♦️سرکوب و اَشکال خشونتورزی: مدخلیت قانون در اعدامهای پس از خیزشها یا جنبشهای اجتماعی /۲
✍️ حسن محدثیی گیلوایی
۱۹ دی ۱۴۰۱
👆اما با توجه به معیار سازمانیافتهگی،
خشونت میتواند فردی یا سازمانیافته باشد.
خشونت سازمانیافته با برنامهریزیی سازمانی انجام میگیرد و
خشونت فردی بهنحو فردی صورت میگیرد و ممکن است برنامهمند یا بیبرنامه باشد. همچنین،
خشونت از نظر معیار اندازه میتواند خردمقیاس، میانمقیاس، یا کلانمقیاس باشد. در این مورد هم میزان عملیاتی که باید انجام گیرد و نیروهایی که صرف شود، مهم است و هم میزان آسیبی که پدید میآید، تعیینکننده است.
ج) خشونت هدفمند و خشونت غیرهدفمند: خشونت در وضعیت رادیکالیستی
اما در این بحث میخواهم به انواع
خشونت در وضعیت رادیکالیستی تمرکز کنم؛ یعنی وضعیتی که اکنون در آن بهسر میبریم و یک طرف آن نیروهای یک جنبش اجتماعی قرار دارند و طرف دیگر آن نیز حکومت است. وقتی حکومت در برابر یک خیزش اجتماعی یا جنبش اجتماعی گزینهی سرکوب را برمیگزیند، بهنحو هدفمند دنبال از بین بردن بروزات عینی و میدانیی جنبش و تضعیف هر چه بیشتر نیروی میدانیی آن است. در سرکوب هدفمند خیزشها و جنبشهای اجتماعی، اینکه
خشونت دیده چه کسی است، چندان اهمیتی ندارد. این است که گاهی فرزندان یکی از مقامات یا یکی از نیروهای خودی هم ممکن است در میان
خشونتدیدهگان احتمالی قرار بگیرند.
خشونت هدفمند میتواند کاملاً فاقد بار عاطفی و احساسی باشد یا واجد بار عاطفی باشد. در
خشونت هدفمند،
خشونتگر الزاماً کاری ندارد که چه کسی قرار است
خشونتدیده باشد.
خشونت هدفمند میخواهد طرف مقابل را از سر راه بردارد یا آن را ناتوان سازد. الزاماً درگیر جزئیات نیست. اعدام معترضان نیز در تداوم چنین خشونتی صورت میگیرد تا کارکرد بازدارندهگی و تضعیف نیروهای جنبش اجتماعی را به انجام برساند و این بههیچ وجه امر جدیدی نیست. اما
خشونت هدفمند قاعدتاً برنامهریزی شده است.
در مقابل حکومت که برنامهریزی شده عمل میکند و این از مزیتهای آن است (در اینجا کاری بهدرستی و نادرستیی برنامهها ندارم)، برنامهریزی و سازماندهی در خیزشهای اجتماعی وجود ندارد و در جنبشهای اجتماعی نیز حدّاقلی است. از این رو،
خشونت در خیزشهای اجتماعی غیرهدفمند است و در جنبشهای اجتماعیای که فاقد رهبریی مرکزی هستند نیز در اغلب موارد غیرهدفمند است. دقیقتر بگویم: نیروهای جنبشهای اجتماعی بسیار مستعد این هستند که به
خشونت غیرهدفمند روی بیاورند.
خشونت غیرهدفمند، عاطفی است و از روی خشم و نفرت انجام میگیرد. از این رو، میتواند به نتایجی ضدّ خود جنبش اجتماعی و اهدافاش بیانجامد. این است که در همه جای دنیا نیروهای رهبری کنندهی جنبشهای اجتماعی از
خشونتهای غیرهدفمند بر حذر میدارند.
اما
خشونت هدفمند و غیرهدفمند را نیز میبایست به دو نوع
خشونت مؤثر و غیرمؤثر تقسیم کرد. لزوماً همهی
خشونتهای هدفمند در همهی شرایط، مؤثّر نیستند و به نتایج مورد نظر نمیانجامند. اگر این اتّفاق بیافتد و
خشونت هدفمند به نتایج مورد نظر نیانجامد، ممکن است ابعاد و اندازهی
خشونت مورد تجدید نظر قرار گیرد.
خشونتهای غیرهدفمند نیز در اغلب موارد مؤثّر نیستند و به نتایجی مطلوب نمیانجامند بلکه در اغلب موارد آثاری منفی دارند. اما گهگاهی نیز ممکن است مؤثر افتند.
برای وضوح بیشتر لازم است اشاره کنم که
خشونت هدفمند ممکن است قانونی، شبهقانونی، ناقانونی، یا غیرقانونی باشد.
خشونت هدفمند قانونی محصول قوهی قضائیهی مستقل و مبتنی بر ساز و کارهای دقیق عادلانه و ثمرهی سختگیری بر موازین قانونی است.
خشونت هدفمند وقتی شبهقانونی است که تحت لوای قانون انجام میگیرد ولی به اجرای دقیق قانون وفادار و حسّاس نیست.
خشونت هدفمند ناقانونی هیچ ربط ایجابی یا سلبی با قوانین کشور ندارد و
خشونت هدفمند غیرقانونی نوعی تخطی از قانون است.
اکنون باید صبر کنیم و منتظر بمانیم و نتایج
خشونت هدفمند اعدام برخی از معترضان میدانی را ببینیم. پیش از این گفته ام که اعدام در این وضعیت رادیکالیستی بر چرخهی
خشونت میافزاید و خشم و نفرت و
خشونت بیشتری بازتولید میکند. بدین ترتیب، ابعاد فاجعه وسیعتر میشود و یک جهان اجتماعیی قویاً عاطفی شده متشکل از افرادی که بهلحاظ عاطفی بسیار برانگیخته اند، میآفریند. روشن است که حکومت کردن بر مردمی با این ابعاد از برانگیختهگی و خشم و نفرت روز بهروز دشوارتر میشود. چنین مردمی بیش از هر زمانی مستعد عصیان خواهند بود و این برای یک نظام سیاسی بههیچ وضع مطلوبی نیست.
ادامه دارد.
👇👇👇#اعدام#خشونت#سرکوب@NewHasanMohaddesi