♦️علیه کودکهمسری برخیزیم! پاسخ به دو نقد سست /۲
✍️ حسن محدثیی گیلوایی
۲۹ فروردین ۱۴۰۲
این پرسشی بود که بعد از خواندن نقد دکتر
میری از خود ام پرسیدم و ابتدا با خود گفتم شاید دکتر
میری به خاطر بهرهگیریی من از منبع ثانیی منتشر کنندهی خبر (بیبیسی) آزرده شده اند (منبع نخست ایرانی بوده) و خواسته اند حملهای به انگلستان و بریتانیا بکنند و اعادهی حیثیتی از خودمان بنمایند. اما از آنجا که من به دکتر
میریی عزیز حسن نظر دارم، این فرضیهی مضحک را کنار نهادم. لابد ایده و الهام دیگری بوده که خود دکتر
میریی عزیز میتوانند توضیح بدهند.
در هر صورت، هم این دو پدیدهی اجتماعی با هم فرق فاحشی دارند و هم زمینهی اجتماعیی وقوعشان با هم بسیار متفاوت اند. وانگهی، چون من محققی در بریتانیا نیستم، ابتدا به ساکن به مسائل بریتانیا و دختران بریتانیا فکر نمیکنم. شاید اگر دکتر
میری در این باره سخن نمیگفت، من تا آخر عمر ام به دختران بریتانیا فکر نمیکردم. اصلاً چه کاری است؟!
۳) ایشان یکجا در شرح نوشتهی من دچار لغزش کوچکی شده اند و آورده اند: «ما به عنوان جامعهشناس که در وضعیت توسعهنیافتگی مستقر هستیم و ازدواج صغیران را علامت قبیلگی میدانیم» (همان). اما من چنین چیزی نگفته ام بلکه این نوع ازدواجها را «از بقایای فرهنگ قبیلهای و مردسالارانه» دانسته ام.
۴) علاوه بر این موارد، در سخنان آقای دکتر
میریی عزیز آشکار و نهان تعریضی به سخنان من هست که کودکهمسری را از بقایای فرهنگ قبیلهای و مردسالار دانسته ام. تقریبا تمام مطالب و مقالاتی که من در بارهی کودک همسری خوانده ام، مهمترین عامل یا یکی از مهمترین عوامل آن را مردسالاری دانسته اند (بنگرید به افتخارزاده، ۱۳۹۴؛ حاجیلو و همکاران، ۱۴۰۰؛ مینا و خنجری، ۱۳۹۹؛ سلحشور و حبیبپور گتابی، ۱۴۰۱؛ هاشمینسب وهمکاران، ۱۴۰۱).
۵) در ضمن من برخلاف دکتر
میریی عزیز نگفته ام که مردم انگلستان یا بریتانیا یکسره از مرحلهی قبیلهای عبور کرده اند. من نمیدانم وضعیت اجتماعی در انگلستان چهگونه است. این هرگز موضوع مطالعهی من نبوده است. اما بهنیکی میدانم که هنوز بقایای فرهنگ مردسالاری در بسیاری از کشورهای غربی وجود دارد. در سخن من هیچ سخنی دال بر مقایسهی جامعهی ایران و جوامع غربی وجود نداشته و من هرگز از کشورهای غربی تصوری آرمانی ندارم.
اما ببینیم آقای دکتر رضا نساجی در بارهی سخنان من چه گفته اند. ایشان نخست به فقه شیعه و حقوق مستخرج از آن اشاره کرده اند و سخن مرا غیردقیق و ناشامل دانسته اند. اولاً من قرار نبوده در یک استوری و چند جملهی ضمیمهی آن، تمام جوانب کودکهمسری را توضیح بدهم و تحلیل کنم. ثانیاً قوانین همیشه نقشی علی برای تحقق پدیدههای اجتماعی ایفا نمیکنند بلکه در بیشتر موارد نقشی زمینهساز دارند. وانگهی، چنانکه خودشان نیز اشاره کرده اند، من بارها فقه اسلامی را دچار تأخر و عقبمانده و ریشهدار در فرهنگ قبیلهای و مردسالار دانسته ام.
علاوه بر این، وی میگوید: «خانوادههای شهری که هیچ وابستگی قومی ندارند یا حتی بخشی از سبک زندگی مدرن را تقلید یا درونی کردهاند (چنانچه خلاف فرهنگ نسلهای پیشین، در سنین بالا و بعد از اتمام دانشگاه ازدواج کرده و فرزندان اندکی آوردهاند)، تحت تأثیر تبلیغات رسانههای رسمی و ارادۀ شخص رهبر روحانی جمهوری اسلامی از ازدواج فرزندان خود در سنین پایین و فرزندآوری زیاد آنان استقبال میکنند. پس عمدتاً با خانوادههای مسلمان ایدئولوژیک و بنیادگرا مواجهیم نه خانوادههای مسلمان قبیلهای و سنی» (نساجی، ۱۴۰۲).
اما این خطایی فاحش است.
دادههای منتشر شده به ما میگویند که کودکهمسری در مناطق مرزی -یعنی در زمینههای اجتماعیای که بیشتر واجد فرهنگ قبیلهای و نیز بیشتر متشکل از اهل سنت هستند- نسبت به دیگر مناطق و شهرهای ایران بسیار بیشتر است. متن زیر نمونهای از اینگونه دادهها است:
«بر اساس آمار رسمی ثبت شده بیشترین آمار ازدواج و طلاق کودکان در استانهای سیستان و بلوچستان، خوزستان، خراسان رضوی، آذربایجان شرقی و غربی، فارس، زنجان، تهران، همدان و مازندران است. وی در خصوص علل ازدواج کودک در ایران نیز بر اساس این پژوهش اظهار کرد: ارزشهای سنتی و مذهبی در راستای حفظ آبرو و شرف خانوادگی در زمینه فرهنگی در راستای سیستم پدرسالاری از عوامل موثر بر ازدواج کودکان در ایران محسوب میشود» (جدیدترین آمار از ازدواج کودکان در ایران، ۱۳۹۵؛
https://www.isna.ir/news/95092112286).
🔸لینک آمار کودک همسری در استانهای کشور در سال ۱۳۹۹:
https://iranopendata.org/pages/child-marriageادامه دارد.
👇👇👇#میری#نساجی#کودکهمسری@NewHasanMohaddesi