شهر جایی برای زندگی.City ,Place For Living

#مدرنیته
Channel
Travel
Real Estate
Linguistics
Other
Persian
Logo of the Telegram channel شهر جایی برای زندگی.City ,Place For Living
@City_PlaceForLivingPromote
209
subscribers
513
photos
72
videos
383
links
@SoroushKhani
بابل نو به مثابه تخیلی رادیکال از آینده گرایی
برگردان: #سروش_خانی

شاید اگر یک نکته قابل توجه در راستای تخیل رادیکال از یک آینده، برای این سیاره وجود داشت، آن؛ «بابل نو» ی کنستانت نیوِنهویس بوده است. کنستانت یکی از اعضای اصلی جنبش بین الملل موقعیت گرا (SI) در گام های نخستین آن بود. او در سال ۱۹۷۴ ایده بابل نو را مطرح کرد و سالها به کار بر روی آن ادامه داد. مکنزی وارک در این متن چند ارجاع از کتاب خود با نام «ساحل تحت لوای خیابان» را در مورد این اثر شگفت انگیز؛ ارائه می دهد.

کنستانت آینده ای را توسط پلکسی گلاس های آف کات و پره های دوچرخه ساخت. اشتیاقی نسبت به جهان فانی، تمایل به تصرف خود جهان به مثابه هدف مورد نظر، یافتن فرمی برای کل زندگی.
این پروژه، یک یوتوپیا نبود. "ترجیح می دهم آن را یک پروژه واقع بینانه بنامم، زیرا از شرایط فعلی که ارتباط خود را با واقعیت از دست داده؛ فاصله می گیرد، و بر اساس آنچه از نظر تکنیکی امکان پذیر؛ از دیدگاه انسانی، مطلوب؛ و از دیدگاه اجتماعی، اجتناب ناپذیر بنظر می آید؛ بنا شده است." بجای تخریب دنیای قدیم برای ساختن شهر درخشان، و بجای ساخت یک باغ شهر در زمین های سرسبز؛ کانتیلورهای ثابت، فضاهای جدیدی را در فضای بالا قرار می دهد، و شهر و حومه دست نخورده باقی می مانند. کارخانه های خودکار زیرزمین، و لایه ی سطح به حمل و نقل اختصاص داده شده، درحالیکه بالاتر از آن؛ چشم انداز نوینی برای بازی و سرگرمی بسط یافته است: یک روبنا ی وسیع متشکل از بخش های متصل به یکدیگر، که در آن همه چیز قابل انعطاف اند، و بر اساس ذائقه، قابل تغییر. بابل نو؛ بصورت عمودی به مثابه یک تعالی، دیاگرام مارکس از پایه (زیر بنا) و رو بنا را دقیقاً خلق می نماید. بخشهای هوایی آن به معنای واقعی کلمه روبنایی اند که توسط زیربنا هایی زیر زمینی، جاییکه بازتولید ماشینی؛ کمیابی را مرتفع کرده و کل وقت را از نیازمندی و ضرورت می رهاند، امکان پذیر شده اند.
کنستانت بجای ایجاد وضعیت پراکنده رویی؛بخش های زیادی از جهان قدیم را دست نخورده باقی می گذارد - از جمله، فضاهای کلاسیک یله گردی. او از معماری مدرن وام گرفته است. چارچوب فضایی معلق بر روی ستونها در هوا برحسب کار لوکوربوزیه ظاهر می شود و بر حسب آثار یونا فریدمن به تصویری از فرم یوتوپیایی بدل می گردد و مفهوم مورد نظر خود را تا حد زیادی بسط می دهد: زمان حرکت آزادانه بر فضای مالکیت خصوصی ارجحیت دارد. حصار کشی تحت عنوان مالکیت خصوصی، در راستای "انسانیت زدایی از زمین" است که در برابر آن، بابل نو؛ پیش فرض "اجتماعی شدن سطح زمین" را مطرح می سازد. او به جای خطوط مولد مرز، خطوطی را پیشنهاد می دهد که ارتباط برقرار می نمایند. او فکر می کرد که مدرنیته در حال بازگشت به موجودیت کوچ گری است. بابل نو نوعی زیست کوچ گرانه کاملاً تحقق یافته است. و فرمی از زندگی که در آن "غنای هر لحظه، حافظه ای را که بطور معمول، تخیل خلاق را فلج می سازد؛ محو می گرداند."

بابل نو نمایشی از متلاشی شدن در فضای منفی است. فراوانی زیاد در واقع اتفاق افتاد، موجودات زنده فقط به جای اینکه خود را از کار خلاص کنند، تصمیم گرفتند کارهای بیشتری انجام دهند. "حضور رو به رشد انرژی انسانی مازاد منجر به این شد که خودش را احساس کند ."اما به جای حراجی هایی برای شادی و سرگرمی- حراجی های مراکز خرید. یوتوپیایی ترین جهان؛ به دلیل اصرار سبعانه آن مبنی بر لغو امکان حتمی یوتوپیا در تمام دوران ها.
کنستانت، جغرافیایی را برای جهانی فراتر از جامعه نمایش می آزماید، جایی که یله گردی و مسیر گردانی پرکتیس هایی تعمیم یافته اند .فضای کالبدی و فضای اطلاعاتی متعلق به همه هستند و منابعی در راستای زیستی بدون وقت تلف شده. این جهانی است که نه تنها برای هومو لودنس ها-"انسان بازیگوش"- بلکه توسط آنها ساخته شده است. تنها پرسش این است که آیا ما چنین موجوداتی هستیم یا می توانیم بدان بدل شویم. امکان دارد بابل نو نقد خیلی خوبی باشد در مورد محدودیت موجودات بشر؛ همانطور که بدان آگاهیم.


متن کامل در #اتووود :
🌐 https://etoood.com/NewsShow.aspx?nw=7378

🔊 @City_PlaceForLiving



#بابل_نو #کنستانت_نیونهویس #معماری_مدرن #شهرسازی #گی_دبور #جامعه_نمایش #جنبش_بین_الملل_موقعیت_گرا #یله_گردی #فردریش_انگلس #پرسه_زنی #سایبرنتیک #نوربرت_وینر #یوتوپیا #ویلیام_موریس #ادوارد_بلامی #مارکس #هانری_لوفور #والتر_بنیامین #فاشیسم #زیبایی_شناسانه_کردن_سیاست #مسیر_گردانی #سرمایه_داری #نئولیبرالیسم #لوکوربوزیه #یونا_فریدمن #پراکنده_رویی #هومولودنس #فضای_منفی #مدرنیته #معماری_مدرن #آینده_گرایی
.
#دموکراسی امروزه به لحاظ تاریخی, همه گیری جهان شمول بی مانندی دارد، اما هرگز بیش از این, به لحاظ مفهومی, بی بندو بار یا به لحاظ جوهری توخالی نبوده است. شاید همه گیری کنونی دموکراسی به گشودگی و حتا تهی بودگی معنا و روّیه آن وابسته باشد، مانند باراک اوباما، این یک دالّ تهی است که هر کس و همه کس می تواند رویاها و امیدهای خودش را به آن بچسباند. یا شاید #سرمایه_داری ، دو قلوی همسان دموکراسی #مدرن و همیشه تنومند تر و پر حیله تر از آن دو، سرانجام دموکراسی را به یک #مارک تجاری فرو کاسته است. یک پیچ و تاپ مدرن پسین بر بت وارگی کالایی که به کل، تصویر فروختنی یک محصول را از آن جدا می کند. (پاتریک روفینی به ما یادآوری می کند که "مارک های تجاری بزرگ احساساتی را فرا می خوانند که عملا هیچ پیوندی با ویژگی ها و مشخصات کالا ندارند" این همانقدر در مورد نایک و بی ام و راست است که در مورد اوباما در جریان انتخابات آمریکا راست بود)؛ یا شاید در لطیفه ای درباره ی ویژگی اش که در آن قرن بیست و یکم سیمای خدایانی در حال جنگ را با چنان شدتی نمایان می کند که می بایست به واسطه #مدرنیته در هم شکسته می شد، دموکراسی به سان یک دین نوین جهانی پدید آمده است_ نه شکلی مشخص از #قدرت سیاسی و #فرهنگ ، محرابی که در پیشگاه آن غرب و ستایشگرانش پرستشش می کنند و به میانجی هدف الاهی آن جنگ های صلیبی امپراتوری غربی شکل می گیرند و مشروعیت می یابند.
مقالهء "حالا ما همگی دموکرات هستیم..." از #وندی_براون . کتابِ #حال_و_روز_دموکراسی . ترجمه ی مجتبی گل محمدی
.
.
.

@City_PlaceForLiving
📌مدرنیسم یا بربریت | مارشال برمن و کتاب " مدرنیسم در خیابان "

#مارشال_برمن ، نظریه ‌پرداز  فضاي #شهر و منتقد فرهنگی مارکدسیست، به دفاع شورانگیزش از #مدرنیسم ، عشقش به میدان تایمز، نوشته‌های متنوعش درباره همه‌چیز از اعیان‌سازی گرفته تا ضدفرهنگ دهه ٦٠، و اثر بدیعش درباره #مدرنیته (هرآنچه سخت است دود می‌شود و به هوا می‌رود) شهره است. اثر مهم او اواخر دهه ٧٠ شمسی در ایران نیز با نام «تجربه مدرنیته» منتشر شد و جهت‌گیری بحث درباره مدرنیته را تغییر داد. اين كتاب از خلال شماري از انواع و انحاي قرائت پيش مي‌رود و بسط مي‌يابد: قرائت متوني چون فاوست گوته، مانيفست كمونيست، يادداشت‌هاي زيرزميني و بسياري ديگر. ولي برمن در عين حال مي‌كوشد محيط‌هاي جغرافيايي و اجتماعي را نيز قرائت كند، محيط‌هايي چون شهرهاي كوچك، محوطه ساخت‌و‌سازهاي بزرگ، سدها، قصر بلورين (كريستال پالاس) جوزف پاكستون، بلوارهاي پاريسي هوسمان، تفرجگاه‌هاي پترزبورگ، بزرگراه هاي رابرت موزز در نيويورك و بالاخره قرائت زندگي آدميان خيالي و واقعي، از دوره گوته گرفته تا عصر ماركس و بودلر و در نهايت، دوره و زمانه خود او. عنوان فصلی از این کتاب که به بودلر اختصاص دارد «مدرنیسم در خیابان» است، همان عنوانی که الهام‌بخش آخرین اثر او شد. این کتاب درست پیش از مرگش در سال ٢٠١٣ تکمیل شد: «مدرنیسم در خیابان‌ها: جستارهایی از یک زندگی و عصر». کتاب که خود‌زندگینامه‌نوشت فکری برمن است شامل جستارهای اولیه او درباره دهه رادیکال شصت، نیویورک، چهره‌های ادبی از کافکا تا پاموک، و نیز جستارهای متأخرش درباره موسیقی راک، هیپ‌هاپ، و اعیان‌سازی است. آنچه در این صفحه می‌خوانید از یک‌سو ارزیابی مایکل والزر است از آرا و نظرات مارشال برمن که ٢٨ مارس امسال در سخنرانی او در دانشگاه کلمبیا ایراد شد و از سوی دیگر بررسی بنجامین بالتاسر از آخرین کتاب او، «مدرنیسم در خیابان‌ها». پاسخ برمن به فلاکت‌های ناشی از مدرنیته نه رد و انکار آن بلکه خواست مدرنیته بیشتر است.

بنجامین بالتاسر
ترجمه : نوید نزهت

منبع : روزنامه شرق

🔉 @City_PlaceForLiving

متن کامل 🔽