آلیبرو امشب شروع به پخشکردن کتابهاش بین انسانها کرده. اون قدردان هرکسیه که ازش حمایت کنه و باعث بشه بتونه کتابهاشو به دست انسانهای بیشتری برسونه!🌳
توی کتابی که میخونم*، یکی از دلایلی که فروید سفر به ایتالیا رو آغاز کرده، دوری از آسیبهای کودکیش نوشته. داشتم فکر میکردم چندتا آسیب و خلاء توی ناخودآگاه ما وجود داره و به مکان زندگیمون گره خورده، که وقتی سفر میکنیم و از اونها دور میشیم، حال بهتری داریم. اصلاً شاید شبیه یه پرنده نسبت به اون مشکل ارتفاع بگیریم و جور دیگهای ببینیمش و پذیرش یا مواجهه باهاش برامون راحتتر بشه.
یکی از سرگرمیهای مورد علاقهم این شده که برم دونه دونهی دانشگاههای دور دنیا رو بگردم، رشتههای مختلف و programmeهاشون رو نگاه کنم، عکس اون دانشگاه رو تو پینترست سرچ کنم، رنکینگ و اسم پرفسورهاش رو دربیارم. ببینم مردم دربارهش چی نوشتن. چارت واحدهاش رو چک کنم و سعی کنم یه تصويری خلق کنم از این که زندگی و درس در اون دانشگاه چطوری باید باشه. با ذوق به اسم بعضی واحدها خیره بشم، حتی توی کتابخونهها فضولی کنم و ببینم رفرنسهاشون چیه و بهشون ناخنک بزنم. همایشهای مختلف رو بگردم، زندگیهای رنگارنگ و آکادميک مردم رو چک کنم. احتمالا عادتیه که تحقیق درباره مهاجرت در من ساخته، ولی حالا هم محض تفریح و هم نیمه شوخی نیمه جدی انجامش میدم. به طرز غمانگيز و خندهداری برام شده سوژهی خیالبافی :》