گفتمان آب، توسعه و محیط زیست؛ صابر معصومی

#فسلفی
Канал
Логотип телеграм канала گفتمان آب، توسعه و محیط زیست؛ صابر معصومی
@Iranian_DiscoursesПродвигать
153
подписчика
68
фото
9
видео
187
ссылок
یادداشتهای یک توسعه چی: کارشناس ارشد امنیت آب، توسعه بین الملل و محیط زیست و دانش آموز روابط بین الملل دانشگاه تافتز آمریکا هستم. اکنون بعنوان مشاور ارشد تغییر اقلیم انجمن پناهندگان دانمارک در افغانستان حضور دارم.
🖋 به #بشر و رفتار جمعی-جهانی-جوهری ش بنگرید. آیا از این موجود که چند روزی مهمان این "کاروانسرا"ست، واقعا انتظار حفظ #کره_زمین می توان داشت؟ (حفظ کره #زمین که البته مفهوم ناقص و اشتباهی است. ما در حقیقت از حفظ گونه ی بشر بر روی این کره صحبت می کنیم). کدام گروه کوچنده و رونده ای قصر ساخته اند؟

🖋 تمام داستان #حیات_بشر در زمین در این دو جریان خلاصه می شود:
🔹 عده ای از ابناء بشر سعی دارند که در زمینی که از خدا/یان به عاریت گرفته اند تا چند صباحی در آن سر کنند، بساط خدایی خود را بچینند و سر، به سر خدا/یان بسایند.[دعوی #آتئیست ها در اینجا محلی از اعراب عقلی ندارد]. آنان برای ساختن این قصر، هر بهایی را از جیب زمین و با ریسک حیات خود بر روی این کره پرداخت می کنند. تازه، این که قرار است بشر بعد از خدایی (#خدا شده گی) چه بشود، هیچ معلوم نیست.

🔹اما جریان اصلی تر (و احتمالا اصیل تر) راهی دیگر می رود: مست و مدهوش و هوشیار و گنگ و خواب و بیدار، دارد مسیر تکامل کیهانی خود را طی می کند. این مسیر را البته نه لزوما خودآگاه که عموما برمبنای یک هدایت عمیق درونی می رود. باورمند یا بی باور به #دین و مبدا و مقصد هستی، می داند که این جهان، فانی است. بنابراین خیلی هم کاری ندارد که قرار است بر سر این کاروانسرا چه بیاید. این جریان در ذات خود یک #اومانیسم مرکب با ذوب شده گی در مبدا هستی را تجربه می کند. بله این جهان [احتمالا] فانی ست اما کسی نگفته است که حیات فانی است، و این، مبنای فطری حیات آنهاست:

▪️به رفتارهای عادی هرروزه مان بنگرید: چرا سخت نمی گیریم؟ چرا می گوییم: بیخیال، می گذره؟ اگر می دانستیم که این حیات و این زمین تنها دارایی غیرقابل تکرار ماست، آیا باز چنین یله و بیخیال برخورد می کردیم یا نسبت به خود و حیات خودمان بسی بیشتر سختگیر بودیم؟
این همه [تلاش برای] آسانگیری از کجا می آید؟ مگر نه اینکه حیات ما (همین حیات، پرچالش اما به شکلی دیگر و در بعدی دیگر) ادامه پیدا خواهد کرد؟ مگر نه اینکه فرصتی دوباره خواهد بود برای زیستن؟

▫️اینجاست که آموزه های مبتنی بر #باززایی در #هندوئیسم و #بودیسم جلوه می کنند. آری برای هر حیات-مندی زیست/های دیگری می توان متصور بود. پس اینهمه #ستاره و #کهشکشان در عالم هستی برای چیست؟ من ایرادی نمی بینم که باورهای شرقی در خصوص حیات، با باورهای ابراهیمی ترکیبی بسازند که [دست کم به نظر من] با عقل سازگارتر است.

☘️ این چنین ترکیبی، راهی #فسلفی مقابل #سبزها می گشاید که مسائل مربوط به #حفظ_طبیعت [=حفظ انسان در طبیعت] را از زاویه ای پرمعناتر ببینند.
📌چالش #محیط_زیست و #توسعه : #بورژوازی 📌


🔺#برج_نشینان (طبقه بورژوا) از مسائل عمده #حفاظت محیط زیست و توسعه هستند [اگرچه از نظر من، مباحث بورژوازی و محیط زیست در #ایران چنان بالغ نشده اند که مورد کنکاش واقع شوند. ما همچنان با مسائل پیش پا افتاده تری دست به گریبانیم. شاید هم کم بودن عِده و عُده، ما را از ورود به آن برحذر داشته.].

◾️ من در مساله حضور بورژوایی در حفاظت محیط زیست، انتقادی مارکسیستی به برج نشینان ندارم بلکه سعی می کنم آنها را بعنوان واقعیتی حاضر (و در موارد زیادی موثر) بپذیرم. اما اعتقاد دارم که اگر #دولت بعنوان تنظیم گر #حکمرانی محیط زیست و توسعه، تشکلهای زیست محیطی بعنوان میدان داران اصلی، عامه مردم (از دیدگاه مارکسیستی بخوانیدش؛ #پرولتاریا ) بعنوان جامعه هدف برای تغییر، و همچنین خود برج نشینان بعنوان طالبان ایجاد تغییر و اثرگذاری، شدت، کیفیت، حوزه فعالیت و حوزه قدرت دیدگاه های بورژوازی را آگاهانه کنترل نکنند، زیان حضور این طبقه بی شک بیشتر از نفعشان است. (در جریانی معکوس، دیده ایم که حضور بی قاعده طبقه پرولتاریا در ارکان مدیریت #حکومت فعلی، چه نتایجی به بار آورده):

▪️به طور مثال به گروههای جوانان "بالاشهری" یا کلاس متوسط به بالای عاشق محیط زیست که با خلقیات و رفتارها و دیدگاه های مختص به خود به #روستا می روند تا "کاری کنند" بنگرید. میزان اثر مثبت آنها را چقدر ارزیابی می کنید؟ چگونه می شود که کسی بدون آنکه یک روز در زندگی اش داس در دست گرفته باشد، برای امرار معاش بعنوان #پیک_موتوری کار کرده باشد، آجری روی آجر گذاشته باشد، با سختی زندگی #کارگری دست و پنجه نرم کرده باشد و ...[در کل درکی از این نوع زندگی مردم معمولی داشته باشد]،صرفا به این دلایل که باید کاری کند، فکری و ایده ای دارد، فراغت بال و تمکنی اندک دارد و ... وارد جامعه گروه اول شود و بعنوان #تسهیلگر یا عنصر تغییر و توسعه خود را معرفی کند؟ (آیا معکوس این جریان پذیرفته شده است؟). آیا اکثر دوستان اینچنینی، سوالات و ابهامات و عدم اعتماد جامعه هدف را تجربه نکرده اند؟
▪️مثال دوم: تبلیغات و حرکتهای [در شرایط امروز لوکس] موکد برخی از #فعالان محیط زیست برای توجه به یک مساله دست چندم زیست محیطی را ببینید. به نظر خود شما، جامعه امروز مسائل زیست محیطی و بنیادی تری (نان تنها یک بنیاد است. به مبانی #فسلفی و پارادایمی حکمرانی فکر کنید) ندارد؟ آیا توان آنرا داریم که تبلیغات و فعالیتهای خود را در معرض قضاوت مردم بگذاریم؟ فکر نمی کنید این شکاف، یکی از دلایل عقب ماندن ما از جامعه است؟
▪️مثال سوم، تجربه حضور این نوع جریانات در روستاست که از آن در زبان توسعه بورژوازی به "درس آموخته" (=شکست) یاد می شود. چرایی این شکست ها را در همین اختلاف دیدگاه بین دو طبقه باید دید. متاع ارائه شده توسط بورژواها و سازمانهای آنها، مشتری ای در بازار طبقات فرودست ندارد.اینان با همان فهم خود از حیات، در برخورد با روستایی فقیر، مثل فرمولی ازلی، دام معیشت و #معیشت_جایگزین را می گسترانند تا جامعه هدف به دام رویاهای توسعه ای آنها افتد. حال آنکه برخلاف ظاهر، بطن و روح جامعه این چنین پیشنهادهایی را پس می زند.

♦️در یک کلام، مردم کف #کوچه و #بازار و #مزرعه و #کارخانه (مردم واقعی)، کجای فکر ما #سبزها هستند؟♦️

▪️با این تفاسیر، چه سازوکار دیگری باید اندیشید که این گروه بورژوا بتواند اثرگذاری مبتنی بر علایق توسعه ای و زیست محیطی خود در کلیت جامعه را حفظ کند اما با ورود نامناسب به عرصه های اشتباهی، مشکلی بر مشکلات کنونی نیفزاید؟

🔹پی نوشت:
برای یافتن برج نشینان نیاز به کنکاش زیادی ندارید. بسیاری از خودِ ماها در همین کلاس جای می گیریم.