تاریخ و فرهنگ دره شهر

#را
Channel
Logo of the Telegram channel تاریخ و فرهنگ دره شهر
@CEYMARIANPromote
6.48K
subscribers
28.3K
photos
7.59K
videos
3.29K
links
ارتباط با ادمین👇: @Mehrgankadehh کانال مردمی #دره_شهر #مهرگان_کده، #سیمره ، تاریخ و #فرهنگ آدرس اینستاگرام: http://instagram.com/ceymarian
کولِ خُم

از میدان خاتم ختم دره شهر در ضلع شرقی تا تنگه #چوبینه پنج وشش کیلومتر بیش راه نیست ،زیبایی وبر افراشتگی وچشم انداز کوه هر مسافر تازه وارد را وادار می کند که التفاتی به صخره عظیم کول خُم داشته باشد ، و به ان چشم بدوزد . گفته شده است که در دوران سوم زمین شناسی بر اثر برخورد صفحه عربستان به صفحه زیرین ایران کوههای زاگرس ایران از خاک بیرون امده اند.کول خم انگار در خاک ارمو سر بر افراشته ،واز دور سر به هوا دیار عرب را نظاره می کند وبا زبان بی زبانی
وانمود می کند که زیر بار تیسفون نرفته است ؛؟
وهمچنان کول خُم #را بر کُول وگردهِ خود دارد ،براستی پرچم برافراشته طبیعت در این منطقه است .که گُول بهرام# در زیر بال سمت راست ان به زیبایی جا خوش کرده است که خستگان وافسرده گان ودردمندان را که لختی پذیرا باشد سر حال اورد .

گُول در گویش لری ولکی بمعنی چاله وجای که اب جمع می شود،بنابر این گُول بهرام همان سنگ اب منسوب به بهرام است و افتخار می کند که ماوای سردار و اشراف زاده شورشی ساسانی بنام بهرام از اسپهبدان خسرو پر ویز است . کُول خم همانطوریکه از نامش پیداست یعنی صخره ای که در ان خم های خسروی نهان است .

#روایت_شفاهی:
روایت شفاهی حکایت از ان دارد که بهرام وقتی در دژ چوبینه مستقر می شود ،پس از احداث قلاع ومستحکمات گنجینه خود را در کول خم پنهان می کند ونگهبانان گمارد ، که از بخت بد او پس از ایامی چند کوه ریزش سهمناکی می نماید و نگهبانان باخمر ه ها زیر هزاران تن سنگ برای همیشه مدفون می شوند ،اندر حکایت دیگر اینکه خسرو ویا فرستاده خسرو برای سرکوب ودستگیری بهرام به سیمره می اید وقتی که برج وباروی بهرام را در چوبینه می بیند در تسخیر این دژ مرَدد می شود تا اینکه در پهندشت ارمو با پیری ساکن و کار ازموده برخورد می کند واز او برای تصرف دژ مشورت می خواهد ، پیر به او می گوید،ایا در کوچکی بهرام را تنبیه کرده ای ؟خسرو می گوید اری : پیر می گوید لباس پادشاهی بر تن وشمشیر حمایل وتاج خسر وی بر سر وسواره بدون اینکه همراهی داشته باشید به طرف دژ حرکت می نمایید ،بهرام فکر می کند که تو می خواهی تسلیم شوی ونمی گذارد احدی از نگهبانان به تو اسیبی بر سانند، تا به نزد او شدی تا زیانه بر دار ویک تازیانه همراه با نهیب بطرف بهرام پر تاب کن وبه محافظین دستور بده که فوراًاو را را کتف بسته نمایند محافظین هنوز تورا شاه می دانند واین کار را خواهند کرد ،خسرو چنین نمود و پند ومشورت پیر ارمویی کار گر افتاد ،وبساط بهرام بدین نمط بر چیده شد

ادامه‌دارد
بقلم علی آقایی
تاریخ و فرهنگ دره شهر
@CEYMARIAN
یاد ایام

بقلم علی آقایی :
از آن سال تا امروز چهل ویک سال می گذرد که دبیرمدارس راهنمایی روستای عباس اباد بودم . تازه در رشته های علوم انسانی وادبیات و رشته انتخابی دینی عربی فارغ التحصیل شد ه بودم شوق معلمی وجذبه ان روزها، مرا در روستای عباس اباد به خدمت گرفت.در این روستا نه مدرسه ای به مفهوم واقعی بود ونه محیط اموزشی خاص ،خدا رحمت کند مرحوم امیر شکری را دکاکین خود را بادرب های کر کره ای وفنری به کلاس های درس اختصاص داد بود ،بچه ها از زرانگواش با پای پیاده برای تحصیل به عباس اباد می امدند ،اولین روزی که به کلاس درس وارد شدم ،کتابی را همراه داشتم و مطالعه می کردم بنام #بدنبال سایه های همای ،نوشته محمد علی اسلامی ندوشن #،ندوشن برای ادم های اهل مطالعه وبا هوش نامی اشناست ،مبحث مورد مطالعه کتاب ملا شدن چه اسان ادم شدن چه مشگل بود این مطلب ملکه ذهنم شد که من باید ادم تربیت کنم نه کسانی که فقط خواندن ونوشتن را یاد بگیرند .

امروز این توفیق حاصل شد که به پاس احترام به کتاب بعداز چهل ویک سال از کتابخانه روستای عباس اباد بازدید نمایم ،تا چشمم به محیط کار گذشته ام افتاد انگار دیروز بود که دانش اموزان ان روز حاج #کاظم_صیدی دکتر #ایوب_مهدوی وحاج #عنایت_بساطی و #پیری #خسروی #باباییان #کرم_کرمی و دیگر عزیزان در کلاس درس نشسته اند که من به احترام انها که قریب به اتفاق کفش لاستیک می پوشیدند روز بعد با پوشیدن کفش لاستیکی در کلاس درس حاضر شدم.
لذت کفش لاستیک پوشیدن من بر شیطنت حاج عنایت که هر بار سوال می کرد اقا معلم مگر پول نداری که کفش لاستیک می پوشی می جربید..

اسامی بزرگان را برای این نام بردم که بگویم خدا راشکر در خدمت ادم های بزرگ بوده ام ،بگذرد روزگار، صحبت از بازدید کتابخانه شد ،کتابخانه ای شکیل وتاز ه بنیاد با انبوهی از کتاب های متعارف روز ،لحظاتی چند در هیاهوی مدعوین ودانش اموزان گم شدم ،وبه ان اندیشیدم که عمری که شباب ان به شتاب برق یمان رفت به مشیب (سفیدی موی) ان چه اعتماد است که پیر سالخورده به عادت طفلان خردسال از نو جادهٔ کتاب جوید‌ وره استاد پوید،ولی مرور ایام را در دقیقه های بنام برایم بسیار جالب بود ومسول وعوامل کتابخانه کارنامه مقبولی انشالله خواهند داشت دو دفتر جداگانه ترتیب داده بودند که اولی می بایست نام اخرین کتابی که مدعو خوانده بنویسد ودفتر دوم نظر ،
• من# کتاب ظهور وسقوط مدرن پرفسور حمید مولانا #ومرور کتاب بدنبال سایه های همای #را از سر گرفتم. وارزو دارم که همه ادم ها روزی کتابخوان باشند

@CEYMARIAN
آداب و رسوم
@CEYMARIAN
#گرده_هرونه

بشر همواره در گذر زمان برای رهایی خود، از خستگی وزندگی تکراری بدنبال راهکاری بوده است که بتوان اورا امیدوار به حال واینده کند یاد گیری و نواختن نی لبک وفلوت چوپانان برای بر گزاری اوپر ا وکنسرت نبوده بلکه برای گذر از زمان بوده است وبنوعی خود را سر گرم وشاد کند ،ودل را به ان بنوازد ،از دل بر خاسته است که بر دل می نشیند. تا از بامی بر نخیزد. #گرده_هرونه به فتح ه، وضم ر، از این نوع سر گرمی ها و وعده سر خرمن صاحبان بره گوسفندان به شبانان است که در طول سال به انها داده می شد .چون شبان بره ها گاهی از بچه های کم سن وسال بودند ،بیشتر فرزندان خود خانوار بودند (بچه های کار امروزی) لذا اورا وعده می دادند که هنگامه های شروع فصل گرما وموقع رسیدن پشم چینی بره ها برای اوگرده ی هرونه درست خواهند کرد. گفته شود ، هر و بر #کلمات کاربردی چوپانان است که #هر بمعنی بیایید و #بر به معنی #بروید است، .بره گوسفندان در طی شش ماهی که با چوپان سر وکار دارند بخوبی یاد می گیرند وقتی #هر می کنند باید حرکت نمایند " و وقتی بر را بشنود باید برودند .انها در طی این شش ماه یاد میگیرند چگونگی وکارایی اوای #هر و بر #را. و اینطور هر و بر ضرب المثل شد .
گرده #هرونه نوعی نان است که بامخلوطی از ارد و خمیر ترش (مایه خمیر) و زیره و رازیانه و پیاز زردجوبه درست می شود ، سپس ان را بصورت چونه در می اورند، خوب ورز می دهند. بعد ان را روی مخلوطی از خاکستر واتش که قبلا اماده شده است بصورت نان گرد پهن می کنند بطوریکه قطر ان بیش از ۲ سانتی متر و قوام داشته باشد .وروی ان را با خاکستر واتش می پوشانند تا پخته شود .وقتی که نان پخته شد، چوپان گله بره ها را دریک سرازیری هدایت می کنند وبره نری را که از قبل برای جفت گیری گوسفندان در اینده از لحاظ استیل بدنی ،نژادی ،وسلامت شناسایی و برانداز کرده است گرده را بطرف او رها ومی غلطاند بطوریکه به پای او برخورد کند وبعد از ان مهره ابی رنگ با قطعه چوب طاوی( داغداغان)با نخی مرکب از چند رشته سیاه وسفید بر گردن او اویزان می کند تا نشان شود واز بلایا و چشم زخم محفوظ بماند!
وپس از انجام این پروسه نان گرده را در مجمع بزرگ قرار می دهند وبا شیره وروغن محلی تلیت می کنند وتناول می نماید. بعد از پشم چینی ، برها ی ماده را با بره نری که نشانه کرده اند نگهداری می کنند مابقی بره های نر را می فروشند وبه سلاخی می برند بااجازه ی سعدی
که از چنگال گرگم درربودی
چو دیدم عاقبت گرگم توبودی

#علی_آقایی
تاریخ و فرهنگ دره شهر
@CEYMARIAN