"
بودن" یا "
شدن": مسئله این است!
مفاهیم "
بودن"
to be و "
شدن"
to become که از مهم ترین مفاهیم فلسفی و وجودی به شمار می روند، در زبانهای ایرانی باستان و میانه از رهگذر دو ریشه ی
ah و
bav رمزگذاری می شده اند.
به دیگر بیان، هر یک از ریشه ها، هم، معنی "بودن" [
change of state-] را بیان می کند و هم معنی "شدن"
[change of state+] را.
در فارسی امروز، اما، مصدر "
بودن" دیگر معنی "
شدن" ندارد و بیان مفهوم "
شدن"
[+ تغییر وضعیت]، از رهگذر فرآیند
انتقال معنایی، به مصدر "
شدن" (-šiyav در فارسی باستان، -šyav در اوستای گاهانی و šudan در فارسی میانه) منتقل شده است و این مصدر که در دوره های باستان و میانه، فقط حامل معنای فعلی
عینی و حرکتی یعنی "
رفتن" بوده است، به طور استعاری، بیانِ
"رفتنِ انتزاعی" از یک
وضعیت به
وضعیتی دیگر را نیز بر عهده گرفته است.
بر این اساس باید گفت که جمله ی:
Pāpak ka-š nāmak did handōhakēn
būd.
در فارسی میانه و در متن کارنامه اردشیر بابکان ( فره وشی، ۱۸:۱۳۷۸)، با آنکه با فعل "
بود" بیان شده است، اما در واقع این "
بود" حامل معنی "
شد" است، یعنی:
"بابک هنگامیکه نامه را دید اندوهگین
شد".
به عبارت دیگر، این "
بود" برای گویشور فارسی میانه، در متن، همچنین، معنی "
شد" را به تصویر می کشیده است.
بدین سبب و از آنجا که گویشور فارسی امروز، مصدر "
بودن" را حامل معنای "
شدن" نمی داند، در ترجمه ی آن، با توجه به بافت، باید دقتی بیشتر مبذول نمود.
در همین راستا، شاهدی از متن ارزشمند "
کارنامه اردشیر بابکان" متعلق به دوره میانه و تحقیق استاد روانشاد دکتر بهرام فره وشی نقل می کنیم که در آن، معادل گذاری "
بود" در معنای "
شد"، منظر کلی روایت را دستخوش تردید نموده است:
u-š pas, duxt ī xveš pat zanīh dād, andar zamān, hān kanēčak āpustan
būd.
و پس دخت خویش به زنی داد، اندر زمان، آن کنیزک آبستن
بود و اردشیر ازش زاد (فره وشی ۱۰:۱۳۷۸).
تفسیر این جمله در فارسی امروز با توجه به ترجمه ای که استاد از فعل
būd در متن ارائه داده اند، چنین است که گویا:
به هنگام ازدواج، کنیزک از پیش باردار بوده است.
یعنی روایت، برای خواننده فارسی امروز کاملا به چیزی دیگر بدل می شود، حال آن که اگر فعل
būd به "
شد" ترجمه می شد، روایت، برای فارسی زبان امروز، همانی از آب در می آمد که باید.
یعنی :
"اندر زمان (بلافاصله)، آن کنیزک آبستن
شد".
از این موارد در کارنامه زیاد است که به نظر می رسد بایسته است که تصحیح گردند، چرا که باید در نظر داشت که اگر برای گویشور فارسی میانه، "
آبستن بود"، همان معنی "
آبستن شد" را می داده است، اما برای گویشور فارسی امروز، میان "
آبستن بود" و "
آبستن شد"، در متن، تفاوت از زمین تا آسمان است، حتی اگر لفظ فارسی میانه ی آن، در هر دو جمله، یکسان باشد.
از این رو، شایسته است که در برگردان "
بود" هایی که معنی "
شد" می دهند، بیش حساس بود تا روند "
تغییر وضعیت" در متن را به درستی روایت نمود.
این نوشته به استاد ارجمندم جناب آقای دکتر احسان چنگیزی تقدیم است.
https://t.center/HistoricalLinguistics