تاریخ و فرهنگ دره شهر

#نجم_الدین_گیلانی
Channel
Logo of the Telegram channel تاریخ و فرهنگ دره شهر
@CEYMARIANPromote
6.48K
subscribers
28.3K
photos
7.59K
videos
3.29K
links
ارتباط با ادمین👇: @Mehrgankadehh کانال مردمی #دره_شهر #مهرگان_کده، #سیمره ، تاریخ و #فرهنگ آدرس اینستاگرام: http://instagram.com/ceymarian
تاریخ و فرهنگ دره شهر
Video
آنسوی زندگی عشایری
تقدیم به تمامِ مادرانی که آرامش خود را فدایِ آرامشِ فرزندانشان کردند، نسلی که جور کشید و بدون هیچ‌ چشمداشتی با مشکلات زندگی جنگید...
زنانِ روستا و عشایر پا به پایِ مردان کار می‌کنند. آنها کارهایی را بر عهده دارند که حتی مردانِ عشایر که نمادِ سرسختی‌اند از انجام‌شان عاجزند. به‌عنوان نمونه مردان از عهده‌ی کارِ سخت و طاقت‌فرسای مشک‌زنی برنمی‌آیند، اما زنِ عشایری آنرا با چاشنیِ آوایِ مشک‌زنی، چنان هنرمندانه و موزون می‌زند که ترکیبِ موسیقیایی بسیار زیبا و گوش‌نوازی بینِ صدای زن و صدایِ دوغِ داخلِ مشک به‌وجود می‌آید.
کارِ سختِ گاودوشی، بزدوشی، پختِ نان، تر و خشک کردنِ بچه، سیاه‌چادر دوزی، فرش‌بافی، گلیم‌دوزی، جاجیم‌بافی، دوخت و دوزِ مشک و ده‌ها موردِ دیگر همه و همه در حوزه‌ی تخصصی زنان است...
زنِ عشایری در جدالی مداوم با زندگی است. او در گرگ و میشِ سحر بیدار می‌شود و تا پاسی از شب کار می‌کند. کار! کار! کار!
او با بانگِ خروس بیدار می‌شود، شروع به مشک‌زنی می‌کند، با نامِ خدا در وصفِ مشکش می‌سراید:
تو پوستِ بهترینِ و زیباترین بز ما هستی!..آب تو از بهترین چشمه است...
بانگِ خروس و آوایِ زن و صدایِ مشک ترکیبِ زیبایی به‌وجود آورده است...
حال ساعت ۵ صبح است، بچه دانش‌آموز دارد، آنها را بیدار می‌کند.
نان! نان! نان برای صبحانه نمانده است! او عیال‌وار است، ۶ یا ۷ پسر و چند دختر دارد! همگی با اشتهایِ رستم! آخه بچه‌عشایر هستند. اهل کوه و کمر و کار و کوشش. معلوم است که سیر کردنِ شکمشان کاری‌ست بس دشوار...در این کوه، نه همسایه‌ای و نه نانوایی‌یی!
باید دست به‌کار شود. سریع خمیر درست می‌کند و نانِ فتیر می‌پزد، همه را داغ داغ با کره و ماست می‌خورند... بچه‌ها راهی مدرسه می‌شوند...
مشکِ صبح‌گاهی از ماستِ دیروز ظهرِ گله بود!
حال نوبتِ مشکِ دوم است که از شیرِ گاوها و بُز بهاره‌زاها، دیروز غروب دوخته است!
مشکِ دوم زده می‌شود!
حال نوبتِ پختن دوغ و تبدیل آن است...
نزدیکِ ظهر شده است، باید به‌فکر پختِ نان و تدارک نهار باشد... بچه‌ای شیرخواره بر دوش بسته و یکی دو ساله در کنار! هردو را باید تر و خشک کند...
ظرف‌ها و لباس‌های بچه‌ها باید شسته شوند! خبری از ماشینِ لباس‌شویی نیست...
ظهر شد، گله آمد، باید حداقل ۱۰۰ بز را بدون کمک کسی بدوشد! باور کنید دوختن صد بز یکی از سخت‌ترین کارهاست! جلوی آفتابِ گرم در ماهِ خرداد! حتی تصورش هم سخت است...
غروب شد، گله آمد. تدارک شام، جدا کردن بزغاله‌ها، بستن گوساله‌ها، تر و خشک کردنِ بچه‌ی شیرخواره و مواظبت از او مبادا گریه کند و همه‌ی تقصیرها به گردنِ زن بیافتد... ساعت ۸ شب است. باید بخوابد چون تا ۴ صبح فقط ۷ ساعت باقی‌ست....نه تلویزیونی، نه گوشی‌یی، نه پارکی و نه سینمایی و نه سفری...نه پزشکی و نه مامایی! همش کار! کار! کار! و نبرد برای زندگی...
این بود گوشه‌ای از زجر یک زنِ عشایری..

✍️ دکتر #نجم_الدین_گیلانی
🎥 #روح_اله_گیلانی
با صدای استاد #ایرج_رحمانپور

@CEYMARIAN
┈••✾•🌿🌺🌿•✾
گرامیداشت زادروز حکیم ابوالقاسم فردوسی، شنبه، ۲ دی، آرامگاه فردوسی
با حضور:
دکتر محمدجعفر یاحقی
دکتر #نجم_الدین_گیلانی
با آرزوی موفقیت های بیشتر برای دکتر گیلانی
تاریخ و فرهنگ دره شهر
@CEYMARIAN
#مهمان_نوازی مردم لرستان (پیشکوه و پشتکوه) از نگاه سفرنامه نویسان
@CEYMARIAN
بر کسی پوشیده نیست که فرهنگ مؤلفه های گوناگونی دارد که یکی از آن مؤلفه ها، #مهمان_نوازی می-باشد. خوشبختانه می توان گفت که در فرهنگ ایرانی این سنت از جایگاه بالایی برخوردار بوده و هست و مربوط به قوم و منطقه خاصی هم نیست. چنانکه در تاریخ بخارا از مهمان نوازی مردم بخارا و فرارود (ماوراءالنهر)، داستانها و حکایتهای بسیاری وجود دارد. اما نگارنده قصد دارد در این نوشتار کوتاه به جایگاه مهمان نوازی مردم لُر از نگاه سیاحان غربی بپردازد. در واقع ما قصد داریم «سرِ دلبران را در حدیث دیگران بجوئیم».
هر چند در ارتباط با مردم لُر و لک کتابها و مقالات و پژوهش ¬های زیادی انجام شده، ولی واقعیت آن است که دربارة فرهنگ پُربار مردم این دیار، آنگونه که باید تحقیق چندانی نشده است. همین عامل باعث شده است که فرهنگ مردم لُر مورد حمله¬ ی دشمنان قرار گیرد. گاهاً بعضی از ساکنان این دیار نیز خواسته یا ناخواسته و به دلیل ناآگاهی از پیشینة درخشان فرهنگی و تاریخی خودشان، در این تهاجم فرهنگی و حمله ¬ای که به داشته¬ های فرهنگی لرها می¬شود سهیم می ¬شوند و با دست خود تیشه بر ریشة فرهنگ اصیل خود می¬زنند. باری در ذیل نقل قولهایی که سیاحان غربی در رابطه با فرهنگ مهمان نوازی لُرها آورده اند، اشاره خواهد شد.
یکی از #رسوم_ارزشمند_مردم_لر_و_لک_مهمان_نوازی_و_غریب_نوازی_می_باشد. به¬ طوری¬ که این ویژگی زبانزد خاص و عام، دوست و دشمن می¬ باشد..

تاریخ و فرهنگ دره شهر
@ceymarian
مردم لرستان (پیشکوه و پشتکوه) وقتی که مهمانی برای آنها می ¬آید، حال فرقی نمی¬ کند این مهمان آشنا باشد یا غریبه، سعی می¬ کنند در حد امکان برای او #قربانی کنند. بارها دیده شده که میزبان با داشتن کمتر از ده رأس دام برای مهمان خود یکی از آنها را قربانی کرده است. اگرچه برخی بر این باورند که مهمانی خاص مردم توانگر است، ولی مردم لر این نظریه را در عمل رد کردند و نشان داده¬اند که اگر دست تنگ بودی و سخاوت داشتی هنر است!
#بارون_دوبد_روسی، #درباره_این_رسم_مردم_لر_و_لک_می_گوید: که هنگام نزدیک شدن به چادر مردم لرستان آنان به افتخار مهمان و به نشانه خوش آمد گویی در کنار اجاقشان برای شما اسفند دود می‌کنند. همچنین #مینورسکی گزارش می دهد که در «خرم آباد پذیرایی باشکوهی از من بعمل آمد. مشایعین زیادی از میرها و جودکی ها از چِمِشک مرا همراهی کردند. والی زاده و کردعلی وندها و میرها در پائین سراشیبی شاهنشاه و کمی دورتر از جلگه چاغروندها و مرادعلی وندها و چندین گروه دیگر و بالاخره 60 سوار بیرانوند بسرپرستی حسین خان و ولی لله خان منتظر ایستاده بودند و با رسیدن به پل صدها اسب سوار و لوتی با ساز و دهل باین اجتماع پیوستند.
در رابطه با این استقبال به رسم مهمان نوازی، #فریدالملک نیز در سفرنامه خود می‌نویسد: «نزدیک چالان چولان رعیت زیادی جلوآمده دهل و سرنا آورده می ‌نواختند مثل اینکه عروسی است.
@CEYMARIAN
حین عبور از میان ده، زن‌ها به پشت بام آمده کل می‌زدند. این دهل و سورنا و کل زدن زن‌ها علامت اظهار شادی است که برای احترام مهمانان و بزرگان بجا می‌آورند و در میان الوار رسم است».
همچنین #ویلسن نیز اهالی لرستان را مانند همه ایرانیان بامحبت و مهمان نواز می‌داند.
@ceymarian
بارون دوبد در جای دیگر درباره¬ ی غریب ¬نوازی و مهمان ¬نوازی مردم لرستان می ‌نویسد: «من لرها را بسیار کنجکاو و حتی گستاخ یافتم و در مقایسه با ساکنان آبادی ‌ها خیلی کمتر خجالتی هستند، اما همیشه نسبت به مسافری که ممکن است به طور تصادفی به بنه ایشان وارد شود حاضر به خدمتند و وسایل آسایش او را فراهم می‌کنند. در واقع با وجودی که به دید بدی به آنها نگاه می شود، اما من همیشه از مهمان نوازی آنان احساس قدرشناسی می‌کنم، زیرا عادتاًَ مرا در کنار اجاق خود با مهربانی پذیرفتند».
#گوبینو نیز از فرهنگ مهمان نوازی لرها به نیکی یاد کرده و داستانی در رابطه با چوپانی که شب آنها را مهمان خود کرده و برای پذیرایی آنها 2 کبک طبخ کرده بود، بیان می کند که چوپان دائماً از آنها عذرخواهی می کند که پذیرایی اش خوب نبوده است و در پایان نتیجه می گیرد که این فرهنگ را در قلب اروپای متمدن نمی توان دید و لرها را در این زمینه بافرهنگ تر از اروپاییان معرفی می کند.
لازم به ذکر است که فرهنگ #مهمان_نوازی_یکی_از_اصول_بنیادین_جوانمردان_و_پهلوانان_قدیم_بوده_است، زیرا آنان اعتقاد داشتند که درِ خانه و سَرِ سفره و بند کیسه را باید دائم از برای دوستان باز گذاشت. به امید مانایی این سنت و فرهنگ¬های پسندیده....

دکتر #نجم_الدین_گیلانی
تاریخ و فرهنگ دره شهر👇👇
https://telegram.me/joinchat/B0nZgT4zXAV1FXbI03MGog
#سنت_کارد_و_کفن از سنت های پیشین در فرهنگ مردم لرستان چه لر و چه لک بوده است و در دیار سیمره نیز رواج داشته است :
@ceymarian
مطلب زیر با عنوان سنت کارد و کفن برگرفته شده از سایت شخصی نجم الدین گیلانی عضو انجمن تاریخ محلی ایران می باشد:
@ceymarian
مردم لر همانند دیگر اقوام ایرانی دارای آداب و رسومی اصیل و بسیار کهن هستند که جدا از بحث قدمت تاریخی¬شان، به لحاظ اخلاقی، فرهنگی و انسان¬سازی نیز می¬توانند الگو باشند. به عنوان نمونه از رسم کارد و کفن می¬توان درس بخشش، احترام به بزرگان و ریش سفیدان را آموخت.
این آداب و رسوم که ریشه در فرهنگ باستانی این منطقه دارند، به صورت نسل به نسل و روایی از پس هزاره¬ها گذشته و هم¬اکنون نیز در فرهنگ مردم لر رایج می¬باشند. البته این آداب و رسوم خاص یک قوم و منطقه هم نیستند.
تاریخ و فرهنگ دره شهر
چنانکه سنت کارد و کفن در سیستان (خاستگاه پهلوانان قدیم) و در بین مردم کرد نیز رایج است. اگر چه این رسم یک سنت باستانی بوده و تاریخ آن به سرآمده، ولی در سالها پیش که عُرف بر قانون می¬چربید بسیار کارآمد، مفید و انسان دوستانه بود. در گذشته¬های دور باستانی نسبت عُرف با قانون، نسبت زیربنا و روبنا بود. عُرف مانند صخرة محکمی به عنوان زیربنا در زیر ظواهر اجتماعی و قانون قرار داشت و برای اجتماع، همان ثبات و پایداری را فراهم می¬کرد که غریزه، عادت و توارث برای نوع بشر به وجود می¬آورد. در قدیم قدرت عرف از قدرت قانون برتر بود؛ چراکه عرف از خود مردم سرچشمه می-گرفت، ولی قانون را نیروی مافوقی بر آنان تحمیل کرده بود. بنابراین تخطی از عرف مورد خشم همة مردم بود. با این مقدمه می¬خواهیم به اصل موضوع برگردیم که سنت کارد و کفن از چه پیشینه¬ای برخوردار است و چرا به بخشش منتج می¬شد، نه قصاص؟!
سنت کارد و کفن به این شکل است که وقتی کسی مرتکب قتلی می¬شود، بزرگان و کدخدایان میانجی-گری کرده و شخص قاتل را همراه با کارد و کفن و یک جلد قرآن کریم به خدمت بازماندگان مقتول می¬برند که یا او را ببخشد و یا با کارد او را قصاص کرده و کفن کنند. معمولاً در اینجور مواقع قاتل را می¬بخشند. این سنت اگرچه امروزه در فرهنگ مردم لرستان کم¬رنگ شده است، ولی تا سالهای اخیر رایج بوده است (در فیلم خون بس نمونه آن را می¬توان دید). نمونه¬ای از این سنت را در عهد هرمزد چهارم (590- 579میلادی) پادشاه ساسانی می¬بینیم.
زمانی که #خسروپرویز به قصد شکار به روستایی می¬رود و در آنجا بساط عیش و شب¬زنده¬داری پهن می¬کند. در این بین صدای چنگِ چنگ¬نوازان او برای همسایگان مزاحمت ایجاد می¬کند و اسب او به کشتزار یکی از اهالی روستا می¬رود. وقتی این خبر را به هرمزد چهارم می¬رسانند، او چنگِ چنگ¬نواز را شکسته و خسرو را تهدید به مرگ می¬کند. خسروپرویز نیز کفن می¬پوشد و کاردی برداشته و همراه مردان کهن¬سال برای شفاعت به خدمت پدر می¬رود و می-گوید یا ببخش یا بکش؛ که در نهایت با این کار و شفاعت بزرگان و ریش¬سفیدان، هرمزد چهارم، پسر را می¬بخشد.
این داستان به طور کامل در کتاب خسرو و شیرینِ نظامی گنجوی آمده است که بخش اصلی آن آورده می¬شود:
شفیع انگیخت پیران کهن را
که نزد شه برند آن سر و بن را
مگر شاه آن شفاعت در پذیرد
گناه رفته را بر وی نگیرد
کفن پوشید و تیغ تیز برداشت
جهان فریاد رستاخیز برداشت
به پوزش پیش می¬رفتند پیران
پس اند شاهزاده چون اسیران
چو پیش تخت شد نالید غمناک
به رسم مجرمان غلطید بر خاک
که شاها بیش ازینم رنج منمای
بزرگی کن به خردان بر ببخشای...
هنوزم بوی شیر آید ز دندان
مشو در خون من چون شیر خندان
عنایت کن که این سرگشته فرزند
ندارد طاقت خشم خداوند
اگر جرمیست اینک تیغ و گردن
زتو کشتن ز من تسلیم کردن...
بگفت این و دگر ره بر سر خاک
چو سایه سر نهاد آن گوهر پاک
چو دیدند آن گروه آن بردباری
همه بگریستند الحق بزاری
وزان گریه که زاری بر مه افتاد
ز گریه¬هائی بر شه افتاد...
چو هرمز دید کان فرزند مقبل
مداوای روان و میوه دل...
سرش بوسید و شفقت بیش کردش
ولیعهد سپاه خویش کردش
(نظامی گنجوی، 1313: 46- 45).

دکتر #نجم_الدین_گیلانی
ادامه در پست بعد
تاریخ و فرهنگ دره شهر 👇👇
https://telegram.me/joinchat/B0nZgT4zXAV1FXbI03MGog
#واکاوی_ریشه نام #ماژین و کوه #مانِشت

چنان¬که در پیش گفته شد یکی از مباحث بسیار مهم و جالب در تحقیقات فرهنگی و جغرافیایی تاریخی، ریشه¬یابی (Etymology)، نام شهرها و مناطق مختلف جغرافیایی می¬باشد. چون ایرانیان به ویژه در دورة باستان به این مسألة بسیار مهم، توجه خاصی داشته و کوشش می¬کردند مظاهر دینی، فرهنگی، طبیعی، جغرافیایی و قومی را به نشانة تقدیس و احترام در نامگذاری شهرها و آبادی¬ها و کوههای سرزمین خود جلوه دهند. از این رو نامهایی که بر روی شهرها و مناطق مختلف گذاشته شده است، به هیچ وجه اتفاقی و خود به خودی نبوده و از نظر تاریخی و فرهنگی ارزشمند می¬باشد و در صورتی که درست ریشه¬یابی شوند، برخی از گوشه¬های تاریک و نهفته¬ی تاریخ و فرهنگ ایران بازشناخته و روشن خواهد شد. در این جستار کوتاه نگارنده قصد واکاوی ریشه¬ی نام ماژین و مانِشت را دارد.
@ceymarian
بر اهل تحقیق پوشیده نیست که منطقة سیمره، ماژین، ایلام، لرستان، کردستان، کرمانشاه و....، بخشی از قلمرو #مادها بوده¬اند. ناحیه کوهستانی پهناوری که یونانیان آن را مدیا (ماد) می گفتند از غرب به میان رودان (= بین¬النهرین) و از شمال به کویر بزرگ ایران محدود بود. بعدها جغرافی نویسان عرب به آن نام جبال دادند و پس از آن به غلط آن را عراق عجم نامیدند! باری، می¬دانیم که کلمة «ما» یا «ماه» به عنوان پیشوند برخی نامها با نام مادها در پیوند است (رجوع شود به ایزدپناه، بن¬شناسی چند واژه قدیمی). بنابراین می¬توان پیشوند «ما» را در ابتدای نام ماژین و مانشت در پیوند با مادها دانست و اینگونه ماژین و مانِشت (نام کوهی در ایلام) را ترجمه کرد: ماژین= #محل_ژیایِن یا زندگی کردن مادها؛ چون ژین در زبان پهلوی به معنای زندگی کردن است (امروزه در زبان کردی و لکی نیز ژین به معنای زندگی کردن است) و مانِشت را #محل_نشستنِ_مادها و یا تخت¬گاه مادها ترجمه کرد. از این رو ریشة نام ماژین و مانِشت به عصر مادها برمی¬گردد.
تاریخ و فرهنگ دره شهر
@ceymarian
در یک دوره از تاریخ ایران قدیم به مناطق سیمره، همدان، کرمانشاه، دینور، نهاوند و... کشور «ماه» یا همان ماد قدیم می¬گفتند. که بعدها نزد اعراب به ماه کوفه و ماه بصره مشهور شدند. چون مثلاً سیمره و نهاوند که خراج خود را به بصره می¬دادند به ماه بصره و دینور و کرمانشاه که خراج به کوفه می دادند، به ماه کوفه مشهور شدند. در داستان ویس و رامین که مربوط به عهد اشکانی می¬باشد و توسط فخرالدین اسعد گرگانی به نظم پارسی درآمده است، بارها از کشور «ماه» که همان ماد قدیم است نام برده شده است. در واقع ویس معشوقه رامین دختر شاه قارن است که شاه کشور ماه یا ماد است. بنابراین داستان ویس و رامین نیز به طریقی با مناطق غربی از جمله سیمره و کرمانشاه و دینور و... در ارتباط است:
به شوهر بود شهرو را یکی شاه
بزرگ و نامور از کشور ماه (ویس و رامین).
ترا دارم چو جام خویشتن شاد
زمین ماه را همواره آباد (ویس و رامین).
زمین ماه یکسر باد ویران
چو دشت ریگ و چون شور بیابان (ویس و رامین).

دکتر #نجم_الدین_گیلانی

کانال تاریخ و فرهنگ دره شهر 👇👇
https://telegram.me/joinchat/B0nZgT4zXAV1FXbI03MGog
فلسفه و پیشینه #چراغ_روشن_کردن بر مزار درگذشتگان
@ceymarian
بسیاری از آداب و رسوم رایج در بین ایرانیان ریشه در اعماق تاریخ دارد و هر کدام حاصل عقیده و فلسفه¬ای خاص می باشند. ...
برخی از آداب ایرانی به دلیل آنکه با روح مردم پیوند داشت با تسلط بیگانگان متروک نشد و امروزه هنوز در بین مردم رایج می¬باشند. به عنوان نمونه چنانکه همه می¬دانیم، جشن نوروز یکی از مهمترین جشنهای ایرانی می باشد که از پس هزاره ها گذشت و هم اکنون نیز رایج می باشد. هزاران نمونة دیگر از سنت ها و آداب مرسوم در بین ایرانیان باستان وجود دارد که امروزه به همان شکل و سیاق در میان مردم رایج هستند. یکی از این هزاران آداب گذار یافته از پس هزاره¬ها؛ سنت چراغ روشن کردن بر سر مزار درگذشتگان می¬باشد...
@ceymarian
ایرانیان باستان را عقیده بر این بود که وقتی کسی از دنیا می¬رود، روح او تا سه شبانه روز تن را ترک نمی¬کند و در نزدیکی آن به سر می¬برد و شاید سنت 3روزه نیز از این گرفته شده باشد. در این 3 روز دیوان به او حمله می¬کنند و اگر آتش روشن باشد این اتفاق نخواهد افتاد. در کتاب اوستا، خرده اوستا، بندهش، صد نثر و صد بندهش و... به این سنت اشاره شده است. در کتاب صد نثر و صد بندهش آمده است: «اینکه چون کسی از دنیا بشود در آن سه روز جهد باید کردن تا پیوسته یشت سروش می¬کنند و آتش می افروزند و اوستا می¬خوانند چه روان سه روز در این دنیا می باشد». همچنین در کتاب بندهش در این رابطه آمده است: «چون مردم درگذرند، سه شب روان به نزدیکِ تن، آن جای که او را سر بُود، نشیند. آن (سه) شب از وِزَرش دیو و همکارانِ وی بس تازش بیند و پشت همی به آتش کند که آنجای افروخته است. از آن روی است که آن سه شب را، تا روز، آن جای که سر او بُود، آتش را به افروزش دارند...»
تاریخ و فرهنگ دره شهر
@ceymarian
ناگفته پیداست به دلیل واگیر بودن فرهنگ و تمدن، بسیاری از آداب و رسوم موجود در میان اقوام و ملل و ادیان مختلف مشترک هستند و خاص یک منطقه و یک دین خاص نیستند.

دکتر #نجم_الدین_گیلانی
تاریخ و فرهنگ دره شهر👇👇👇
@ceymarian
https://telegram.me/joinchat/B0nZgT4zXAV1FXbI03MGog
مطلب زیر با عنوان املا و رسم الخط درست نام سیمره و کوور یا کَوَر

ارسالی از #نجم_الدین_گیلانی


یکی از مباحث بسیار مهم و جالب در تحقیقات فرهنگی و جغرافیای تاریخی، ریشه¬ یابی (Etymology)، نام شهرها و مناطق مختلف جغرافیایی می¬باشد. چون ایرانیان به ویژه در دورة باستان به این مسألة بسیار مهم، توجه خاصی داشته و کوشش می¬کردند مظاهر دینی، فرهنگی، طبیعی، جغرافیایی و قومی را به نشانة تقدیس و احترام در نامگذاری شهرها و آبادی¬ها و کوههای سرزمین خود جلوه دهند. از این رو نامهایی که بر روی شهرها و مناطق مختلف گذاشته شده است، به هیچ وجه اتفاقی و خود به خودی نبوده و از نظر تاریخی و فرهنگی ارزشمند می¬باشد و در صورتی که درست ریشه¬یابی شوند، برخی از گوشه¬های تاریک و نهفتة تاریخ و فرهنگ ایران بازشناخته و روشن خواهد شد.
@ceymarian
با این مقدمه می خواهیم به ریشة نام سیمره و کوور و نگارش صحیح آن برسیم. واقعیت آن است که بسیاری از واژگان ما در زمان¬ های مختلف در اثر ورود به یک زبان بیگانه مطابق ادبیات آن زبان، گفته و نوشته و تلفظ شده است. به عنوان نمونه نام ایلام (إلام یا آلامتو) پس از ورود به زبان و ادبیات بابلی و اکدی تحریف گردید و به صُور مختلف ازجمله «عیلام» نوشته شد. که کسانی از جمله استاد احمد اقتداری با ریشه یابی و تحیقات خود موفق شدند نام صحیح ایلام را مصطلح کنند که امروزه ورد زبان همه ما می¬باشد.
مورد دیگر کوه کوور یا کَوَر می باشد، که امروزه به اشتباه آن را «کبیرکوه» می ¬نامند. واژه و نام « کوَر » در یکی از کهن ترین منابع تاریخی به سال 344 هجری قمری آمده است. مسعودی از آن به نام ( کوه کَبَر ) به فتحه « ک ، ب» یاد کرده است (التنبیه و الاشراف مسعودی ص 48 چاپ تهران )، امروز با نام کوور یا کور به فتحه « ک ، و » بیان می شود که درست آن نیز همین است. با توجه به اینکه در ایلام باستان به کوهستان، کوور (Kower)، می¬ گفتند (هینتس، 1385، شهریاری ایلام)، بنابراین نظر نگارنده این است که این نام با همان معنا و املا درست می¬باشد که صدالبته در تاریخ قطعیت نداریم.
اما نام سیمره که دقیقاً همانند نام ایلام در اثر ورود به زبان عربی و نگارش در منابع عربی به صورت «صیمر»، نگاشته شده است و امروزه دیده می شود، برخی ناخواسته، در دل خود سرزمین سیمره آنرا به صورت صیمره که در منابع عربی آمده است، می¬نویسند، نامی ایرانی الاصل می¬باشد نه عربی؛ چنانکه یاقوت حموی که خود از مؤلفین و صاحب¬نظران در رسم الخط عربی می باشد، در کتاب ارزشمند معجم البلدان می¬نویسد: « صيمرة: بالفتح ثم السكون، وفتح الميم ثم راء، كلمة أعجمية» (حموی، جلد3: 439). حال که خود اعراب آنرا عجمی می دانند، چرا ما این کلمه را عربی می دانیم و عربی می¬نویسیم؟! دلیل آن این است که در منابع عربی همانند بسیاری از واژگان دیگر مانند مهرگان کدک که به اشتباه مهرجانقذف و... نوشته شد، این کلمه اصیل تحریف شد.
@ceymarian
هرودوت سیمریان را از نخستین ساکنان جنوب روسیه می داند که در منابع آشوری از آنان به عنوان گیمیرایی (Gimirrai)، یاد شده است.
در قرن هشتم ق.م سیمریان که قوم تازه ای از نژاد ایرانی بودند، از روسیه جنوبی مهاجرت کرده و از قفقاز عبور کردند. گروهی از آنان در امتداد کوههای زاگرس پیش رفته و به ایران وارد شدند. بر اساس اسناد آشوری می¬توان، محل سکونت این قوم را در حدود سیمره امروزی معین کرد. آنجا که سیمریان با مادها که هم نژادشان بودند، اختلاط یافتند و بر ضد آشور متحد شدند (هرودوت و محدتقی احسانی، هفت هزار سال هنر در ایران)
بر اساس مستندات فوق و کشف کنجینة کلماکره در نزدیکی رود سیمره و بازخوانی خطوط روی اشیاء به دست آمده از کلماکره و آگاهی باستانشناسان و مورخان از سلسله ای ناشناخته به نام ساماتورا، دکتر سید مهدی موسوی و دکتر جواد نیستانی اعضای هیأت علمی دانشگاه تربیت مدرس به این نتیجه رسیدند که: «نام شهر سیمره و رود سیمره امروزی، متبادر کننده نام قوم سیمری در ذهن است». بنابراین به حکم احترام به نظر اساتید دانشگاه و صاحب نظران (دکتر موسوی و دکتر نیستانی و...) و مستندات موجود، نام سیمره را دیگر به صورت صیمره ننویسیم. نگارنده بخاطر رعایت حال مخاطبان چکیده ای از مستندات موجود را آورده و تشریح این موضوع را در مقالات علمی – پژوهشی خواهد نوشت.

https://telegram.me/joinchat/B0nZgT4zXAV1FXbI03MGog

لینک عضویت در کانال:
https://telegram.me/ceymarian