گروه‌مطالعاتی‌هشت

#سینما
Channel
Education
Business
News and Media
Social Networks
Persian
Logo of the Telegram channel گروه‌مطالعاتی‌هشت
@MohammadAghasi8Promote
287
subscribers
199
photos
41
videos
19
links
سنجش‌جامعه و فرهنگ‌پژوهی زیرنظر محمدآقاسی
📽پالتوشتری؛ دیالکتیک ذائقه‌سازی و ذائقه‌گروی

✒️محمد آقاسی

🎞چرا فیلم کمدی پالتوشتری دیده نمی‌شود؟ نه چون مهدی علی‌میرزایی، نویسنده و کارگردان اثر، دوست من است، بلکه بعد از دیدن پخش جدید آن در فیلیمو در همین روزها، پس از 1397 تاکنون، این سوال به ذهنم رسید. این فیلم هم کمدی است مثل خیلی از فیلم‌هایی که این سال‌ها گیشه را فتح کردند، ولی خیلی دیده نشد. مساله پالتوشتری این است که برخلاف کمدی مرسوم، می‌خواهد حرف‌هایی را بزند. می‌خواهد با مردم، با مخاطب صحبت کند. می‌خواهد چیزهایی را بگوید. گفت و شنفت، مستلزم قدری آگاهی است، خواسته یا ناخواسته. حالا اگر بخواهی به صراحت هم گفت و گو کنی، کار دشوارتر می‌شود. مخصوصا که در حدود یک دهه اخیر، ذائقه سینمایی/هنری مردم ایران تغییر کرده است. به ویژه در حوزه طنز/کمدی که زمانی دور از هجو و هزل بود و یا نشانه و اشاره‌ای خاص داشت، ذائقه مردم تغییر داده شده است.

🎞 سیاست‌های فرهنگی هر جامعه‌ای تلاش می‌کند ذائقه فرهنگی خاص خویش را تولید کند که به این امر ذائقه‎سازی اطلاق می‌کنیم. بطن جامعه نیز به خاطر مصارف مختلف فرهنگی، ذائقه‌ای یافته که پیش رفتن به سوی آن را ذائقه‌گروی می‌نامیم. بهترین نوع برنامه‌سازی و در این‌جا فیلم‌سازی، برپایی نوعی تعادل از مسیر دیالکتیک میان ذائقه‌سازی و ذائقه‌گروی است. گاهی کارگردان نیز تمایل دارد ذائقه مخاطب را تغییر دهد و حرف‌های خاص خود را بیان کند و در این جا نیز به ساخت ذائقه روی بیاورد.

🎞 اما پالتو شتری چه حرف‌هایی می‌خواهد بزند و چگونه می‌زند که برعکس بسیاری از فیلم‌های کمدی، دیده نمی‌شود. اگر قبول کنیم، کمدی، بیانِ طنزِ تراژیک‌ترین اتفاقات است، این فیلم موفق بوده است. اما کمدی جدید یا کمدی فیلم‌فارسی، داشتن چندین موقعیت خنده‌دار، بیان‌های اروتیک، صحنه‌های چشم‌نواز مکانی و انسانی است. پالتو شتری هم شاید دوست داشته که به این سمت حرکت کند، فروش کند و یا دیده شود. برای همین چهره نقش اول را یک ستاره زیبا انتخاب کرده. در آخرین پلان قری و رقصی دارد. اما چون عمد کارگردان حرف جدی است و نشان دادن تصویرهای تراژیک جامعه ایران، این صحنه‌ها مثل فیلم‌های کمدی دیگر نشده.
در کنار این، ریتم کند فیلم که به خاطر بار سنگین حرف‌های نشنیده شده از فیلم است نیز در مقایسه با سایر آثار، باعث کم‌رغبتی به آن می‌شود. هم‌چنین محیط‌های دهه شصت مثل اطراف میدان انقلاب اسلامی، کافه‌های کنار دانشگاه، خود دانشگاه، خیابان‌های اطراف میدان انقلاب اسلامی، برای مخاطب دیگر جذابیت ندارد.

🎞 حتی آدم‌های آن دهه هم، دهه‌شان گذشته است. مادران و پدران دهه شصتی دیگر به دنبال ازدواج فرزندشان و پی‌گیر آنان تا کنار دوستان و دانتشگاه نیستند. جوان و نوجوان ام‌روزی، چون پدر و مادرش، تنهایانی کنار تن‌ها هستند. هرچند تیپ انسان نیچه‌ای بسیار زیبا و به خوبی درآمده است اما ام‌روزی نیست.

🎞در نهایت اضافه کنید مخلوط روان‌شناسی، جامعه‌شناسی و فلسفه که مخاطب را بمباران می‌کند. از شخصیت‌های سایه که در مضمون پیله می‌آیند تا شخصیت خودشیفته تا کین‌توزی و تا مفاهیم دیگری که کارگردان به سمت مخاطب نشانه رفته است. شاید یک مفهوم در یک فیلم کمدی، جایی برای فکر کردن مخاطب ام‎روزی بگذارد، اما این زنجیره مفاهیم، برای مخاطبی که عادت به دیدن چندین فریم نامربوط در کنار یکدیگر دارد، را نمی‌تواند اقناع کند.

#سینما
#هنر
#نقد_فیلم
#سینمای_ایران
#پالتو_شتری

@MohammadAghasi8
📽 به ظاهر ضد سیاست، به باطن برای سیاست

✒️ محمد آقاسی

🎞فیلم خجالت نکش یک، به ظاهر سیاست فرزندآوری را دستمایه شوخی و خنده قرار داده بود. در قسمت دوم فیلم هم که به تازگی اکران شده و روی پرده است، به ظاهر نقد همان سیاست در کار است. اما در باطن فیلم دوم نشان داده می‌شود که با ورود موبایل، اینترنت و شبکه‌های اجتماعی، یک زن و شوهر پا به سن‌گذاشته که یکدیگر را دوست دارند و آن هم در روستایی دور مشغول زندگی هستند، از یکدیگر دور شده و از هم طلاق می‌گیرند.

🎞 حتی در ظاهر کارگردان نقدهایی به شخصیت قمر می‌نماید. به عنوان نمونه این که تا چقدر دهن‌بین است و از رئیس‌جمهور تا زن فامیل هرچه بگویند بر او موثر است، را به تصویر می‌کشد. دهن‌بینی به عنوان نقطه ضعف او در زندگی است. علاوه بر این حضور شیادان و رمالان در شبکه‌های اجتماعی و سواستفاده آنان از افراد ساده‌دل را نیز مطرح می‌کند.

🎞 اما در پس این دستمایه‎‌ها، درونمایه اصلی فیلم نهفته است. این نگاه که فضای مجازی پر از آسیب است و خانواده‌ها را متلاشی می‌کند، انگاره ذهنی جدی سیاست‌گذار است.

🎞این فیلم نیز هرچند به ظاهر ضدسیاست عمل می‌کند و نقد می‌نماید، اما در باطن به تقویت این نگره کمک می‌نماید. تقویت چنین نگاهی ادامه وضعیت اینترنت در ایران خواهد بود.

#سینما
#هنر
#نقد_فیلم
#سینمای_ایران
#خجالت_نکش_۲

@MohammadAghasi8
📽برنده و بازنده نسل جدید فیلم‌فارسی‌

✒️محمد آقاسی

🎞 نسل اول فیلم‌های ایرانی که به فیلم‌فارسی مشهور شده، به شکل‌هایی متعدد و جدیدی بازتولید شده‌اند. فیلم پول و پارتی سعید سهیلی هم می‌توان از آن دسته دانست. در این فیلم که به تازگی بر پرده سینما قرار گرفته، پسرش ساعد، باز هم نقش اول را برعهده گرفته و باز هم عاشق شده است. رفاقت و محک آن نیز یکی دیگر از المان‌های فیلم‌فارسی است به گونه‌ای که از همان ابتدای فیلم عاشق شدن را هم شاهد، نقش اول مرد، به عادل دوست‌اش و مرام و معرفتی که برای او گذاشته، نسبت می‌دهد.

🎞 بازتولید داستان شاهزاده و گدا و پس‌زمینه فقر و فلاکت هم از موارد دیگری است که در این فیلم وجود دارد. استفاده از جذابیت زنان را هم باید به این فهرست اضافه کرد.

🎞 اما این فیلم مثل خیلی دیگر از فیلم‌های سهیلی، احتمالا گیشه خوبی خواهد داشت. جوانان برای دیدن داستانی عاشقانه از چهره‌های جذاب و جوان وارد سینما خواهند شد و فیلم را خواهند دید. همچنین ممکن است در جایی نیز این امر به نظر برسد که کارگردان به وضعیت موجود انتقاداتی را وارد کرده است. گاه به سرمایه‌داری و سرمایه‌داران و گاه به سیاست‌مداران، به صورت عام، ناشناس و بدون اشاره به شخصی خاص، نقد یا در واقع، طعن و کنایه وارد می‌کند.

🎞 این فیلم و امثال این فیلم، که حتی فیلم‌فارسی هم نیستند، ذائقه سینمایی مردم ایران را دچار اختلال می‌کنند. مخاطبی که به تصاویری این‌چنینی عادت کند، کمدی ضعیف ببیند، در آینده برای دیدن فیلم‌های با درک زیبایی شناختی عمیق‌تر دچار مشکل خواهد بود.

🎞 همچنین وقتی گیشه روی خوش به این فیلم‌ها نشان می‌دهد، باز هم شاهد تکرار چرخه تولید این قبیل آثار هستیم. برنده این عرصه کارگردان است و اما بازنده کیست؟

#سینما
#هنر
#نقد_فیلم

@MohammadAghasi8
🔸️ «سینمای دولتی» یا کمدی بسازد یا دست از حمایت فیلم ها بردارد!

🎞 برخی کارشناسان معتقدند که سینمای غیردولتی در کشور وجود ندارد، زیرا فیلم‌ها یا مستقیم از دولت بودجه می‌گیرند، ‌یا حمایت مالی حداکثری دارند یا به صورت غیرمستقیم از لابی و رانت استفاده می‌کنند.

🎞 سینمای خصوصی، مستقل یا غیردولتی در معنای دقیق کلمه، سینمایی است که در آن فیلم‌سازان با سرمایه شخصی و مستقل و با مدیریت غیردولتی فیلم بسازند و اکران کنند.

🎞 چنین سینمایی اصولا در ایران امروز ممکن نیست.

🎞 فارابی مهم‌ترین نهاد فیلم‌سازی دولتی در طول دهه‌های اخیر بوده و همچنان هست.

👈 این نهاد در چهار سال گذشته، ۱۰ فیلم روی پرده برده و در حالی که در این مدت،‌ بازار اکران فروش‌های بالایی را تجربه کرده، فارابی حدود ۹۰میلیارد تومان ضرر کرده است.

🎞 یعنی سینمای دولتی، حتی در سال‌های پرفروش سینما، یک صنعت ورشکسته است.

🎞 دولت نیز کسری بودجه قابل‌توجهی دارد. با این مقدمات به نظر می‌رسد دولت برای بازگشت سرمایه و پیشگیری از زیان،‌ یا باید کمدی بسازد یا دست‌کم از حمایت فیلم‌ها دست بردارد.

منبع: دنیای اقتصاد

#سینما

@MohammadAghasi8
📽 مهران مدیری؛ از ساعت 5عصر تا ساعت 6صبح

✒️محمد آقاسی

🟡بخش دوم

🎞 فراموش نکنیم که در سال 1401 و با فوت مهسا امینی و نیز در سال 1388 با مرگ مشکوک ندا آقاسلطان، سوژه زن در هنر، ادبیات و مشتقات آن، یک سوژه سیاسی-اجتماعی است و نمی‌توان زیر بار آن رفت که کارگردان فقط یک قصه را روایت می‌کند. تصادف نیست که یک دختر مرکزیت داستان را دارد و اتفاقی، نام برادرش که برای آزادی او دست به اسلحه می‌برد و خودش را قربانی می‌کند سیاووش است. سیاووش هم در مقابل نیروی قهریه یک نظام سیاسی دست به اسلحه می‌برد. سیاووشی که در خانواده فرهنگی به دنیا آمده و کارگردان این خط را دنبال می‌کند که او را مجبور به این کارکردند.

اما از سویی دیگر به این نکته باید توجه داشت که پلیس در فیلم نیروی غالب است. در جایی سرگردی که به خانه دوست سارا آمده می‌گوید: «می‌توانستم به دست همه دست‌بند بزنم ولی ملاحظه کردم و این‌کار را نکردم». یا دیالوگ مهم بازی‌گر رئیس‌پلیس در فیلم هم که «زمانش وقتی است که من اعلام می‌کنم» و بعد در صحنه‌ای نشان می‌دهد که سیاووش تیر می‌خورد. اما با بازگشت سارا، برادرش سالم و دست‌بسته می‌آید بیرون. این یعنی می‌توانست بدتر بشود و نشد. می‌توانستیم بزنیم و نزدیم.

🎞 اما نکته مهم دیگر این است که بسیاری از کارهای مهران مدیری بی‌زمان-بی‌مکان است و این فیلم نیز از این تکنیک بهره می‌برد. این مهم به کارگردان فرصت زدن حرف‌های مگو رامی‌دهد.

🎞 بهترین مثال برای این تاکتیک او، سریال قهوه تلخ است که در جایی از تاریخ روایت می‌شود که هیچ‌کجا نیست. این فیلم نیز جز اعلام زمان پرواز، هیچ زمان و مکان دیگری را نشان نمی‌دهد. گویی مدیری، به عنوان یک هنرمند بشارت می‌دهد که صبح نزدیک است و انذار می‌کند که زمانی باقی نمانده. آن هم بعد از عصری پرهیاهو که پشت سر گذاشته‌ایم.

🔴 بخش دوم - پایان

#سینما #مهران_مدیری
#هنر #نقد_فیلم

@MohammadAghasi8
📽 مهران مدیری؛ از ساعت 5عصر تا ساعت 6صبح

✒️محمد آقاسی

🟡بخش اول

🎞 بعد از دیدن فیلم ساعت 5عصر، تقریبا همه کسانی که از سینما بیرون می‌آمدند، به نوعی معترض بودند به کارگردان، آن هم چه کسی؟ مهران مدیری. 

🎞 با چند آشنا فیلم را دیدیم که اصرار کردند من هم نظرم را راجع به فیلم بگویم. اول قبول نکردم چون در میان همه کسانی که به کارگردان معترض بودند، حرف زدن، کار دشواری است.

🎞 اما بعد از اصرار آن‌ها گفتم آدم جالبی است و دیده که جامعه ایران در حال حاضر پتانسیل نهفته ناآرامی اجتماعی را دارد، همانطور که ما هم در نظرسنجی‌ها چنین چیزی را می‌بینیم. او پیش‌بینی کرده در جامعه اعتراض‌هایی خواهیم داشت و یکی از کارهایی که هنر و هنرمند می‌توانند انجام بدهند، ارائه درکی از آینده جامعه و تصویر آینده است.

🎞 معلوم بود حرف‌هایم چندان خریداری ندارد و در سکوت از سینما خارج شدیم اما صدای نهفته در فیلم که در سال 1395 اکران شد، در دی‌ماه 1396 بلند شد.

🎞 مهران مدیری هرچند به طنز و کمدی مشهور است اما در تمامی کارهایش جنبه‌های سیاسی و اجتماعی را لحاظ کرده و به طرز عجیبی به جامعه نزدیک است. البته معنای درست طنز و کمدی هم چیزی جز این نیست و نکته فراموش شده این اصل است. هرچند گاهی او هم از جامعه ایران فاصله می‌گیرد اما نشان داده که به خوبی می‌فهمد که در بطن جامعه چه می‌گذرد، البته نه به عنوان یک جامعه‌شناس بلکه به عنوان یک فیلم‌ساز. مدیری کارگردانی مولف است و کارهای مهمی را به تصویر کشیده است. وقتی زبان طنز را کنار می‌گذارد باید موشکافانه‌تر فیلم‌اش را بررسی کرد.

🎞 ساعت 6صبح نیز مثل فیلم قبلی درونمایه اجتماعی دارد، خواه دیده شود و خواه نادیده انگاشته شود. مرکزیت فیلم را مفهوم مهاجرت در بر دارد. امری که جامعه ایرانی به خاطر شرایط اجتماعی فعلی به شدت درگیر آن است. هم‌چنین از جهت تاریخی نیز ایرانیان به حرکت در جهان بسیار علاقه‌مند بوده‌اند.

🎞 مدیری پیش‌تر نیز سکانس درخشانی را در فیلم پل‌چوبی در این خصوص بازی کرده که بارها و بارها در شبکه‌های اجتماعی اینترنتی دست به دست چرخیده و دیالوگ مشهوری دارد که می‌گوید: «رفتن که دلیل نمی‌خواد، موندن دلیل می‌خواد» گویی طنین این سکانس در این فیلم جریان دارد.

🎞 آن‌جا که جمع جوانان در مهمانی می‌گویند می‌خواهند بروند و اگر بروند هم باز می‌گردند. یعنی آن‌قدر شرایط برایشان نامهیاست که نه پای رفتن دارند و نه نای ماندن. البته قابی که او تصویر کرده برای این زمانه و این نسل نیست. دیگر نسل جوان این‌گونه دور هم جمع نمی‌شوند و چنین مهمانی‌هایی نشان از آن دارد که کارگردان تغییرات جدید را تصویر نکرده است. اما از میان آن جمع چه کسی می‌خواهد مهاجرت بکند؟ یک دختر جوان.

🎞 دختری از خانواده فرهنگی که اگر در یک بازه زمانی خودش را به ینگه دنیا نرساند، به زبان خودش سه‌سال عقب می‌افتد و آینده‌اش خراب می‌شود. دختری که از خانه پدری تا خانه دوستانش متوجه می‌شویم خواستگار یا عاشقی پر و پاقرص دارد که چند ساعت مانده به پرواز به او خبر می‌دهد که همراهش خواهد آمد. دختر بزرگ خانواده که فلسفه خوانده و یک برادر کوچکتر از خودش دارد.

🎞 دختری که با هجوم پلیس به خانه دوستش فریبا، ناچار در کانال کولر مخفی می‌شود و این تداعی کننده راه سخت مهاجرت است و این که تمام راه‌ها را طی کرده و می‌کند. بارها جلوی پلیس زانو زد و گریه کرد و التماس کرد، یعنی کوچک و تحقیر شده. در نهایت این پلیس است که نمی‌گذارد او برود و در خانه خودش و در وطنش زندانی می‌شود.

🔴 بخش اول - ادامه دارد...

#سینما #مهران_مدیری
#هنر #نقد_فیلم

@MohammadAghasi8
#فیلمنگاه

کندوی زنبور و جامعه انسانی!

#محمد_آقاسی


🔴پیش‌نوشت:
این یادداشت را چندروز پیش نوشتم و امروز خانم نیکی هیلی اعلام کرده ایالات متحده، ام‌سال یک رئیس جمهور زن خواهد داشت!

🎬وقتی فیلم زنبوردار(The Beekeeper) را دیدم یاد برخی همسان‌پنداری میان طبیعت و جامعه افتادم. در دوره‌ای، برای فهم جامعه، از طبیعت استفاده می‌شد. در قرن هجدهم چنین متفکران اجتماعی سربرآوردند و خود را فیلسوف اجتماعی می‌دانستند و ماندویل، یکی از آنهاست. او تلاش می‌کند در داستانی، جامعه زنبورهای عسل را به تصویر بکشد و به انسان‌ها و جامعه انسانی بیاموزد، زمانی که با صداقت و فضیلت زندگی کنند، مثل زنبورها، جامعه‌شان رونق خواهد داشت. در عین حال او معتقد بود زمانی که تمایل برای نفع شخصی در کندو به وجود نیاید، اقتصاد کندو از بین می‌رود، پس، رذایل شخصی، منافع جمعی خلق می‌کند! روایت او از زنبورها، که به نظر او تقسیری از جامعه بود، در دوران خود جنجال آفرید اما مهم این بود که در دوران جدید، پای طبیعت/زنبور به دایره تفکر اجتماعی باز شد.

🎬زنبوردار، در ژانویه 2023 منتشر شد، هم مخاطبان خوبی پیدا کرد و هم به طور متوسط منتقدان از آن استقبال کرده‌اند. ماجرای فیلم به فردی بر می‌گردد که خود را زنبوردار معرفی می‌کند. تمام تصاویر نیز حول زنبورداری است اما در طول فیلم متوجه می‌شویم که زنبورداری، پروژه‌ای محرمانه در ایالات متحده است. زنبورداران افراد قوی هستند که می‌دانند در سیستم مشکلاتی هست که با قواعد موجود قابل حل نیست، پس به صورت خودکار نسبت به رفع مشکل و برای تداوم سیستم، اقدام می‌نمایند.

🎬استفاده از استعاره کندو برای جامعه و زنبور برای افراد و زنبوردار برای محافظان قابل توجه است. رئیس‌جمهور در این فیلم زنی است که فرزندش در منجلاب فساد دست و پا می‌زند. یعنی در راس کندو، ملکه هم وجود دارد. اما آن‌چه در فیلم قابل توجه است، دستیابی به عدالت است که زنبوردار را مجاز به استفاده از انواع خشونت می‌کند تا بتواند کندو/جامعه/سیستم را حفظ کند. یعنی توجیه خشونت، عدالت است. عدالت به قدری شیرین است که تمام سختی‌ها و خشونت‌ها را هموار می‌نماید. در نهایت هم پیام زنبوردار این است که محافظ قانون هستید؟ یا عدالت؟

🎬اما نکته مهم دیگر این است که رئیس‌جمهور علی‌رغم علاقه به فرزند، در قسمت پایانی فیلم بر بیان حقیقت به جای هرچیزی-بخوانید مصلحت- تاکید می‌کند و در این راه، فرزند خویش را هم اگر از بین برود، برای او مساله‌ای نیست. وقتی از دستگاه معناساز هالیوود صحبت می‌کنیم، باید ترامپ را کنار این تصویر سینمایی گذاشت و به این فکر کرد که چطور به صورت نرم، می‌توان نگاه‌ها را تغییر داد، حواس‌ها را پرت کرد و به نام حقیقت و عدالت، به راحتی انسانیت را از بین برد.

#هالیوود
#سینما
#زنبوردار


@MohammadAghasi8