو وتلویزیون هر کشوری معتبرترین منبع کسب خبر برای مردم آن کشور محسوب میشود. اما ظاهرا" صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران چنین دغدغهای ندارد، ویا حداقل خود باور ندارد که روزبهروز از اعتبار آن کاسته شده، تا جایی که فوتبالیست محبوب آبی های پایتخت چشم در دوربین میدوزد و میپرسد " اون دوربین تلویزیونه؟" وقتی جواب آری میشنود میگوید: "اونو خاموش کن من با تلویزیون حرف نمی زنم". راستی آیا مسئولین صداوسیما از خود پرسیدهاند که چرا این رسانه بزرگ با انبوهی از کارمند وصرف بودجه هنگفت، به چنین وضعیتی رسیده است؟ در زمان انقلاب وجنگ، مردم و جوانان ما به این منبع خبری کاملا" اعتماد داشتند اما به مرور زمان وبا امکان دسترسی به رسانههای رقیب جدید، روزبهروز از اعتماد به آن کاسته شد. چند نمونه از مواردی که صداوسیما میبایست عبرت میگرفت و در رفتار و رویه خود تجدید نظر میکرد اشاره میشود:
۱- #محمدرضا_شجریان شجریان خیلی زود مسیر خود را از صداوسیما جدا کرد و به دلیل احترام، جایگاه و اعتباری که در نزد خواص جامعه و توده مردم داشت از رسانه ملی خواست تا موسیقی و صدایش راپخش نکند. او یکبار، دو -سه دهه قبل در یک مصاحبه اختصاصی در زمان ریاست لاریجانی در صفحه تلویزیون حاضر شد ولی چندی بعد اظهار پشیمانی کرد.
۲- #مازیار_ابراهیمی ایشان به عنوان یک شهروند کاملا معمولی دستگیر میشود، در تلویزیون حاضر شده و به ترور دانشمندان شهید هستهای اعتراف میکند، احتمالا" بعضی هم پای رسانه نشسته، چشمی در مظلومیت این شهدا تر میکنند، و از شدت ناراحتی لعن و نفرین نثار این تروریست میکنند و عنقریب منتظر اعدام این جانی هستند!....اما پس از مدتی مازیار ابراهیمی در بیبیسی فارسی حاضر میشود و میگوید: "بیگناه بوده و تحت فشار به قتل دانشمندان اعتراف کرده تا اینکه یک حلالزاده با وجدانی در وزارت اطلاعات یا دستگاه قضا پیدا شده و او را بی گناه تشخیص داده و آزاد شده و الان در آلمان زندگی میکند"!!! ملت با چشمان از حدقه درآمده به صفحه تلویریون آن طرف آب چشم میدوزند و با احساسی از احمقبودن باخود زمزمه می کنند: " یعنی همه ما را سر کار گذاشته اند؟!"
۳- مستند #بازرگان و #شاملو تلویزیون مستندی در باره بازرگان به عنوان اولین نخست وزیر جمهوری اسلامی، پخش میکند. بسیاری از علاقهمندان مهندس بازرگان اعتراض میکنند، اما اعتراضشان از صداوسیما دیده نمیشود. حتی برخی از مصاحبهکنندگان این مستند مثل "محمد مهدی جعفری" نسبت به چینش و نحوه بیان مصاحبه اعتراض دارند. اما خوب صداوسیماست و برایش مهم نیست و به کسی هم پاسخگو نیست. مستند احمد شاملو نیز چنین بود. شاملو چه بخواهیم و چه نخواهیم مهمترین شاعر جریانساز معاصر است و کمتر ایرانی است که نام وی را نشنیده و یا شعری از ایشان در خاطر نداشته باشد. اما صداوسیما برایش مهم نیست وهر جور دلش میخواهد عمل می کند و به نظر منتقدان معترض هم وقعی نمینهد.
۴- #حسن_محدثی دکتر حسن محدثی،جامعه شناس، در برنامه زنده "زاویه" شبکه چهار تلویزیون حاضر میشود و میگوید دانشجویان و همکاران من اعتراض دارند که چرا در تلویزیونی حاضر می شوم که " دروغ میگوید" و وقتی مجری میپرسد "شما که به این موضوع اعتقادی ندارید؟" محدثی میگوید طبق تحقیقات تجربی به این نتیجه رسیده که: "صداوسیما به صورت سیستماتیک دروغ میگوید".
۵-موارد بیشمار دیگر از #دختر_آبی گرفته تا حوادث دیماه ۹۶ و معترضان بنزینی اخیر و... رسانه ملی از ایشان چهرهای به تصویر میکشد که انگار ایشان یک مشت انسان های بیاهمیت هستند و از کنار آنها بیتوجه رد میشود. اما وقتی در زندگی این افراد، از جمله خانم سحر خدایاری معروف به "دختر آبی" هوادار استقلال دقیق میشویم میبینیم او از یک خانواده محترم ساکن در شهر قم برخاسته، دارای دو مدرک لیسانس ارزشمند زبان انگلیسی و کامپیوتر است و مثل بسیاری از دختران هم سن و سالش علاقه به تماشای فوتبال دارد. اما تلویزیون سعی نمیکند از وی یک چهره شهروند محترم نشان دهد تا برای خودش اندک اعتبار و آبرو کسب کند، از کنار آنها بی اعتنا رد میشود. از این موارد ریز و درشت در این سه دهه بسیار است. سخن آخر اینکه؛ در زمان جنگ چقدر به این رسانه اعتماد داشتیم و نزد مردم اعتبار والایی داشت. اما چرا کار به اینجا رسیده که کاپیتان محبوب استقلالیها حاضر به گفتگو با آن نیست. آیا به این خاطر نیست که بعضا" خبرها را منقطع و وارونه منعکس میکند و همچنین بسیاری صداها از این رسانه پخش نمیشود؟ اگر صداوسیما میخواهد اعتبار سابق را کسب کند باید در رویه هایجاری خود تجدید نظر کند.
🔴مصاحبه روزنامه نقد حال با دکتر فاضل الیاسی درباره #خودکشی#دختر_آبی
دکتر فاضل الياسي، پژوهشگر، جامعهشناس و مدير دفتر انجمن جامعهشناسي ايران در مناطق زلزلهزده کرمانشاه در گفتگو با نقدحال ديدگاهاش را درباره خودسوزي دخترآبی در ايران که مرگشاش اخيرا با واکنشهاي فراواني از سوي فعالين اجتماعي، سلبريتيهاي ورزشي و سينمايي همراه بوده است، گفت: خودکشي به مثابه يک #مسئله_اجتماعي است. ما با مسئله زن در ايران مواجه هستيم. خودکشي، حاصل يأس و ناکامي از تمام تلاشها، راهحلها، هرگونه روزنهاي براي برونرفت فرد از يک مخمصه و شرايط دشوار يا بحران است. اگر چه خودکشي در ميان زنان و مردان اتفاق ميافتد، اما خودکشي زنان در سايه يک جامعه مردسالار و تقريبا در اين حوزه سنتي بسيار معنادار است.
او افزود: اقدام دختر آبي آن هم با انتخاب بيرحمانهترين و خشنترين نوع خودکشي يعني #خودسوزي، نشاندهنده اين است که ما با يک مسئله جدي به نام #مسئله_زن مواجه هستيم. ما در عصر تکنولوژي با همان نفس سنتي با زنان برخورد ميکنيم، غافل از اينکه زن در ايران به مثابه يک نيروي قدرتمند اجتماعي تحت تاثير ارزشهاي سختگيرانه و مردسالار بوده و همواره در حال تغيير اجتماعي است.
اين جامعهشناس معتقد است: اين تغييرات در سايه حضور فعال زنان در موسسات و دانشگاهها و حضور و فشار آنها جهت ورود به بازار کار و عرصههاي سياسي و اجتماعي، فرهنگي، اقتصادي و هنري مشهود است. امروز زنان به #مطالبهگري فعال و جدي روي آوردهاند. تمام اين مطالبات و پافشاريها نشان از جديبودن و حادبودن مسئله زن است.
دکتر الياسي بيان کرد: رفتن زنان به استاديوم، مطالبه آنها جهت حضور در عرصههاي سياسي، اقتصادي و بهکارگيري به مثابه قضات، حق طلاق و غيره نشان از همين مسئله بهطور عام دارد.
او با تاکيد بر اينکه مسئله، فقط حضور زنان در استاديوم جهت کفزدن براي مردان در اين جامعه مردسالار نيست، افزود: موضوع و نکته اين است که زنان نيز ميخواهند مانند مردان بازيگر و بازيکن باشند و براي آنها نيز کف زده شود.
جامعهشناسان در هنگام انجام تحقيقات درباره مسائل اجتماعي حتما از مشاهدات، مصاحبه، حضور ميداني و کسب اطلاعات کافي از مطلعين اين منطقه و حوزه بهره ميبرند و قضاوت از راه دور هيچ پايه علمي ندارد، اما اغلب خودکشيها در #اعتراض به يک امر اجتماعي، سياسي، اقتصادي و غيره است.
او اظهار داشت: تقليلدادن مسائل اجتماعي به مشکلات فردي، کاري بسيار ناشيانه و ناشايسته است، چون انسان موجودي اجتماعي است، هر آنچه بهدست ميآورد از طريق ارتباط اجتماعي است، هر آنچه هم از دست ميدهد نيز از طريق ارتباط اجتماعي است. اين پژوهشگر در پايان گفت: خودسوزي دختر آبي که خود اين نام "بهنوعي مردانهکردن" نفس قضيه است، نشاندهنده اين واقعيت است که نه حاکميت تمايل و ظرفيت برآوردکردن مطالبه زنان را دارد و نه جامعه، پس تا زماني که نگاه جامعه نيز با تغيير قوانين تبعيضآميز عليه زنان تغيير نکند، وضع قانون بهتنهايي به حل کامل مسئله، نخواهد انجاميد.
بهرامی: اولين بحثي که بهطور جدي مطرح میکنم، اين است که: هزاران دختر ۱۲ تا ۳۰ ساله داشتيم، نوجوان و زنان جوان و ميانسالي که در سرزمينهاي ايلام، خوزستان، لرستان، کهگيلويه و بويراحمد، کرمانشاه، چهارمحال و بختياري و کردستان هر ساله خودسوزي کردهاند، ولي واکنش و اعتراض اجتماعي مثل مرگ دختر آبي براي آنها نداشتیم؟. در عين احترامي که براي مرگ دختر آبی قائلم و ميدانم که قرباني تبعيضهاي جنسيتي، سياسي، حقوقی است، اين سوال را مطرح ميکنم! او افزود: چرا جامعه ما نسبت به خودکشيهايي که طي اين ۳۰ و۴۰ سال در مناطقي که نام بردم، اتفاق افتاده، سکوت کرده است؟ چرا مسوولين کشور ما به حقوق توسعه بیتوجه بوده، توسعهاي که بتواند وضعيت رفاه اجتماعي جامعه ما را به سطح مطلوب برساند. اين پژوهشگر بيان کرد: نقدي که به برنامهريزان و سياستگزاران در حوزه رفاه اجتماعي وجود دارد مربوط شکافهاي اقتصادي، منطقهاي و نابرابري اجتماعي است که يکي از پيامدهاي آن خودکشي است و پيامدهايي مثل: مهاجرت، اعتياد، بيکاري، خشونتها و حاشيهراندن مناطق مرزی کشور که دارای بالاترین نرخ خودکشی هستند. او گفت: با توجه به سطوح پايين توسعهيافتگي که در اين مناطق شاهد قرباني شدن استعدادها مثل دختر آبي هستیم! اما باید پرسید چرا تا الان کسي این مسائل را نديده؟ چرا خودکشيهاي ايلام را در حد اسم ديديم؟ چرا هيچوقت دولت توجهي نکرد؟ چرا جامعه ما و مسوولين ما نسبت به خودکشيها و مسائل اجتماعي که بخشي از آنها نتيجه تبعيض (جنسيتي، قومي، منطقهاي، طبقاتي) و نابرابري است توجه نکردا است؟ مشکلاتی که باعث شده جامعه ما به درجهاي از انحطاط برسد که زيستبومشان دافعه داشته باشه نه جاذبه برای زندگی!؟ بهرامي عنوان داشت: امروز اين دختر در اعتراض به شرايط غيرانساني در برخوردي که با ايشان شده، واکنش نشان داده است. رفتار او کاملا از نوع "خودکشي اعتراضي" نسبت به حقوق اجتماعي، فردي و انساني است که در اين جامعه دارد! اين صداي اعتراض يکي از هزاران دختري است که در اين مناطق هستند و هيچوقت صدايشان شنيده نشده است. نويسنده کتاب "فرهنگ، توسعه و خودکشي" گفت: آیا تنها حق دختران ما اجازه حضور در ورزشگاه است؟ اين سوال را از دولتمردان ميپرسم! آيا سایر حقوق اجتماعی و رفاهی که مردم بتوانند در جامعه با نشاط زندگي کنند وجود دارد؟ آیا جامعه ما از حقوق توسعهشان برخوردار هستند؟ يک بيعدالتي در مناطق مختلف کشور وجود دارد که يکي قربانیان این بی عدالتی "سحر آبي" است. چون قدرت سوژه سازی رسانههای جهاني و ملی به آن پرداخت. او افزود: در زيست جهاني فرهنگی (چهارمحال و بختياري) که اينزندگي کرده، آمار خودکشي بالاست. هويت قومي هم بيتاثير نيست! سحر خدایاری دو ليسانس داشته و بيکار بوده و استعدادهاي خودش را بروز نداده! او عليرغم اينکه به فوتبال علاقمند بوده بهعنوان يکي از ابتداييترين حق يک دختر مانند دختران افغاني که به ورزشگاه ميروند، منع شده است. او در پايان تاکيد کرد: چند دهه فقدان برنامه های توسعه در مناطق جنگ زده موجب انزوای جغرافيايي براي آنها اتفاق افتاد و بيشتر شاهد رشد خودکشيها بوديم. ورود فيفا و نظارتهاي آنها و بحث رسانهايشدن آن در جهان ميتواند اعتبار کشور را زير سوال ببرد و حاکميت را خدشهدار کند که من موافق اين نيستم. حقوق ما، حقوق اجتماعي و حق توسعه فراتر از حق رفتن به استاديوم است. @ardeshir3bahrami
به ظهر #عاشورا در ۱۹ شهریور ۹۸ نزدیک میشویم. صدای طبلها در دستهی #عزاداری از دور به گوش میرسد. دارم به امشب و شام غریبانی که #شیعیان برای #اسارت#زینب و کاروان اسرای عاشورا به پا میدارند فکر میکنم. ذهنم به اطراف، پرواز میکند. هیاهویی در درونم به پا است. کجاییم و چه میکنیم؟ کدامیک از دردها را فریاد بزنم؟ چه میخواستیم و چه شد! برای #مظلومیت و آزادهگی #حسین، سینهها چاک و امشب برای اسارت زینب، اشکها سرازیر میشوند و این برای واقعهای است که قرنها قبل اتفاق افتاده. چگونه است که برای آن واقعهی قدیمی دلها میشکند و سینهها از ضربتها سرخ میشود اما به پیرامون خود توجه نمیشود؟ به نام حسین و زینب، حاکمیتی شکل میگیرد اما آن کجا و این کجا! دیروز شنیدیم #دختر_آبی، همان #سحر_خدایاری که چهار روز پیش در اثر #خودسوزی در #اعتراض به روند #دادگاه در بیمارستان جان باخت از سوی #نیروهای_امنیتی ابتدا خانوادهاش فرا خوانده شدند و توجیه و #تهدید شدند که مصاحبهای نداشته باشند و سپس جسدش دفن و پس از آن خبر مرگش (بخوانید: #قتل#اجتماعی ـ #سیاسی) دیروز منتشر شد. «سحر» در اسفند ۹۷ هنگام ورود به استادیوم #آزادی دستگیر شد و شش ماه در بلاتکلیفی و رفتوآمد به دادگاه بود تا شمشیر داموکلس #قاضی، بالای سرش مانند هیولایی آزارش دهد. سحر تصمیم به خودسوزی گرفت و به جانگدازترین شکل، خود را فدای ورود آزاد #زنان به #ورزشگاه#آزادی کرد. تندیس او در بدو ورود به ورزشگاه آزادی باید نصب شود. اینک صدای طبلها بلند شدهاند و به ظهر #عاشورا نزدیک میشویم. ذهنم از سحر عزیز، به سمت #اسرا میرود. #یاسمن_آریایی، #منیژه_عربشاهی و #مژگان_کشاورز از مخالفان #حجاب_اجباری در ماه گذشته روی هم به ۵۵ سال و نیم #حبس#تعزیری محکوم شدند و در زمان #محاکمه در دادگاه به #وکیل دسترسی نداشتند. ذهنم را مرور میکنم به همراه صدای طبلها که هر لحظه بلندتر میشود فعالان #محیط_زیست را به یاد میآورم. ۸ #فعال_محیط_زیست یک سال و نیم است که در بازداشتاند. #مراد_طاهباز، #سام_رجبی، #امیرحسین_خالقی، #هومن_جوکار، #سپیده_کاشانی، #نیلوفر_بیانی، #طاهر_قدیریان و #عبدالرضا_کوهپایه به #اتهام «#افساد_فیالارض و #جاسوسی و همکاری با دول متخاصم» در اسارتاند. #نیلوفر_بیانی در جلسهی دوم دادگاهش گفته بود که تحت فشار و تهدید #بازجویان#اعتراف کرده است. بهیاد زندهیاد #کاووس_سید امامی افتادم که در سال ۹۶ در #زندان#اوین#خودکشی «کرده شد». او هم متهم به این بود که محیط زیست و #طبیعت را محترم میشمارد و برای حفظ #حاکمیت_مذهبی در ایران نسبت به طبیعت، اولویت قائل نیست! ذهنم به قبلتر سفر میکند، #محمود_علوی، #وزیر_اطلاعات در دوازدهم همین ماه گفته بود ۵۳ نفر بازداشت شده در پروندهی #متهمان#ترور#دانشمندان#هستهای که سالها در بازداشت و #شکنجه و #اعترافگیری به اجبار و تهیهی برنامهی دروغین تلویزیونی «#کلوپ_ترور» بودند با پرداخت چهار میلیارد تومان(!) مورد دلجویی و آزادی قرار گرفتند. قبل از آن، #مجید_جمالی_فشی به اتهام ترور دکتر #مسعود_علی_محمدی#اعدام شدهبود و ظاهراً فرصت پیدا نکرد تا ندای مظلومیتش را با صدای طبلها به گوش من و شما برساند. چه میگویم، چه مینویسم، چه میشنوید: پرداخت مبلغی معادل خرید یک ماشین لوکس به مجموع ۵۳ متهم مظلوم پس از ماهها و بلکه سالها اسارت و نابودی جسم و روح و امید و حیات! صدای طبلها در دستهی #عزاداری بلندتر شدهاست اما تمرکز میکنم و به یاد فعالان کارگری و مدنی مرتبط با مطالبات #کارگران نیشکر #هفتتپه میافتم. آنها هم اینک در اسارتاند. #اسماعیل_بخشی، کارگری که فریاد میزند و حقوق ماهیانهاش را طلب میکند به اتهام اجتماع و تبانی به قصد اقدام علیه #امنیت_ملی و فعالیت تبلیغی علیه #نظام و نشر اکاذیب به ۱۴ سال #حبس در هفتهی گذشته محکوم میشود. #سپیده_قلیان که فریاد #کارگران را در نشریهی «#گام» طنینانداز میکند به ۱۸ سال #زندان#محکوم میشود. این دو گفته بودند از سوی #وزارت_اطلاعات شکنجه شدهاند. گفته میشود #امیرحسین_محمدی، #ساناز_الهیاری، #امیر_امیرقلی و #عسل_محمدی هم که همکار #سپیده_قلیان در نشریهی گام بودند هر یک به ۱۸ سال #حبس محکوم شدند. …
🔴دختر آبی که هفته گذشته جلوی دادسرا خودسوزی کرده بود، صبح امروز درگذشت.
🔴این دختر جوان هفته گذشته بعد از اینکه برای گرفتن تلفن همراهش به دادسرا مراجعه کرد، متوجه شد که باید برای تحمل ۶ ماه حبس به زندان برگردد. او بعد از شنیدن این خبر برآشفت و از دادسرا خارج شد و به گفته شاهدان درحالیکه فریاد میکشید و از موضوعی اعتراض داشت، اقدام به خودسوزی کرد و با ۹۰ درصد سوختگی از نوع درجه ۳ به بیمارستان منتقل شد./خبرآنلاین