اندیشیدن تنها راه نجات

#حق
Channel
Logo of the Telegram channel اندیشیدن تنها راه نجات
@AndishekonimPromote
5.31K
subscribers
22.7K
photos
21.1K
videos
8.79K
links
کانال اندیشه(گسترش علم و مبارزه با خرافات، ادیان، شبه علم) آیدی ادمین @Printrun @Salim_Evolution گروه تلگرامی عقاید محترم نیستند https://t.me/+afAiwBquqnIyZTli اینستاگرام https://www.instagram.com/p/Cpxu3rcjtzV/?igshid=YmMyMTA2M2Y= کتابخانه کانا
میل به این‌که #حق با ما باشد و میل به این‌که حق با ما بوده است، دو تمایلِ متفاوت‌اند و هرچه زودتر آن‌ها را از هم جدا کنیم راحت‌تریم. میل به این‌که حق با ما باشد عطشِ حقیقت است و چه از نظرِ عملی و چه از لحاظِ نظری جز خوبی چیزی نمی‌توان درباره‌اش گفت. از سوی دیگر، میل به این‌که حق با ما بوده است غروری است که پیش از سقوط جلوی چشمانمان را می‌گیرد و نمی‌گذارد ببینیم که به خطا بوده‌ایم و این‌گونه مانعِ پیشرفتِ معرفت‌مان می‌شود. "کواین"

برگمن، گریگوری (۱۳۸۶). کتاب کوچک فلسفه، ترجمه‌ی کیوان قبادیان، چاپ ششم، تهران: اختران، ص ۱۶۵.


#اندیشه_کنیم

@AndisheKonim
۳۰سپتامبر #روز جهانی حق #توهین به #مقدسات یا #روز #حق #کفرگویی است.هدف این روز تلاش برای از بین بردن تعصبات دینی،آموزش درباره اهمیت #آزادی #بیان و حق اعتراض به عقاید از جمله مخالفت با اعتقادات دینی و‌مذهبی است.




@AndisheKonim
احكام #برده_داری در #قرآن

🔺 عدم تساوی بردگان با اربابان در قصاص:

« اي مؤمنان بر شما در مورد كشتگان قصاص مقرر گرديده است كه آزاد در مقابل آزاد و برده در مقابل برده (قصاص شود)».  ( قرآن . سوره بقره .آیه 178 )


🔺جواز استفاده جنسی مالک از کنیزان همانند همسرانشان:

 « و اگر مي ترسيد كه مبادا (با چهار زن) عادلانه رفتار نكنيد، فقط به يك تن يا كنيز اكتفا كنيد.» ( قرآن . سوره نساء . آیه 3 )

🔺 مجازات زنا برای کنیز نصف زن آزاد است:

« آنگاه چون (كنيزان) ازدواج كردند، اگر مرتكب ناشايست (زنا) شدند، مجازات آنان به اندازه نصف مجازاتي است كه بر زنان آزاد مقرر است. » ( قرآن . سوره نساء . آیه 25 )

🔺 عدم وجود #حق_مالکیت برای برده :

 «خداوند مثلي مي زند بين برده اي مملوك كه قدرت بر هيچ كاري ندارد و بين كسي كه از سوي خويش به او روزي نيكويي بخشيده ايم و او از همان پنهان و آشكار مي بخشد، آيا اين دو برابرند؟ سپاس خداوند را، آری بيشترين شان درنمي يابند». ( قرآن . سوره . نحل آیه 75 )


🔺 عدم امکان #ازدواج #برده و #کنیز بدون اجازه مالک :

« و هر كس از شما كه توانايي مالي نداشته باشد كه با زنان آزاد مؤمن ازدواج كند (بهتر است) با ملك يمين هايتان از كنيزان مؤمن ازدواج كند و خداوند به ايمان شما داناتر است. همه از يكديگريد، پس با اجازه سرپرستشان با آنان ازدواج كنيد و مهرهايشان را به وجه پسنديده به ايشان بدهيد (در حالي كه) پاكدامنان غيرپليدكار باشند و دوست گيران نهاني نباشند.»  ( قرآن . سوره نساء . آیه 25 )

🔺 جواز استفاده جنسی مالک از کنیز شوهردار :

« زنان شوهردار ( بر شما حرام است ) مگر كنيزتان.» ( قرآن . سوره نساء . آیه 24 )

🔺 عدم وجود حجاب شرعی برای کنیزان :

« اي پيامبر! به همسران و دخترانت و زنان مؤ منان بگو جلبابها ( روسري هاي بلند ) خود را بر خويش فرو افكنند، اين كار براي اينكه ( از كنيزان و آلودگان ) شناخته شوند و مورد آزار قرار نگيرند بهتر است و ( اگر تاكنون خطا و كوتاهي از آنها سر زده ) خداوند همواره غفور و رحيم است..» ( قرآن . سوره احزاب .آیه 59 ) 

https://t.me/AndisheKonim/56749



@AndisheKonim
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
فلسف‌ی #حق چیست ؟
زبان کليپ پارسی


@AndisheKonim
عذر می‌خواهم ولی گویا به نظر می‌رسد که دو مورد را با هم ترکیب می‌کنی! - و خواهان انجام هر دو بطور همزمان هستی-
اینکه تو حق داری به یک اعتقاد احمقانه معتقد باشی و اینکه من حق نداشته باشم با آن اعتقاد شوخی کنم!

#توهین_به_عقاید
#دین
#اسلام
#حق_انتخاب



@AndisheKonim
مبنای #اصول‌اخلاقی چیست؟
بخش3


جامعه‌مدرن براساس اصل #آزادی‌منفی حقوق را تنظیم می‌کند. در واقع این ‌اصل بر جامعه‌مدنی استوار است که من قادر به انجام هر عملی هستم مگر آنکه عمل من منجر به نقض‌اختیارات‌و آزادی عمل دیگران شود

به بیان دیگر، دایره آزادی‌عمل من نباید با دایره آزادی‌عمل دیگران هم‌پوشانی داشته باشد. در اینصورت، مطمئن هستیم که عرف و سنن عقب‌مانده و زورگویی پیشوایان‌مذهبی و حاکمین‌مستبد، آزادی‌عمل فرد را محدود نکرده و منجر به شرارت‌بیشتری افزون بر شرارت‌ها و تبهکاری‌های‌احتمالی افراد نخواهد شد.
برای مثال همان عمل رابطه‌نامشروع یا پوشش‌انسان‌ها که براساس سنت و عرف‌مذهبی جوامع، ممنوع‌است، در جامعه‌مدرن‌ آزاد خواهد بود. از آنجایی که روابط‌خصوصی افراد با یکدیگر ضرری به دیگران وارد نمی‌کند، بنابراین این عمل جزو حقوق‌انسان‌ها محسوب می‌شود. اما عمل دزدی، چون اخذ مالکیت با سلب‌مالکیت از دیگری است بنابراین با آزادی‌عمل دیگران مغایر بوده و جرم محسوب می‌شود. درصورتیکه اگر بخواهیم براساس اخلاقیات‌عرفی عمل کنیم، معمولا جوامع سنتی هر دو عمل را #ممنوع اعلام می‌کنند چون با اصول و قوانین‌مذهبی مغایرت دارد
★ بنابراین بین تنظیم‌حقوق و قوانین براساس #آزادی‌منفی و عرف و اخلاقیات تفاوت بسیاری وجود دارد.

عموم مردم تصور می‌کنند که اگر مردم به اخلاقیات ملزم باشند، تبهکاری و شرارت در میان مردم کمتر خواهد شد. اما همانطور که نشان دادیم، تنها براساس مفهوم #حق و #آزادی است که می‌توان اختیار عمل انسان‌ها را تنها تا جایی محدود کرد که منجر به شرارت و تبهکاری نشود.
واقعیت هم این نتیجه‌منطقی ما را تایید می‌کند، در جوامع‌سنتی که با زور مذهب و حکومت و خانواده، مردم را به رعایت اصول‌اخلاقی مجبور می‌کنند، تبهکاری و شرارت حتی بیشتر از جوامع‌آزاد است.
آزادی، شرارت بوجود نمی آورد، برعکس، هرکس با شناخت دقیق حیطه ‌اختیارات ‌خود، قادر می‌شود که منافع خود را در جامعه پیش ببرد

تنظیم‌حقوق براساس #آزادی‌سلبی، یک ضرورت‌سلبی برای کاهش ‌جرم و جنایت در جامعه است. اما در بحث کاهش‌جرم، در کنار ایجاد زمینه ‌حقوقی ‌صحیح، راهکارهای‌ایجابی نیز وجود دارند که مرتبط است به ریشه‌کن کردن دلایل وقوع‌جرم مانند #فقر و #جهل و ...

جامعه‌سرمایه‌داری با توجه به اینکه یک نظام سودمحور است، قادر به حل این معما نیست و همچنان که فقر را تولید می‌کند، جهل را بازتولید کرده و همین جهل، جرم و جنایت و دوباره‌ فقر را هم بازتولید می‌کند


بعنوان جمع‌بندی، نشان دادیم که برای اصلاح‌رفتار انسان‌ها و کاهش‌جرم، نیازی به مذهب و پاداش‌و جزا دهنده‌الهی نداریم. چنین مفاهیمی‌خیالی که می‌خواهند رفتار مردم را مانند کودکان #کنترل کنند، شایسته یک جامعه ‌پیشرفته نیست
مذهب اخلاقیات را در جامعه بوجود نمی آورد، بلکه برعکس مذهب است که از اخلاقیات سواستفاده می‌کند و آنرا برای توجیه اهداف خود به کار می‌گیرد

یگانه منشا اخلاق #عقل است. اما هیچ روش قطعی برای تنظیم‌اخلاقیات توسط عقل نداریم.

با اخلاقیات‌فردی نمی‌توان انتظار داشت که روابط انسان‌ها در جامعه‌ای با این همه تضاد منافع و درگیری‌های‌فردی، بهبود یابد. چنین تجویزهایی بی‌ارزش هستند. بنابراین ما به مفهوم #حق گذر می‌کنیم. یعنی #حق است که توسط کلیت‌جامعه، اختیار عمل فرد را تعیین می‌کند.

✘ در اینجا این سوال پیش می‌آید که آیا مفهوم‌حق براساس اخلاق و عرف تعیین می شود یا براساس آزادی؟
جامعه‌سنتی، اولی را انتخاب می‌کند و جامعه‌مدرن دومی را.
اگر حقوق انسان‌ها را عرف و اخلاقیات‌حاکم تنظیم کند، هیچ تضمینی وجود ندارد که آنها #آزادی و اختیار عمل انسان را سلب کرده و شرارت بیشتری را موجب شوند. همانطور که در بسیاری از جوامع ‌مذهب‌زده و توتالیتر شاهد هستیم. اما اگر درک درستی از مفهوم ‌آزادی‌سلبی داشته باشیم، قادر هستیم اختیار عمل هر انسان را به گونه‌ای تعیین کنیم که موجب محدودیت‌اعمال دیگران نشود



تمامی این نتیجه‌گیری‌ها، ساده و منطقی به نظر می‌رسد. اما این استدلال‌ها درمیان انبوه مفهوم‌پردازی‌ها و مغالطه‌ها گم می‌شوند

آیا آموزش چنین شیوه‌منطقی تفکر و تنظیم روابط میان انسان‌ها، کار سختی است؟
سوال اصلی این‌ست که چرا هنوز در جامعه‌ای زندگی می‌کنیم که نه حاکمین و نه محکومین درکی از #آزادی و #مفهوم‌حق در میان انسان‌ها ندارند؟

#پایان



@AndisheKonim
مبنای #اصول‌اخلاقی چیست؟
بخش 2


اما این ایده هم خالی‌از اشکال نیست و مهمترین‌اشکال‌آن این‌ست که نمی‌تواند بگوید چه عملی اخلاقی هست یا نیست بلکه تنها می‌تواند بگوید یک عمل آیا شرایط لازم برای اخلاقی شدن را داراست یا خیر؟ (یعنی با خودش، یا با اخلاقیات دیگر متناقض است یا خیر)


★ اما هر دو ایده در یک مورد مشترک هستند:

اگر افراد بر اساس لذت‌فردی و یا اراده‌فردی عمل کنند، نمی‌توان انتظار داشت که این اخلاقیات‌فردی، موجب کاهش‌شرارت رفتار انسان‌ها با یکدیگر شود، چرا که هم لذت و منفعت افراد با یکدیگر در تضاد است و هم اراده و اصولی که آنها برای عقل‌عملی دارند (حتی اگر این اصول شالوده‌منطقی را ایجاد کنند!)
✭ بنابراین اخلاقیات باید به یک اصل تبدیل شوند و تمامی افراد آنرا رعایت کنند

نمی‌توان انتظار داشت که عملی برای یک نفر اخلاقی باشد و برای دیگری خیر. بنابراین از هر دو نظریه این ایده را می‌توان استنتاج کرد که اخلاقیات باید توسط کلیت رعایت شوند و تمامی افراد ملزم به رعایت آن باشند.
✭ به بیان دیگر با رعایت اصول اخلاقی به صورت فردی و تجویزهای‌مذهبی نمی‌توان انتظار داشت که شرارت در جامعه تقلیل یابد

اخلاق‌گرایان معتقدند که جامعه یعنی تمامی‌افراد جامعه بدون‌استثنا باید اصول‌اخلاقی را رعایت کنند. اخلاق نمی‌تواند با لذت یا اراده‌فرد تعیین شود، این منفعت و اراده کلیت‌جامعه است که باید فرد را مقید به انجام عملی کند یا او را از انجام عملی منع کند


اجازه دهید به منهیات یا دستوراتی که کلیت برای تمامی افراد در نظر می‌گیرد، #حق بگوییم. پس همه ما معتقدیم که #حق برای کلیت‌افراد است. اما طرفداران جامعه‌سنتی یا مذهبی معتقدند که جامعه باید براساس اصول‌اخلاقی خود، قوانین را تنظیم کند. درحالیکه طرفداران جامعه‌مدرن و مدنی معتقدند که حق باید براساس #آزادی‌منفی تعیین شود و نه اخلاقیات و عرف. به همین خاطر در ابتدای مقاله گفتیم که این تصور غلط است که اخلاقیات منجر به اصلاح رفتار افراد و یا کاهش شرارت در جامعه می‌شود

تفاوت جامعه‌سنتی و مذهبی با جامعه‌مدرن و مدنی، در اصولی‌ست که براساس آن حقوق و قوانین در جامعه تنظیم می‌شوند
در پس اخلاقیات و عرف و یا تعالیم‌مذهبی، منافع وعلایق‌شخصی و جمعی وجود دارد که به مردم تحمیل می‌شود. برای مثال هزاران‌سال، اخلاقیات و عرف جوامع‌پدرشاهی، مردم را از روابط‌نامشروع و زنا، بازداشته و آنها را به مرگ و عقوبت‌های سخت محکوم کرده‌اند. بنابراین جوامع‌سنتی، کاملا مغرضانه قوانین و حقوق را تعیین می‌کنند چراکه مبنای حق‌مردم و اختیارعمل آنان وابسته به عرف، سنت، عقاید خاص‌مذهبی و یا اختیارات پیشوایان‌مذهبی و مستبدین می‌شود.
چه دلیلی وجود دارد که تصور کنیم این نحوه تنظیم‌حقوق به جای کاهش‌شرارت میان افرد، شرارتی بدتر را جایگزین آن نمی‌کند؟ یعنی شرارت حکام به مردم که جایگزین شرارت مردم بین یکدیگر می‌شود؟

فیلسوفان‌اخلاق تصور می‌کنند که باید زمینه‌اخلاقی را که مبنای قوانین و حقوق‌انسان‌ها در جامعه است را عقلانی‌تر ساخته و یا حتی #سکولاریزه کنند. اما چنین روشی غلط است. بهتر این است که زمینه‌حقوقی براساس اصولی‌اخلاقی تعیین نشوند. به همین خاطر می‌گوییم که ایجاد اصول‌اخلاقی، تجویز آن به هیچوجه باعث کاهش‌شرارت و اصلاح‌رفتار انسان‌ها نمی‌شود

جوامع‌مذهبی، اصولا یا براساس تجویزهای‌فردی، که بُعد مذهبی‌دین است سعی می‌کنند رفتار مردم را جهت بدهند و یا براساس شریعت و قوانین‌مذهبی که بُعد شریعتی دین است، تلاش می‌کنند قوانین‌جامعه را تنظیم کنند

★ هر دو ایده همانطور که گفتیم غلط است


#ادامه‌دارد



@AndisheKonim
نخستین #حق #زنان در #ایران

حتی برای نشستن و برخاستن و راه رفتن زن تکلیف و اجبار داریم. بقیه تعیین کرده‌اند ما چه جور بنشینیم. حکم کرده‌اند مبادا پایمان را جلو مردم دراز کنیم. مبادا راحت بنشینیم. از کاخ سلطنتی بگیر که نشستن زن در آنجا طبق پروتکل می‌باشد تا شرع و عرف و سنت. مرد می‌تواند به اندازه سه نفر در اتوبوس و مترو گشادنشینی کند. زن باید نه فقط تمام بدنش را بپوشاند که موتوریک حرکاتش را با سنت و شرع منطبق کند. چهل سال است ملت با روسری توی آب دریا می روند. چهل سال است بدن ما ممنوع است!

لایف استایل ما به این باید و نبایدها نمی‌خورد. از نظر ما هر آدمی آزادِ آزاد است. بدن هر کسی برای خودش و جامعه پیرامونش حرمت دارد. از نظر ما هر آدمی آزاد است از طبیعت و حرمت بدن خودش لذت ببرد. از نظر ما معنی آزادی فقط انتشار روزنامه مخالف و کتب انتقادی، حق تجمع و قیام نیست. آزادی یعنی اینکه ما هر جوری دل‌مان خواست بنشینیم. بلند شویم. راه برویم. لباس بپوشیم.

هیچ کس به پرندگان و پروانه‌ها نمی‌گوید خودشان را بپوشانند، چگونه پرواز و یا حرکت کنند، اما برای انسان‌ها قانون تعیین می‌کنند. ما این قوانین را زیر پا می‌گذاریم. به هیچ کس هم حساب پس نمی‌دهیم. آزادی یعنی اینکه هیچ زنی از آزاد بودن خود احساس حقارت، احساس گناه و احساس شرم نکند. معیار آزادی جامعه همین حقوق به ظاهر پیش پا افتاده زن است.

اولین حقی که ما در ایران به آن به عنوان تراز آزادی محتاجیم این است که هیچ زنی را مجبور نکنند بدنش را بپوشاند! از بدنش خجالت بکشد. احساس سرافکندگی بکند. از نظر ما زیبایی یعنی حرمت و آزادی بدن همه انسان‌ها با تمام تفاوتی که دارند! زنان ایران هیچ چیزی از بقیه کم ندارند! آزادی حق مسلم ماست!


@AndisheKonim
مبنای #اصول‌اخلاقی چیست؟
بخش3


جامعه‌مدرن براساس اصل #آزادی‌منفی حقوق را تنظیم می‌کند. در واقع این ‌اصل بر جامعه‌مدنی استوار است که من قادر به انجام هر عملی هستم مگر آنکه عمل من منجر به نقض‌اختیارات‌و آزادی عمل دیگران شود

به بیان دیگر، دایره آزادی‌عمل من نباید با دایره آزادی‌عمل دیگران هم‌پوشانی داشته باشد. در اینصورت، مطمئن هستیم که عرف و سنن عقب‌مانده و زورگویی پیشوایان‌مذهبی و حاکمین‌مستبد، آزادی‌عمل فرد را محدود نکرده و منجر به شرارت‌بیشتری افزون بر شرارت‌ها و تبهکاری‌های‌احتمالی افراد نخواهد شد.
برای مثال همان عمل رابطه‌نامشروع یا پوشش‌انسان‌ها که براساس سنت و عرف‌مذهبی جوامع، ممنوع‌است، در جامعه‌مدرن‌ آزاد خواهد بود. از آنجایی که روابط‌خصوصی افراد با یکدیگر ضرری به دیگران وارد نمی‌کند، بنابراین این عمل جزو حقوق‌انسان‌ها محسوب می‌شود. اما عمل دزدی، چون اخذ مالکیت با سلب‌مالکیت از دیگری است بنابراین با آزادی‌عمل دیگران مغایر بوده و جرم محسوب می‌شود. درصورتیکه اگر بخواهیم براساس اخلاقیات‌عرفی عمل کنیم، معمولا جوامع سنتی هر دو عمل را #ممنوع اعلام می‌کنند چون با اصول و قوانین‌مذهبی مغایرت دارد
★ بنابراین بین تنظیم‌حقوق و قوانین براساس #آزادی‌منفی و عرف و اخلاقیات تفاوت بسیاری وجود دارد.

عموم مردم تصور می‌کنند که اگر مردم به اخلاقیات ملزم باشند، تبهکاری و شرارت در میان مردم کمتر خواهد شد. اما همانطور که نشان دادیم، تنها براساس مفهوم #حق و #آزادی است که می‌توان اختیار عمل انسان‌ها را تنها تا جایی محدود کرد که منجر به شرارت و تبهکاری نشود.
واقعیت هم این نتیجه‌منطقی ما را تایید می‌کند، در جوامع‌سنتی که با زور مذهب و حکومت و خانواده، مردم را به رعایت اصول‌اخلاقی مجبور می‌کنند، تبهکاری و شرارت حتی بیشتر از جوامع‌آزاد است.
آزادی، شرارت بوجود نمی آورد، برعکس، هرکس با شناخت دقیق حیطه ‌اختیارات ‌خود، قادر می‌شود که منافع خود را در جامعه پیش ببرد

تنظیم‌حقوق براساس #آزادی‌سلبی، یک ضرورت‌سلبی برای کاهش ‌جرم و جنایت در جامعه است. اما در بحث کاهش‌جرم، در کنار ایجاد زمینه ‌حقوقی ‌صحیح، راهکارهای‌ایجابی نیز وجود دارند که مرتبط است به ریشه‌کن کردن دلایل وقوع‌جرم مانند #فقر و #جهل و ...

جامعه‌سرمایه‌داری با توجه به اینکه یک نظام سودمحور است، قادر به حل این معما نیست و همچنان که فقر را تولید می‌کند، جهل را بازتولید کرده و همین جهل، جرم و جنایت و دوباره‌ فقر را هم بازتولید می‌کند


بعنوان جمع‌بندی، نشان دادیم که برای اصلاح‌رفتار انسان‌ها و کاهش‌جرم، نیازی به مذهب و پاداش‌و جزا دهنده‌الهی نداریم. چنین مفاهیمی‌خیالی که می‌خواهند رفتار مردم را مانند کودکان #کنترل کنند، شایسته یک جامعه ‌پیشرفته نیست
مذهب اخلاقیات را در جامعه بوجود نمی آورد، بلکه برعکس مذهب است که از اخلاقیات سواستفاده می‌کند و آنرا برای توجیه اهداف خود به کار می‌گیرد

یگانه منشا اخلاق #عقل است. اما هیچ روش قطعی برای تنظیم‌اخلاقیات توسط عقل نداریم.

با اخلاقیات‌فردی نمی‌توان انتظار داشت که روابط انسان‌ها در جامعه‌ای با این همه تضاد منافع و درگیری‌های‌فردی، بهبود یابد. چنین تجویزهایی بی‌ارزش هستند. بنابراین ما به مفهوم #حق گذر می‌کنیم. یعنی #حق است که توسط کلیت‌جامعه، اختیار عمل فرد را تعیین می‌کند.

✘ در اینجا این سوال پیش می‌آید که آیا مفهوم‌حق براساس اخلاق و عرف تعیین می شود یا براساس آزادی؟
جامعه‌سنتی، اولی را انتخاب می‌کند و جامعه‌مدرن دومی را.
اگر حقوق انسان‌ها را عرف و اخلاقیات‌حاکم تنظیم کند، هیچ تضمینی وجود ندارد که آنها #آزادی و اختیار عمل انسان را سلب کرده و شرارت بیشتری را موجب شوند. همانطور که در بسیاری از جوامع ‌مذهب‌زده و توتالیتر شاهد هستیم. اما اگر درک درستی از مفهوم ‌آزادی‌سلبی داشته باشیم، قادر هستیم اختیار عمل هر انسان را به گونه‌ای تعیین کنیم که موجب محدودیت‌اعمال دیگران نشود



تمامی این نتیجه‌گیری‌ها، ساده و منطقی به نظر می‌رسد. اما این استدلال‌ها درمیان انبوه مفهوم‌پردازی‌ها و مغالطه‌ها گم می‌شوند

آیا آموزش چنین شیوه‌منطقی تفکر و تنظیم روابط میان انسان‌ها، کار سختی است؟
سوال اصلی این‌ست که چرا هنوز در جامعه‌ای زندگی می‌کنیم که نه حاکمین و نه محکومین درکی از #آزادی و #مفهوم‌حق در میان انسان‌ها ندارند؟

#پایان



@AndisheKonim
مبنای #اصول‌اخلاقی چیست؟
بخش 2


اما این ایده هم خالی‌از اشکال نیست و مهمترین‌اشکال‌آن این‌ست که نمی‌تواند بگوید چه عملی اخلاقی هست یا نیست بلکه تنها می‌تواند بگوید یک عمل آیا شرایط لازم برای اخلاقی شدن را داراست یا خیر؟ (یعنی با خودش، یا با اخلاقیات دیگر متناقض است یا خیر)


★ اما هر دو ایده در یک مورد مشترک هستند:

اگر افراد بر اساس لذت‌فردی و یا اراده‌فردی عمل کنند، نمی‌توان انتظار داشت که این اخلاقیات‌فردی، موجب کاهش‌شرارت رفتار انسان‌ها با یکدیگر شود، چرا که هم لذت و منفعت افراد با یکدیگر در تضاد است و هم اراده و اصولی که آنها برای عقل‌عملی دارند (حتی اگر این اصول شالوده‌منطقی را ایجاد کنند!)
✭ بنابراین اخلاقیات باید به یک اصل تبدیل شوند و تمامی افراد آنرا رعایت کنند

نمی‌توان انتظار داشت که عملی برای یک نفر اخلاقی باشد و برای دیگری خیر. بنابراین از هر دو نظریه این ایده را می‌توان استنتاج کرد که اخلاقیات باید توسط کلیت رعایت شوند و تمامی افراد ملزم به رعایت آن باشند.
✭ به بیان دیگر با رعایت اصول اخلاقی به صورت فردی و تجویزهای‌مذهبی نمی‌توان انتظار داشت که شرارت در جامعه تقلیل یابد

اخلاق‌گرایان معتقدند که جامعه یعنی تمامی‌افراد جامعه بدون‌استثنا باید اصول‌اخلاقی را رعایت کنند. اخلاق نمی‌تواند با لذت یا اراده‌فرد تعیین شود، این منفعت و اراده کلیت‌جامعه است که باید فرد را مقید به انجام عملی کند یا او را از انجام عملی منع کند


اجازه دهید به منهیات یا دستوراتی که کلیت برای تمامی افراد در نظر می‌گیرد، #حق بگوییم. پس همه ما معتقدیم که #حق برای کلیت‌افراد است. اما طرفداران جامعه‌سنتی یا مذهبی معتقدند که جامعه باید براساس اصول‌اخلاقی خود، قوانین را تنظیم کند. درحالیکه طرفداران جامعه‌مدرن و مدنی معتقدند که حق باید براساس #آزادی‌منفی تعیین شود و نه اخلاقیات و عرف. به همین خاطر در ابتدای مقاله گفتیم که این تصور غلط است که اخلاقیات منجر به اصلاح رفتار افراد و یا کاهش شرارت در جامعه می‌شود

تفاوت جامعه‌سنتی و مذهبی با جامعه‌مدرن و مدنی، در اصولی‌ست که براساس آن حقوق و قوانین در جامعه تنظیم می‌شوند
در پس اخلاقیات و عرف و یا تعالیم‌مذهبی، منافع وعلایق‌شخصی و جمعی وجود دارد که به مردم تحمیل می‌شود. برای مثال هزاران‌سال، اخلاقیات و عرف جوامع‌پدرشاهی، مردم را از روابط‌نامشروع و زنا، بازداشته و آنها را به مرگ و عقوبت‌های سخت محکوم کرده‌اند. بنابراین جوامع‌سنتی، کاملا مغرضانه قوانین و حقوق را تعیین می‌کنند چراکه مبنای حق‌مردم و اختیارعمل آنان وابسته به عرف، سنت، عقاید خاص‌مذهبی و یا اختیارات پیشوایان‌مذهبی و مستبدین می‌شود.
چه دلیلی وجود دارد که تصور کنیم این نحوه تنظیم‌حقوق به جای کاهش‌شرارت میان افرد، شرارتی بدتر را جایگزین آن نمی‌کند؟ یعنی شرارت حکام به مردم که جایگزین شرارت مردم بین یکدیگر می‌شود؟

فیلسوفان‌اخلاق تصور می‌کنند که باید زمینه‌اخلاقی را که مبنای قوانین و حقوق‌انسان‌ها در جامعه است را عقلانی‌تر ساخته و یا حتی #سکولاریزه کنند. اما چنین روشی غلط است. بهتر این است که زمینه‌حقوقی براساس اصولی‌اخلاقی تعیین نشوند. به همین خاطر می‌گوییم که ایجاد اصول‌اخلاقی، تجویز آن به هیچوجه باعث کاهش‌شرارت و اصلاح‌رفتار انسان‌ها نمی‌شود

جوامع‌مذهبی، اصولا یا براساس تجویزهای‌فردی، که بُعد مذهبی‌دین است سعی می‌کنند رفتار مردم را جهت بدهند و یا براساس شریعت و قوانین‌مذهبی که بُعد شریعتی دین است، تلاش می‌کنند قوانین‌جامعه را تنظیم کنند

★ هر دو ایده همانطور که گفتیم غلط است


#ادامه‌دارد



@AndisheKonim