اندیشیدن تنها راه نجات

#تصادفی
Channel
Logo of the Telegram channel اندیشیدن تنها راه نجات
@AndishekonimPromote
5.31K
subscribers
22.7K
photos
21.1K
videos
8.79K
links
کانال اندیشه(گسترش علم و مبارزه با خرافات، ادیان، شبه علم) آیدی ادمین @Printrun @Salim_Evolution گروه تلگرامی عقاید محترم نیستند https://t.me/+afAiwBquqnIyZTli اینستاگرام https://www.instagram.com/p/Cpxu3rcjtzV/?igshid=YmMyMTA2M2Y= کتابخانه کانا
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
چرا #پیدایش #حیات
نیاز به #خالق ندارد ؟

پیدایش #تصادفی و خود
به خودی به چه معناست ؟

سروش سارابی


#اندیشه_کنیم


@AndisheKonim
تصادفی بودن
مختصر و مفید
مختصر و مفید (هفت‌دقیقه) :
#تصادفی بودن یعنی چه؟ ...

🖌 نوشتاری از : سروش سارابی
🎙 خوانش : فرهاد ارکانی

لینک کانال خوانش کتاب جناب ارکانی

@Homosapiensfa



@AndisheKonim
#جهان #تصادفی ما


چرا اکثرا فکر می‌کنیم هر اتفاقی نقشه ای از پیش مشخص دارد.(تصادفی نیست)

تصادفی بودن وجود یک چیز یا یک اتفاق به معنای بی علت بودن آن نیست، به معنای عدم وجود هدف غایی و عدم طرحی از پیش مشخص برای آن چیز یا آن اتفاق است و در نتیجه به معنای عدم وجود یک طراحی هوشمندانه و طراح باشعور برای وجود آن چیز یا رخ دادن آن اتفاق است.

وجود یک چیز یا رخ دادن یک اتفاق تصادفی، بی علت نیست علت طبیعی خودش را برای رخ دادن دارد، بدون نیاز به طراح هوشمند و باشعور ؛ هیچ چیز بی علت نیست. یک چیز و یک اتفاق و روند ، یا تصادفی و بدون علت هوشمند و بدون هدف غایی است، مثل وجود جهان مثل جریان فرگشت ، یا غیر تصادفی است و هدفی برای وجود داشتنش موجود است و طراحی باشعور دارد مثل کامپیوتر که هدفی برای ایجادش است و علت وجودش یک طراح هوشمند(انسان) است.

علم به ما می‌گوید که جهان از اساس بی‌هدف و تصادفی ایجاد شده است. این جهان در بسیاری مواقع پوچ، بی‌انگیزه و عاری از اخلاق و معنا تعبیر می‌شود

بسیاری از آدم‌ها در جریان زندگی، وقتی با اتفاقات مختلف روبه‌رو می‌شوند، آن را به یک دلیل مرتبط می‌دانند. برای آدم‌ها هر چیزی معنایی دارد. بسیاری معتقدند زندگی‌شان توسط یک نیروی برتر هدایت می‌شود. آنها به دنبال ردپایی از این راهنمایی‌ها در اتفاقات زندگی خود هستند. گستردگی این اعتقاد آنقدر زیاد است که عموما ما چنین باوری را عجیب و غریب نمی‌دانیم. چنین برداشتی، می‌تواند قانع‌کننده باشد و با غرایز و تمایلات ما سازگار است....

خوانش بیشتر : 👉




@AndisheKonim
پیدایش موجودات زنده یک فرایند #تصادفی است نه #هدفمند

⭕️اما این واژه تصادفی در گزاره‌های علمی به چه معناست؟!

در حالت کلی کلمه تصادفی در لغت‌نامه، دارای وضع یا کیفیت پیش‌بینی‌نشده تعریف می‌شود. به‌طور مثال اگر یک تاس را پرتاب کنیم مشخص نیست که کدام عدد روی تاس خواهد آمد و در این زمان می‌گوییم که تاس یک مقدار تصادفی آورده است؛ اما درواقع این تعریف زمانی برای تاس صدق می‌کند که ما به شکل اِرادی از انجام محاسبات پیش‌بینی خودداری کرده باشیم. درواقع بعد از پرتاب تاس، بر اساس قوانین متعدد فیزیک، مقدار نهایی تاس زمانی که بر روی سطح قرار می‌گیرد قابل‌محاسبه و پیش‌بینی خواهد بود، اما چون تعداد نیروهای وارد بر تاس از لحظه پرتاب تا لحظه فرود، ناشی از فاکتورهای متعدد هستند و روابط بین آن نیازمند محاسبات و اندازه‌گیری بسیار دقیق و پیچیده است لذا به‌صورت اِرادی از انجام محاسبات پیش‌بینی کننده اجتناب می‌کنیم و می‌گوییم مقدار نمایش تاس تصادفی است.

بر اساس آنچه در مورد تاس گفتیم یک پدیده را تصادفی گویند اگر بر این رخداد قوانین و پارامترهای دخیل در قوانین حاکم باشد ولی به دلایلی از انجام محاسبات پیش‌بینی نتیجه آن خودداری کنیم. این دلایل می‌توانند گوناگون باشند، به‌طور مثال ممکن است از همه قوانین حاکم بر رخداد پدیده اطلاع نداشته باشیم و یا نتوانیم مقدار برخی از پارامترها را اندازه‌گیری کنیم و یا انجام محاسبات در حد توان تکنولوژی موجود نباشد و یا هر علت دیگری.

مسئله بعدی که باید به آن بپردازیم بحث رابطه هدفمندی و تصادفی است. درواقع معنای اصلی تصادف در همین‌جا نهفته است.
تصادف رخدادی است که قابل پیش‌بینی هست اما به دلایلی از پیش‌بینی آن خودداری می‌کنیم ولی نحوه اعمال قوانین و مقدار پارامترهای آن از قبل برای رسیدن به"هدف خاصی تنظیم ‌نشده است".

برای توضیح بیشتر بازمی‌گردیم به مثال پرتاب تاس، ازآنجایی‌که تعدد قوانین حاکم بر چرخش تاس و پارامترهای آن پیچیده است، ما در زمان پرتاب هیچ هدفی برای عددی که تاس بعد از فرود نمایش خواهد داد، نداریم. مثلاً نمی‌توانیم برای خودمان آمدن 6 بر روی تاس را هدف قرار دهیم و بعد اقدام به پرتاب کنیم
در اینجا می‌گوییم عدد حاصل از پرتاب تاس قانونمند اما بدون هدف است؛ اما اگر روزی بتوانیم یک ماشین اختراع کنیم که تاس را درون آن قرار دهیم و دستگاه با ارزیابی همه فاکتورهای مؤثر در تعیین تعداد دفعات و زاویه چرخش تاس مقدار نیرو و زاویه اولیه پرتاب را مشخص کرده و سپس عمل پرتاب را برای به دست آوردن عدد 6 انجام دهد، آن زمان می‌توانیم بگوییم مقدار حاصل از پرتاب این تاس تصادفی نبوده است.

پس یک رخداد تصادفی در طبیعت به معنای بدون قانون بودن و ظهور یک‌باره و بدون توضیح نیست بلکه بدون هدف بودن آن رخداد است.
باید دقت کرد که ممکن است رخدادی در طبیعت وجود داشته باشد که از قوانین و پارامترهای حاکم بر وقوع آن هنوز اطلاع نداشته‌ایم اما این به‌هیچ‌عنوان به معنای هدفمند بودن نیست.
اگر رویدادی هدفمند باشد دیگر نیاز به پیش‌بینی(چه پیشبینی کنیم چه نکنیم) برای نتیجه و پایان رخداد ندارد.
رخدادهای هدفمند همگی دارای پایان مشخص و دقیق هستند (که از ابتدا تبیین شده است) هرچند ممکن است براثر خطاهای اجرای فرایندها، مقادیر نهایی منطبق بر هدف تعیین‌شده در ابتدا نباشد اما این مقادیر با احتساب خطاها قابل اصلاح خواهد بود. به‌صورت کلی رخدادهای هدفمند به این صورت قابل‌تعریف خواهند بود که: تنها رویدادی هدفمند خواهد بود که دارای نتیجه مشخص در زمان مشخص باشد و نتیجه نهایی دقیقاً منطبق بر مقدار هدف‌گذاری شده در ابتدا باشد (با اجتناب از خطاهای احتمالی). در مورد رخدادهای هدفمند ضروری است که در ابتدا و قبل از شروع رخداد نتیجه حاصل از اجرای فرایند کاملا تبیین و مشخص شده باشد، اگر رخدادی برای ارزیاب یا ناظر در ابتدا هدف نهایی را به شکل دقیق مشخص نکرده باشد هدفمند نخواهد بود.

در نتیجه:

رویدادهای تصادفی رویدادهایی هستند که بدون هدف اولیه بوده و نتایج آن حاصل قوانین و پارامترهای اجرای آن رخ داد هست. نتایج رویدادهای تصادفی درنهایت قابل‌محاسبه خواهند بود اما به دلایل مختلف از محاسبه آن‌ها اجتناب می‌شود. رویدادهای تصادفی به شکل یک‌باره، بدون توضیح، بدون قانون و فارغ از شرایط محیطی رخ نمی‌دهند.

«یک رویداد تصادفی قانونمند است اما هدفمند نیست.»

رویدادهای هدفمند رویدادهایی هستند که نتایج نهایی آن‌ها در ابتدا مشخص‌شده است و در پایان رخ داد، نتایج با احتساب خطاهای احتمالی، منطبق بر هدف‌گذاری بوده و در مدت‌زمان مشخص و تعیین‌شده، صورت می‌گیرد.

«یک رویداد هدفمند، قانونمند است و دارای نتیجه مشخص و از پیش تعریف‌شده خواهد بود.»

💢پیدایش موجودات زنده و کلا حیات صرفا یک فرایند تصادفی و بدون هدف در طی زمان بسیار طولانی بوده است.

#اندیشه_کنیم

@AndisheKonim
#جهان #تصادفی ما


چرا اکثرا فکر می‌کنیم هر اتفاقی نقشه ای از پیش مشخص دارد.(تصادفی نیست)

تصادفی بودن وجود یک چیز یا یک اتفاق به معنای بی علت بودن آن نیست، به معنای عدم وجود هدف غایی و عدم طرحی از پیش مشخص برای آن چیز یا آن اتفاق است و در نتیجه به معنای عدم وجود یک طراحی هوشمندانه و طراح باشعور برای وجود آن چیز یا رخ دادن آن اتفاق است.

وجود یک چیز یا رخ دادن یک اتفاق تصادفی، بی علت نیست علت طبیعی خودش را برای رخ دادن دارد، بدون نیاز به طراح هوشمند و باشعور ؛ هیچ چیز بی علت نیست. یک چیز و یک اتفاق و روند ، یا تصادفی و بدون علت هوشمند و بدون هدف غایی است، مثل وجود جهان مثل جریان فرگشت ، یا غیر تصادفی است و هدفی برای وجود داشتنش موجود است و طراحی باشعور دارد مثل کامپیوتر که هدفی برای ایجادش است و علت وجودش یک طراح هوشمند(انسان) است.

علم به ما می‌گوید که جهان از اساس بی‌هدف و تصادفی ایجاد شده است. این جهان در بسیاری مواقع پوچ، بی‌انگیزه و عاری از اخلاق و معنا تعبیر می‌شود

بسیاری از آدم‌ها در جریان زندگی، وقتی با اتفاقات مختلف روبه‌رو می‌شوند، آن را به یک دلیل مرتبط می‌دانند. برای آدم‌ها هر چیزی معنایی دارد. بسیاری معتقدند زندگی‌شان توسط یک نیروی برتر هدایت می‌شود. آنها به دنبال ردپایی از این راهنمایی‌ها در اتفاقات زندگی خود هستند. گستردگی این اعتقاد آنقدر زیاد است که عموما ما چنین باوری را عجیب و غریب نمی‌دانیم. چنین برداشتی، می‌تواند قانع‌کننده باشد و با غرایز و تمایلات ما سازگار است....

ادامه‌ی نوشتار :

#جهانبینی_علمی
#جهانبینی_منطقی



@AndisheKonim
#جهان #تصادفی

جهان تصادفی ما


چرا اکثرا فکر می‌کنیم هر اتفاقی نقشه ای از پیش مشخص دارد.(تصادفی نیست)

تصادفی بودن وجود یک چیز یا یک اتفاق به معنای بی علت بودن آن نیست، به معنای عدم وجود هدف غایی و عدم طرحی از پیش مشخص برای آن چیز یا آن اتفاق است و در نتیجه به معنای عدم وجود یک طراحی هوشمندانه و طراح باشعور برای وجود آن چیز یا رخ دادن آن اتفاق است.

وجود یک چیز یا رخ دادن یک اتفاق تصادفی، بی علت نیست علت طبیعی خودش را برای رخ دادن دارد، بدون نیاز به طراح هوشمند و باشعور ؛ هیچ چیز بی علت نیست. یک چیز و یک اتفاق و روند ، یا تصادفی و بدون علت هوشمند و بدون هدف غایی است، مثل وجود جهان مثل جریان فرگشت ، یا غیر تصادفی است و هدفی برای وجود داشتنش موجود است و طراحی باشعور دارد مثل کامپیوتر که هدفی برای ایجادش است و علت وجودش یک طراح هوشمند(انسان) است.

علم به ما می‌گوید که جهان از اساس بی‌هدف و تصادفی ایجاد شده است. این جهان در بسیاری مواقع پوچ، بی‌انگیزه و عاری از اخلاق و معنا تعبیر می‌شود

بسیاری از آدم‌ها در جریان زندگی، وقتی با اتفاقات مختلف روبه‌رو می‌شوند، آن را به یک دلیل مرتبط می‌دانند. برای آدم‌ها هر چیزی معنایی دارد. بسیاری معتقدند زندگی‌شان توسط یک نیروی برتر هدایت می‌شود. آنها به دنبال ردپایی از این راهنمایی‌ها در اتفاقات زندگی خود هستند. گستردگی این اعتقاد آنقدر زیاد است که عموما ما چنین باوری را عجیب و غریب نمی‌دانیم. چنین برداشتی، می‌تواند قانع‌کننده باشد و با غرایز و تمایلات ما سازگار است....

ادامه مطلب :




@AndisheKonim
پیدایش موجودات زنده یک فرایند #تصادفی است نه هدفمند

🔶️ اما این واژه تصادفی در گزاره‌های علمی به چه معناست؟!

در حالت کلی کلمه تصادفی در لغت‌نامه، دارای وضع یا کیفیت پیش‌بینی‌نشده تعریف می‌شود. به‌طور مثال اگر یک تاس را پرتاب کنیم مشخص نیست که کدام عدد روی تاس خواهد آمد و در این زمان می‌گوییم که تاس یک مقدار تصادفی آورده است؛ اما درواقع این تعریف زمانی برای تاس صدق می‌کند که ما به شکل اِرادی از انجام محاسبات پیش‌بینی خودداری کرده باشیم. درواقع بعد از پرتاب تاس، بر اساس قوانین متعدد فیزیک، مقدار نهایی تاس زمانی که بر روی سطح قرار می‌گیرد قابل‌محاسبه و پیش‌بینی خواهد بود، اما چون تعداد نیروهای وارد بر تاس از لحظه پرتاب تا لحظه فرود، ناشی از فاکتورهای متعدد هستند و روابط بین آن نیازمند محاسبات و اندازه‌گیری بسیار دقیق و پیچیده است لذا به‌صورت اِرادی از انجام محاسبات پیش‌بینی کننده اجتناب می‌کنیم و می‌گوییم مقدار نمایش تاس تصادفی است.

بر اساس آنچه در مورد تاس گفتیم یک پدیده را تصادفی گویند اگر بر این رخداد قوانین و پارامترهای دخیل در قوانین حاکم باشد ولی به دلایلی از انجام محاسبات پیش‌بینی نتیجه آن خودداری کنیم. این دلایل می‌توانند گوناگون باشند، به‌طور مثال ممکن است از همه قوانین حاکم بر رخداد پدیده اطلاع نداشته باشیم و یا نتوانیم مقدار برخی از پارامترها را اندازه‌گیری کنیم و یا انجام محاسبات در حد توان تکنولوژی موجود نباشد و یا هر علت دیگری.

مسئله بعدی که باید به آن بپردازیم بحث رابطه هدفمندی و تصادفی است. درواقع معنای اصلی تصادف در همین‌جا نهفته است.
تصادف رخدادی است که قابل پیش‌بینی هست اما به دلایلی از پیش‌بینی آن خودداری می‌کنیم ولی نحوه اعمال قوانین و مقدار پارامترهای آن از قبل برای رسیدن به"هدف خاصی تنظیم ‌نشده است".

برای توضیح بیشتر بازمی‌گردیم به مثال پرتاب تاس، ازآنجایی‌که تعدد قوانین حاکم بر چرخش تاس و پارامترهای آن پیچیده است، ما در زمان پرتاب هیچ هدفی برای عددی که تاس بعد از فرود نمایش خواهد داد، نداریم. مثلاً نمی‌توانیم برای خودمان آمدن 6 بر روی تاس را هدف قرار دهیم و بعد اقدام به پرتاب کنیم
در اینجا می‌گوییم عدد حاصل از پرتاب تاس قانونمند اما بدون هدف است؛ اما اگر روزی بتوانیم یک ماشین اختراع کنیم که تاس را درون آن قرار دهیم و دستگاه با ارزیابی همه فاکتورهای مؤثر در تعیین تعداد دفعات و زاویه چرخش تاس مقدار نیرو و زاویه اولیه پرتاب را مشخص کرده و سپس عمل پرتاب را برای به دست آوردن عدد 6 انجام دهد، آن زمان می‌توانیم بگوییم مقدار حاصل از پرتاب این تاس تصادفی نبوده است.

پس یک رخداد تصادفی در طبیعت به معنای بدون قانون بودن و ظهور یک‌باره و بدون توضیح نیست بلکه بدون هدف بودن آن رخداد است.
باید دقت کرد که ممکن است رخدادی در طبیعت وجود داشته باشد که از قوانین و پارامترهای حاکم بر وقوع آن هنوز اطلاع نداشته‌ایم اما این به‌هیچ‌عنوان به معنای هدفمند بودن نیست.
اگر رویدادی هدفمند باشد دیگر نیاز به پیش‌بینی(چه پیشبینی کنیم چه نکنیم) برای نتیجه و پایان رخداد ندارد.
رخدادهای هدفمند همگی دارای پایان مشخص و دقیق هستند (که از ابتدا تبیین شده است) هرچند ممکن است براثر خطاهای اجرای فرایندها، مقادیر نهایی منطبق بر هدف تعیین‌شده در ابتدا نباشد اما این مقادیر با احتساب خطاها قابل اصلاح خواهد بود. به‌صورت کلی رخدادهای هدفمند به این صورت قابل‌تعریف خواهند بود که: تنها رویدادی هدفمند خواهد بود که دارای نتیجه مشخص در زمان مشخص باشد و نتیجه نهایی دقیقاً منطبق بر مقدار هدف‌گذاری شده در ابتدا باشد (با اجتناب از خطاهای احتمالی). در مورد رخدادهای هدفمند ضروری است که در ابتدا و قبل از شروع رخداد نتیجه حاصل از اجرای فرایند کاملا تبیین و مشخص شده باشد، اگر رخدادی برای ارزیاب یا ناظر در ابتدا هدف نهایی را به شکل دقیق مشخص نکرده باشد هدفمند نخواهد بود.

در نتیجه:

رویدادهای تصادفی رویدادهایی هستند که بدون هدف اولیه بوده و نتایج آن حاصل قوانین و پارامترهای اجرای آن رخ داد هست. نتایج رویدادهای تصادفی درنهایت قابل‌محاسبه خواهند بود اما به دلایل مختلف از محاسبه آن‌ها اجتناب می‌شود. رویدادهای تصادفی به شکل یک‌باره، بدون توضیح، بدون قانون و فارغ از شرایط محیطی رخ نمی‌دهند.

«یک رویداد تصادفی قانونمند است اما هدفمند نیست.»

رویدادهای هدفمند رویدادهایی هستند که نتایج نهایی آن‌ها در ابتدا مشخص‌شده است و در پایان رخ داد، نتایج با احتساب خطاهای احتمالی، منطبق بر هدف‌گذاری بوده و در مدت‌زمان مشخص و تعیین‌شده، صورت می‌گیرد.

«یک رویداد هدفمند، قانونمند است و دارای نتیجه مشخص و از پیش تعریف‌شده خواهد بود.»

🔹پیدایش موجودات زنده و کلا حیات صرفا یک فرایند تصادفی و بدون هدف در طی زمان بسیار طولانی بوده است.

سروش سارابی
@AndisheKonim
https://bit.ly/3tB0b7q
#تصادفی بودن به چه معناست؟


قطعاً اکثر افراد علاقه‌مند به علم، به‌ویژه علوم پایه مانند فیزیک، شیمی و زیست‌شناسی بارها در مطالب علمی با کلمه تصادفی برخورد کرده‌اند.
به‌طور مثال، احتمالاً شنیده‌اید که می‌گویند پیدایش سیارات منظومه شمسی حاصل فرایندی تصادفی بوده است و یا به‌دفعات شنیده‌اید که فرگشت موجودات زنده یک فرایند تصادفی است و یا جهش‌های ژنی تصادفی هستند و ...
اما این واژه تصادفی در گزاره‌های علمی به چه معناست؟!

نویسنده: سروش سارابی

🖼توضیح تصویر: این ماسه های زیبا تصادفی اما بر اساس قوانین فیزیک به این شکل زیبا بر روی ساحل نقش بسته اند، اما در این میان امواج هیچ هدف و برنامه ای برای ساخت این نمای زیبا نداشته اند.

عکس: سروش سارابی

ادامه در لینک زیر :

http://daneshagahi.com/scientists-posts/110




@AndisheKonim
💥وقتی #دانشمندان دلیل چیزی را نمی‌دانند، مثلا اینکه چطور اولین موجودات "خود تقسیم شونده" بروی زمین شکل گرفتند، یا اینکه چطور #هستی پدیدار شد، به ندانستن اش اقرار می کنند.

⚡️ادعای #دانستن چیزی که نمی دانیم خطایی #سهمگین در دانش، و در عین حال، #شریان حیاتی مذهب است.

⚡️یکی از عظیم ترین تناقضات مذهبیون این است که دائما خود را برای افتادگی و تواضع ستایش می کنند، در عین اینکه ادعاهایی درباره کیهان شناسی، زیست شناسی و شیمی می کنند که هیچ دانشمندی نمی کند.

💥وقتی درباره ماهیت هستی و مکان ما در آن حرف می زنیم، خداناباوران به دانش تکیه می کنند. این نامش نادانی نیست، صداقت روشنفکرانه است.

متاسفانه واژه "خداناباور" به قدری با الفاظ توهین آمیز مومنان متواضع!! همچون ملحد، کافر و الحاد همراه شده است که حتی در ایالات متحده امریکا مردم به چنین افرادی اعتماد ندارند و تنها یک سوم امریکایی ها بر طبق نظرسنجی حاضر خواهند بود به فردی که از همه نظر صلاحیت داشته باشد و خداناباور باشد رای بدهند.!!

حتی #جان_لاک، یکی از مفاخر عصر روشنگری معتقد بود که خداناباوران نمی‌بایست مورد اعتماد باشند به دلیل اینکه «بندها و اقوالی که افراد دیگر را متعهد نگاه می دارد بر خداناباوران هیچ اثری ندارند».

اما این سخن گزافه مربوط به سیصد سال پیش است.

از انجا که می دانیم خداناباوران باهوش‌ترین و باسوادترین قشر جامعه خود می باشند، شایسته است افسانه هایی که به صدد بدنام کردن ایشان توسط مومنان متواضع!! ساخته شده است را باطل بکنیم.


🔻🔻🔻🔻

۱. #خداناباوران #زندگی را بی معنا می‌دانند.

کاملا برعکس!
صددرصد برعکس!
هرگز، هرگز، هرگز چنین نیست.
این مومنین متواضع هستند که فکر می کنند بدون وجود وعده جفتگیری و شرابخواری در چراگاه ابدی، زندگی معنایی ندارد.
معنای سکس و پاشیدن اسپرم تا ابد در بهشت چیست؟
خداناباوران معمولا بر سر این مسئله که زندگی ارزشمند است اطمینان دارند.

زندگی وقتی معنا دارد که به تمامه مورد استفاده قرار بگیرد. رابطه ما با عزیزان مان ارزشمند است و نیازی نیست ابدی باشد تا معنا داشته باشد.
از نظر خداناباوران این هراس از تهی شدن از معنا، کمی بی معناست!

۲. خداناباوری عامل بزرگترین #جنایات تاریخ بوده است.

مومنین مدام می گویند جنایات #هیتلر #استالین و #پل پات، نتیجه خداناباوری بوده است. مشکل فاشیسم و کمونیسم اما، سخت گیری علیه مذهب نیست، بلکه شباهت انکار ناپذیرشان به مذهب است.

#فاشیسم و #کمونیسم، کیش شخصیت پروری دارند و به قدری دگماتیک* هستند که به واقع از فرقه های مذهبی غیرقابل تمیز است.
آشوتیس، گولاگ ها و زمین های کشتار، مثال های ترک دگما نیستند بلکه نماد عینی پذیرش دگماها تا سر حد نهایت اند.
هیچ جامعه ای در تاریخ بشر وجود ندارد که از زیادی "منطقی شدن" ضرر کرده باشد.

*دگما: جَزمیت، خشک‌اندیشی یا دُگماتیسم (به انگلیسی:Dogma) عبارت است از روش اندیشه‌گری غیرانتقادی، غیرتاریخی و متافیزیکی، که بر بنیاد باورهای جزمی روایت شده.



۳. خداناباوری #دگماتیک است.

#مسلمانان، #یهودیان و #مسیحیان معتقدند که متون مقدس شان به قدری سرشار از دانایی درباره نیازهای انسانی است که تنها می توانسته توسط یک موجودیت برتر نوشته شده باشد. خداناباور، به زبان ساده، کسی است که این ادعاها را شنیده، متون مقدس را خوانده و آنها را افسانه های مردمان کهن عصر برنز یافته است. برای رد ادعاهای توجیه ناپذیر مذهب، نه نیاز به دگم بودن هست و نه پذیرش چیزی بر پایه ایمان.
همانطور که استفن رابرتس، تاریخ شناس گفته است «من مدعی هستم که هر دوی ما خداناباوریم. فقط من به یک خدا بیشتر از تو ناباورم. هر وقت تو فهمیدی که چرا به همه آنها خداهای غیر از خدای خودت باور نداری، خواهی فهمید چرا من به خدای تو نیز باور ندارم».

۴. #خداناباوران فکر می کنند همه چیز در دنیا #تصادفی بوجود آمده.

هیچ کس نمی داند دنیا چطور بوجود آمده. در واقع بر پایه آنچه می دانیم، شاید اصلا نشود حرف از یک «آغاز» زد. وقتی از آغاز حرف می زنیم در واقع معیار زمان را در نظر داریم در حالی که داریم از شروع زمان-مکان حرف می زنیم.
این انتقاد که خداناباوران فکر می کنند همه چیز تصادفی بوجود امده را به کرات علیه فرگشت داروینی هم به کار میبرند. اما همانطور که ریچارد داکینز در کتاب "هذیان خدا" توضیح می دهد، با اینکه ما نمی دانیم حیات چطور بروی زمین بوجود آمد، اما به خوبی می دانیم که تنوع زیستی که امروز مشاهده می کنیم، نتیجه چه فرآیندی بوده است.
فرگشت نتیجه جهش های تصادفی به علاوه انتخاب طبیعی است. این واژه انتخاب طبیعی را داروین برای این انتخاب کرد که آن را از انتخاب مصنوعی که دامداران انجام می دهند متمایز کند. در هر دو حالت، یک فرآیند کاملا غیر تصادفی در جریان است.

@AndisheKonim
#ادامه👇
💥وقتی #دانشمندان دلیل چیزی را نمی‌دانند، مثلا اینکه چطور اولین موجودات "خود تقسیم شونده" بروی زمین شکل گرفتند، یا اینکه چطور #هستی پدیدار شد، به ندانستن اش اقرار می کنند.

⚡️ادعای #دانستن چیزی که نمی دانیم خطایی #سهمگین در دانش، و در عین حال، #شریان حیاتی مذهب است.

⚡️یکی از عظیم ترین تناقضات مذهبیون این است که دائما خود را برای افتادگی و تواضع ستایش می کنند، در عین اینکه ادعاهایی درباره کیهان شناسی، زیست شناسی و شیمی می کنند که هیچ دانشمندی نمی کند.

💥وقتی درباره ماهیت هستی و مکان ما در آن حرف می زنیم، خداناباوران به دانش تکیه می کنند. این نامش نادانی نیست، صداقت روشنفکرانه است.

متاسفانه واژه "خداناباور" به قدری با الفاظ توهین آمیز مومنان متواضع!! همچون ملحد، کافر و الحاد همراه شده است که حتی در ایالات متحده امریکا مردم به چنین افرادی اعتماد ندارند و تنها یک سوم امریکایی ها بر طبق نظرسنجی حاضر خواهند بود به فردی که از همه نظر صلاحیت داشته باشد و خداناباور باشد رای بدهند.!!

حتی #جان_لاک، یکی از مفاخر عصر روشنگری معتقد بود که خداناباوران نمی‌بایست مورد اعتماد باشند به دلیل اینکه «بندها و اقوالی که افراد دیگر را متعهد نگاه می دارد بر خداناباوران هیچ اثری ندارند».

اما این سخن گزافه مربوط به سیصد سال پیش است.

از انجا که می دانیم خداناباوران باهوش‌ترین و باسوادترین قشر جامعه خود می باشند، شایسته است افسانه هایی که به صدد بدنام کردن ایشان توسط مومنان متواضع!! ساخته شده است را باطل بکنیم.


🔻🔻🔻🔻

۱. #خداناباوران #زندگی را بی معنا می‌دانند.

کاملا برعکس!
صددرصد برعکس!
هرگز، هرگز، هرگز چنین نیست.
این مومنین متواضع هستند که فکر می کنند بدون وجود وعده جفتگیری و شرابخواری در چراگاه ابدی، زندگی معنایی ندارد.
معنای سکس و پاشیدن اسپرم تا ابد در بهشت چیست؟
خداناباوران معمولا بر سر این مسئله که زندگی ارزشمند است اطمینان دارند.

زندگی وقتی معنا دارد که به تمامه مورد استفاده قرار بگیرد. رابطه ما با عزیزان مان ارزشمند است و نیازی نیست ابدی باشد تا معنا داشته باشد.
از نظر خداناباوران این هراس از تهی شدن از معنا، کمی بی معناست!

۲. خداناباوری عامل بزرگترین #جنایات تاریخ بوده است.

مومنین مدام می گویند جنایات #هیتلر #استالین و #پل پات، نتیجه خداناباوری بوده است. مشکل فاشیسم و کمونیسم اما، سخت گیری علیه مذهب نیست، بلکه شباهت انکار ناپذیرشان به مذهب است.

#فاشیسم و #کمونیسم، کیش شخصیت پروری دارند و به قدری دگماتیک* هستند که به واقع از فرقه های مذهبی غیرقابل تمیز است.
آشوتیس، گولاگ ها و زمین های کشتار، مثال های ترک دگما نیستند بلکه نماد عینی پذیرش دگماها تا سر حد نهایت اند.
هیچ جامعه ای در تاریخ بشر وجود ندارد که از زیادی "منطقی شدن" ضرر کرده باشد.

*دگما: جَزمیت، خشک‌اندیشی یا دُگماتیسم (به انگلیسی:Dogma) عبارت است از روش اندیشه‌گری غیرانتقادی، غیرتاریخی و متافیزیکی، که بر بنیاد باورهای جزمی روایت شده.



۳. خداناباوری #دگماتیک است.

#مسلمانان، #یهودیان و #مسیحیان معتقدند که متون مقدس شان به قدری سرشار از دانایی درباره نیازهای انسانی است که تنها می توانسته توسط یک موجودیت برتر نوشته شده باشد. خداناباور، به زبان ساده، کسی است که این ادعاها را شنیده، متون مقدس را خوانده و آنها را افسانه های مردمان کهن عصر برنز یافته است. برای رد ادعاهای توجیه ناپذیر مذهب، نه نیاز به دگم بودن هست و نه پذیرش چیزی بر پایه ایمان.
همانطور که استفن رابرتس، تاریخ شناس گفته است «من مدعی هستم که هر دوی ما خداناباوریم. فقط من به یک خدا بیشتر از تو ناباورم. هر وقت تو فهمیدی که چرا به همه آنها خداهای غیر از خدای خودت باور نداری، خواهی فهمید چرا من به خدای تو نیز باور ندارم».

۴. #خداناباوران فکر می کنند همه چیز در دنیا #تصادفی بوجود آمده.

هیچ کس نمی داند دنیا چطور بوجود آمده. در واقع بر پایه آنچه می دانیم، شاید اصلا نشود حرف از یک «آغاز» زد. وقتی از آغاز حرف می زنیم در واقع معیار زمان را در نظر داریم در حالی که داریم از شروع زمان-مکان حرف می زنیم.
این انتقاد که خداناباوران فکر می کنند همه چیز تصادفی بوجود امده را به کرات علیه فرگشت داروینی هم به کار میبرند. اما همانطور که ریچارد داکینز در کتاب "هذیان خدا" توضیح می دهد، با اینکه ما نمی دانیم حیات چطور بروی زمین بوجود آمد، اما به خوبی می دانیم که تنوع زیستی که امروز مشاهده می کنیم، نتیجه چه فرآیندی بوده است.
فرگشت نتیجه جهش های تصادفی به علاوه انتخاب طبیعی است. این واژه انتخاب طبیعی را داروین برای این انتخاب کرد که آن را از انتخاب مصنوعی که دامداران انجام می دهند متمایز کند. در هر دو حالت، یک فرآیند کاملا غیر تصادفی در جریان است.

@AndisheKonim
#ادامه👇
اگر ما #نوار_زندگی ۱ میلیارد ساله را به عقب برگردانیم آیا تکامل با انتخاب طبیعی خود مجدداً منجر به ظهور #انسان خواهد شد؟
اگر ما می‌توانستیم زمان را به عقب برگردانیم، فرآیند تکامل مسیر کاملاً متفاوتی را طی می‌کرد به طوریکه در مسیر جدید، جهانی متفاوت شکل می‌گرفت و ممکن بود در آن گونهٔ #انسان حضور نداشته باشد!
از آنجا که فرآیند تکامل به پدیده‌های #تصادفی وابسته است، هر بار تکرار آن می‌تواند گونه‌های جدیدی خلق کند که در بعضی از آنها هیچ موجود هوشمندی مانند انسان ظاهر نشود.
بدن و جان ما در زمانی بسیار #کوتاه، در جهانی غیر محتمل ظاهر شده که عدم #موجودیت، آن را احاطه کرده است.
هر لحظه را در آغوش بگیرید زیرا شما به قدری خوش شانس بوده‌اید که توانسته‌اید در گسترهٔ بیکرانی از #نبودن‌ها حضور پیدا کنید.

@AndisheKonim